Samstag, 31. Mai 2008

به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی، اگر

شعرى از پابلو نرودا
ترجمه از احمد شاملو

تو
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
.
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی،
وقتی نگذاری ديگران به تو كمك كنند.
.
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر برده عادات خود شوی،
اگر هميشه از يك راه تكراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
.
تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند
و ضربان قلبت را تندتر می‌كنند،
دوری كنی . . .،
.
تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگيت
ورای مصلحت‌انديشی بروی . . .
.
امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بميری!
شادی را فراموش نكن
!

تقاضای نازنین داوودی همسر ارژنگ داوودی


طی دو ماه اخیر ۵۷۵ مرد و زن به اتهام رابطه ناسالم در آذربایجان شرقی دستگیر شده اند


طی دو ماه اخیر ۵۷۵ مرد و زن به اتهام رابطه ناسالم در آذربایجان شرقی دستگیر شده اند


خبرنامه امیرکبیر: سردار نصرتی فرمانده نیروی انتظامی استان آذربایجان شرقی طی مصاحبه ای گفت: “۵۷۵ نفر مرد و زن به اتهام داشتن رابطه ناسالم طی دوماه اخیر دستگیر شدند و یکهزار و ۷۳۲ تذکر نیز به منظور رعایت قوانین و مقررات به رانندگان داده شد.”

وی همچنین با بیان اینکه اجرای طرح ارتقای امنیت اخلاقی و اجتماعی با جدیت در حال پیگیری است، گفت: “با مظاهر فساد، آلوده‌کنندگان محیط اجتماعی و اوباش بشدت برخورد می‌شود.” وی افزود: “در این رابطه اخیرا ‪ ۱۵۲منطقه آلوده به‌انواع آسیب اجتماعی پاکسازی شده است.”

نصرتی ادامه داد: “طی دو هفته اخیر یکهزار و ۳۲۸ دستگاه تجهیزات گیرنده ماهواره و ۱۲ هزار و ۸۳۹ بطری انواع مشروب الکلی توسط یگان‌های مختلف این نیرو در سطح استان کشف و ضبط شد.”

وی همچنین در مورد رعایت حجاب در چارچوب طرح ارتقای امنیت اخلاقی و اجتماعی گفت: “از اول سال جاری ۱۴ هزار و ۵۶۰ مورد تذکر و ارشاد ارائه شد و ۱۸ نفر مرد و ۴۹ نفر زن دستگیر شدند.”

فرمانده نیروی انتظامی استان آذربایجان‌شرقی درباره عملکرد این نیرو در مبارزه با مواد مخدر گفت: “از اول سال جاری ۸۲۹ معتاد پرخطر شناسایی و جمع‌آوری شدند و مقادیر قابل توجهی انواع مواد مخدر به همراه ۳۰ قبضه سلاح کمری و شکاری غیرمجاز کشف و ضبط گردید
.”

Freitag, 30. Mai 2008

مزدوران رژیم در تبریز جوانی را به قتل رساندند

مزدوران رژیم در تبریز جوانی را به قتل رساندند
گزارش دریافتی: روز گذشته نهم خرداد ۱۳۸۷حوالی ساعت هشت عصر در تبریز - جاده سنتو، سه نفر از فعالان آذربایجانی که سوار بر موتورسیکلت بودند مورد سوء ظن نیروهای امنیتی و پلیس واقع شده و تحت تعقیب آنان قرار می گیرند. این مأموران به منظور دستگیری راکبان موتورسیکلت اقدام به واژگون سازی موتور می کنند که در نتیجه این اقدام خودروی سمند متعلق به نیروهای امنیتی با عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و حرکت در جهت خلاف جاده ای که موتورسیکلت سواران به منظور فرار انتخاب کرده بودند به شدت با موتورسیکلت برخورد می کند. درنتیجه این تصادف تعمدانه مرگبار هر سه راکب موتور به شدت با زمین برخورد می کنند، به گونه ای که یکی از موتورسواران به نام «قادر صدیقی» (تصاویر زیر) در اثر شدت آسیب دیدگی و جراحات وارده و خونریزی بسیار شدید در همان لحظه جان می بازد. دیگر سرنشینان موتور به علت مصدومیت شدید به بیمارستان محل منتقل می گردند. ضاربان که سه نفر بوده و از مأموران نیروی انتظامی و اطلاعاتی محسوب می شوند، از صحنه قتل متواری شدند. ولی افراد و اهالی محل و رهگذران که شاهد این واقعه به شدت تلخ و درد آور بودند، توانستند شماره پلاک خودروی مزبور را یادداشت کنند که به گفته آنها شماره خودرو 28486 است. از سوی دیگر، بنا به اظهار نظر کتبی رئیس کلانتری 18 تبریز، عاملان این قتل از کارکنان رسمی کلانتری 18 تبریز محسوب می شوند.

هوشنگ کردستانی - فداکردن منافع ملّی و سرکوب مردم


هوشنگ کردستانی


فداکردن منافع ملّی و سرکوب مردم

به دنبال تحریم گسترده و شکوهمند انتخابات مجلس اسلامی، یک بار دیگر برای سردمداران جمهوری اسلامی به ویژه رهبر نظام، شکی باقی نماند که برخلاف همة ادعاهای دروغین شان، جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه، فاقد پایگاه مردمی و طبعاً مشروعیّت قانونی است.
سخنرانی بی سابقه و شتابزدة خامنه ای در حوزة انتخاباتی، که با نگرانی و عجز و تمنّا ایراد شد، حاکی از این واقعیت بود که رهبر نظام هم سرانجام مفهوم سکوت سنگین و خشم سهمگین مردم را نسبت به نظام اسلامی درک کرده است.
با توجه به شکست جناح های حاکمیّت در جلوگیری از تحریم انتخابات و ناکامی آنان در کشاندن مردم به پای صندوق های رأی گیری، باید انتظار داشت که سردمداران جمهوری اسلامی سیاست دوگانه ای را در داخل و خارج کشور اتخاذ کنند. گسترش خشونت نسبت به مردم، حتّی ایرانیان خارج از کشور و خواری و زبونی در برابر بیگانگان. به عبارت دیگر: سردمداران جمهوری اسلامی هر چه بی آبروتر می شوند و احساس می کنند که پایگاهی در میان مردم ایران ندارند و لذا برای بقاء خود و ادامة چپاول و غارت سرمایه های ملی، در رابطه با مردمّ سیاست خشونت و شدت عمل پیش می گیرند و از سوی دیگر، با دادن امتیاز به بیگانگان و پذیرش خواست های آن ها، سعی در راضی نگهداشتن آنها دارند تا در رابطه با سیاست سرکوب مردم ایران دست کم از سکوت آنها برخوردار باشند.
گفته های بدور از خِرَد سیاسی و احساس ملّی وزیر خارجه اسلامی در انکار حقوق پنجاه درصدی ایران در دریای مازندران، حضور رئیس جمهور اسلامی در اجلاس سران کشورهای عربی جنوب خلیج فارس که اساساً با انگیزة رویارویی با بلندپـروازی و نفوذ جمهوری اسـلامی در منطقه ایجاد گردیده است، و نشستن توأم با خواری و خفت احمدی نژاد در زیر تابلویی که نام جعلی «خلیج عربی» روی آن نوشته شده بود؛
سکوت ناشی از ترس و جُبن او در عدم اعتراض به سخنرانی یکی از شیوخ در تهران که از خلیج فارس بنام خلیج عربی یاد کرد؛
به فراموشی سپردن هزارمیلیارد دلار خسارت ناشی از جنگ عراق و متقابلاً وعده دادنِ کمک یک میلیارد دلاری بدون عوض به این کشور که خود صاحب درآمد سرشار نفت و گاز می باشد؛
سکوت کردن در برابر گفته های جلال طالبانی رئیس جمهور عراق که قرارداد 1975 الجزایر را غیرقابل قبول می داند؛ جلوگیری از تظاهرات میهن پرستانة مردم در دفاع و تأیید نام خلیج فارس، که با وجود مخالفت مقام های انتظامی در بسیاری از نقاط کشور به ویژه در تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان بطور گسترده برگزار گردید و ضمن نشان دادن مخالفت مردم در بکارگیری نام جعلی «خلیج عربی»، مشت محکمی بود بر دهان یاوه گویان و مزدوران معدودی که بدستور بیگانه سخن از ستم قوم پارس بر سایر اقوام ایرانی می رانند و به سودای جداسری از سرزمین های وطن دارند و ... نمونه های اندکی است از زبونی، ناتوانی و بی لیاقتی سردمداران اسلامی دفاع از منافع ملی ایران.
در درون کشور اما، پایمال کردن بیشتر آزادی ها و گسترش خشونت ها نسبت به بانوان- پرچمداران آزادی خواهی- ، جوانان شجاع، دانشجویان مبارز و کارگران غیرتمند که برای تأمین حقوق و آزادی های انسانی خود بپاخاسته اند نشانه های دیگری است از وحشت و دلهرة کار بدستان اسلامی از امکان شورش ها و خیزش های مردمی در ایران.
جالب اینجاست که سرمداران نظامی که از رویارویی با امارت نشین های جنوب خلیج فارس وحشت دارند، بدون شکست در جنگ حاضر به مذاکره پیرامون تمامیت ارضی کشور می شوند، از پاسخگویی به جلال طالبانی که در تمام دوران قدرت صدام حسین از حمایت های گستردة مالی و نظامی جمهوری اسلامی برخوردار بوده است طفره می روند، اجازه می دهند سران کشورهای تازه به استقلال رسیدة شوروی سابق - که در درازای تاریخ مشترکاً تاریخ پرافتخار و فرهنگ پربار ایرانی را پدید آورده اند حقوق ما را در دریای مازندران نادیده بگیرند، شعار حذف کشور اسرائیل از صفحة جغرافیای جهان سر می دهند و تهدید می کنند که چنانچه آمریکا گلوله ای بسوی آنها شلیک کند منطقه را به آتش خواهند کشید!
چه خوب گفته اند که «سنگ بزرگ علامت نزدن است».
آنچه سردمداران اسلامی باید بدانند این است که، کاربُرد زور و ادامه بگیر و ببندها گرچه ممکن است چند صباحی بیشتر آنها را بر سریر قدرت نگهدارد، ولی نظام استبداد مذهبی در آینده ای نه چندان دور، همانند بسیاری از نظام های استبدادی و خودکامة دیگر به زباله دان تاریخ خواهد پیوست. اتکاء به بیگانه هرگز نخواهد توانست از سرنوشت شومی که در انتظار آنهاست، جلوگیری کند. *

Mittwoch, 28. Mai 2008

هیأت اجرایی جبهه ملی ایران - خارج کشور، خردادماه ١٣٨٧

آیا لازم بود مقام های جمهوری اسلامی به مردم دروغ بگویند؟

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اخیراً اعلام کرد که تعدادی از اعضاء یک گروه را که در بمب گذاری حسینیه شهدای شیراز دست داشته اند دستگیر کرده است که با عواملی در کشورهای آمریکا و انگلیس همکاری داشته و در گذشته نیز اَعمال تروریستی دیگری انجام داده اند. رئیس جمهور اسلامی هم ادعا کرد که اسرائیل نیز در این بمب گذاری دخالت داشته است.
پیش از این مقام های دیگر جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند که این حادثه به علت انفجار مواد منفجره ای بوده است که از قبل در حسینیه انبار شده بود. اکنون ادعا می کنند که این خبرنادرست، دروغ و ساختگی را بدین جهت منتشر کرده بودند که افراد مشکوک و تروریست ها را فریب داده تا آنها را به دام اندازند.
روشن نیست تا چه حد انتشار این خبر دروغ و ساختگی در وسایل ارتباط جمعی در به دام انداختن عوامل بمب گذار مؤثر واقع شده است و نیز اساساً خبر دستگیری عوامل بمب گذار وابسته به بیگانه تا چه اندازه می تواند صحت داشته باشد. ولی قدر مسلم این است که مردم ایران و جهان دیگر به دستگاه های خبری جمهوری اسلامی اعتماد نداشته و آنها را جدی نمی گیرند.
جالب است، سردمداران حکومتی که ادعای دین، ایمان و اخلاق دارند به مردم خود خبر دروغ می دهد، در حقیقت می گوید که هدف وسیله را توجیه می کند.
مردم می گویند هنگامی که کسی در لباس و کسوت روحانیت به صراحت دروغ می گوید و سپس آنرا توجیه می کند، باید گفت که دین و ایمانی در کار نیست. اینجاست که اصل جدایی دین و مذهب از حکومت مطرح می گردد.
سرانجام این پرسش پیش می آید که آیا از ابتداء برقراری رژیم اسلامی و حتی پیش از استقرار آن، روش و شیوه مقام های اسلامی این چنین نبوده است؟
موارد زیادی را می توان نام برد که نخستین آن به آتش کشیدن سینما رکس آبادان بود که گناه آنرا به گردن مسئولان حکومت وقت انداختند ولی بعداً معلوم شد که این جنایت ضدبشری توسط افرادی صورت گرفت که بوسیله برخی از روحانیون تعلیم دیده و راهنمایی شده بودند.
همچنین، اعتقاد به اینکه هدف وسیله را توجیه می کند و برای رسیدن به هدف و پیروزی هر کاری می توان انجام داد، از نظر ادیان و نیز اخلاق و انسانیت مردود است.
جبهه ملی ایران ضمن آنکه هر نوع عمل خشونت آمیز و حرکت تخریبی و بمب گذاری را محکوم می نماید، صراحتاً اعلام می دارد که گرایش به استفاده از شیوه های خشونت آمیز واکنشی است در برابر اَعمال خشونت آمیز و سرکوب مردم و از میان بردن همه آزادی ها توسط سردمداران و عوامل سرکوبگر نظام اسلامی که همه حقوق انسانی و قانونی ملت ایران را پایمال کرده و از میان برده اند.

هیأت اجرایی جبهه ملی ایران - خارج کشور، خردادماه ١٣٨٧

متن كامل تازه ترین گزارش البرادعی درباره ایران


متن كامل تازه ترین گزارش البرادعی درباره ایران


ارزیابی كلی آژانس از ماهیت برنامه هسته‌ای ایران، در میان موارد دیگر، نیازمند تشخیص نقش سند فلز اورانیوم و توضیحات ایران درباره پشتیبانی برخی موسسات نظامی مرتبط از برنامه هسته‌ای كه جزء مسائل باقیمانده هستند، است. ایران باید توضیحات واقعی را در دفاع از اظهاراتش درباره مطالعات ادعایی و سایر اطلاعات درباره انحراف نظامی احتمالی ارائه كند.
· ایران بر خلاف تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل، فعالیت غنی سازی مرتبط خود را متوقف نكرده است و به عملیات غنی سازی در مركز غنی سازی سوخت آزمایشی و مركز غنی‌سازی سوخت و نصب دو آبشار جدید و نسل جدید سانتریفیوژها برای اهداف آزمایشی ادامه داده است. ایران همچنین به ساخت راكتور IR-40 ادامه داده است.

متن كامل تازه ترین گزارش البرادعی درباره ایران



اعتصاب صدها کارگر با گذشت 15 روز همچنان ادامه دارد


اعتصاب صدها کارگر شاغل در 30 کوره آجرپزي قرچک با گذشت 15 روز همچنان ادامه دارد"غلامرضا فرجيان" فعال کارگري در ورامين با بيان اين مطلب به دسترنج گفت: بيش از 800 کارگر شاغل در 30 کوره آجرپزي قرچک در اعتراض به کمي دستمزد دريافتي از دو هفته گذشته تاکنون دست از کار کشيده و در محل واحد خود اعتصاب کرده‌اند.
او گفت: با وجود دخالت مسوولان اداره کار و فعاليت شوراي حل اختلاف براي حل معضل حقوقي کارگران و افزايش دستمزد کارگران از 12 هزار تومان به 15 هزار تومان در هر تن آجر، کماکان اين اعتصابات ادامه دارد.
فرجيان گفت: اعتصاب گسترده کارگران در کوره‌ها خشم و اعتراض کارفرمايان و مالکان کارخانه‌ها را برانگيخته است
.

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران



خبرنامه امیرکبیر:روز سه شنبه جمعی از دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در اعتراض به سهمیه بندی جنسیتی و دیگر سیاست های تبعیض آمیز وزارت علوم و سازمان سنجش، تجمع کردند.در این تجمع که در ساعت ۳۰/۱۲ و با حضور جمع کثیری از دانشجویان حاضر در سالن مرکزی دانشکده حقوق دانشگاه برگزار شد دانشجویان با حمل پلاکاردهائی سیاست های تبعیض آمیز دولت را محکوم کردند. در بیانیه ای که در این تجمع قرائت شد دانشجویان خواهان پایان دادن به طرح ها و برنامه های غیر اصولی دولت و وزارت علوم در رابطه با سهمیه بندی جنسیتی شده و هم چنین ابتکار جدید این وزارتخانه در بکارگیری نرم افزار تقلب یاب و محرومیت از تحصیل بسیاری از فعالین دانشجویی در مقطع کارشناسی ارشد را محکوم کردند.گفتنی است همزمان با این تجمع، در محل تالار شیخ مرتضی انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی همایش آموزش علوم سیاسی با حضور جمعی از اساتید این دانشکده در حال برگزاری بود و همین امر باعث شد جمعی از اساتید در محل تجمع حاضر شده و دانشجویان را مورد حمایت قرار دهند.

Montag, 19. Mai 2008

راهپيمائی رزمنده و شکوهمند کارگران نيشکر هفت تپه

راهپيمائی رزمنده و شکوهمند کارگران نيشکر هفت تپه
فعالان حقوق بشر در ايران : بنا بر گزارشات رسیده بیش از 2000 تن از کارگران نیشکر هفت تپه در پانزدهمین روز از سلسه اعتصابات و اعتراضات خود جاده اهواز- اندیمشک را به مدت 45 دقیقه مسدود کردند . کارگران با سر دادن شعارهایی چون " کارگر زندانی آزاد باید گردد " ، " پرونده قضایی مسدود باید گردد " به سمت فرمانداری شهر شوش راهپیمایی کردند ، آنها خواهان پایان دادن به محاکمه 5 فعال کارگری به نام های فریدون نیکو فر ، علی نجاتی ، جلیل احمدی ، رمضان علی پور ، محمد حیدری مهر و ابوالفضل عابدینی نصر شدند . فيلم را اينجا ببينيد




اطلاعيه فعالان حقوق بشر در باره خروج احمد باطبی از ايران


اطلاعيه فعالان حقوق بشر در باره خروج احمد باطبی از ايران

فعالان حقوق بشر در ايران
بدينوسيله به اطلاع افکار عمومي ميرسانيم ، احمد باطبي عضو کادر مرکزي مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران و از شناخته شده ترين چهرهاي جنبش دانشجويي و زندانيان سياسي در سه دهه اخير حکومت جمهوري اسلامي در پي اقدامات جديد و تهديدات روزافزون دستگاه امنيتي جمهوري اسلامي در فروردين ماه سال جاري با پايان يافتن مرخصي استعلاجي خود و در آستانه بازگشت به زندان جهت ادامه حکم 15 سال زندان خود ناچار به خروج از ايران گرديد.
بر پايه گزارشات دريافتي ، وزارت اطلاعات دست به اقدامات گسترده اي جهت يافتن نامبرده و جلوگيري از خروج ايشان از کشور زد . اين تلاشها اعم از تحت فشار قراردادن بستگان ، دوستان و همراهان نامبرده جهت افشاي موقعيت مکاني وي و همينطور اعزام نيروهاي امنيتي به مناطق مرزي و مورد گمان که احتمال تردد وي در آنجا وجود داشت و تعقيب و گريز تا عمق خاک کشور همسايه باعث نگراني اين مجموعه نسبت به سلامتي و شرايط اين عضو ارشد خود گرديد .
عليرغم خروج احمد باطبي از مرزهاي رسمي کشور ايران اين مجموعه گزارشاتي از تداوم تهديدات بالقوه دولت ايران بر عليه اين فعال مدني در اختيار دارد . مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران ، در سايه موقعيت آسيب پذير اين قرباني نقض حقوق بشر در ايران ، نسبت به هرگونه اقدام دستگاه امنيتي جمهوري اسلامي براي در خطر قراردادن جان و سلامت جسمي و رواني وي و يا اطرافيان وي عميقاً ابراز نگراني مينمايد و خواهان ورود تشکیلات بين المللي مدافع حقوق بشر به موضوع براي نجات وي از خطر ميباشد.
اين فعال سرشناس حقوق بشري در قالب عضويت در کادر مرکزي اين مجموعه موفق به ايفاي نقش ارزنده اي در دفاع بدون تبعيض از قربانيان نقض حقوق بشر در ايران گرديد و اينک نيز علاوه بر عضويت در کادر مرکزي - راهبري مجموعه ، در نقش سخنگوي برون مرزي مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران به مبارزات خود بر عليه نقض حقوق بشر ادامه خواهد داد.
متعاقباً آخرين وضعيت وي طي اطلاعيه هاي آتي به اطلاع افکار عمومي خواهد رسيد .
دبيرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران30/2/87

درگیری زن جوان با مزدوران رژیم در خیابان و حمایت مردم

گزارش ویژه آیین یکصد و بیست و ششمین زاد روز دکتر محمد مصدق

گزارش ویژه آیین یکصد و بیست و ششمین زاد روز دکتر محمد مصدق


روز یکشنبه بیست و نهم اردیبهشت 1387 آیین بزرگداشت زاد روز دکتر محمد مصدق در قلعه احمد آباد برگزار گردید.
نخستین گروه شماری از وابستگان و هموندان حزب ملت ایران بودند که چونان گذشته با بسته گلی که با نشان حزب ملت ایران آراسته شده بود وارد قلعه شدند و پس از قرائت فاتحه بر مزار پیشوا در کنار همرزم خسرو سیف دبیر حزب و عضو هیات امنای قلعه احمد آباد که از بامداد برای هماهنگی در آنجا حضور داشت، قرار گرفتند.
هموندان جبهه ملی ایران، جاما، نهضت آزادی ایران و طیف ملی مذهبی نیز با دسته گلهائی که نشان از سازمان خویش داشتند وارد قلعه شدند و بر مزار دکتر محمد مصدق فاتحه خواندند.
اعلام برنامه های این آیین بر عهده همرزم اسمعیل فراهانی بود که در بخشی از سخنان خود چنین گفت:
مصدق آزاد مردی است که در سالهای متمادی خفقان و اختناق ناشی از حکومت استبدادی برای وطن ما نمونه و معیار و محک مبارزه بی امان، مجادله آشتی ناپذیر و مظهر جانفشانی و آرمانخواهی است و رهنمود های ملی و مبارزاتی او به صورت تجلیات آزاد منشی، آزادی طلبی، بت شکنی، استعمار زدایی عشق به وطن و کوشش و پیکار برای گسستن هر قید و بند مارا سخت جان و کوشا به پیش می راند.
نخستین سخنران آقای مهندس سحابی بود که در بخشی از سخنان خود چنین گفت: وابستگی و علاقه و پایبندی ما به نهضت ملی و رهبری دکتر مصدق از سر احساسات و تعصب و یا شخص پرستی نیست بلکه بخاطر خدمات واقعی مصدق به ایران و منافع و مصالح ملی ایران است نهضت مصدق چند ارمغان به ایران و جهان عرضه کرد اول: به تملک ملت و دولت در آوردن نفت و ذخایر و تاسیسات آن است و بدین ترتیب ملی شدن یک اصل پذیرفته شده در جهان گردید که تمام کشور های صاحب نفت در قرار داد با شرکتهای نفتی از آن بهره مند شدند دوم: اصل اقتصاد بدون نفت را هدیه کرد که اکنون پس از 56 سال نروژ که یک کشور پیشرفته و صادر کننده نفت است همین اصل را پیروی میکند و در آمد نفت را صرف سرمایه گذاری خارجی مینماید ورود در آمد نفت در داخل اقتصاد موجب اغتشاش در نظم کار و تولید و استبداد و عقب ماندگی دولت و عقب ماندگی در سایر بخشهای اقتصادی میشود ارمغان سوم مصدق برنامه توسعه او بود که امروز بنام برنامه توسعه متوازن و درونزا تعریف می گردد.
دیگر سخنران این آیین آقای دکتر هرمیداس باوند بود که در بخشی از سخنان خود گفت:
1-دکتر مصدق بیش از پنجاه سال عمر خود را در راه خدمت به ایران سپری نمود به ویژه شرایطی که بعد از انقلاب مشروطیت به بعد مردم ایران با آن مواجه بودند انقلاب مشروطیت در زمانی انجام گردید که در آسیا تنها پنج کشور مستقل (ژاپن، چین، عثمانی، ایران و سیام) و در آفریقا تنها دو کشور (لیبریا و اتیوپی) وجود داشتند.
انقلاب مشروطیت پیش آهنگ نهضت ترکهای جوان در 1908 و انقلاب چین به رهبری دکتر سون یات سن بود 2- دکتر مصدق از قرار داد تحمیلی 1919 و فرایند آن که ناظر به استقرار نظام استبدادی بود سخت در مقام مخالفت و چالش جوئی بر آمد و در نتیجه تبعید و خانه نشینی را به جان خرید 3- دکتر مصدق در تنگنای سیاسی ایران در سال 1944 در رابطه با تقاضا های دول خارجی برای کسب امتیاز نفت مصوبه تاریخی دایر به منع دولتها به دادن هر گونه امتیاز به اشخاص حقیقی و حقوقی و دولتهای بیگانه به تصویب رساند.
4- دکتر مصدق ملی کردن صنعت نفت را در چار چوب حقوق و هنجار های بین المللی در پیش گرفت او ملی شدن را تنها یک امر اقتصادی تلقی نمی کرد بلکه به عنوان یک رنسانس سیاسی میدانست ....
ایشان در پایان سخن خود چنین گفت: فرآیند نهضت ملی سبب گردید که مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه هائی ناظر به حاکمیت دایمی کشور ها بر منابع طبیعی خود صادر نماید دکتر مصدق تنها راه پیروزی ملت ایران را در برقراری آزادی وحکومت قانون میدانست بدیگر سخن پیام آنروز دکتر مصدق چیزی جز بر قراری نظام مردم سالاری، حقوق بشر و آزادیهای اساسی و حکومت قانون نیست.
پس از سخنان دکتر باوند آقای دکتر محمود مصدق نوه ارجمند شادروان دکتر محمد مصدق از باشندگان در این آیین سپاسگزاری کرد و ضمن گزارش روند تعمیر خانه مصدق از علاقه مندان خواستند که برای ایجاد موزه آرامگاه پیشوا همکاری نمایند مجری برنامه یاد و خاطره عزیزانی را دل در گرو ایران داشتند و سالهای قبل برای زیارت مزار پیشوا به احمد آباد می آمدند و اکنون درگذشته اند با ذکر نام تعدادی از آنها گرامی داشت در این آیین حضور چهره های سیاسی ملی و دانشجوئی و فرهنگی چشمگیر بود آز آن جمله میتوان به دکتر نظام الدین قهاری، خسرو سیف، حسین شاه حسینی، مهندس حسین شاه اویسی، محمود گرگین، اسمعیل فاضلپور، سرهنگ نصر الله توکلی نیشابوری، منصور رسولی، دکتر ابوالقاسم فروزان، مهندس فرامرز بیانی، حمید رضا مسیبیان، مهنس ناصر شیرازی، فرزین مخبر، عیسی خان حاتمی، مهندس کورش زعیم، محمد بسته نگار، ر شید مظفری سر دشتی، دکتر حسین موسویان، دکتر مهدی موید زاده، مهندس اشکان رضوی، دکتر علی حاج قاسمعلی، مهندس حسین عزت زاده، حمید رضا خادم، امیر پریزاد، مهرداد سید عسگری، و ... اشاره نمود این مراسم با خواندن سرود "ای ایران" با کمال نظم و آرامش خاتمه یافت. حاضران که از نقاط مختلف کشور با اشتیاق تمام برای تجدید پیمان با مصدق و راه او که راه سر افرازی ایران میباشد با اتوبوسها و خودرو های شخصی احمد آباد را ترک نمودند.


به رسم همه ساله و به دعوت جبهه ملی ایران امروز ۲۹ اردیبهشت یکصد و بیست و ششمین سال تولد رهبر ملی ایران بر سر مزار آن رهبر دکتر محمد مصدق برگزار گردید .
در این مراسم که گروه قابل توجهی از افراد ملی حضور داشتند در صفهای منظم و با شاخه های گل و با سر دادن سرود ای ایران وارد قلعه احمد آباد محل برگزاری آیین شدند و یاد و راه آن رهبر ملی را گرامی داشتند .
مراسم در ساعت ۱۰ بامداد با سخنرانی مهندس عزت الله سحابی آغاز گردید و در ادامه آقای دکتر داوود هرمیداس باوند سخنگوی جبهه ملی ایران با تشریح نهضت های ملی از شادروان امیرکبیر تا شادروان دکتر محمد مصدق حرکتهای ملی را در ایران تحلیل نموده و ملی شدن صنعت نفت را از دیدگاه تاریخی و حقوق بین الملل و تاثیر آنرا در منطقه تشریح نمودند . در ادامه نوه شادروان دکتر محمد مصدق بعنوان مسئول هیئت امنای قلعه احمد آبادبه تشریح فعالیت های هیئت امنا پرداختند و اعلام نمودند در آینده نزدیک موزه ای در قلعه احمد آباد تاسیس خواهد شد .
مراسم در ساعت ۱۲ با سردادن سرود ای ایران توسط حاظران به اتمام رسید . این مراسم با حضور علاقه مندان به دکتر مصدق که از تمامی کشور از جمله آذربایجان خراسان کردستان کرمانشاه همدان و همچنین حضور افراد برجسته ملی و همینطور گل بست های احزاب ملی ایران جلوه ای زیبا به خود بخشید .
حضور نیروهای امنیتی در تمامی منطقه محسوس بود ولی خوشبختانه آیین بزرگداشت در آرامش برگزار شد .

Sonntag, 18. Mai 2008

بزرگداشت مصدق، بزرگداشت مردم سالاريست



دريغا كه در يكصد و بيست و ششمین سال ميلاد مصدق، حقوق و آزاديهاي اوليه انساني در ايران زمين پايمال خشونت حاكميت است
در ايران کنوني، دموکراسي يک خواست همگاني، و درونمايه جنبش ملي امروزين کشوراست. جامعه ايران به پشتوانه صد سال تلاش فکري و سياسي همراه با کاميابي‌ها و ناکامي‌ها براي استقرار دموکراسي در کشور، اينک در پي تحولی سرنوشت‌ساز به خواست دموکراسي در قالبي همگاني و ملي است. بر يک چنين زمينه و بستري است که رجوع به نمادهاي ملي محبوب و نقش‌آفرين در تاريخ معاصر ما که در ميان آنان نام مصدق بي گمان، نامي است بي بديل، معني و مفهوم پيدا مي کند. نام مصدق، حاوي آن بار تاريخي پر ارزشي است که امروز مردم ايران براي فرارويي به يک فرداي دموکراتيک و از آنِ خود، ناچار به برگشت به آن و تغذيه از آن هستند. در تاريخ معاصر، مصدق مظهر اراده ملي، و نماد خودباوري ايرانيان به داشتن حاکميت ملي در عين همبستگي‌شان با جهاني است که در آن قرار دارند. مصدق، ادامه‌دهنده نهضت دموکراسي‌خواهي و حکومت قانون صدر مشروطيت، و از مظاهر درخشان مخالفت با ديکتاتوري است. مصدق، ميراث‌گذار برجسته شهامت مدني، اخلاق سياسي، دفاع از آزادي‌ها در شرايط مبارزه مرگ و زندگي براي استقلال، و پاسدار عدم دخالت دين در دولت است. از اين‌روست که مصدق، پرچم امروز مردم ايران در مبارزه ملي آنان براي دموکراسي و عليه دیکتاتوری و استبداد دینی است. مصدق حلقه ارتباط سنت‌هاي نيک ديروز با ضرورت مبارزه مردم براي دموکراسي در امروز است. مردمي که، خيزش ملي براي دموکراسي را برگزيده‌اند. و آن دموکراسي که، محتوي آن بس ژرف‌تر از آنچه که صد سال و يا پنجاه سال پيش مطرح بود، و افق‌اش بس گسترده‌تر از آني که طلايه‌داران مشروطيت و يا بعدها مصدق رهگشا مي ديدند. رجعت به مصدق نه درجازدن در مصدق که پوشاندن جامه ملي است بر حرکت جامعه ما براي دموکراسي. دموکراسي نهادينه شده در قالب ساختار قدرتي که تماماً منتخب مردم و پاسخ‌گو به مردم؛ و دموکراسي اي که، به سلوک عمومي و رفتار و هنجار سياسي و فرهنگي همه جريان‌ها و تفکر های سياسي کشور بدل شده باشد.. مصدق، عامل پيوند است و نبايد دست‌افزار تفرقه‌جويي و مايه تفرقه باشد. مصدق، به همه ايرانيان دموکرات و پاي‌بند به منافع ملي تعلق دارد. مصدق، چتر ي است که زير آن براي هر ايراني ملي و دموکرات جا است.
سازمان جوانان جبهه ملی ایران خارج از کشورنام و خاطره پير ماندگار تاريخ ما – دکتر محمد مصدق – درود مي فرستد و در برابر اين نماد ملي مبارزه براي دموکراسي، بر وفاداري خود به اتحاد ملي براي اهداف دمکراتیک تأکيد مي کند. دست ما به سوي هر آن‌کس که داغ تاريخي شکست مصدق و مردم در ۵۰ سال پيش را بر دل، و رنج عوارض سهمگين آن را بر گرده دارد، و در همان‌حال حقانيت جنبش مصدق – مردم را پرچم و پشتوانه نبرد سرنوشت‌ساز کنوني براي دموکراسي در ايران قرار مي دهد، براي دوستي و مبارزه مشترک، گشوده است. دست هم را بفشاريم

فعال سیاسی کرد بر اثر شکنجه درگذشت



فعال سیاسی کرد بر اثر شکنجه درگذشت


آسو صالح

صبح امروز جمعه 27 اردیبهشت ماه، کاوه عزیز پور زندانی سیاسی کرد، در گذشت.
کاوه عزیز پور 25 ساله و ساکن مهاباد، دو سال پیش به اتهام ارتباط با احزاب اپوزیسیون کرد از سوی اداره اطلاعات مهاباد بازداشت و روانه زندان شده بود. وی از مدتی پیش بر اثر آنچه که از سوی اطرافیان وی سکته مغزی در نتیجه "شکنجه" اعلام شده بود، در بیمارستان اورمیه بستری و دو بار تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. نامبرده امروز صبح پس از اینکه نزدیک به 20 روز را در حالت کما گذراند، در بیمارستان ارومیه درگذشت.
در این باره اسعد عزیزپور برادر وی اظهار داشت: "کاوه برای سومین بار بود که به حالت کما رفته بود، هنگامی که برای بار دوم به کما رفت، تحت عمل جراحی مغز قرار گرفت، اما پس از 48 ساعت از انجام این عمل نیروهای اطلاعات بدون اینکه به توصیه های پزشک وی گوش دهند نامبرده را به بازداشتگاه اطلاعات منتقل می نمایند." اسعد عزیز پور در مورد توصیه پزشک معالج اضافه می کند: "پزشک وی اخطار داده بود که کاوه باید برای مدت دو ماه در استراحت مطلق به سر ببرد. در غیر این صورت خطر جدی او را تهدید می کند".

مرگ فعالین سیاسی و مدنی کرد در زندان
مرگ کاوه عزیزپور در اثر شکنجه نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در زندان مهاباد، چندمین مورد از مرگ فعالین سیاسی و مدنی کرد طی چند سال گذشته در زندان های جمهوری اسلامی ایران است.
در تابستان سال 1384 مرگ فجیع جوان مهابادی منجر به درگیریهای خونین در شهرهای مختلف مناطق کردنشین شد. در همین درگیریها جوان 21 ساله ی دیگری که در سنندج بازداشت شده بود، در بازداشتگاه اطلاعات نیروی انتظامی سنندج، به طرز مشکوکی کشته می شود. نیروی انتظامی سنندج مرگ این فرد را خودکشی با بند کفش وی عنوان نمودند. مرگ ابراهیم لطف الهی دانشجوی رشته حقوق دانشگاه پیام نور سنندج، آخرین مورد از این مرگ های مشکوک بود که در زندان های کردستان به وقوع می پیوست. گزارش وزارت اطلاعات و گزارش "دوم" پزشک قانونی سنندج مرگ این دانشجو را خودکشی اعلام کرده بودند.
از سوی دیگر خبر مرگ کاوه عزیزپور در حالی منتشر می شود که علی حیدریان که با اتهامی مشابه در زندان رجایی شهر کرج در انتظار اجرای حکم اعدام قرار دارد، در اثر ضرب و شتم شدید از سوی مامورین زندان به بیمارستان منتقل شده است.
مرگ های مشکوک فعالین سیاسی و مدنی کرد در زندان یا بازداشتگاه اداره اطلاعات که اغلب دارای اتهاماتی از قبیل "ارتباط با احزاب مخالف جمهوری اسلامی ایران" هستند، هر از چند گاهی در تلکس خبرگزاری ها قرار می گیرد. تعدادی از وکلا، پرونده های این مرگ ها را برعهده می گیردند. اما سرانجام همه این پرونده ها قابل پیش بینی است.
تعداد این مرگ ها در ایران آنچنان سیر صعوی گرفته که سازمان های حقوق بشری در این باره واکنش نشان داده اند. سازمان دیدبان حقوق بشر یکی از همین سازمان هاست. طی بیانیه ای که این سازمان چندی پیش منتشر کرد از جمهوری اسلامی ایران خواسته شده که تحقیقات فوری، کامل، و بی طرفانه درباره تمام موارد قتل های غیرقانونی، از جمله مواقعی که دادخواستی از سوی اقوام حاکی از مرگ غیرطبیعی قربانیان تنظیم شده باشد، صورت دهد.
دیده بان حقوق بشر در اطلاعیه خود یاد آور شده است: اصول سازمان ملل در ارتباط با پیشگیری موثر و تحقیق در مورد اعدام های غیرقانونی شتابزده و بی دلیل مقرر می دارد که تحقیقات فوری، کامل، و بی طرفانه درباره تمام موارد قتل های غیرقانونی، از جمله مواقعی که دادخواستی از سوی اقوام حاکی از مرگ غیرطبیعی قربانیان تنظیم شده باشد، صورت گیرد.

این اصول اعلام می کنند در صورتی که پیکر دفن شده ولی بعدا به نظر برسد تحقیقات لازم است، جسد بایستی بلافاصله نبش قبر شده و مورد کالبدشکافی قرار گیرد.کالبد بایستی برای زمان کافی نزد کسانی که کالبدشکافی را انجام می دهند باقی بماند تا تحقیق کامل را ممکن سازد.
اطلاعیه دیده بان حقوق بشر می افزاید: برای تضمین نتایج عینی، انجام دهندگان کالبدشکافی بایستی قادر باشند به طور بی طرفانه و مستقل از هر شخص، سازمان، یا نهاد ذینفع انجام وظیفه کنند. این اصول هم چنین مقرر می دارند که خانواده های قربانیان و نمایندگان حقوقی آن ها به کلیه اطلاعات مرتبط با تحقیقات دسترسی داشته باشند و حق داشته باشند خواهان حضور نماینده پزشکی ای از سوی آن ها در کالبدشکافی گردند.
این سازمان پیش تر نیز در گزارش مفصل دیگری تحت عنوان "در ایران شما هر کسی را که بخواهید می توانید بازداشت کنید" در باره وضعیت حقوق بشر و رفتار با منتقدان حکومت در جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده بو
د.

بیانیه مشترک چند تشکل کارگری


ما خواهان آزادی کارگران زندانی و منع تعقیب قضایی ۵ نفر از کارگران نیشکر هفت تپه هستیم
چهارده روز از بازداشت جوانمیر مرادی و طاها آزادی از کارگران عسلویه و اعضای هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران به جرم تلاش برای برگزاری مراسم اول ماه مه گذشت، اداره اطلاعات بوشهر تا پریروز از محل نگهداری این دو نفر امتناع میکرد و بطور مرتب خانواده های آنان را از طریق عدم اعلام مکان نگهداری شان مورد آزار و اذیت قرار میداد.
خانواده های این کارگران برای پیگیری وضعیت عزیزان خود در میدان امام بوشهر چادر زده و در این مدت در چادر خود در این میدان زندگی کرده اند، دیشب مامورین نیروی انتظامی بوشهر به چادر آنها آمده و اعلام کرده اند طبق دستور شما حق ماندن در داخل شهر را ندارید و باید از شهر خارج شوید و اگر قصد ماندن دارید باید جایی در بیرون از شهر در چادر خود اقامت کنید. سپس طبق این دستور مامورین نیروی انتظامی اقدام به جمع آوری چادر آنها کرده و به جایی در حاشیه شهر آنان را انتقال داده اند که صبح امروز نیز شهرداری بوشهر اقدام به جمع آوری چادر این خانواده ها در حاشیه شهر بوشهر نموده است. از طرف دیگر در طول دو هفته گذشته داروهای مغز و اعصاب جوانمیر را به ایشان نداده و از استفاده جوانمیر از عینک جلوگیری کرده اند و آنان به جز سه مورد تماس کوتاه با خانواده خود، هیچ تماس دیگری برقرار نکرده اند و تمامی این تماس ها زیر نظر اداره اطلاعات بوشهر و اساسا اقدامی بوده برای جلوگیری از پیگیریهای خانواده های جوانمیر و طاها برای کسب اطلاع از وضعیت عزیزانشان. در آخرین تماسی که دیشب مورخه 24/2/87 جوانمیر مرادی با خانواده خود گرفت به آنها اعلام کرد که در حال انتقال به شهر کرمانشاه هستند. این در حالی است که صبح امروز مورخه 25/2/87 اداره اطلاعات بوشهر به خانواده های جوانمیر و طاها اعلام کرده است ما با این دو نفر یک هفته دیگر در اینجا کار داریم و شماها بروید یک هفته دیگر برای پیگیری وضعیت آنان به اینجا مراجعه کنید. تناقضهای پیش آمده در هر سه مورد تماسی که این دو نفر با خانواده های خود داشته اند از نظر ما بیانگر این است که آنان در اداره اطلاعات بوشهر تحت شدیدترین فشارهای جسمی و روحی هستند بطوریکه آنها را وادار میکنند تا به خانواده هایشان زنگ زده و به آنان دروغ بگویند. جوانمیر مرادی و طاها آزادی طی 14 روزی که از بازداشت آنان میگذرد بیشترین فشارهای جسمی و روحی را متحمل شده اند. این رفتار تنها گوشه ای از رفتار ضد انسانی با کارگرانی است که هیچ اقدامی جز تلاش برای برگزاری مراسم اول ماه انجام نداده اند و حتی این مراسم با دخالت نیروهای انتظامی صورت عملی بخود نگرفته است. این رفتار ضد انسانی با این دو نفر در حالی ادامه دارد که شیث امانی را به همین جرم یعنی برگزاری مراسم اول ماه مه، از قبل از اول مه امسال در سنندج به زندان افکنده اند و منصور اسالو را به دلیل فعالیتهای کارگری اش و علیرغم خواست کارگران ایران و جهان همچنان در بند نگه داشته و پنج نفر از کارگران نیشکر هفت تپه را به دلیل تلاش برای احقاق حق خود و همکارانشان به دادگاه احضار کرده اند.

لذا ما تشکلها و کارگران امضا کننده این بیانیه اعلام میداریم:

۱ - ما تداوم فشار بر جوانمیر مرادی و طاها آزادی و خانواده های آنان را قویا محکوم میکنیم.
۲ - فتار ضد انسانی موجود با این کارگران، چیزی جز تلاش جهت پرونده سازی و وارد کردن اتهامات موهوم بر آنان نیست و چنین اقدامی از نظر ما پیشاپیش محکوم است.
۳ - ما خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط جوانمیر مرادی، طاها آزادی، شیث امانی و منصور اسالو از زندان و منع تعقیب قضایی از جلیل احمدی، فریدون نیکوفرد، احمد نجاتی، قربان علیپور و محمد حیدری مهر از کارگران نیشکر هفت تپه هستیم که بدلیل اعتراض به عدم پرداخت دستمزد کارگران نیشکر هفت تپه و تلاش برای احقاق حق خود و همکارانشان در آخر اردیبهشت ماه به دادگاه فرا خوانده شده اند.
۴ - از نظر ما برگزاری مراسم اول ماه و اعتصاب و تجمع حق مسلم کارگران برای دفاع از حقوق انسانی شان است و ما از این حق انسانی خود دفاع خواهیم کرد.

اتحادیه آزاد کارگران ایران
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
کارگران کارخانه شاهو
و جمعهایی از کارگران:
کارخانه نساجی کردستان
پالایشگاه گاز فازهای ۹ و ۱۰ عسلویه
کارخانه نیرو رخش

این قصر متعلق به کیست؟

این قصر متعلق به کیست؟

این ویلا در شهر رشت بنا شده است. ما نمی دانیم متعلق به کیست، اما تردید نیست که از کنار پول به غارت رفته نفت بنا شده است. در مملکتی که 45 میلیارد دلار واردات رسمی و 20 میلیارد دلار هم واردات غیر رسمی داشته باشد و انواع اسکله های قاچاق و فرودگاه ها در اختیار شبکه وارد کنندگان باشد و رئیس جمهورش در جمع طلاب مشهد رسما بگوید "ای کاش 200 میلیارد دلار واردات داشته باشم" جز این نخواهد روئید، که می بینید در شهر رشت روئیده است. آن که فرمان سرکوب کارگر اعتصابی و گرسنه نیشکر هفت تپه را صادر می کند، گلوی مطبوعات را گرفته تا ننوانند "دم" بزنند و اجازه نشت بالای 5 نفر را به صاحبان اندیشه و فعالان حقوق مدنی نمی دهد و اوین و رجائی شهر و گوهر دشت را پر کرده، درخدمت صاحبان همین قصرهاست! بقیه ادعاهای اسرائیل‌ستیزی و امریکا ستیزی حرف مفت است! آن که می خواهد با امریکا و اسرائیل به ستیزد، چماق بر سر مردم خودش فرود نمی آورد و افسار خصوصی سازی و تجارت را چنان رها نمی کند که چنین شود که در عکس می بینید. بقیه عکس های این قصر را می توانید از اینجا ببینید

Donnerstag, 15. Mai 2008

کارگران هفت تپه: این بچه گرسنه وعده سرش نمی شه




کارگران هفت تپه: این بچه گرسنه وعده سرش نمی شه
کارگر هفت تپه ایم گرسنه ایم گرسنه


معیشت زندگی حق مسلم ماست


فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران: بنابه گزارشات رسیده از شوش، صبح امروز کارگران به اعتراضات و تجمع خود در مقابل فرمانداری ادامه دادند. تجمع ، اعتراضات و اعتصاب کارگران وارد دهمین روز خود شد، که پنجمین روز اعتراضات درمقابل فرمانداری شوش همچنان ادامه دارد. در اعتراضات امروز نزدیک به 2500 کارگر شرکت دارند.کارگران شعارهایی مانند : معیشت و زندگی حق مسلم ماست/ کارگر هفت تپه ایم گرسنه ایم گرسنه / مسئولین بی لیاقت استعفا استعفا/ مرک بر شفیعی/ مرک بر زیبدار / کارگر هفت تپه ایم می میریم ذلت نمی پذریم و شعارهای دیگر را سر می دادند.
اعتراضات کارگران نسبت به روزهای دیگر شدت یافته و کارگران ازبی پاسخی و وعده و فریب دست اندرکاران به آنها خشمگین هستند.
از طرفی دیگر نیروهای انتظامی ، گارد ویژه و مامورین وزارت اطلاعات چندین برابر روز های قبل در نقاط مختلف شهر مستقر شدند و تعداد زیادی نیرویهای تقویتی از شهرهای مختلف استان به شهر شوش گسیل داشته اند.نیروی های موجود کارگران را در محاصره خود دارند و از راهپیمائی کردن آنها به سمت مرگز شهر جلوگیری کردند . این نیروها همچنین از پیوستن جوانان و مردم به صفوص اعتراضات کارگران ممانعت می کنند.
در حال حاضر اعتراضات کارگران ادامه داردو تعداد آنها نسبت به روزهای قبل افزایش قابل توجهی داشته است. کارگران اعلام کردن تا رسیدن به خواسته های خود به اعتراضات ادامه خواهند داد.
کارگران هفت تپه خواهان حمایت کارگران شرکت ملی نفت و سایر کارگران ایران هستند. لازم به یادآوری است نمایندگان بعضی از واحدهای صنعتی استان به منظور حمایت از کارگران در تجمع امروز آنها حضور داشتند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، از خواستهای کارگران نیشکر هفت تپه حمایت می کند و خواستار حمایت سازمان جهانی کار و سندیکای کارگری جهان از کارگران ایران است
.

جبهه ملی ایران


منافع ملی در مسلخ مبانی ارزشی


حفظ تمامیت ارضی، یکی از ابتدایی ترین مسئولیتهای هر حکومت در برابر ادعاها و تهدیدهای خارجی است. این وظیفه نه تنها از برجسته ترین و شناخته شده ترین قواعد عرفی حقوق بین الملل است، بلکه در کنوانسیون های بین المللی متعدد، به ویژه منشور ملل متحد، به صراحت دفاع از تمامیت ارضی را حق ذاتی هر دولت و عضو جامعه بین الملل تلقی نموده است. بدیهی است انتظار این است که مسئولان کشور، یا نمایندگان آن، با آگاهی از این مسئولیت تاریخی، ملی، قانونی و اخلاقی، در صورتی که در مجامع و محافل بین المللی با ادعاهایی نسبت به تمامیت ارضی و منافع حیاتی کشور روبرو شوند، در مقام رد، نفی و رفع چنین ادعاها برآمده و بر صحت حقوق و حقانیت کشور خود پای فشارند، با علم و آگاهی به اینکه سکوت در برابر ادعاهای مورد بحث بعنوان رضایت به حقانیت طرف مقابل تلقی شده و در آینده نیز بر همین پایه مورد استناد در مراجع قضایی و سیاسی قرار خواهد گرفت. دریغ آنکه طی دو سال گذشته در برابر ادعاهای مجعول نسبت به منافع حیاتی ایران در نشست های برگزار شده، دولت جمهوری اسلامی سیاست سکوت را در پیش گرفته است. چنانکه وقتی در نشست سران کشورهای ساحلی دریای مازندران برخی از رهبران شرکت کننده اصالت حقوقی عهدنامه های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ را زیر پرسش برده و آنها را بتاریخ می سپارند، رییس جمهوری کشور ادعای خلاف واقع آنان را با سکوت برگذار می کند. به همین ترتیب، در نشست های اتحادیه عرب در دمشق، وقتی اظهار نظرهای چالشگرانه و صدور بیانیه ای نسبت به جزایر ایرانی می شود، وزیر خارجه جمهوری اسلامی دم فرو می بندد؛ و سرانجام در نشست شورای همکاری خلیج پارس، رییس جمهوری اسلامی در مواجهه با نقشه ای با نام مجعول برای خلیج پارس، ادامه حضور را بر خروج مرجح می داند.

اینک، با توجه به نکته های گفته شده، این پرسش ها برای مردم ایران مطرح است:

-۱ چه ضرورت سیاسی ایجاب نموده بود که رییس جمهور کشوری بدون دعوت رسمی در اجلاس شورای همکاری خلیج پارس شرکت کند و زیر نقشه ای با نامی مجعول برای خلیج پارس بدون هیچگونه واکنش نشست نماید؟

- ۲چه مصالح سیاسی اقتضا می کرد که وزیر امور خارجه کشور به عنوان عضو ناظر در نشست اتحادیه عرب در دمشق شرکت نماید تا نمایندگان اتحادیه، برخلاف نزاکت بین المللی، حضور او را نادیده گرفته ضمن اظهار نظرهای چالشگرانه علیه ایران به صدور بیانیه ای حاکی از ادعای مجعول نسبت به جزایر سه گانه ایرانی اقدام نمایند. اسفبارتر آنکه رییس جمهور عراق که کشورش شهرت به داشتن روابط ویژه و نیک با ایران است، با بی پروایی در همین نشست از ادعای مجعول دولتهای عرب نسبت به جزایر ایرانی پشتیبانی نماید.

-۳ سرانجام، وقتی که در رابطه با منافع ایران در دریای مازندران، رهبران دولتهای ساحلی منافع تاریخی و حیاتی ایران را نادیده میگیرند و مبانی حقوقی مورد استناد ایران را به تاریخ می سپارند، وزیر خارجه جمهوری اسلامی گامی فراتر نهاده و برخلاف موضع اظهار شده دولت متبوع خود مبنی بر حفظ حداقل حقوق حقه ایران در بستر و زیربستر آبهای مجاور دریا، حق ایران را حتا کمتر از آن اعلام می نماید، بدون اینکه به پیامدهای حقوقی و سیاسی این نوع اظهارات توجه داشته باشد.

- ۴شگفتا که مقامهای جمهوری اسلامی در جایی که منافع ملی و حیاتی ایران مطرح است، سیاست سکوت را پیش میگیرند، ولی در جایی که ایران منافع حیاتی و بنیادی ندارد، مواضع چالشگرانه و دخالت جویانه را خط مشی خود قرار داده اند؛ رویه ای که ملت ایران بهایی سنگین بابت آن پرداخته، می پردازد و در صورت ادامه خواهد پرداخت.

جبهه ملی ایران، براین باور است که مسئولان جمهوری اسلامی در رابطه با سیاست خارجی کشور، پیش از هر چیز باید برای منافع ملی الویت قائل شوند و مبانی ارزشی را در جهت و خدمت منافع ملی مورد استفاده قرار دهند، نه آنکه منافع ملی و مردمی درمسلخ مبانی ارزشی فدا گردد. دیگر آنکه شایسته است مقامات تصمیم گیرنده نسبت به واقعیات و حقانیت تاریخی، حقوقی و سیاسی مسائل ارضی و مرزی کشور خود آگاهی کافی داشته باشند و به پیامدهای حقوقی و سیاسی موضعگیریها و اظهار نظرهای رسمی، بویژه شعارهای افراطی چالشگرانه و بازتابهای آن در رابطه با منافع ملی وقوف لازم داشته باشند.

جبهه ملی ایران

۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۷

Sonntag, 11. Mai 2008

نوجوانی در آستانه اعدام؛ بی گناهم به جوانی ام رحم کنيد




وجوانی در آستانه اعدام؛ بی گناهم به جوانی ام رحم کنيد


فعالان حقوق بشر در ايران
علي مهين ترابي نوجواني که در سن 16 سالگي و در طي نزاعي دسته جمعي در مدرسه متهم به قتل همکلاسي خود گشته بود و عليرغم رد اتهام توسط وي و نواقص پروند سرانجام ازسوي شعبه 33 دادگاه عمومي بررسي مجرمان نوجوان درکرج به مجازات اعدام محکوم شده است.
پس از تائيد حکم در ديوان عالي کشور و بي نتيجه ماندن تلاش شوراي حل اختلاف، پس از 5 سال تحمل زندان سرانجام اجراي حکم اعدام اين نوجوان به اجراي احکام زندان رجايي شهر کرج ابلاغ گرديد.
هر چند سازمانهاي مدافع حقوق بشري ، اتحاديه اروپا و بالاخص سازمان عفو بين الملل در سال 2007 طي گزارشي مفصل از حکومت جمهوري اسلامي درخواست توقف حکم اعدام اين نوجوان را نموده بودند و عليرغم اينکه ايران کشوري است که عضو «پيمان بين المللي حقوق مدني و سياسي» و «آي. سي. سي .پي. آر» است و تعهد کرده است که مجرمين زير سن قانوني را اعدام نکند اما حکومت جمهوري اسلامي که بالاترين آمار اعدام کودکان را در دنيا دارست اکنون حکم اعدام اين نوجوان را در آستانه اجرا قرار داده است.
مسلم است توقف حکم اعدام اين نوجوان تلاش بي دريغ مدافعان حقوق بشر و اصحاب رسانه اي را مي طلبد.
همچنين در ذيل نامه اي از اين نوجوان اعدامي مورخه آذر ماه سال گذشته جهت تنوير افکار عمومي مي آيد :
پاييز گفت تا چند روز ديگر مي رود.مامور زندان هم گفت قبل از رفتن پاييز تو هم مي روي .با انگشت روزها را مي شمارم .لحظه هاي مرموز به تندي مي گذرند.لولوي شب مي آيد ، هر شب ...تو هم مي بيني ؟اينجا تاريک است .بوي مدرسه از يادم رفته . حالا من - علي مهين ترابي ، فرزند محمد رضا متولد سال 1365 - شاگرد درس خوان سال دوم هنرستان در ميان اين جمعيت نام ديگري هم دارم "اعدامي"!هيچ وقت زمستان را دوست نداشتم اما حالا که قرار است ديگر هيچ وقت روي خيابان هاي سفيد محله مان را نبينم دلم براي برف بازي حسابي تنگ مي شود.جويباري از چشم هايم جاري مي شود.مرگ لالايي مي خواند، صداي خاموشش را مي شنوم .ضربه هاي قلبم يکي يکي خاموش مي شوند.لحظه هاي غم انگيز زندگي ام از چهاردهمين روز بهمن سال 81 شروع شد.در رشته کامپيوتر يک هنرستان غير انتفاعي درس مي خواندم.شاگرد اول مدرسه بودم . به همين خاطر روياي شرکت در المپياد برايم در حال تحقق بود. اما...ميلاد و مزدک همکلاسي هايم بودند . آن روز با هم درگير شدند . وقتي فهميدم درگير شده اند رفتم جدايشان کنم . دلم نمي خواست نمره انضباطشان کم شود.وقتي يکي از بچه ها فرياد زد: مدير آمد بچه ها از هم جدا شدند.شاگردها به صف وارد کلاس مي شدند.مزدک فکر کرد به طرفداري از ميلاد وارد دعوا شده بودم . نمي دانست هيچ قصدي نداشته ام .مزدک گفت : "زنگ آخر بايست کارت دارم ."اهل دعوا نبودم ، همه اين را مي دانستند . دلم نمي خواست در موردم اين طوري فکر کند . به کلاس رفتم . مي خواستم با مزدک حرف بزنم و برايش بگويم که فقط مي خواستم آتش دعوا را بخوابانم اما مزدک قبل از اين که حرف هايم را بشنود از شدت عصبانيت به طرفم هجوم آورد. اما بچه هاي کلاس اورا گرفتند و بي نتيجه به کلاس خودم برگشتم .
زنگ آخرآن روز در تمام زنگ ها دلم حسابي شور مي زد. بالاخره زنگ آخر خورد . زنگ آخري که بوي مرگ مي داد.مقابل دم در مدرسه مزدک را ديدم . ميلاد هم با من بود. همان موقع مزدک نزديک شد و درگيري رخ داد. خيلي از بچه هاي مدرسه دورمان بودند . عده اي مي خواستند جدايمان کنند . همهمه بدي بود . نفسم داشت بند مي آمد.حلقه دانش آموزان مدرسه لحظه به لحظه تنگ تر مي شد . طرفدارهاي من ، ميلاد و مزدک پخش شده بودند . وقتي ياد آن صحنه مي افتم قلبم از جا کنده مي شود . بچه ها از طرف فشارم مي دادند . به عقب کشيده شدم . فشار آن قدر زياد بود که چند قدم عقب تر رفتم . چاقو را از جيبم در آوردم . مي خواستم با نشان دادن چاقو آن ها را بترسانم . مزدک و ميلاد هنوز با هم درگير بودند . ميلاد از پشت سر اورا مورد ضرب و شتم قرارداده بود که ميلاد به طرفم آمد . آن لحظه نفهميدم چه اتفاق افتاد. ناظم آمد . چشم هايم داشت مي سوخت . فضا غبار آلود بود . مرثيه چشمانم تمامي نداشت . نفس نفس مي زدم که ناظم رسيد . با آمدن او بچه ها فراري شدند. بعضي ها مزدک را که به شدت عصباني بود کناري کشيدند . او داشت کاپشنش را درمي آورد و همچنان هم تهديد مي کرد. يک لحظه متوجه شدم پيراهنش خوني است . حالم خراب شد .دنيا دور سرم چرخيد . تمام توانم را در تارهاي صوتي ام حمع کردم و فرياد زدم کدام نامردي اورابا چاقو زده ؟انگاري همه کوچه ها به بن بست مي رسيدند.نزديکي هاي مدرسه فقط يک ماشين در حال حرکت بود . با التماس و گريه خواستم توقف کند .راننده وقتي ديد مزدک خوني است گفت به من ربطي ندارد. مي ترسيد گرفتار شود . گفت :" هر کي زده خودش هم ببردش بيمارستان ."دنيا دور سرم مي چرخيد. گفتم آقا تورا به جان بچه هايتان مارا ببريد . من نزده ام اما مزدک همکلاسي ام است شما اورا برسانيد خودم تا اخرش هستم .راننده ايستاد اما سوارمان نکرد. فکر مي کردم حالش خوب مي شود. سرانجام يکي از دبيرهاي مدرسه آمد و مزدک را به بيمارستان رساند. خودم به دفتر مدرسه رفتم .بچه ها ميلاد را هنگام فرار از صحنه جرم گرفته و به دفتر برده بودند.
پليس در مدرسهدقايقي بعد مامورهاي پليس آمدند. به کلانتري منتقل شدم . تا به آن روز نمي دانستم کلانتري چه شکلي است . رنگ به صورت نداشتم . انگشت هايم مي لرزيد. دلم آرام نمي گرفت . انگار يخ زده بودم . افسر نگهبان گفت :" مزدک زنده است ." با شيندن اين حرف حالم بهتر شد . گفتم خدارا شکر چون خود مزدک به همه مي گويد که من در اين ماجرا تقصير نداشته ام .
دو روز بعدثانيه هاي وحشت به کندي مي گدشتند حقيقت تلخي در راه بود . من و زندان؟اي کاش هيچ وقت در لحظه هاي مايوس کننده آن روزها اسير نشوي .باورم نمي شد ، نه ! کابوس بود . بگو هنوز هم دارم کابوس مي بينم ...بابا آمد . پشت در بازداشتگاه ايستاد. در چشم هايم زل زد . گفت :" بي آبرو ! انتظار هيچ حمايتي از من نداشته باش . آبروي چند ساله مارا به باد فنار دادي . لعنت ...!"مي خواستم فرياد بزنم . صداي بغض آلودم از ته گلو بيرون آمد . شرم داشتم در بازداشتگاه به چشمان بابا نگاه کنم. گفتم : " شما به ملاقات مزدک برويد خودش همه داستان را همان طور که بوده برايتان تعريف مي کند. مزدک به شما و همه آن آدم هاي بيرون مي گويد که من نزده ام .."بابا آه عميقي کشيد و رفت . عمق تلخي نگاهش هنوز جانم را مي سوزاند . بعد ازر فتن بابا به اداره آگاهي منتقل شدم و در آن جا آوار نا باوري بر سرم فروريخت .آه ! مزدک مرده بود.بيچاره بابا اين را مي دانست به همين خاطر بدون حرفي فقط آه کشيد و رفت . رفت و تا بيست روز ديگر هم به ملاقاتم نيامد. با درخواست ديگران هم براي گرفتن وکيل مدافع مخالفت مي کرد.داشتم از درون مي سوختم . از همان روز ديگر چشم هايم به جز پنجره هاي بسته هيچ نمي ديد. آرام و قرار نداشتم ، تبسمي در لحظه هاي مبهم اين کابوس جا نمي گرفت . هنوز هم صدايي نيست ، جز مرگ ، اين را مي شنوي ؟من هيچ ضربه اي نزده بودم. اما انگا ر پشت شيشه هاي قطورترين پنجره زمان ايستاده بودم .خانواده مزدک خدابيامرز برخوردي انساني با من داشتند . بابا گفت :" فقط بگو غلط کردم . بگو اشتباه شده . تقاضاي عفو و بخشش کن." . اين ها آدم هاي خوبي هستند، داغ دارند اما تورا مي بخشند مي دانم ."
در دادگاهبعداز سه جلسه دادگاه قاضي فقط مي پرسيد:" آيا سه ضربه را قبول داري ؟"من که فقط روي بدن مزدک خون ديده بودم مي گفتم نه ! ضربه اي نزده ام اما يک قسمت خون آلود روي بدنش ديدم قاضي مي گفت : پس يک ضربه را قبول داري ؟گيج بودم . اصلا ضربه اي نزده بودم اما بايد به کاري انجام نشده اعتراف مي کردم.بارها گفتم اصلا ضربه اي نزده ام و شايد در لحظه اي که اورا هل داده اند بر اثر ازدحام جمعيت او مورد اصابت کارد قرار گرفته است .
پاييز دارد مي رود . من هم دارم مي روم.در شعبه تشخيص ديوان عالي ، لايحه دفاعيه وکيل مدافع ام رد شده و در اعاده دادرسي هم به آن توجهي نکردند.پرونده ام براي تاييد نهايي به حوزه رياست قوه قضاييه رفت . در آن جا آيت الله شاهروردي دستور دادند :" با توجه به نظريه مشاورين محترم ، پرونده در يکي از هيات هاي حل اختلاف به صلح و سازش ختم شود."حالا روزها مي گذرند . تا به حال اين قدر به مرگ نزديک نشده بودم ؟زمان زيادي به اجراي حکم باقي نمانده . هنوز آرزوهايم را درست نقاشي نکرده بودم که توفان زد.در هجوم وحشيانه اين خزان دل کسي به غنچه ها رحم نکرد. ميله هاي زندان را تا بحال ديده اي ؟تا به امروز درگرداب غوطه خورده اي ؟ نفسم دارد بند مي آيد . پنج سال است که ثانيه ها را به انتظار رهايي مي شمارم .صدايي در نيمه شب به گوشم مي رسد . وقتي لولوهاي وحشت مي آيند زمزمه اي آرام و نا خودآگاه به قلبم هشدار مي دهد که روزي بي گناهي ام به اثبات مي رسد . زمان زيادي باقي نمانده . برايم دست به دعا ببر . حالا تمام آروزيم اين است که مزدک به خواب مادرش بيايد و برايش از حقيقت آن روز و بي گناهي ام بگويد.به انتظار زمستان مي نشينم .اگر رها شوم براي پدر و مادر مزدک فرزندي مي کنم .نجات ، نجات ، نجات.... حالا قبل از رفتن پاي چوبه دار اين واژه را با تمام وجود فرياد مي زنم . صدايم را مي شنوي ؟ جواني ام را مي بيني ؟" به خدا من بي گناهم . به جواني ام رحم کنيد . همين
."

نگرانی پارلمان اروپا از نقض حقوق بشر در ایران


نگرانی پارلمان اروپا از نقض حقوق بشر در ایران

بی بی سی - نمایندگان پارلمان اروپا روز پنجشنبه با اکثریت قاطع، گزارش سال ۲۰۰۷ خود را پیرامون وضعیت حقوق بشر در جهان تصویب کردند.
این گزارش، از درخواست سازمان ملل برای تعلیق حکم اعدام در جهان، به عنوان حرکتی مثبت استقبال کرده است.
در این گزارش از وخامت وضعیت حقوق بشر در کشورهای چین، ایران و روسیه ابراز نگرانی شده است.
نمایندگان پارلمان اروپا نگرانی عمیقشان را از "نقض مداوم حقوق بنیادی در ایران، خصوصا آزادی بیان و تجمعات" بیان کرده اند.
آنها همچنین "صدور فزاینده احکام اعدام" و دستگیری هزاران مرد و زن را به جرم "رفتارهای غیر اخلاقی" محکوم کرده اند.
نمایندگان پارلمان اروپا از دولت ایران خواسته اند، گفتگوهایش با اتحادیه اروپا را پیرامون مسئله حقوق بشر از سر گیرد.

حکم اعدام
در گزارش تازه پارلمان اروپا، حکم اعدام به عنوان یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه قرار گرفته است.
نمایندگان پارلمان اروپا تصویب قطعنامه سازمان ملل برای تعلیق جهانی حکم اعدام را قدم بزرگی رو به جلو ارزیابی کرده اند. آنها همچنین خواستار "محو کامل حکم اعدام" در اروپا شده اند.
در این گزارش تاکید شده که حقوق زنان به عنوان یکی از مسائل کلیدی باید در همه گفتگوهای اتحادیه اروپا پیرامون حقوق بشر مطرح شود.
هدف از طرح این موضوع، مبارزه با "تبعیض و خشونت علیه زنان و دختران و به طور مشخص سقط جنین بر اساس جنسیت فرزند، هر نوع رسم و رسوم آزاردهنده از جمله ختنه دختران و ازدواج اجباری" عنوان شده است.
حقوق کودکان، شکنجه، حفاظت از مدافعان حقوق بشر و حقوق اقلیت ها و معلولان از دیگر موضوعات مطرح شده در این گزارش است.
علاوه بر چین، روسیه و ایران، کشورهای دیگری نظیر سودان، ازبکستان، برمه و پاکستان توجه ویژه گزارش پارلمان اروپا را به خود جلب کرده و موارد نقض حقوق بشر در این کشورها تذکر داده شده است.
پارلمان اروپا در پایان از کشورهای عضو اتحادیه اروپا خواسته است، سریعا همه کنوانسیون های بین المللی در زمینه حقوق بشر را امضا کنند.

تجمع هزار کارگر هفت تپه در مقابل فرمانداری شوش


تجمع هزار کارگر هفت تپه در مقابل فرمانداری شوش


بيش از یک هزار کارگر اعتصابی شرکت نيشکر هفت تپه، روز يکشنبه در اعتراض به عدم پاسخ گويی به مطالبات صنفی شان، از جمله پرداخت نشدن دو ماه حقوق، در مقابل فرمانداری شوش تجمع کردند.
به گفته شاهدان عينی، در اين تجمع کارگران شعارهايی مانند «معيشت زندگی حق مسلم ماست» و «کارگر هفت تپه ايم، گرسنه ايم گرسنه» سر دادند.
کارگران پس از يک ساعت تجمع در مقابل فرمانداری شوش به سمت مرکز شهر راهپيمايی کردند تا توجه مردم را به مشکلات خود جلب کنند. اين راهپيمايی سپس با دخالت نيروی انتظامی پايان يافت.
اعتصاب اخير کارگران نيشکر هفت تپه، از روز دوشنبه هفته گذشته در اعتراض به پرداخت نشدن دو ماه حقوق معوقه شان آغاز شد.
کارگران مطالبات ديگری مانند پايان پرونده سازی و احضار فعالين کارگری به دادگاه انقلاب، برکناری مدير عامل و اعضای هيئت مديره و رييس حراست شرکت نيشکر هفت تپه دارند.
اعتصاب کنونی کارگران نيشکر هفت تپه، سومين اعتصاب در سال جاری به حساب می آيد.
کارگران اين واحد توليدی، در سال گذشته بارها در اعتراض به وضعيت اقتصادی و پرداخت نشدن حقوقشان دست به اعتصاب زدند که در جريان آنها، نمايندگانشان مورد تهديد تلفنی قرار گرفتند و يا به اداره اطلاعات احضار شدند.
در همين ارتباط، در آبان ماه سال گذشته، چند تن از نمايندگان کارگران به همراه ابوالفضل عابدينی، روزنامه نگاری که اقدام به پوشش خبری اعتصاب آنان کرده بود، بازداشت شدند.
درهمين خصوص علی نجاتی، محمد حيدری مهر، رمضان علی پور، فريدون نيکوفرد، جليل احمدی و ابوالفضل عابدينی برای ابلاغ حکمشان به دادگاه انقلاب دزفول احضار شدند.
در اين ميان به گفته منابع کارگری، در صورت تحقق نيافتن مطالبات صنفی کارگران نيشکر هفت تپه، قرار است کارگران به همراه خانواده های خود در مقابل فرمانداری شوش تجمع کنند
.

Freitag, 9. Mai 2008

اعتراض دانشجویان دانشکده های فنی در مقابل وزارت علوم

اعتراض دانشجویان دانشکده های فنی در مقابل وزارت علوم
خبرنامه امیرکبیر: اعتراضات گسترده دانشجویان دانشکده های شریعتی، ولیعصر و شمسی پور که از روز دوشنبه آغاز شده است، با همراهی دانشجویان دانشکده انقلاب وارد سومین روز خود شد. گسترش اعتراضات دانشجویان به خیابانهای اطراف این دانشکده ها باعث واکنش نیروهای انتطامی شده و روز گذشته در مواردی از باتوم برای متفرق کردن دانشجویان استفاده شده است.

Dienstag, 6. Mai 2008

آنها صدها هزارند

آنها صدها هزارند




خبر این گزارش تصویری آنست که دولت احمدی نژاد و نیروی انتظامی همآهنگ با دولت برای معضل کودکان خیابانی هم راه حل ضربه ای پیدا کرد. آنها را از خیابان ها جمع می کنند. دهها هزار کودک خیابان را چه خواهند کرد معلوم نیست. فعلا با این طرح و با ترساندن بچه ها و دست های پشت صحنه ای که آنها را در شبکه های مختلف دستفروشی و پخش مواد مخدر و ... اداره می کنند، خیابان های پایتخت را می خواهند برای مدت کوتاهی از این کودکان پاک کنند. این طرح به اجرا گذاشته شده ، درحالیکه صورت مسئله همچنان برجای خود باقی است. یعنی فقر خانواده ها، آواره شدن روستائیان و جمع شده میلیون ها تن از آنان پشت دروازه شهرهای بزرگ، کودکانی که حاصل صیغه اند و شناسنامه ای ندارند.





Montag, 5. Mai 2008

تحصن، تجمع و اعتصاب غذا در دانشگاه بیرجند

تحصن، تجمع و اعتصاب غذا در دانشگاه بیرجند

دانشجویان دانشگاه بیرجند در اعتراض به تنگی جا در خوابگاه ها، کیفیت نامطلوب غذای سلف سرویس و کمبود امکانات رفاهی دست به اعتراض زدند و 30 دانشجوی این دانشگاه نیز به نمایندگی از بقیه دانشجویان اعلام اعتصاب خشک کردند.این تجمع اعتراضی که در آن بسیار از دختران با حجاب کامل شرکت کردند به دعوت شواری صنفی دانشگاه بیرجند برگزار شد و بیش از هزار دانشجو در آن حضور یافتند.شورای متحصنین پایان تحصن خود را منوط به حضور وزیر علوم دراین دانشگاه اعلام داشت. این در حالی است که رئیس دانشگاه به همراه هیات رئیسه در این تجمع حاضر شده است اما از آنجا که خواسته ی دانشجویان حضور شخص وزیر علوم بوده است متحصنین همچنان به تجمع خود ادامه می دهند.همچنین نیروهای امنیتی فشارهای بسیاری از داخل و خارج دانشگاه به برخی ازمتحصنین و شورای متحصنین وارد آورده اند

Sonntag, 4. Mai 2008

روز جهانی آزادی مطبوعات


٣ می (١٤ اردییهشت- ثور ) روز جهانی آزادی مطبوعات



به مناسبت ٣ می (١٤ اردییهشت- ثور) روز جهانی آزادی مطبوعات، گزارشگران بدون مرز برای اولین بار از وضعیت نگران کننده روزنامه نگاران در کشورهای عضو اتحادیه اروپا گزارش می دهد. آلبوم ١٠٠ عکس برای آزادی مطبوعات از عکاس مشهور فرانسوی بتینا ریهم و لیست به روز شده "دشمنان آزادی مطبوعات" در جهان، را منتشر کرد.

اتحادیه اروپا : خطر روزنامه نگاران را تهدید می کند

وجود آزادی مطبوعات در اتحادیه اروپا یک واقعیت است. هیچ روزنامه نگاری به دستور دولتی به قتل نرسیده و یا زندانی نشده است. سانسور رسمی وجود ندارد. رسانه ها عقاید متفاوت را منعکس و کثرات گرایی در عقیده به شکل عمومی تضمین شده است. با این حال نگرانی هایی وجود دارد.
امروز اقداماتی چون تهدیدات آشکار علیه روزنامه نگاران، سوقصد به جان آنها از سوی گروه های خصوصی، تهدید خانواده و .. در کشورهای اروپایی و در برخی مناطق با ویژگی نگران کننده ای وجود دارند.

در فرانسه روزنامه نگاران به هنگام پوشش خبری رویدادهای حومه ها در معرض تهدید فیزیکی قرار می گیرند. پس از شورش های سال ٢٠٠٥ به ویژه در حومه های اطراف پاریس وضعیت نگران کننده تر شده است.
در طی دوسال ونیم ده ها عکاس، فیلم بردار و گزارشگر مورد تعرض قرار گرفته اند. آخرین بار در فوریه سال جاری بندیک اگودستاه، خبرنگار روزنامه پاریزین در منطقه ویله لو بل (Villiers-le-Bel) مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از آن تاریخ تا امروز تنوانسته است به محل کار خود بازگردد.
مورد روبرت ردکر دبیر فلسفه نیز قابل تامل است. وی در تاریخ ١۹ سپتامبر ٢٠٠٦ در روزنامه فیگارو مقاله ای با نام "در برابر ایجاد رعب اسلامیست ها، جهان آزاد چه باید بکند" منتشر کرد. این شماره روزنامه در مصر و تونس توقیف شدند. بعد از تهدید شدن به مرگ روبرت ردکر مجبور به فروش خانه و ترک فعالیت های آموزش و زندگی تحت حفاظت پلیس شد. در آغاز سال میلادی ٢٠٠٧ در لیبی جوان مراکشی بازداشت شد و اعتراف کرد که یکی از عوامل تهدید این معلم فرانسوی بر روی سایتی اسلامی بوده است. یکی دیگر از عوامل تهدید به مرگ در ماه می در فرانسه محاکمه می شود. در حال حاضر روبرت ردکر تحت حفاظت پلیس زندگی می کند و حتا برای سفر به خارج از کشور نیز از سوی پلیس اسکورت می شود. وی به گزارشگران بدون مرز اعلام کرده است که " که تهدید بر روی سایت های اینترنت به شکل مرتب به روز می شوند، این امر از ویژگی های این رسانه است، ولی تهدید علیه من از طریق ارسال ای میل هم انجام گرفته است."

در ایتالیا تهدید روزنامه نگاران از سوی مافیا یا بهتر است بگویم مافیاها انجام می شود، سازمان هایی همچون : کامورا در ناپل، ندارنگتا در کالابر، کوزا نسترا در سیسیل و.... در جنوب کشور فعال هستند. در کل ده ها روزنامه نگار در پی تهدید باند های جنایتکار، تحت حفاظت پلیس زندگی و کار می کنند. آمار نامه های تهدید آمیز، تعرض به ماشین و منازل و تهدید خانواده ها از مرز صدها مورد گذشت است. همه روزنامه نگارانی که در باره فعالیت های مافیا کار می کنند هر کدام به نوعی تهدید شده اند.
لیرو آبات گزارشگر ٣٨ ساله خبرگزاری ANSA در پالرم سیسیل که تحت حفاظت پلیس قرار دارد، معتقد است روزنامه نگاران هر روز بیشتر از پیش در معرض خطر قرار می گیرند. وی می گوید" از ده پانرده سال پیش رهبران مافیا تغییر کرده اند، آنها دیگر نه آن مردان بی فرهنگ گذشته که دکتر و یا سیاستمدار و با تحصیلات عالی هستند. آنها می دانند خبر اهمیت دارد و باید آن را دستکاری کرد، خشونت یک بخش از اعمال فشار است. روزنامه نگاران می توانند خریده شوند و یا به فساد کشیده شوند."

در اسپانیا و در ایالت باسک سال هاست که روزنامه نگاران از سوی سازمان او ت آ (Euskadi Ta Askatasuna- ETA) مورد تهدید قرار می گیرند. لاندا برورو مدیر گامبیو ١٦ می گوید "فشار ها از سال ٢٠٠٠ به این سو به ویژه با به قتل رساندن روزنامه نگاران تشدید شده است." جوزه لوئیز لوپز دو لاکال روزنامه نگار ال موندو با شلیک چندین گلوله بر پیکرش در همین دوران به قتل رسید، سال بعد من هم هدف سوقصد قرار گرفته و در پی منفجر شدن یک بسته پستی شدیدا زخمی شدم، چند تا از انگشتان و دید چشم چپم را از دست دادم." یکی از روزنامه نگاران ال پایس که خواهان فاش شدن هویت اش نیست می گوید " سالهای اخیر دشوار بودند، مشکل به روی هم جمع شدن خشونت در فضای سرد و منقبضی است که کار ما را با دشواری روبرو می کند. سال هاست که این اوضاع ادامه دارد، من دیگر خسته شده ام."

در ایرلند شمالی علیرغم پیشرفت روند صلح در طی سالهای اخیر و تشکیل دولتی ائتلافی محلی در سال ٢٠٠٧ اما هنوز تعدادی از روزنامه نگاران تهدید به مرگ می شوند. این تهدیدات عمدتا از سوی گروه های نزدیک به جنبش های پروتستان هوادار اتحاد با بریتانیا، انجام می گیرد. یکی از این گروه ها از بازماندگان گروه شبه نطامیان وحدت طلب (l’Ulster Defence Association) است که در کار قاجاق مواد مخدر و باج گیری نیز دست دارد. از سوی دیگر گروهای انشعابی ارتش آزادیبخش ایرلند نیز (IRA در پی پذیرش روند صلح سلاح های خود را تجویل داد.) روزنامه نگاران را تهدید می کند. روزنامه نگارانی که در محل کار می کنند می گویند حفاظت پلیس و دولت از روزنامه نگاران بسیار ناچیز و تقریبا هیچ است. عاملان قتل روزنامه نگار مارتین اوهاگن تا کنون دستگیر نشده اند. در سپتامبر ٢٠٠٧ بادکنکی که پیامی به آن آویخته شده بود برای دفتر تلویزیون بلفاست ارسال شد. در این پیام آدرس محل زندگی و شماره خودرو روبین لیونگستون سردبیر روزنامه آندرسون استون نیوز روزنامه محلی که عمدتا کاتولیک های ناسیونالیست و جمهوری خواه خواننده آن هستند، نوشته شده بود. این روزنامه نگار قسم یاد کرده است که به انتشار گزارش هایش ادامه دهد، اما اعتراف می کند که این "تهدیدات تاثیری مخرب بر فضای آزادی مطبوعات نهاده است."

در دانمارک در تاریخ ٨ فوریه ٢٠٠٨ ماموران امنیتی طرح ترور کورد وسترگارد یکی از کاریکاتوریست های ( پیامبر اسلام) محمد را نافرجام گذاشتند. این روزنامه نگار ٧٣ ساله امروز تحت حفاظت پلیس مخفی دانمارک زندگی می کند و مجبور است هر دو هفته یکبار خانه اش را عوض کند. اما وی همچنان به کارش برای نشریه «یولاند پستن» ادامه می دهد.

در سالهای اخیر موارد زیادی از اعمال خشونت علیه روزنامه نگاران در کشورهای سوئد، بلغارستان، رومانی، مجارستان،جمهوری چک و قبرس شمارش شده اند. تقریبا غیر ممکن است که آماری کامل از اعمال خشونت علیه روزنامه نگاران ارائه داد، اما می توان از صدها مورد تهدیدات جدی، تهاجم و ضرب وشتم نام برد.

دشمنان آزادی مطبوعات" در جهان

از هفت سال پیش گزارشگران بدون مرز لیست " دشمنان آزادی مطبوعات" در جهان را هر ساله به روز و منتشر می کند . این مردان و زنان که یا مستقیم و یا به واسطه زیر دستان خود روزنامه نگاران را تهدید وسرکوب می کنند، معمولا در رده های بالای قدرت قرار دارند رئیس جمهور؛ نخست وزیر، وزیر و شاه و یا ولی فقیه و یا فرمانده و رئیس گروه های چریکهای شورشی و یا رهبر سازمان های تبهکاری هستند. دشمنان مطبوعات چهره و نام و نشانی دارند، این درندگان آزادی مطبوعات از قدرت خود برای زندانی، شکنجه کردن، ربودن و یا حتا به قتل رساندن روزنامه نگاران و استفاده می کنند. عموما موقعیت و مقام آنها عاملی برای مصون ماندن شان از مجازات است و برای مسئولیتی که در نقض حقوق بشر دارند معمولا هیچگاه محاکمه نمی شوند. گزارشگران بدون مرز از سال ٢٠٠٢ تصمیم گرفته است که هر ساله چهره ی این دشمنان آزادی مطبوعات را آشکار و آنها را به همگان معرفی کند.

در سال ٢٠٠٨ دشمنان آزادی مطبوعات ٣۹ تن هستند. از لیست سال گذشته ٥ نفر حذف شده اند. فیدل کاسترو که رسما قدرت را به برادر خود رائول کاسترو واگذار کرد. پرویز مشرف که با شکست در انتخابات عملا قدرت سرکوب مطبوعات را نیز از دست داد. در اتیوپی با آزادی روزنامه نگاران زندانی ملس زنواوی از لیست کنار گذاشته شد، امری که برای شاه سوازی لند نیز اتفاق افتاد وی نیز در چند سال گذشته دیگر مسئول نقض آزادی مطبوعات نیست. و در آخر شارل بله کوده رهبر جوانان میهن پرست ساحل عاج که از صدور دستور حمله به روزنامه نگاران خارجی و یا نزدیک به مخالفان حکومت، دست برداشته است.

اما به لیست امسال ده تن دیگر اضافه شده اند. در سرزمین های خودمختار فلسطین شاخه نظامی حماس در غزه و نیروی امنیتی حکومت خودمختار در کناره رود اردن برای سرکوب و متهم کردن روزنامه نگاران به حمایت از طرف مقابل و نقض خشونت بار آزادی مطبوعات، و ارتش اسرائیل نیز به دلیل تهاجم به روزنامه نگاران به هنگام تحت پوشش خبری قرار دادن حملات به سرزمین های خودمختار فلسطین به لیست اضافه شده اند. در آوریل ٢٠٠٨ خبرنگار فلسطینی خبرگزاری رویترز با شلیک گلوله یک تانک اسرائیلی کشته شد.

رئیس جمهور ترکمنستان قربانقلی بردی محمداف که از یکسال پیش قدرت را در دست گرفته است به وعده های خود برای اصلاحات دمکراتیک عمل نکرد. رسانه ها همچنان تحت کنترل دولت قرار دارند و زندانیان عقیدتی از زندان آزاد نشدند.

در سومالی دشمنان آزادی مطبوعات بی شمارند در لیست سال ٢٠٠٨ گزارشگران بدون مرز گروه مسلح ال شباب ، محمد دهری فرماندار و شهردار موگادیشو و ورسامی درویش فرمانده نهاد امنیت ملی اضافه شده اند.

در سریلانکا گوتباهیا راجاپاکس برادر رئیس جمهور و وزیر دفاع که به شکل منظم دستور حمله به مطبوعات را صادر می کند و در شمال رهبر ببر های تامیل ولو پیلا پارابهاکاران که همچنان به تهدید روزنامه نگاران ادامه می دهد به لیست سال ٢٠٠٨ پیوسته اند.

در نپال با آنکه آرامش سیاسی بازگشته است اما چند گروه مسلح افراطی جنوب کشور را به جهنمی برای روزنامه نگاران تبدیل کرده اند.
انتشار آلبوم عکس
هر سال گزارشگران بدون مرز مجموعه ای از عکس های یک هنرمند و یا عکاس مشهور را در آلبومی به نام " برای آزادی مطبوعات" منتشر می کند. بخش عمده ای از درآمد گزارشگران بدون مرز از این راه تامین می شود. امسال آلبوم ١٠٠ عکس برای آزادی مطبوعات از عکاس مشهور فرانسوی بتینا ریهم که پرتره هایی از زنان چینی از نگاه غرب است، در اختیار گزارشگران بدون مرز قرار گرفته است. بهای این آلبوم ۹ یورو است و در تمامی روزنامه فروشی ها به فروش می رسد.

Freitag, 2. Mai 2008

قطعنامه جوانان جبهه ملی ایران


قطعنامه جوانان جبهه ملی ایران
در گردهمایی روز خلیج پارس

ما، ملت ایران، با پیشینه تاریخ و تمدنی با عظمت و پرشکوه، و با موقعییت استراتژیک بی همتا، که می بایستی به عنوان مرکز ثقل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی منطقه، اکنون قدرتمندترین و بانفوذترین کشور این بخش جهان باشیم، چرا باید در چنین شرایط ناتوانی و انزوا و بی حرمتی قرار گرفته باشیم که کشورهای کوچک منطقه، بجای آنکه برای پیشرفت و امنیت خود بر ما تکیه کنند، خود سرچشمه ناامنی مرزهای ما شوند. چرا ما ملت ایران باید برای حفظ تمامیت ارضی کشورمان مجبور شویم جلو سفارتخانه های کشورهایی گرد آییم که موجودیت و رفاه خود را مدیون ما هستند؟ شرم بر ما که خود را چنان اداره کردیم که اینهمه در چشم جهانیان و همسایگان حقیر شویم.
ما، جوانان جبهه ملی ایران، اعلام می کنیم که نه تنها از امنیت سه جزیره خلیج پارس، بلکه از وجب به وجب خاک مقدس ایران دفاع خواهیم کرد. ما، بی توجه به جمهوری اسلامی که سیاستهای خارجی نابخردانه اش و ستیزگری های بیهوده و ناهوشمندانه اش در عرصه بین المللی، ما را در چنین شرایط تحقیرآمیزی قرار داده، در صورت کوچکترین تعرضی به خاک ایران، همگی وظیفه دفاع از میهن را بر دوش خواهیم گرفت.
جوانان جبهه ملی ایران
تهران – ۱۰ اردیبهشت ۱٣۸۷

گزارش گردهمایی در برابر سفارت امارات در روز ملی خلیج فارس ۱۰ اردیبهشت ۱٣۸۷

گزارش گردهمایی در برابر سفارت امارات در روز ملی خلیج فارس ۱۰ اردیبهشت ۱٣۸۷
به همراه متن قطعنامه جوانان جبهه ملی
ایران آزاد

در روز ۱۰ اردیبهشت همزمان با روز ملی خلیج فارس،گردهمایی به دعوت برخی فعالان سیاسی و دانشجویی تشکیل شد.در این گردهمایی جوانان جبهه ملی ایران ،جوانان حزب پان ایرانیست،دانشجویان و مردم ایران دوست اعم از پیر و جوان حضور داشتند و با سر دادن شعارهایی در خصوص جزایر سه گانه و خلیج فارس شور و حرارتی خاص به آن بخشیدند.
در ۱۵ دقیقه ابتدایی مراسم ، نیروهای امنیتی پارچه نوشته ها و پلاکاردها را که توسط جوانان جبهه ملی ایران تهیه گردیده بود و تماما ً خطاب به کشور امارات نوشته شده بود و به هیچ عنوان رنگ و بوی سیاسی در آنها دیده نمی شد توسط ماموران امنیتی ضبط شد.همچنین دوربینها و موبایلها که در حال تهیه عکس از مراسم بودند توسط نیروهای امنیتی به شکل خشونت آمیزی جمع آوری شد.
پس از ۱۵ دقیقه نیروی انتظامی اقدام به متفرق نمودن مردم نمود و متاسفانه باید گفت دوستان جوان ما در حزب پان ایرانیست نیز با اعلام پایان مراسم با نیروهای امنیتی همکاری نموده و ضمن متفرق نمودن جمعیت ، خود نیز محل را ترک نمودند ولی مراسم همچنان با پا فشاری و استقامت مردم در برابر خشونت نیروی انتظامی به خیابان ولیعصر کشیده شد.در این حین پلیس اقدام به بازداشت افراد نمود تا از این طریق بتواند با ایجاد رعب ، مردم را متفرق نموده و فضا را آرام سازد ، این موضوع نیز خود سبب اعتراض گسترده تر مردم گردید.خبرها حاکی از بازداشت بیش از ٢۰ نفر از جمله آقایان بیژن جانفشان و کی خسروانی بود،با این حال نیروی انتظامی و امنیتی برای جلوگیری از حرکت مردم به سمت میدان ونک به شکل خشونت باری مردم را مورد ضرب و شتم قرار می دادند.
تجمع کنندگان که به سمت میدان ونک در حرکت بودند چندین بار از سد نیروهای امنیتی گذشته و همراه با رهگذران که به آنها پیوسته بودند به حرکت خود ادامه داده و با شعارهای :خلیج فارس همیشه – هرگز جدا نمیشه، مگر که ما بمیریم خلیج عرب! ببینیم و سر دادن سرود ای ایران و یار دبستانی خود را به میدان ونک رساندند.حضور مردم در میدان ونک ٢ ساعت پس از آغاز مراسم بود که در آنجا نیروهای ضد شورش با موتور به سمت مردم حمله ور شدند و مردم را متفرق نمودند.
چند نکته در این میان جالب توجه می نمود:

*در ابتدای مراسم که نیروهای امنیتی اقدام به جمع آوری پارچه نوشته ها نمودند باعث تعجب تمامی حاضران شد چرا که به روی پارچه های ضبط شده نام زیبای خلیج فارس به فارسی و انگلیسی نوشته شده بود و همچنین نوشته هایی چون جزایر سه گانه تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی همیشه ایرانی بوده،هست و خواهد بود، ملت ایران از یک وجب خاک خود نخواهد گذشت، بر روی پارچه ها دیده میشد.
سوال اینجاست:
چرا نیروهای امنیتی شعارهایی را که برای حفظ تمامیت ارضی ایران وجود داشتند را جمع آوری می کردند مگر آنان چنین نمی اندیشند و سرکوب ملت برای آنها مهم تر از تمامیت ارضی ایران است؟

*نکته دوم رفتار خشونت بار بخشی از نیروهای امنیتی بود که به شکلی وحشیانه باتوم بر سر جوان ایرانی کوبیده و یا زنان را به داخل جوی آب پرتاب کرده و حتی با خشم فراوان مشت و سیلی بر صورت پیرمرد کهن سال ایرانی می کوبیدند آنهم در حمایت از کشور شیخ نشین امارات.

*نکته سوم وجود برخی افراد وطن دوست و بسیار متشخص در نیروهای امنیتی چرا که برخی برای اینکه دیده نشوند به گوشه ای خزیده و همراه با مردم سرود ای ایران را زیر لب زمزمه می کردند.

*نکته چهارم ظاهرا نیروهای وابسته به حاکمیت جمهوری اسلامی ساعت ۱ ظهر در مقابل سفارت امارات تجمع برگزار نمودند در این بین وجود پلاکاردهایی که خلیج عربی!!! را در ابعادی بسیار بزرگ و خلیج فارس را در ابعادی بسیار کوچک نوشته بودند در دست آنان دیده میشد که این موضوع باعث خشم فراوان مردم و جوانان میهن پرست گردید و واکنش آنان را برانگیخت.

جوانان جبهه ملی ایران
تهران – ۱۰ اردیبهشت ۱٣۸۷