Sonntag, 26. Juli 2009

روز جهانی اتحاد با ایران 3 مرداد 1388 - مونیخ آلمان

UNITED 4 IRAN - München / Karlsplatz-Stachus am 25. Juli 2009














روز جهانی اتحاد برای ایران 3 مرداد 1388 - آلمان مونیخ

Globaler Widerstandstag 25. Juli 2009
United4Iran in München am Karlsplatz/Stachus

Rede von Herrn Bernd Posselt
Sprecher des EU-Parlaments für
Außenpolitik und Menschenrechte / CSU



Freitag, 24. Juli 2009

اطلاعیه حزب سوسیال مسیحی مونیخ

اطلاعیه حزب سوسیال مسیحی CSU مونیخ
و
نماینده CSU در پارلمان اتحادیه اروپا EU Parlament


گزارش کوتاهی از نتایج گفتگو و تصمیماتی که مابین اعضای فراکسیون CSU انجمن شهر مونیخ و دوتن از فعالین اپوزیسیون ایران که عبارت بودند از دکتر ساسان هارون مهدوی مسئول سازمان جوانان جبهه ملی و سخنگوی مطبوعاتی حرکت سراسری "اتحاد برای ایران" در شهر مونیخ تحت عنوان united4iran و همچنین دکتر مهندس مسعود هارون مهدوی مسئول سازمان غیر انتفاعی حقوق بشر "زندگی کن و بگذار زندگی کنند" Leben & leben lassen e.V. و نشریه اینترنتیDENK! MAL! به زبان آلمانی و عضو هیئت تحریریه نشریه "جبهه ملی" رأس ساعت ۱۱ صبح روز پنجشنبه ٢٣ جولای در شهرداری شهر مونیخ به شرح زیر برگزار و اتخاذ شد :

اعضای فراکسیون حزب سوسیال مسیحی CSU در انجمن شهر مونیخ، آقای دکتر بِرنهارد Dr. Bernhard رئیس حزب CSU در شهر مونیخ، آقای یوزف اشمیت Josef Schmidt رئیس فراکسیون حزب CSU ، آقای ماریو اشمیدباور Mario Schmiedbauer و همینطور آقای بِرند پُوسِلت Bernd Posselt نماینده منتخب مردم ایالت باواریا از حزب CSU در مجلس اتحادیه اروپا EU Parlament از دگرگونی های اخیر و فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران ابراز نگرانی نمودند. از جمله مواردی که مورد ایراد آنان قرار گرفت اعمال خشونت و دستگیری هزاران نفر از معترضین بود، که بخصوص شامل نسل جوان شده و نحوۀ خشونت آمیز برخورد با آنان را که به کشته شدن تعداد زیادی منجر شده را محکوم نمودند بهمینن منظور کتباً طی اعلامیه ای نظریات فراکسیون حزب سوسیال مسیحی مونیخ را نسبت به این راه و روش غیر انسانی که نسبت به مردم ایران اعمال شده به نحوی که در پائین ملاحظه می فرمائید اعلام داشته اند:

حزب سوسیال مسیحی مونیخ

· نحوۀ برخورد غیر دموکراتیک رژیم جمهوری اسلامی نسبت به مخالفان آن حکومت را صریحاً محکوم می نماید
· با توجه به اینکه ایران امضا کننده اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل است هر گونه نقض حقوق بشر را در ایران محکوم میدارد
· از رژیم ایران مصراً می خواهد که تمامی مصوبات حقوق بشر را رعایت نماید
· خواستار آزادی زندانیان سیاسی، بخصوص کسانیکه تا کنون بصورت مسالمت آمیز در تظاهرات شرکت داشته اند، می باشد
· از تمامی ارگانهای اداری ایران خواستار اجرای قوانین حقوق بشر که آزادی افکار و بیان و آزادی برای رسانه های گروهی در آن ذکر شده می باشد
· خواستار آزادی فوری همۀ خبرنگاران و اشخاصی که بعلت پخش اخبار در ارتباط با وقایع پس از انتخابات گذشته و یا انتقادات برعلیه رژیم حاکم بر ایران دستگیر شده اند می باشد
· خواستار متوقف ساختن هرگونه عکس العمل خشونت آمیز بر علیه تظاهرات مسالمت آمیز می باشد
· از حکومت ایران می خواهد که هر چه زودتر نسبت به برگزاری انتخابات مجدد و دموکراتیک که با نظارت ارگان های بین المللی صورت گیرد اقدام نماید
· همبستگی و پشتیبانی خود را نسبت به مبارزات صلح آمیز ملّت ایران در مقابل نقض حقوق بشر و به اجرا گذاشتن مصوبات حقوق بشر در ایران اعلام میدارد

اطلاعیه حزب سوسیال مسیحی مونیخ CSU München





























Donnerstag, 23. Juli 2009

فراخوان به تظاهرات در مونیخ آلمان در 25 جولای

فراخوان به تظاهرات در مونیخ آلمان در 25 جولای

Mittwoch, 22. Juli 2009

فراخوان / اتحاد برای ایران / آلمان / مونیخ

فراخوان روز جهانی اقدام برای حقوق بشر در ایران/ از حقوق انسانها در ایران حمایت کنیم
Solidarität mit Irannerinnen auf der ganze Welt
رمان : روز شنبه 25 جولای از ساعت 17 تا 21
مکان : مونیخ میدان اشتاخوس
Samstag 25 .07 .2009
17:00 bis 21:00 Uhr am Karlsplatz (stachus) in München
جهت کسب اطلاعات بیشتر روی عکس زیر کلیک کنید
Mehr Infos aufs Bild klicken





جمهوری اسلامی با برگزاری مراسم ٣۰ تیر با خشونت برخورد کرد - جبهه ملی ایران







جمهوری اسلامی با برگزاری مراسم ٣۰ تیر با خشونت برخورد کرد


سالهاست که عصر روز سی ام تیر اعضای شورای مرکزی و نمایندگان سازمانهای جبهه ملی ایران در میدان هفت تیر تجمع پیدا کرده و از آنجا به ابن بابویه بر سر مزار شهدای سی ام تیر میروند و با نثار گل نسبت به شهدای گرانقدر سی تیر ادای احترام میکنند اما امروز ٣۰/۴/۸۸ ساعت ۵/۴ بعدازظهر هنگامیکه اعضای جبهه ملی به میدان هفت تیر و مقابل مسجد الجواد میآمدند با صحنه یک شهر اشغال شده و با صدها نیروی انتظامی و بسیجی و لباس شخصی مواجه میشدند که اجازه توقف به هیچکس نمیدادند و با خشونت هر چه تمامتر افراد را متفرق میکردند و به اتوبوس هایی هم که برای رفتن به ابن بابویه تهیه شده بود اجازه توقف در میدان داده نشد و تعداد زیادی از مردم را که برای همگامی با اعضای جبهه ملی به میدان هفت تیر آمده بودند مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار دادند از سوی دیگر پس از برخورد حکومت با این مراسم مسالمت آمیز عده ای از اعضاء جبهه ملی بطور انفرادی و با اتوموبیل های خود به ابن بابویه رفتند که تعدادی از آنها به هنگام خروج از محوطه مزار شهدای ٣۰ تیر توسط نیروهای انتظامی بازداشت شدند که در میان بازداشت شدگان آقایان اصغر فنی پور ، مهندس حسین عزت زاده ، ناصر کمیلیان، حسین ریاحی ، علی قادری ، محمدعلی رباطی ، دکتر حسین مجتهدی و چند نفر دیگر دیده میشدند.
شامگاه ٣۰/۴/۸۸


روابط عمومی جبهه ملی ایران

Samstag, 18. Juli 2009

اخبار رویدادهای پس از نماز جمعه










جمعه خونین دیگری در تاریخ ایران رقم خوردجنایتکاران قسم میخورند که لباس شخصی ها مسلح نیستند!پس با دقت به این عکس که روز شانزدهم گرفته شده نگاه کنید.سلاحهای کمری آنان در مربع سرخ رنگ نشان داده شده است.این عکس رابرای رسانه های گروهی محل اقامت خود بفرستید.





***********************






































کودتاچیان به کروبی نیز رحم نکردند و با وحشیگری به او حمله رو شدندکسانی که دم از اسلام می زنند , حتی به لباس روحانی نیز رحم نمی کنند.به قول معروف: کسی که با مادرش زنا کند با دیگران چه ها کند؟
مهدی کروبی شیخ شجاع اصلاحات در مقابل درب اصلی دانشگاه تهران، امروز جمعه توسط لباس شخصی های مزدور حکومت مورد تعرّض قرار گرفت و عمامه اش از سرش افتاد. حسين كروبي فرزند مهدي كروبي با اعلام اين خبر گفت :‌"‌هنگامي كه پدر من در خيابان هاي نزديك به دانشگاه تهران به سمت اين دانشگاه حركت مي كرد مردم بسياري پشت سر او حركت مي كردند و با سر دادن شعارهايي در حمايت از وي خواستار احقاق حقوقشان بودند كه به ناگهان پليس ضد شورش كه در مقابل ايستاده بودند اقدام به تيراندازي هوايي كردند كه در اين حال آقاي كروبي به جمعيت اعلام كرد كه بيش از اين جلو نيايند و خودش در صف اول به نماز جمعه خواهد رفت . ‌" وي ادامه داد : "‌در اين زمان پدرم را سوار بر ماشين كردند كه به دانشگاه ببرند ولي هنگامي كه مقابل دانشگاه پياده شد تعدادي از نيروهاي لباس شخصي مقابل در ايستاده و زیر چتر حمایت نیروی انتظامی به او حمله كردند و او را مورد تعرض قرار دادند به طوري كه عمامه وي از سرش افتاد . انها به فحاشي پرداخته و الفاظ بسيار زشت و زننده اي را به كار مي برند .





**********************






جنازه ترانه موسوی پس از اینکه مورد تجاوز قرار گرفت , سوزانده شد
ترانه موسوی که چندی قبل عکس او را در همین خبر منتشر کردیم , پس از اینکه دستگیر شد , چنان مورد تجاوز جنسی از سوی مامورین قرار گرفت که به دلیل پارگی رحم و مقعد به بیمارستان منتقل شد و دو روز پیش جنازه سوخته شده او در بین کرج و قزوین یافت شد.جنازه او را به شکلی آتش زده بودند که آثار تجاوز و پارگی مقعد قابل شناسایی نباشد.لازم به توضیح است که بنا به گفته دوستانه ترانه و به نقل از خبرگزاری ایران پرس نیوز خانواده ترانه زیر شدیدترین فشارها قرار دارد تا از گسترش این خبر جلوگیری شود.


***********************







شادی صدر در راه نمازجمعه ربوده شد
شادی صدر که به همراه تعدادی از اعضای گروه میدان زنان به صورت پیاده در خیابان کریم خان در حال رفتن به نماز جمعه بود، با حمله نیروهای لباس شخصی مواجه شده و وي را به زور سوار یک ماشین پژو كردند. طبق نوشته سایت میدان زنان، دوستان حاضر در محل می گویند سعی کرده اند او را از دست نیروهای لباس شخصی، که هیچ حکم و حتا توضیحی ندادند که از طرف چه ارگانی هستند و خانم صدر را به کجا می برند نجات دهند. آنها چنان او را کشیده اند که مانتو و روسری او از تنش خارج شده است.



***********************





کودتاچیان حتی به افراد معلول هم رحم نمی کنندسعید حجاریان که نه قادر به راه رفتن و نه قادر به تکلم است , همچنان در زندان به سر می برد.

Freitag, 17. Juli 2009

ضرب و شتم و گاز اشک‌آور پس از نماز جمعه تهران

۱۳۸۸/۰۴/۲۶

در حالی که ده‌ها هزار نفر در نماز جمعه این هفته تهران که به امامت اکبر هاشمی رفسنجانی برگزار شد شرکت کردند، گزارش‌های رسیده حاکی از این است که نیروهای بسیج و امنیتی در برخی نقاط شرکت‌کنندگان در نماز جمعه را مورد ضرب و شتم قرار داده و به سوی آنها گاز اشک‌آور شلیک کرده‌اند.

خبرگزاری رویترز از تهران گزارش می‌دهد که نیروهای امنیتی در بلوار کشاورز با هواداران میرحسین موسوی که نمادهای سبز رنگ داشتند درگیر شده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند. این خبرگزاری همچنین به نقل از شاهدان عینی می‌نویسد که نیروهای امنیتی علیه شرکت‌کنندگان در نماز جمعه از گاز اشک‌آور هم استفاده کرده‌اند.

  • خبرگزاری فرانسه نیز گزارش می‌دهد هزاران نفر از هواداران میرحسین موسوی پس از پایان نماز دست به تظاهرات زده و علیه نتایج انتخابات ریاست‌ جمهوری و در حمایت از کاندیدای خود شعار سر دادند.

    این خبرگزاری به نقل از شاهدان عینی می‌افزاید که نیروهای امنیتی چندین نفر از شرکت‌کنندگان در نماز جمعه را دستگیر کرده‌اند. این خبرگزاری همچنین گزارش می‌دهد که نیروهای بسیج در راه‌های منتهی با دانشگاه تهران حضور داشته‌اند.

    از سوی دیگر برخی از شهروندان تهرانی که در نماز جمعه این هفته شرکت کرده بودند در گفت‌وگو با رادیوفردا از حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رقبای اصلی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، در نماز جمعه تهران خبر دادند.

    به گفته این شاهدان، در خیابان طالقانی نیروهای بسیج پس از پایان نماز به شرکت‌کنندگان حمله‌ور می‌شدند و مردم را مورد ضرب وشتم قرار می‌دادند.


یک شاهد عینی نیز گفته است که در میدان ولی‌عصر نیروهای امنیتی به سوی مردم گاز اشک‌آور شلیک کرده‌‌اند. همچنین گزارش می‌شود که در خیابان انقلاب شمار زیادی از نیروهای بسیج، لباس شخصی و نیروی انتظامی حضور داشته‌اند.

به گفته برخی از شاهدان عینی صدای تیراندازی نیز پس پایان نماز جمعه شنیده شده است.

یکی از شاهدان عینی به رادیوفردا گفت که شاهد ضرب وشتم یک جوان به دست نیروهای بسیجی بوده است. به گفته این شهروند تهرانی پس از اصابت باتوم به سر این جوان وی بیهوش شده و توسط مردم به خانه‌های اطراف محل انتقال داده شده است.

همچنین گزارش می‌شود که در خیابان امیرآباد جو تنش‌آلود است و نیروهای امنیتی در آنجا حضور دارند.

به گفته شهروندان تهرانی و بنا بر فیلم‌های منتشر شده، هواداران میرحسین موسوی امروز شعارهایی مانند «یا حسین میرحسین»، «هاشمی سکوت کنی، خائنی»، «مرگ بر روسیه»، «مرگ بر چین»، «هاشمی باغیرت، حمایت، حمایت»، «سهراب ما نمرده، این دولته که مرده»، «ما اهل کوفه نیستیم، حسین تنها بماند»، و «ای دولت کودتا، استعفا، استعفا» سر داده‌اند.

به گفته شاهدان عینی، شمار شرکت‌کنندگان در نماز جمعه این هفته پس از انقلاب ۵۷ بی‌سابقه بوده است
.

فیلم؛ تظاهرات در مقابل وزارت کشور رژیم

مزدوران رژیم با باتوم به جان مردم افتاده اند



مزدوران رژیم با باتوم به جان مردم افتاده اند


گزارش خوانندگان از تهران: نيروهاي لباس شخصي با باتوم به جان مردم افتاده اند. من از سمت بلواز کشاورز اومدم.....به سمت میدان ولی عصر بسته بود....داخل وزارت کشاورزی پر بود از ماموران ضد شورش با لباس پلنگی و مزدوران لباس شخصی....همین طور وسط بلاوار کشاورز که فضای سبز هست هم ماموران لباس شخصی با بیسیم نشسته بودند ....متاسفانه موفق نشدم به سمت ولی عصر برم.ولی مردم بیشتر با ماشین اومده بودند.... خیابانهای اطراف دانشگاه خیلی ملتهب بود.

نماز جمعه ۲۶ تیر ماه حواشی و متن







شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد در نماز جمعه


خبرگزاری فرانسه: شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد در نماز جمعه
خبرگزاری فرانسه در خبری فوری از تهران نوشت هزاران نفر از معترضان که در دانشگاه تهران گرد آمده اند، شروع به شعار دادن کرده و از جمله شعار می دهند : زندانی سیاسی آزاد بازد گردد. برخی از تظاهرکنندگان نوار سبزرنگ با خود حمل می کنند.

خانواده ترانه می گويند جنازه سوخته او را يافته اند


خانواده ترانه می گويند جنازه سوخته او را يافته اند

وبلاگ زیرزمین

خانواده ترانه موسوي مي گويند جنازه سوخته او را يافته انددوستان ترانه موسوي، از بازداشت‌شدگان هفتم تير در درگيري‌هاي مسجد قبا، گفته اند كه خانواده‌ي وي از يافتن جنازه‌ي سوخته‌ي ترانه در حومه‌ي قزوين خبرداده‌اند. يكي از دوستان ترانه موسوي ديروز براي پيگيري وضع ترانه با منزل پدري او تماس گرفت و با خبر مرگ ترانه و يافتن جنازه سوخته‌اش ـ بين كرج و قزوين ـ مواجه شد. خانواده ترانه از بازگويي مكان و زمان تشييع جنازه وي خودداري كردند و گفتند نمي توانند توضيحات بيشتري دهند. پس از پيگيري ها و تماس هاي مكرر دوستان ترانه با منزل وي، خانواده موسوي از آنان خواستند كه ديگر تماس نگيرند و در برابر سخن يكي از دوستان ترانه كه گفته بود خانواده او بايد نوع مرگش را به جامعه اطلاع دهند و به رسانه ها بگويند كه ترانه دستگير شده و پس از دستگيري به اين سرنوشت دچار شده است شنيده بودند كه ما صلاح كار خود را بهتر از شما مي دانيم و نمي خواهيم در تشييع جنازه اش كسي حضور داشته باشد.ترانه موسوي به گفته يكي از دوستانش - كه نمي خواهد نامش فاش شود - روز هفتم تير در حوالي تقاطع ميرداماد و خيابان شريعتي كلاس آرايشگري داشته است. او اتومبيل خود را در يكي از خيابان هاي فرعي بين حسينه ارشاد و ميرداماد، پارك مي كند و پس از ديدن تجمع مردم در خيابان قبا و اطراف حسينه ارشاد با يكي از دوستان خود تماس مي گيرد و به او مي گويد كه پيش از رفتن به آرايشگاه بهتر است سري به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزديكي مسجد قبا قرار مي‌گذارد. وي كه به گفته دوستش مانتوي سبز به تن و شالي سبز به سر داشته است درحاليكه در خيابان شريعتي منتظر يكي از دوستان خود بوده است از سوي مأموران حكومتي دستگير مي شود و در هنگام دستگيري، دوست وي كه به محل قرار نزديك مي‌شده از دور وي را مي بيند. ترانه را سوار به وني مي‌برند. شواهد دستگيري ترانه به همين جا ختم نمي شود و چند نفر از دستگيرشدگان واقعه مسجد قبا در تماس هايي با خانواده‌ي وي، خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع مي دهند. ترانه موسوي در زمان دستگيري شماره منزل و يكي از دوستانش را به چند نفر از دستگيرشدگان مي دهد و از آنان مي‌خواهد در صورت آزادي با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع دهند. كساني كه در آن روز همراه با ترانه به ساختماني در حوالي پاسداران منتقل مي ‌شوند گفته اند كه او مدام گريه مي كرده و مي گفته است نه براي تجمع كه براي شركت در كلاس آرايشگري در آن محل حضور داشته است. اما برخي از دوستانش خبر داده اند كه ترانه در راهپيمايي هاي مسالمت آميز روزهاي 25، 26 و 27 خرداد شركت داشته است و حتا پيش از انتخابات نيز با حضور در زنجيره سبز، حمايت خود را از اصلاحات و آزادي در ايران ابراز مي كرده است.به گفته يكي از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگيري او، فردي ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستري بودن وي را در بيمارستان امام خميني كرج مي دهد. اين ناشناس به مادر ترانه مي گويد كه مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بيمارستان رسانده اند. مادر ترانه به ناشناس مي گويد برخي تماس گرفته اند و ترانه را در درگيري هاي مسجد قبا و در بازداشگاه ديده اند اما ناشناس مي گويد ترانه ربطي به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالن قضيه اش ناموسي ست؛ چراكه مي خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آويز كند. او پارگي رحم و مقعد را نيز دليل بستري شدن ترانه ذكر مي كند. خانواده ترانه به آن بيمارستان مراجعه مي كنند اما مسوولان بيمارستان بستري شدن ترانه موسوي را تكذيب مي كنند و تنها يكي از پرسنل مي گويد كه دختري را با موهاي بافته شده ديده است كه چند نفر با ظاهري به گفته او «حزب اللهي» بيهوش مي آورند و بيهوش مي برند.جملاتي كه اين ناشناس در مكالمه تلفني با مادر ترانه بيان مي كند نشان مي دهد كه ماموران وزارت اطلاعات و لباس شخصي ها مي خواسته اند ذهن خانواده ترانه را از سياسي بودن قضيه منحرف كنند و به آنان بقبولانند كه دخترشان از نظر اخلاقي مشكلاتي داشته است تا خانواده نيز پس از شنيدن خبر مرگ فرزندشان، از پيگيري و پي جويي درباره چند و چون مرگ وي خودداري كنند.ممانعت خانواده ترانه موسوي از دادن اطلاعات درباره تشييع پيكر وي و چگونگي درگذشتش عجيب به نظر نمي رسد؛ چراكه تمامي خانواده هاي قربانيان حوادث اخير از سوي حكومت و وزارت اطلاعات تهديد مي شوند و به آنان گفته مي شود در صورتي كه تشييع پيكر عزيزانشان و مراسم كفن و دفن و ختم آنان با حضور مردم و با شيون و ناله برگزار شود مشكل حاد ديگري براي يكي ديگر از عزيزانشان اتفاق خواهد افتاد. ترانه موسوي اكنون تنها به خانواده اش تعلق ندارد و متعلق به همه ايرانيان است؛ بنابراين پيگيري وضعيت او و چگونگي درگذشتش وظيفه تك تك ماست. اين كه من نمي توانم با نام خود اين اخبار را منتشر كنم؛ اين كه دوست ترانه نمي تواند نامش را بگويد؛ اين كه خانواده ترانه درباره فرزندشان هيچ حرفي نمي زنند همه از خفقاني حكايت دارد كه امروز بر جامعه ما حاكم است. من از دوستاني كه وظيفه خود مي دانند به راحتي و به سرعت اين نوع اطلاع رساني را محكوم كنند مي خواهم به جاي نشستن و محكوم كردن اين و آن، درباره ترانه تحقيق كنند و خبرهايش را به گوش نخست ايرانيان و سپس جهانيان برسانند تا شايد از بيش از اين شاهد قرباني شدن ترانه هايمان نباشيم. لازم است بگويم عكس ترانه را نيز يكي از هنرجويان آموزشگاه آرايشگري و از دوستان ترانه در اختيار وبلاگ زيرزمين قرار داد.

Mittwoch, 15. Juli 2009

سازمان امنیت آلمان: خطر فوری بمب اتمی رژیم تهران

سازمان امنیت آلمان: خطر فوری بمب اتمی رژیم تهران
رادیو آلمان: به گفته‌ کارشناسان سازمان امنیت آلمان ، ایران در عرض شش ماه آینده قادر به ساخت بمب اتمی و آزمایش آن خواهد بود. این کارشناسان در گفت‌وگویی با مجله‌ی "اشترن" همچنین مدعی شدند، که ایران درصدد ساخت موشک‌های حامل این بمب است
کارشناسان سازمان اطلاعات و امنیت آلمان (BND) در گفت‌وگویی با مجله‌ی آلمانی "اشترن" خبر از ساخت بمب اتمی ایران در طی شش ماه داده‌اند. به نظر این کارشناسان ایران همچون کره‌ شمالی می‌تواند، بمب اتمی خود را در زیرزمین به آزمایش بگذارد. به گفته‌ی این مجله، بمب اتمی ایران بر پایه‌ی اورانیوم غنی‌شده خواهد بود.
خطر فوری بمب اتمی ایران؟
تاکنون هیچ دولت یا نهاد رسمی در کشورهای غربی این چنین روشن و بدون سوءتفاهم درباره‌ی برنامه‌ی تسلیحات اتمی ایران اظهار نظر نکرده است. به نظر کارشناسان سازمان امنیت آلمان، در حال حاضر متخصصان ایرانی قادر به اجرای کامل روند غنی‌سازی بوده و سانتریفوژهای لازم و اورانیوم کافی نیز در اختیار دارند.
یکی از کارشناسان امنیتی آلمان گفته است: «تا چند سال پیش هیچکس نمی‌توانست این مسئله را تصور کند.» به گفته‌ی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین، ایران تنها در تاسیسات نطنز بیش از هفت هزار سانتریفوژ نصب کرده، که از این میان ۴۹۲۰ سانتریفوژ مشغول به کار هستند. این تعداد سانتریفوژ قادر به غنی‌سازی ۱۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم است، که برای ساخت یک یا دو بمب اتمی کافی خواهد بود.
ساخت موشک‌های کارآمد
ایران در حال حاضر فاقد موشک‌های کارآمد برای حمل این بمب اتمی است. به گفته‌ی مجله‌ی "اشترن" ایران می‌کوشد، فناوری و قطعات لازم برای ساخت این موشک‌ها را در کشورهای غربی، از جمله در آلمان، تهیه کند.
مجله‌ی "اشترن" فردی به نام سعید [یا سید] محمد حسینی را مسئول اصلی خرید قطعات برای برنامه موشکی ایران می‌داند. به گفته‌ی این مجله، فرد مذکور تاکنون بیش از ۵۰ بار با نام‌های جعلی گوناگونی به آلمان سفر کرده است. حسینی با تاسیس بیش از صد شرکت دروغین، دست به ایجاد شبکه‌ای برای تامین مقاصد خود زده است. آدرس تمامی این شرکت‌های جعلی در تهران است.
به گفته‌ی سازمان امنیت آلمان، فرد مذکور «یکی از مهمترین افراد تحت تعقیب در جهان است».
مجله‌ی "اشترن" در گزارش خود می‌افزاید: «ایران با نیروی زیادی در حال ساخت موشکی است، که قادر به حمل بمب اتمی برای دستیابی به اهدافی در اروپا باشد.»
"اشترن" مدعی است، که بسیاری از شرکت‌های آلمانی، به ویژه شرکت‌های متوسط، با سعید [سید] محمد حسینی همکاری داشته‌اند. در صورت تایید این مسئله، این شرکت‌های بر خلاف قانون منع تجارت و فروش وسایل تسلیحاتی به ایران عمل کرده و مرتکب جرم شده‌اند

سیزده نفر در زاهدان اعدام شدند

سیزده نفر در زاهدان اعدام شدند


بامداد روز سه‌شنبه ۱۳ نفر عضو و وابسته به گروه جندالله به رهبری عبدالمالک ريگی در محوطه زندان مرکزی زاهدان به دار آويخته شدند و حکم برادر ریگی نیز تا آخر هفته اجرا می‌شود.روابط عمومی دادگستری استان سيستان و بلوچستان با صدور اطلاعيه‌ای اعلام کرد که ۱۳ نفر به اتهام آن چه اين اطلاعيه «محاربه و افساد فی‌الارض» عنوان کرده به اعدام محکوم شده و احکام صادره بامداد روز سه‌شنبه در محوطه زندان زاهدان اجرا شده است

Dienstag, 14. Juli 2009

اخبار ضد و نقيض درباره تعداد کشته شدگان و مفقودين نا آرامی های ايران

اخبار ضد و نقيض درباره تعداد کشته شدگان و مفقودين نا آرامی های ايران
سهراب اعرابی از کشته شدگان نا آرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران
۱۳۸۸/۰۴/۲۳ در حالی که سايت رسمی حزب اعتماد ملی از درخواست کمک خانواده های حداقل ۴۶ نفر از مفقودشدگان نا آرامی های ايران خبر داده، سايت جبهه مشارکت می گويد: اجساد صدها کشته در سردخانه ای در جنوب غربی تهران نگهداری می شود.سحام نيوز، وب سايت رسمی حزب اعتماد ملی، روز سه شنبه خبر داد که بيش از ۱۳۰ نفر به دفتر کميته «پيگيری حقوق بازداشت شدگان و آسيب ديدگان حوادث بعد از انتخابات» مهدی کروبی، مراجعه و خواستار پيگيری شده اند.اين وب سايت نوشته است: از اين تعداد ۵۶ نفر مربوط به افراد بازداشت شده و ۴۶ نفر از مفقودين است که تاکنون هيچ اطلاعی از آنان در دست نيست.براساس اين گزارش، صدها نفر نيز به صورت تلفنی و بدون ذکر نام بازداشت شدگان خود به دليل مسائل امنيتی، خواستار پيگيری و رايزنی مهدی کروبی برای آزادی آنان شده اند.به دنبال اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، تهران و برخی از شهرهای ایران شاهد تظاهرات اعتراضی به نتیجه این انتخابات بود. یک نماینده مجلس به نقل از دادستان کل کشور گفته بود دست کم دو هزار و پانصد نفر در جریان این اعتراضات بازداشت شده اند که پانصد نفر از آنها همچنان در زندان به سر می برند.این در حالی است که بعد اعلام شد تعداد افراد بازداشت شده به چهار هزار نفر می رسد.از سوی ديگر ، «نوروز»، وب سايت جبهه مشارکت، که از سوی کمیته فیلترینگ در ایران مسدود شده است، می گويد: اجساد «صدها» کشته « اعتراضات مردمی يک ماه اخير در سردخانه ای در جنوب غربی تهران نگهداری می شود.»«نوروز» به نقل از خانواده يکی از مفقودين نوشته است: اين خانواده در پيگيری خود توسط مقامات دولتی به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری ميوه و محصولات لبنی بوده است برده شده و در آنجا آلبومی حاوی تصاوير صدها کشته در اختيار آنها گذشته اند تا جنازه فرزندش را از بين آنها پيدا کنند.طبق گزارش یاد شده، اين خانواده پس از نيم ساعت و ديدن تصاوير اين آلبوم به هنگام خروج از داخل اين سردخانه متوجه وجود «صدها» جسد کشته شدگان در اين سردخانه شده اند.نوروز به نقل از مادر یکی از «مفقود» شدگان نوشته است: در زمان خروج از اين سردخانه پيکر صدها کشته را ديده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند. اين مادر که به دلايل امنيتی نخواسته است نامش فاش شود، اضافه کرده است: «با آنکه جنازه فرزندم را پيدا نکردم اما با ديدن آن همه جنازه که رو هم دپو شده بود از هوش رفتم و وقتی به هوش آمدم که در بيرون سردخانه و در ماشين بوده ام.»در همين زمينه، خانواده سهراب اعرابی، جوان ۱۹ ساله ای که در نا آرامی های تهران کشته است، گفته اند که آلبومی حاوی تصاوير ۵۰ تا ۶۰ نفر از کشته شدگان حوادث اخير به آنها نشان داده شده بود.اين در حالی است که مقامات رسمی ايران هنوز به گزارش وب سايت نوروز و همچنين خبر مفقود شدن ۴۶ نفر از معترضان واکنشی نشان نداده اند.مقامات رسمی ايران اعلام کرده اند که در راهپيمايی های معترضان به نتيجه انتخابات ۲۰ نفر کشته شده اند و این در حالی است که شبکه خبری «سی ان ان» اعلام کرده بود که ۱۵۰ نفر در اين نا آرامی ها کشته شده اند.تهیه لیست کشته شدگاندر همين زمينه، هادی قائمی، سخنگوی کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران، نيز به خبرگزاری آسوشيتدپرس، می گويد: «مردم باور دارند که در سراسر کشور صد نفر يا بيشتر کشته شده اند.»آقای قائمی از تلاش کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران برای تهيه ليست کشته شدگان خبر داده است.به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، کميته مبارزه با اعدام نيز ليست ۶۱ نفر که گفته می شود در نا ارامی های ايران کشته شده اند را در اختيار دارد.در اين گزارش محل دفن ۲۵ نفر در بهشت زهرا تهران مشخص شده است. اين ليست همچنين شامل کشته شدگان اصفهان، شيراز و کرمانشاه است که در فهرست پليس تهران نيامده است.منابع مستقل هنوز اين فهرست را تاييد نکرده اند. عبدالکريم لاهيجی، حقوقدان و فعال حقوق بشر نیز در این باره به راديو فردا گفت: مسلما تعداد کشته شدگان بيش از ۲۰ نفری است که دولت جمهوری اسلامی اعلام کرده است.آقای لاهيجی می گويد: به همين دليل از دبير کل سازمان ملل متحد در خواست کرده ايم تا فرستاده ويژه ای را به ايران بفرستد و در تحقيق خود، ابهامات در اين زمينه را روشن کند.عبدالکريم لاهيجی می گويد: ما بارها اعلام کرده ايم که در این نا آرامی ها دهها نفر کشته و صدها نفر ناپديد شده اند

دعوت جبهه ملی ایران به گردهمایی برای گرامیداشت شهدای سی ام تیر و تمامی شهیدان راه آزادی ایران



به نام خداوند جان و خرد
دعوت جبهه ملی ایران به گردهمایی برای گرامیداشت شهدای سی ام تیر و تمامی شهیدان راه آزادی ایران
" ای مردم، من به جرات می گویم که استقلال ایران از دست رفته بود، ولی شما با رشادت خود آن را نگهداشتید ... ای کاش مرده بودم و ملت ایران را این طور عزادار نمی دیدم ... "
دکتر محمد مصدق )سی ام تیرماه 1331(
پنجاه و هفت سال پیش، که جنبش نوپای ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق، بر آن بود ، تا در عرصه سیاست داخلی آزادی انتخابات و مطبوعات و استقرار حاکمیت ملی بر اساس قانون اساسی مشروطه را به منصه ظهور رساند و در پهنه سیاست خارجی، موازنه منفی و ملی شدن صنعت نفت را برای ملت ایران به ارمغان آورد، مانعی عمده بر سر راه بود، و آن اینکه، استبداد وقت می خواست تا با رویکردی انحصارگرایانه، قدرت مطلق را در دست داشته باشد و با تحریف و نقض قانون اساسی مشروطه که ثمره جان و اندیشه کوشندگان راستین راه آزادی بود، ابزار کارایی و مجال عملکرد دولت قانونی را محدود سازد، که استعفای اعتراض آمیز دکتر مصدق و جنبش اعتراض مدنی پس از، آن پیش بینی ها و معادله های تصاحب قدرت و تسلط بر قوه مجریه را بر هم ریخت .
دولت منتصب به دربار، در آغاز کوشید تا با تکیه بر نیروی قهریه تفنگ و سرنیزه، و ایراد خطابه های تهدیدآمیز و عوامفریب، مشروعیتی میان تهی را برای خویش فراهم آورد، غافل از آن که روح جمعی و خودآگاهی ملی، وجدان ملتی را به خروش آورد که ارزش های از جان گرانبهاتر خود، آزادی و منافع ملی را در خطر می دید . حضور صلح آمیز و اعتراض مدنی ایشان را حاکمیت استبدادی برنتابید و به خشونت و ددمنشی دست یازید و خون شمار زیادی از فرزندان پاک نهاد این مرز و بوم را بر سنگفرش های میدان بهارستان روان ساخت، اما در عزم راسخ ملت ایران خللی وارد نگردید و استبداد مطلقه را به عقب نشینی و تمکین وادار ساخت که به خواست مردم گردن نهد .
خون آن شهیدان سرفراز، زمان و مکان را درنوردیده است و در شریانهای تاریخ این کهن بوم بر ساری و جاری است . خون هایی که نهال های برومند دیگری را آبیاری ساخت و فرزندان سربلند دیگری را در سایه سار آنها پرورید، که حماسه های جاودانه دیگری را رقم زنند . حماسه 16 آذرماه 1332 ،حماسه نهضت مقاومت ملی، هشت سال دفاع میهنی، هجدهم تیرماه 1378 و ... تا حماسه های خونبار و سترگ خردادماه و تیرماه هشتادوهشت که هر یک چامه ای سرشار از افتخار و اندوه است .
اکنون ماییم و میراث آن جان باختگان آرمانخواه، که جهانی دیگر و ایرانی آزاد و آباد را می خواستند رقم زنند و در این امید جان گرامی به نثار آوردند. به یاد ایشان، به یاد شهیدان سی ام تیرماه، به یاد شهیدان راه آزادی و مردمسالاری و منافع ملی، و با درود به شهیدان پویش و خیزش آگاهانه و مدنی خرداد و تیرماه هشتادوهشت، گردهم می آییم و با نثار گل و ادای احترام بر مزار متبرکشان در ابن بابویه، نام و یاد و راهشان را گرامی میداریم .
آن عاشقان سرزه که با شب نزیستند رفتند و شهر خفته ندانست کیستند
فریادشان تموج شط حیاط بود چون آذرخش در سخن خویش زیستند
مرغان پرگشوده توفان که روز مرگ دریا و موج و صخره برایشان گریستند
زمان : سه شنبه سی ام تیرماه - ساعت 17مکان و محل حركت : میدان هفت تیر جنب مسجد امام جواد

Sonntag, 12. Juli 2009

ایرانیان مونیخ در سالگرد 18 تیر

ایرانیان مونیخ در سالگرد 18 تیر-1

ایرانیان مونیخ در سالگرد 18 تیر-2

وبلاگ؛ جوان 19 ساله در زندان اوین به قتل رسید


جوان 19 ساله در زندان اوین به قتل رسید
وبلاگ موج آزادی
خبر مرگ سهراب اعرابی از سوی خانواده وی و مسولان اوین تایید شد. سهراب اعرابی، 19 ساله سال آخر دبيرستان و آماده براي امتحان كنكور در اعتراضات دهمين دوره رياست جمهوري در 30 خرداد روز شنبه بازداشت و به مكان نامعلومي منتقل مي شود .
بعد از پيگيريهاي پي در پي خانواده بخصوص مادرش متوجه مي شوند كه وي در زندان اوين است، مادر اين جوان در روز سه شنبه 16 تير با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادي فرزند ش بود, با وجود اين كه اين مادر مي دانست كه فرزندش در زندان اوين است ولي خيلي نگران بود و مي‌گفت مي‌ترسم بچه‌ام را بكشند.
اين مادر عكسي از فرزندش تهيه كرده بود و به هر زنداني كه آزاد مي‌شد عكس عزيزش را نشان مي داد و از آنها مي‌پرسيد كه آيا او را مي شناسند و يا در زندان ديده اند؟
او مي‌گفت به هر كجا و هر كسي مراجعه مي‌كنم جواب نمي‌دهند و مي‌گويند صبر كن آزاد مي‌شود.
اين مادر كارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اينكه از طرف قاضي مر تضوي خبر آمد كه سهراب اعرابي در زندان درگذشته است، خانواده اش را خبر كنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند
.

برخورد با روزنامه‌نگاران ایرانی: فراتر از گذشته

برخورد با روزنامه‌نگاران ایرانی: فراتر از گذشته


سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه‌ای و اعلام نام ده‌ها تن از روزنامه‌نگارانی که در حال حاضر در ایران در نقاط معلوم یا نامعلومی در بازداشت به سر می‌برند، ایران را بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در تمام جهان نامید.این سازمان از تحت فشار بودن شدید روزنامه‌نگاران زندانی، برای شرکت در اعترافات رسانه‌ای یا تلویزیونی علیه خود، خبر می‌دهد.اگر چه آنگونه که گزارش‌های سازمان‌های مستقل حقوق بشری می‌گويند، مطبوعات و روزنامه‌نگاران ايرانی همواره زير فشارها و سانسورهای امنيتی و قضايی بوده‌اند، اما هر بار نيز با اندک گشايشی در فضای سياسی ايران به آيينه‌ای برای انعکاس صدای مردم تبديل شده‌اند.البته هزينه اين بازتاب‌ها نيز معمولاً يا تعطيلی گسترده مطبوعات بوده و يا زندان برای روزنامه نگاران؛ تا جايی که سازمان گزارشگران بدون مرز سال‌ها ايران را بزرگترين زندان اهالی مطبوعات در خاورميانه نام داده بود. با اين حال همين سازمان در آخرين بيانيه خود از ايران به عنوان بزرگترين زندان جهان برای روزنامه‌نگاران نام برد.رضا معينی، مسئول بخش ايران در سازمان گزارشگران بدون مرز، در اين رابطه به راديو فردا می‌گويد:‌«‌از تاريخ ۲۳ خرداد تا امروز ۲۷ روزنامه‌نگار بازداشت شده‌اند که همچنان در زندان هستند، البته تعداد آنها بيشتر بود که طی اين چند روز آزاد شدند. مجموع زندانيان اخير به اضافه زندانيان قبل از انتخابات ۳۴ نفر هستند که اين تعداد امروز ايران را به عنوان بزرگترين زندان برای روزنامه‌نگاران در جهان تبديل کرده است.»وی می‌افزايد: «بر طبق اطلاع ما بخش عمده روزنامه‌نگارانی که در تهران بازداشت شده‌اند، در بند ۲۰۹ زندان اوين توسط کميته مشترکی از وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران مورد بازجويی قرار می‌گيرند و تحت فشار و شکنجه هستند. به صراحت می‌گوييم اين زندانيان برای اعترافات اجباری شکنجه می‌شوند و بر خلاف قوانين و مقررات بين‌المللی، هيچ اطلاعی در مورد آنها به خانواده‌هايشان داده نشده است.»به گفته آقای معینی، فقط تعدادی از اين روزنامه‌نگاران توانسته‌اند به صورت تلفنی با خانواده‌های خود تماس بگيرند در حد اين که بگويند سلامت هستند. آنها از حق ملاقات با وکيل و خانواده خود محروم هستند و مهم‌تر اينکه هيچ مقام مسئولی در ايران امروز مسئوليت بازداشت و وضعيت اين روزنامه‌نگاران را به عهده نگرفته و مشخص نيست اين افراد به چه دليل و به چه اتهامی بازداشت شده‌اند و در چه شرايطی به سر می‌برند.در چنين شرايطی اين برخوردهای خشونت بار و گسترده با رونامه‌نگاران با چه هدفی است؟ به عبارتی آيا اين برخوردها فقط واکنشی از سوی تصميم‌گيران نظام اسلامی به وقايع اخير و موقتی است، يا آنها به طور کامل در پی تبديل کردن مطبوعات ايران به وضعيتی هستند که از آن با عنوان «زمين سوخته» ياد می‌شود.حسين باستانی، روزنامه‌نگار و تحليلگر سياسی، در اين زمينه به راديو فردا می‌گويد: «اتفاقی که در ايران رخ داده فراتر از برخوردهايی است که در گذشته با روزنامه‌نگاران و مطبوعات صورت گرفته است. آنها در اين انتخابات به شيوه‌ای عمل کردند که مجبورند تا وقتی می‌توانند جلوی انتشار آزادانه اخبار و اطلاعات را بگيرند. اعتراض‌ها نسبت به آنچه در انتخابات صورت گرفت، ادامه خواهد داشت و در نتيجه تا وقتی اعتراض نسبت به نتيجه انتخابات و برخوردهای بعد از آن وجود دارد، حکومت هم تلاش خواهد کرد رسانه‌های عمومی را محدود کند. من فکر نمی‌کنم اين اعتراض‌ها در آينده قابل پيش‌بينی فرو بنشيند، درنتيجه در آينده فشار بر مطبوعات و رسانه‌های عمومی قطع نخواهد شد.»علاوه بر ده‌ها روزنامه‌نگار بازداشت شده در روزهای اخير، محمدعلی دادخواه، وکيل مدافع بسياری از روزنامه‌نگاران زندانی و کامبيز نوروزی، حقوقدان و دبير کميته حقوقی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ايران، نيز بازداشت و به نقاط نامعلومی منتقل شده‌اند.

Freitag, 10. Juli 2009

تظاهرات ۱۸ تیر در تهران













اعتراضات 18 تير 88 تهران






















دیگر کسی نمی ترسد، همه آمده بودند، اینها رفتنی اند


دیگر کسی نمی ترسد، همه آمده بودند، اینها رفتنی اند
گزارش ارسالی برای نشریه دانشجویی بذر -18 تیر 1388
چه صلابتی دارد این 18 تیر. همه آمده اند. جوان و پیر و میانسال. نه فقط در یک خیابان؛ که اینبار آموخته اند از روزهای پیش. در هفت هشت نقطه مرکزی تهران تظاهرات های توده ای بر پاست. سکوتی در کار نیست. همه شعار می دهند. بعضی ها الله اکبر می گویند اما به سرعت مرگ بر دیکتاتور! دولت کودتا استعفا استعفا! جانشینش می شود. مرکز درگیری ها چهارراه ولی عصر – انقلاب است: پارک دانشجو. جمعیت متمرکز و فشرده است و گاردهای ضد شورش با گازاشک آور و باتوم یورش می برند. چهره ها خونین است. جمعیت مرتب از پیاده رو به خیابان و خیابان به پیاده رو جا به جا می شود. ماشین ها مثل دو هفته پیش همه بوق می زنند. بوق های ممتد. باز هم مشت ها در آسمان است و دو انگشت به نشانه پیروزی و همبستگی. موج مردم از همه خیابان های اصلی به سمت میدان انقلاب و دانشگاه سرازیر است. اینبار شعار طولانی جدیدی را به سبک دوران انقلاب 57 همه می خوانند:محمود خائن آواره گردی/ خاک وطن را ویرانه کردی/ کشتی جوانان وطن آه و واویلا..... مرگ بر تو! مرگ بر تو.... مــــرگ بــر تــــو!گاز اشک آور مثل نقل و نبات بر جمعیت می بارد ولی باور نکردنی است انگار همه عادت کرده اند. حال هیچکس به هم نمی خورد. فقط فورا آتشی روشن می کنند. بعضی ها دود سیگار را به چشم کنار دستی می فرستند. در تقاطع بلوار کشاورز و خیابان کارگر هستیم. از پایین گارد ویژه به سمت ما هجوم می برد. شعار گویان به سمت بالا می دویم. از طرف خیابان فاطمی جمعیت فشرده ای به ما ملحق می شوند و دوباره به سمت پایین بر می گردیم با شعار: نترسین! تنرسین! ما همه با هم هستیم!خبری از تیراندازی در این قسمت نیست. از بقیه جاها هم هنوز خبری در این مورد نرسیده. چقدر دختر! چقدر مادر! در صف اول. خشمگین و شاداب و الهام بخش! دوباره به سمت ما هجوم می برند. اینبارلباس شخصی ها را هم آورده اند ولی تعدادشان نسبت به روزهای قبل کمتر است و مشخص است که تحت تاثیر افشاگری های این سه هفته در مورد جنایت های بسیجی هاست. به بعضی از اینها لباس فرم سپاه پوشانده اند که منظمتر به نظر بیایند. حالا با تعداد زیاد و با موتور به جمعیت حمله می برند. چند صد نفری وارد بازارچه جنب پارک لاله می شوند که راه در رو ندارد و آنجا گیر می افتند. همراه با چند نفر از روی نرده ها و سیم خاردار می پریم و وارد محوطه پارک می شویم. مقصد خیابان امیرآباد است. دارند از نبش فاطمی خیابان را می بندند که جمعیت امیرآباد به جمعیت اطراف پارک نپیوندند. امیرآباد غلغله است. نبش کوچه ای که ندا در آنجا جان باخت، جمعیت ایستاده اند و شعار مرگ بر دیکتاتور می دهند. پیرمردی که می گوید 80 سال دارد با خوشحالی می گوید دیگر کسی نمی ترسد. همه آمده اند. اینها رفتنی اند. ببین اینهمه جمعیت ولی بر عکس سال 57 یک عمامه به سر هم در میانمان نیست! انتقام خون ندا را این مردم می گیرند! راست می گوید.مردم وضعیترا خوب درک کرده اند. ضعف و شکنندگی رژیم را دریافته اند. دیگر هیچکس نمی ترسد. پیر و جوان شعار می دهند. محکمتر و مصممتر از سه هفته پیش. خودرویی که در آن خانواده ای نشسته است و بوق ممتد می زنند به آهستگی به سمت شمال خیابان امیرآباد در حرکت است. پسر خانواده سرش را بیرون آورده و به مردم می گوید: باز هم می خواهید مسالمت آمیز مبارزه کنید! نمی بینید که اینها اسلحه دارند! خواهرش هم با شعار مرگ بر دیکتاتور همراهیش می کند!! تنها عکس العمل من تکرار شعار با آنان و بالا بردن مشت است.خود را سریعا به اینترنت می رسانم و این گزارش را می نویسم. امشب خیلی داغ خواهد بود. شعارها بر بام ها غوغا خواهد کرد. زخمی ها و دستگیری ها هم کم نیست. هنوز هوا تاریک نشده، ایست های بازرسی را در گوشه و کنار گسترده اند با بسیجی های یونیفرم پوش. به خیال خود می خواهند ارعاب کنند و به مردم حالی کنند که وضع فوق العاده است! چه حماقتی!! این هزاران هزار مردمند که امروز با حضور قدرتمند خود در خیابان ها به رژیم حالی کردند که هوا پس است! از بقیه شهرها هنوز خبری ندارم. ولی بدون شک 18 تیر امسال در تهران، یک واقعه به شدت تاثیرگذار بر روند تحولات جاری خواهد بود. بدون شک
.

گزارش درگیری های روز ۱۸ تیر در تهران




گزارش درگیری های روز ۱۸ تیر در تهران
چند فیلم از تظاهرات ۱۸ تیر در تهران
پنجشنبه ۱۸ تير ۱۳۸۸ - ۰۹ ژوييه ۲۰۰۹
بی بی سی : با وجود تلاش نیروهای امنیتی برای ممانعت از برگزاری تجمع معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران در سالگرد حادثه ۱۸ تیر، تجمع هایی در میدان انقلاب، خیابان انقلاب، خیابان کارگر، بلوار کشاورز، خیابان فلسطین و برخی نقاط دیگر تهران برگزار شده و اخباری درباره شلیک گاز اشک آور به سمت معترضان و تیراندازی هوایی توسط مأموران دولتی منتشر شده است.این اعتراض ها چهار هفته پس از اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در حالی صورت گرفته است که مقامات سیاسی و انتظامی این کشور هشدار داده بودند با هر تجمعی "به شدت" برخورد خواهند کرد.گزارش ها از تهران حاکی است که تجمع معترضان در مواردی به درگیری با نیروهای امنیتی انجامیده و به گزارش خبرگزاری رویترز، پلیس در بعضی مناطق مجبور شده است برای متفرق کردن جمعیت به تیراندازی هوایی اقدام کند.بر اساس اخبار دریافتی نقاط مختلفی از شهر تهران، از جمله خیابان کارگر و نزدیکی میدان انقلاب، صحنه وقوع تجمع های اعتراضی بوده و خبرگزاری رویترز، درگیری های پیش آمده را شدیدترین درگیری ها از زمان توقف اعتراض‌های عمومی در تهران توصیف کرده است.خبرگزاری فرانسه از شکسته شدن شیشه های یک بانک دولتی در جریان اعتراض ها خبر داد و نوشت مأموران انتظامی پلاک بعضی اتومبیل ها را که رانندگانشان بوق می زدند ضبط می کرده اند.به گفته یک شاهد عینی، غرب میدان انقلاب تهران و کوچه های خیابان جمالزاده و خیابان آزادی محل تجمع تعداد زیادی از معترضان بود که برای حرکت به سمت میدان انقلاب تلاش می کردند.اما به گفته این منبع هجوم افراد معترض به سمت میدان انقلاب با پرتاب گاز اشک آور از سوی نیروهای امنیتی مواجه شد و آنها پس از تجمع دوباره به کوچه های اطراف رانده شدند.گزارش شده که عده ای از معترضان توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده اند، اما هنوز تعداد دقیق دستگیر شدگان مشخص نیست.دلیل تجمع در غرب میدان انقلاب، حضور گسترده و تلاش نیروهای امنیتی برای در اختیار گرفتن کنترل مناطق شرقی این میدان بود که دانشگاه تهران در آنجا قرار دارد.گزارش هایی مبنی بر قطع خدمات تلفن همراه در برخی مناطق تهران نیز مخابره شده است.یکی از تصاویری که از طریق سایت یوتیوب منتشر شده، معترضان را در بلوار کشاورز، مقابل ساختمان وزارت کشاورزی نشان می دهد که شمار زیاد آنها باعث توقف ترافیک به سمت خیابان کارگر شده است.معترضان در این ویدئو از ممانعت نیروهای امنیتی از حرکت تظاهرکنندگان به سمت میدان انقلاب سخن می گویند.رویترز همچنین به نقل از یک شاهد عینی دیگر از گردهم آیی "گروهی از اصلاح طلبان" مقابل دفتر سازمان ملل متحد در شمال تهران خبر داد.آخرین بار، تهران حدود یازده روز قبل و در مراسمی که به مناسبت سالروز حادثه بمبگذاری هفتم تیر برگزار شد، صحنه برگزاری تجمعی از معترضان به نتیجه انتخابات بود.با فرا رسیدن شب، از شدت اعتراض های خیابانی کاسته شده و شعار "الله اکبر" از بام خانه های تهران شنیده می شود.ممانعت از تجمع مقابل دانشگاه تهرانمنابع مختلف بعد از ظهر روز پنجشنبه نهم ژوئیه از حرکت گروهی از معترضان به سمت دانشگاه تهران خبر دادند که شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر داده بودند.شبکه سی ان ان شمار معترضان در اطراف میدان انقلاب را بین دو تا سه هزار نفر برآورد کرد.خبرگزارش آسوشیتدپرس در گزارش خود نوشته که این اعتراض ها در شرایطی انجام شد که شمار زیادی از مأموران انتظامی در کنار لباس شخصی ها و اعضای بسیج در چهار راه های مختلف خیابان انقلاب در مرکز تهران مستقر شده بودند.این خبرگزاری عنوان کرده است که تظاهر کنندگان که ماسک های سبز به صورت داشتند مقابل در اصلی دانشگاه تهران متوقف شدند و شروع به شعار دادن کردند که با واکنش پلیس مواجه شدند.یک شاهد عینی دیگر از حمله نیروهای امنیتی به حاضران در خیابان کارگر خبر داد و علاوه بر تایید ضرب و شتم معترضان و عابران از سوی این نیروها، گفت که برخی از افراد که مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند دستگیر شدند. این شاهد عینی همچنین از مسدود شدن کلیه خیابان های منتهی به میدان انقلاب از سوی نیروهای انتظامی خبر داد.خبرگزاری رویترز هم گزارش داد که نیروهای لباس شخصی سوار بر موتورسیکلت در اطراف دانشگاه تهران مشغول گشت زنی بوده اند.آسوشیتدپرس از تجمع صدها تظاهر کننده در میدان ولی‌عصر تهران خبر داده است که با وجود شلیک گاز اشک آور از سوی نیروهای انتظامی، دوباره جمع شدند. خبرگزاری فرانسه که پیش از آغاز ناآرامی ها فضای منطقه اطراف میدان انقلاب را پر تنش و متاثر از حضور نیروهای ضدشورش توصیف کرده بود، مدتی بعد از شلیک گاز اشک آور به سمت معترضان و تلاش نیروهای امنیتی برای متفرق کردن معترضان خبر داد.خبرگزاری رویترز هم از زبان یک شاهد عینی از شعار دادن تجمع کنندگان در حمایت از میرحسین موسوی خبر داده است.رویترز به نقل از دیگر شاهدان عینی اعلام کرد نیروهای امنیتی در بعضی میادین دیگر شهر تهران هم حضوری گسترده داشته اند. این تجمع در شرایطی رخ داد که اسماعیل احمدی مقدم، رئیس نیروی انتظامی ایران یک روز قبل اعلام کرد درخواستی برای برگزاری تجمع یادبود حوادث ۱۸ تیر ۱۳۷۸ دریافت نشده و هشدار داد پلیس با هرگونه تجمع به شدت برخورد خواهد کرد.۱۰ سال پیش در روز هجدهم تیر سال ۱۳۷۸ و در پی اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به تعطیلی روزنامه اصلاح طلب "سلام"، نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه تهران حمله کردند که به پنج روز ناآرامی منجر شد.مخالفان دولت در ایران باردیگر به خیابان‌ها آمدند دویچه وله: پس از دو هفته وقفه، مخالفان دولت ایران بار دیگر در خیابان‌های مرکزی تهران دست به تظاهرات ضددولتی زدند. پلیس با شلیک هوایی، گاز اشک‌آور و باتوم سعی در پراکنده ساختن جوانان داشت، اما تظاهرات و درگیری‌ها تا ساعات پایانی روز ۱۸ تیرماه ادامه یافت. خبر تظاهرات روز ۱۸ تیر از چندین روز قبل، از طریق مجاری غیررسمی و عموما شبکه‌های اجتماعی در اینترنت، منتشر شده بود. با وجود تهدیدهای مقام‌های دولتی و حضور انبوه نیروهای امنیتی و انتظامی، هزاران نفر در خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران حضور یافتند و دست به تظاهرات زدند.شاهدان عینی می‌گویند نیروهای پلیس با استفاده از گاز اشک‌آور و حمله‌ی مستقیم به تظاهرکنندگان موفق شدند مانع از تجمع مردم در میدان انقلاب و شکل‌گیری اجتماع بزرگ شوند، اما مردم در دسته‌های ۵۰۰ تا هزار نفری در خیابان‌های اطراف، از جمله بلوار کشاورز، خیابان‌های کارگر، انقلاب، آزادی، ولی‌عصر، وصال و فلسطین دست به تظاهرات زدند. براساس گزارش‌های شاهدان عینی، اکثر تظاهرکنندگان جوان صورت خود را با ماسک پوشانده بودند. «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر این دولت مردم فریب»، «مرگ بر جنتی مردم‌فریب» و «الله اکبر»، «یاحسین، میرحسین» از جمله شعارهای تظاهرکنندگان بود. در بلوار کشاورز چندین بار شعار «مجتبی، بمیری، رهبری را نبینی» نیز شنیده شد. مجتبی خامنه‌ای، فرزند دوم آیت‌الله علی خامنه‌ای است و براساس گزارش‌های غیررسمی، نفوذ عمده‌ای در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای و رابطه‌ی تنگاتگی با دولت محمود احمدی‌نژاد دارد. در دوره‌ی پیشین انتخابات ریاست جمهوری، او در ستاد انتخابات محمود احمدی‌نژاد فعال بود. مخالفان حکومت ایران مجتبی خامنه‌ای را از افراد موثر در حوادث اخیر می‌دانند که منجر به اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری شد.گزارش یک شاهد عینی«خشونت نیروهای امنیتی طبق معمول وحشتناک بود اما احساس می‌کردی که مانند شنبه خونین هفته پیش نبود. تیراندازی‌ها هوایی بود و بیشتر به پرتاب گاز اشک‌آور مبادرت می‌کردند و مردم هم با آتش‌زدن آشغال‌ها پاسخ می‌دادند. هدف نیروهای نظامی ارعاب و ترساندن بود. به همه حمله می‌کردند و با باتوم می‌زدند. در چند جا جوان‌ها را با باتوم خونین و مالین کردند. دختر بسیار ریزنقشی را چنان زدند که بیهوش شده بود. تعداد زیادی سروکله‌شان خونین شده بود. نیروهای نظامی کاملا خسته و عصبی و مضطرب بودند. بیشتر گارد سپاه بودند و نه گارد ویژه. با موتورهای قرمز خود ویراژ می‌دادند و مردم را زیر ضرب چوب می‌گرفتند. مردم از خانه‌ها بیرون آمده بودند و یکصدا شعار مرگ بر دیکتاتور می‌دادند. چند موتور نظامی را هم مردم آتش زده بودند. تقریبا اکثر تظاهرکنندگان ماسک زده بودند تا شناسایی نشوند. تقریبا درس‌های تجربیات قبلی را دارند به کار می‌برند. مرکز تظاهرات از جنوب اطراف انقلاب تا جمهوری و از شمال تا امیرآباد و از غرب تا دانشگاه دامپزشکی و شرق تا وصال شیرازی بود. مردم تهران در مجموع این تظاهرات را با موفقیت و با افتخار برگزار کردند.»حمله به خوابگاه دانشگاه امیرکبیربه گزارش "خبرنامه امیرکبیر"، نیروهای لباس شخصی در ساعت ۳۰/ ۲۰ شامگاه پنجشنبه ۱۸ تیر به خوابگاه گلشن در خیابان به‌آفرین حمله کردند و با ورود به خوابگاه، تعدادی از دانشجویان و نگهبانان خوابگاه را مورد ضرب و شتم قرار دادند.بنابر این گزارش، نیروهای لباس شخصی بخش‌هایی از ساختمان و امکانات خوابگاه را نیز تخریب کردند. در این حمله مهاجمان از گاز اشک‌آور استفاده کرده و به سالن مطالعه، حمام، نمازخانه و طبقات مختلف خوابگاه گلشن حمله بردند. از وضعیت چند تن از دانشجویان این خوابگاه پس از این حملات اطلاعی در دسترس نیست.صدای الله‌اکبر شبانهبنا به گزارش‌های رسیده از تهران، شب گذشته نیز فریادهای الله اکبردر پشت‌بام‌های تهران شنیده می‌شد. براساس گزارش‌های شاهدان، وسعت شعارهای شبانه‌ی الله اکبر شب گذشته از شب‌های نخست آغاز اعتراض‌ها به نتایج انتخابات بیشتر بود. علاوه‌بر شعار الله اکبر، شب گذشته شعار علیه مجتبی خامنه‌ای نیز از پشت‌بام‌ها شنیده می‌شد. براساس گزارش‌های غیررسمی، در تظاهرات عصر روز پنجشنبه که تا پاسی از شب ادامه داشت، در اثر حملات پلیس چندین نفر زخمی و تعدادی نیز بازداشت شدند. سیستم پیامک از سه روز پیش قطع بود و تلفن‌های موبایل نیز در محدوده‌های مرکزی شهر از بعد از ظهر روز پنجشنبه از کار افتاده بود.به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس از تهران چندین روز بود که هواداران میرحسین موسوی تلاش می‌کردند که تظاهراتی را علیه نتایج انتخابات ۲۲ خرداد براه اندازند. دو هفته پیش نیروهای امنیتی و انتظامی تظاهرات صدها هزار نفری مردم را با خشونت سرکوب کرد که در جریان آن دست‌کم ۲۰ نفر جان خود را از دست دادند و بیش از دو هزارنفر بازداشت شدند.چند گزارش دیگر۱۸ تیر انقلاب- ولیعصر- هفت تیر- کارگرچند هزار نفر آمده بودند، اما نیروهای انتظامی، ضدشورش، گارد ویژه و لباس شخصیها هم تقریبا به همان تعداد بودند. به قصد انقلاب سوار شده بودم اما 16 آذر پیاده شدم، چون سر خیابان نیروهای امنیتی ایستاده بودند و خیلی از ماشینها ترجیحشان این بود که آن مسیر را نروند. ساعت 5/4 بود. جمعیت پراکنده به سوی میدان انقلاب میرفتند. دانشگاه به نظر سوت و کور میآمد اما میدان کمکم شلوغ میشد. جمعیت مدام میدان را دور میزدند و به رغم تلاش نیروهای امنیتی و لباس شخصیها که با تحکم و گاه با باتوم سعی در راندن آنها به خیابانهای فرعی داشتند، سعی داشتند در میدان بمانند. اما به هرحال عدهای به خیابانهای فرعی رانده شدند، این بار به ضرب و زور گاز اشکآور. به ندرت شعاری داده میشد. گاه الله و اکبر و یا اینکه ماموران را هو میکردند. مردم بیشتر حضور داشتند و راه میرفتند. ماموران هم به بازی مردم تن داده بودند و اجازه تجمع نمیدادند. تا ساعت 5/5 که توی میدان بودم به جز یکی دو مورد، ضرب و شتمی صورت نگرفت. اما کسانی را دستگیر کردند و عمدتا پسران جوان. دو نفر را ابتدای خیابان کارگر دستگیر کرده و کنار مغازهای نشانده بودند. از آنها میخواستند پشت به خیابان و روبه دیوار بنشینند و آنها حاضر به این کار نبودند. آنقدر با باتوم آنها را زدند تا بالاخره تسلیم شدند و روبه دیوارنشستند. خیابان کارگر جنگ و گریز بود. گاز اشک آور به وفور زده شده بود و مردم به صورت دستجات کوچک آتش روشن کرده بودند. مغازهها از همان ساعت 5/4 کمکم بستند و ساعت 5/5 تک و توک باز بودند. تجمات دوطرف خیابان کارگر تا فاطمی ادامه داشت. من از بلوار به طرف میدان ولیعصر رفتم. از توی شانزده آذر جماعت زیادی (شاید هزار نفر) دستهجمعی حرکت میکردند و با انگشتهایشان علامت پیروزی ساخته بودند. آنها به طرف ماموران میآمدند. اما ماموران آنها را پراکنده کردند. جنگ و گریز و درگیری تا میدان ولیعصر کشیده شد. ماموران همه جا با باتوم، گاز اشکآور و با موتورهای پرسروصدا مانور میدادند و مانع تجمع مردم میشدند. از میدان ولیعصر به هفت تیر رفتم. آنجا خبری نبود. دوباره به طرف ولیعصر بازگشتم. توی میدان کارگر جوانی را از پشت یک موتور پایین کشیدند و حسابی او را کتک زدند. دست وگردنش زخمی شده بود. شکمش را گرفته بود و فریاد درد میکشید. ماموران میخواستند او را با خود ببرند. ما همه دور ماموران جمع شدیم. بیشتر زنها و دخترها. ماموران با زنان و دختران با ملاحظه بیشتری رفتار میکنند. مردان وبه ویژه پسران جوان را به راحتی کتک میزنند و یا میبرند. توی میدان حتی دختری جوان با یکی از ماموران درگیر شد و او را هل داد و توی شکمش زد اما مامور او را کتک نزد و حتی دستگیر نکرد (این هم از خاصیتهای یک رژیم مردسالار است!). خلاصه با پافشاری و اصرار و ریشسفیدی یکی دو تا پیرمرد توانستیم آن کارگر جوان را بدر ببریم. جماعت در تمام مسیر از ولیعصر تا انقلاب در رفت وآمد بود. ماشینها بوق میزدند. مامورین به ماشینها حمله میکردند و دیدم که شیشه پشت یک ماشین پیکان را روی سر مسافران خرد کردند. تک و توک ساندویچفروشیها باز بود. شاهد بودم که مامورین شیشه یکی از ساندویچفروشیها را شکستند و مشتریهایش را به زور باتوم بیرون کردند. اکثرشان زن و بچه بودند. توی بلوار مردم در حرکت بودند. عدهای میرفتند و عدهای میآمدند. آنان که رفته بودند باز میگشتند و آنان که بازگشته بودند راه آمده را دوباره و چندباره میرفتند. ماموران به بازی گرفته شده بودند. آنها هم مدام به دنبال جمعیت میرفتند، مانع تجمع آنها میشدند. سعی میکردند با شعارهای دستهجمعی با رژه و کوبیدن باتوم روی سپرهایشان مردم را بترسانند، اما مردم حق داشتند توی خیابان باشند، حکومت نظامی که نبود! اگر هم بود اعلام نکرده بودند! روی چمنهای بلوار خانوادهای روی گازپیکنیکیاش چای دم میکرد و کمی بالاتر گروهی از لباسشخصیها روی چمنها ولو شده و خستگی در میکردند.******درود بر تمام آزادیخواهان و میهن پرستان دلیر ایرانیامروز در مناطق مختلف تهران هزاران نفر دست به تظاهراتی زدند که با واکنش شدید نیروی انتظامی مواجه شدچهار راههای اصلی و میادین مهم تهران پر از ماشینها و گروههای کثیری از مامورین نیروی انتظامی و بسیج و سپاه و یگان ویژه و تکاوران بود. مامورین با اسلحه های بزرگ و بسیجی ها با باتوم و جلیقه های مخصوص اطراف میدانها و چهار طرف چهارراهها را تحت کنترل خود قرار داده و حتی در خیابانها بعضی از اتومبیلها را مورد تفتیش قرار میدادنددر منطقهء انقلاب انبوه جمعیت اجتماع کرده بود و شعارهای بسیار شجاعانه ای سر میدادندشعارها تا جایی که بخاطرم هست اینها بود: ایرانی می میرد ذلت نمی پذیرد، دولت بی لیاقت استعفا استعفا ، نیروی انتظامی تو هم ایرانی هستی ، مرگ بر دیکتاتور ، مرگ بر خامنه ای و همچنین یک گروه فریاد میزدند : میرحسین و گروه دیگر پاسخ میدادند: یا حسین و نیز الله اکبر که از هرسو بگوش میرسیددر میدان انقلاب و خیابانها اطراف و چهارراههای فرعی همچون دکتر قریب و طوسی جوانان لاستیک بی مصرف اتومبیل را به آتش کشیدند و در چند نقطه اینکار را انجام دادند و نیز با قرار دادن یک سنگهای سیمانی در عرض خیابان مانع تردد موتورهای بسیجیها شدند تا از حمله و یورش وحشیانهء آنها ممانعت بعمل آورندجمعیت بسیار زیاد بود و اکثرا" ماسک بصورت داشتند و بطری آب در دست و کفشهای راحتی ورزشی یا کتانی سبک پوشیده بودند و شجاع و نترس و با شهامت در برابر نیروی انتظامی تا به دندان مسلح ایستادگی میکردند.صحنه ها بسیار هیجان آور و پرافتخار بود و اینهمه دلاوری و همت مردانهء جوانان دختر و پسر و بانوان دلیر و مردان غیور حقیقتا" وصف ناپذیر بود و فقط باید بودید و می دیدید...ترس این ملت ریخته...خدارو شکر که بپا خاسته تا حق پایمال شدهء خود را باز پس بگیرد. وقتی شعار مرگ بر خامنه ای سر دادند خیابان از غریو غرش این مردم غیور و جان برکف و شجاع میلرزید. تمام خیابانهای اطراف انقلاب پر از جمعیت بود و در خود خیابان اصلی انقلاب لبریز از پلیسهای مختلف از هر نوع و هر ارگان در لباسهایی به رنگهای سبز زیتونی، سبز کمرنگتر، تکاوری پلنگی، سیاه، جلیقه دارها، خلاصه مامورین همه مسلح به اسلحه های بزرگ بودند و یکسری اسلحه هایشان شبیه مسلسل بود. بجز عده ء بیشماری که در خیابانها و میدانها بودند تعدا زیادی هم ون نیروی انتظامی و ماشینهای یگان ویژه و همچنین امداد آنجا بودند که داخلشان پر از مامور مسلح بودخلاصه تهران همچنان در دود و آتش بود... فیلمهایی هم براتون فرستادم تا شهامت و استواری و غیرت این ملت را ببینید و شاهد باشید. البته از درگیریها فیلم نگرفتم چون نمیشد در موقع حملهء مامورین یا از صفوف آنها در خیابنها و میادین فیلم گرفت. زیرا فورا" دستگیرمان میکنندپاینده ایرانستاره.تهران*****همين الان از تظاهرات ميآيم. فقط ميتوانم به شجاعت مردممان آفرين بگويم. در حالي كه صدها نيروي نظامي منطقه انقلاب را محاصره كرده بودند جمعيت ميدان و خيابانهاي دانشگاه را پر كردند. سيستم ماموران قطع رابطه بين گروههاي مختلف بود تا به هم نپيوندند اما خود همين منجر به اين شد كه با پراكنده شدن مردم به چهار سو تمام منطقه سرشار از تظاهرات شد. دستههاي پانصد نفري شعار ميدادند و تظاهرات ميكردند. خشونت رژيم طبق معمول وحشتناك بود اما احساس ميكردي كه مانند شبيه خونين هفته پيش نبود. تيراندازيهاي هوايي بود وبيشتر به ارسال گاز اشكوار مبادرت ميكردند و مردم هم با آتش زدن آشغالها پاسخ ميدادند. هدف نيروهاي نظامي ارعاب و ترساندن بود. به همه حمله مي كردند و با باطوم ميزدند. در چند جا جوانها را با باتوم خونين و مالين ميكردند. دختر بسيار ريزنقشي را چنان زدند كه بيهوش شده بود. تعداد زياد سروكله خونين شده بود. كاملا نيروهاي نظامي خسته و عصبي و مضطرب بودند. بيشتر گارد سپاه بودند و نه گارد ويژه. با موتورهاي قرمز خود ويراژ ميدادند و مردم را زير ضرب چوب ميگرفتند. جمعيتي كه من با آنها فرار ميكرديم به سمت اميرآباد رفتيم. تمام مردم از ختنه ها بيرون آمده بودند و يكصدا شعار مرگ بر ديكتاتور ميدادند. چند موتور نظامي را هم مردم آتش زده بودند. تقريا اكثر تظاهر كنندگان ماسك زده بودند تا شناسايي نشوند. تقريبا درسهاي تجربيات قبلي را دارند به كار ميبرندو. هنوز روحيه مردم تهاجمي نيست و بيشتر تدافعي و آزار و اذيت است. مركز تظاهرات از جنوب اطراف انقلاب تا جمهوري و از شمال تا اميرآباد و از غرب تا دانشگاه دامپزشكي و شرق تا وصال شيرازي بود. نميتوانم ميزان جمعيت را بگويم اما گمان ميكنم بالاي ده هزار نفر بود. شعارها الله اكبر مرگ بر ديكتاتور مرگ بر اين دولت مرد فريب مرگ بر جنتي مردمفريب. در مجموع با موفقيت اين تظاهرات را مردم تهران با افتخار برگزار كردند


Mittwoch, 8. Juli 2009

ندا به ندا




مهندس مسعود هارون مهدوی
۴ تیر ماه ۱٣۸۸
آلمان ­– مونیخ
Harun-Mahdavi@t-online.de
www.lebenundlebenlassen.org


ندا به "ندا"


به ندرت انسان هائی دیده شده اند که به خاطر ایدِه آل هایشان خودشان را به آب و آتش زده و از زندگی دست کشیده اند. به همین خاطر هم بوده که تاریخ و اجتماع ما مردم از این چنین انسانهای فداکار قدرشناسی بعمل آورده و همیشه بخوبی از آنان یاد شده و نامشان با افتخار در لیست شهدا به ثبت رسیده است.
البته باید یاد آور شد که در هر جامعه فقط تعداد معدودی شهامت این چنین از خودگذشتگی ها را دارا بوده و آمادگی این را داشته اند که با دیکتاتورهای عصر خود به مبارزه پرداخته و خودشان را فدای دیگران نمایند.

فداکاری و صرفنظر از جان خود بالاترین بهائی است که یک انسان می تواند بپردازد.
یقیناً تحمل این ضایعه برای بستگان و دوستان شخص فداکار کار آسانی نیست. تنها موردی که می تواند تا حدی آنان را آرام کند به ثمر رسیدن آرمان های این از جان گذشتگان می باشد که این وظیفۀ ما است که در پیروی از آنان تا رسیدن به این آرمان ها دست از مبارزه برنداشته تا اینکه روشنائی بر تاریکی غلبه کرده و خواست ملت ایران و این شهیدان جامه عمل به خود بپوشاند.
این تجربه را همۀ ما داریم که بدون فداکاری این چنین انسان هائی ملت ها مشکل می توانستند به خواست هایشان که در رأس آن بدست آوردن آزادی بوده نائل شوند.
در مقابل خون شهیدانی همچون ندا ها هست که شاید بتوان به آزادی که سالها ملت ایران از آن محروم شده رسید و از این فضای خفقان و جهنمی غیر قابل زیست که این سیتم دیکتاتوری ملبس به ولی فقیه بوجود آورده خلاص شد.
متأسفانه برای رهائی ملت ایران از سلطه ولی فقیه که یک دیکتاتور بتمام معنی می باشد ملت ایران تا به امروز قیمت گزافی پرداخته و خوشبختانه نشان داده که همچنان آمادگی این فداکاری را دارد.مردم ایران به کسانی که این بهاء را پرداخته اند همچون ندا و دیگر شهیدان، ندا و اطمینان می دهند که نخواهند گذاشت خون این شهیدان راه آزادی پایمال شود و با همبستگی و عزمی راسخ با تمام وجود همچنان به راهشان ادامه خواهند داد تا به حقوق و خواست هایشان برسند.

Dienstag, 7. Juli 2009

اعتراض روز گذشته مادران در مقابل زندان اوين

اعتراض روز گذشته مادران در مقابل زندان اوين

روزنامه "فیگارو" منتشر کرد


گزارش چند پزشک ایرانی از دوشنبه سیاه در تهران

چند پزشک ایرانی که به فرانسه مسافرت کرده اند و بدلایل امنیتی مایل نیستند نامشان فاش شود خطاب به خیرنگاران گفتند
"در تهران ما شاهد ناتوان جنایت واقعی برعلیه بشریت بودیم. از همان ابتدای شروع تظاهرات ضد احمدی نژاد، بسیجی ها و نیروهای امنیتی لباس شخصی در بیمارستان ها سیاست ترور و وحشت را بوجود آوردند. آنان مجروحان را بیرحمانه مورد تعقبیب قرار می دادند."
همه چیز در شنبه 13 ژوئن آغاز شد. یعنی نخستین روز اعتراضات برعلیه نتایج انتخابات. لباس شخصی ها و بسیجی ها خواهان دریافت فهرست بستری شدگان بیمارستان هایی شدند که در نزدیکی محل تظاهرات قرار داشت. هدف آنان تعیین هویت معترضین مجروح بود تا بتوانند آنان را در دادگاه ها به اتهام برهم زدن نظم عمومی مورد تعقبیب قرار دهند.
بیش از 92 کشته
به گواهی شاهدانی که با محافل پزشکی ارتباط دارند، در بیمارستان رسول اکرم که چندان از دانشگاه تهران دور نیست، در شب "دوشنبه سیاه" (15 ژوئن)، 38 تن شامل 28 مجروح و 10 کشته در این بیمارستان شمارش شده اند. "ما دیدیم که گلوله ها بطور افقی از قفسه سینه عبور کرده بود که به معنای آن است که از بالا شلیک شده بودند یعنی از روی بام"
براساس گزارش رسمی 17 تن از ابتدای اعتراض ها کشته شده اند. اما اماری که بطور پنهانی توسط کارکنان درمانی بیمارستان های مختلف تهیه شده از کشته شدن 92 تن در تهران و اطراف آن حکایت دارد. یک زن آبستن هشت ماهه نیز جزو قربانیان است. وی که در حوالی کاخ ریاست جمهوری مورد اصابت گلوگه قرار گرفته بود به بیمارستان منتقل گردیده بود. حوادث وحشت انگیز دیگری هم برملا شده است. مثلا در شهریار، در حوالی پایتخت، جسد شش جوان کشف شد. به گفته یکی از پزشکان "آنان براساس جراحاتی که به گردنشان وارد شده بود کشته شده بودند. سر آنان شکافته شده بود. احتمالا برای بیرون آوردن گلوله تا آثار جنایت پاک شود."
برای پاک کردن ردپای جنایات انجام شده از پزشکان خواسته شده است که گواهی دهند که این افراد در نتیجه عمل جراحی فوت کرده اند.
دربرابر مقاومت بخشی از کارکنان بیمارستان ها، اجساد سریعا به مکان های دیگر منتقل شدند." ما احتمال می دهیم که آنها به بیمارستان نظامی بقیه الله یا جایی که مردم از آن خبر ندارند منتقل شده اند. سپس تحت عنوان اهدای عضو، اجساد آنان تکه تکه شده و هرگونه آثار گلوله از بین رفته است. به والدین آنان گفته شده که اگر می خواهند جسد بستگان خود را بپذیرند باید به اهدای اعضا رضایت دهند. در آرامگاه بزرگ بهشت زهرا، مراسم تدفین تحت مرافبت شدید انجام می شود. به گفته شاهدان اعلام دلیل مرگ روی سنگ قبر ممنوع است.

فراخوان برای تظاهرات 18 تیر در مونیخ



فراخوان به تظاهرات سراسری
سالروز ‍18 تیر 78

هممیهنان،

ایرانیان خارج از کشور،

بیائیم به پیکار هم میهنان خود در ایران و سراسر نقاط جهان علیه رژیم استبدادی جمهوری اسلامی یاری رسانیم.
روز 18 تیر امسال را همگاه، همگام و هماهنگ با سایر هم میهنان خود در سراسر جهان برای پشتیبانی وهمبستگی با جنبش آزادیخواهی مردم بپاخاسته ایران در جهت سرنگونی رژیم استبدادی جمهوری اسلامی و برقراری یک نظام مردم سالار مبتنی بر موازین شناخته شده بین المللی حقوق بشر در گرد همآیی زیر بیش از پیش شرکت فعال نموده و فریاد آزادیخواهی خود را رساتر از همیشه به گوش جهانیان برسانیم.

زمان: پنجشنبه 9.7.2009
ساعت: 19:15 تا 21:15 بعد از ظهر
مکان
Neuhauserstraße 8 , zwischen Stachus und Marienplatz gegenüber der Michaels Kirche
بین میدان اشتاخوس و مارین پلاتس ، روبروی کلیسای "میشائل

جمعی از ایرانیان آزادیخواه مقیم مونیخ

Montag, 6. Juli 2009

روزنامه "دی ولت" چاپ آلمان - راهکارهای مقابله با رژیم های سرکوبگر


دی ولت : راهکارهای مقابله با رژیم‌های سرکوبگر

دويچه وله : با شروع جنبش اعتراضی در خیابان‌های تهران، برنامه رژیم برای مقابله با جنبش مردم، تحت عنوان حفظ «امنیت ملی» قابل پیش‌بینی بود.به گفته ولف، نخستین گام برای رژیم استبدادی ایران اقداماتی به منظور انتقام از معترضان، به نام دفاع از امنیت ملی و نظم اجتماعی بود، سپس ما شاهد دستگیری روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌های همگانی بودیم و به دنبال آن، نیروهای امنیتی علیه معترضان وارد کارزار شدند و سرانجام بازداشت وسیع رهبران اپوزیسیون شکلی عملی به خود گرفت.بنا به نظر ولف، این سناریو حدودا طی یک هفته در ایران به اجرا گذاشته شد، اما جهان در سال ۲۰۰۶ در تایلند و سپس در میانمار (برمه) نیز شاهد اجرای برنامه‌ای مشابه در طی ده روز بود.به نظر نویسنده، این اقدامات در تمام کشورهای استبدادی کما‌بیش به یکدیگر شبیه بوده، و قطع ارتباط با جهان خارج یکی از نخستین تلاش‌های رژیم‌های استبدادی است.
اقدامات ده‌گانه‌ی رژیم‌های استبدادیخانم ولف، که یکی از کارشناسان جنبش مدنی در آمریکا به حساب می‌آید، در جمع‌بست اقدامات رژیم‌های استبدادی در مواجهه با اعتراضات مردمی می‌نویسد: «رژیم‌های استبدادی صرف نظر از گرایشات چپ و راست آنان، برای مقابله با جنبش‌های دمکراسی‌خواهانه، ده گام عملی برای جلوگیری از گسترش جنبش اتخاذ می‌کنند.»۱- رژیم ادعا می‌کند که در جامعه تهدیدی خطرناک وجود دارد. ۲- دست به ایجاد زندان و بازداشتگاه‌های مخفی می‌زند. ۳- نیروهای شبه‌نظامی خود را برای مقابله با مردم وارد صحنه می‌کند. ۴- دستگاه نظارتی و کنترل خود را بسط می‌دهد. ۵- اقدام به دستگیری‌های خودسرانه‌ی مردم معترض می‌کند. ۶- در گروه‌های معترضان نفوذ می‌کند. ۷- چهره‌های مهم را کنترل و یا بازداشت می‌کند. ۸- تعقیب و بازداشت روزنامه‌نگاران در دستور کار قرار می‌گیرد. ۹- به هر گونه انتقادی مهر و نام «خیانت» می‌گذارد. ۱۰- ناقض فرم حقوقی دولت می‌شود.
راه‌های مقابله با رژیم‌های استبدادیولف با توجه به شرایط ویژه ایران و سلطه خشن رژیم استبدادی، بر این باور است که هر جنبش مدنی باید روال عادی جامعه را دچار اخلال کند. این تجربه حتا در حکومت‌های دمکراتیک نیز از سوی فعالان جنبش مدنی به کار گرفته می‌شود و روشی بسیار موثر به شمار می‌آید.نویسنده با اشاره به شجاعت مردم ایران، ایجاد تجمعات در اشکال متفاوت آن را ضروری دانسته و شکل برجسته آن را مختل کردن نقل و انتقالات روزانه در شهرها می‌داند.استمرار در اجرای گردهمایی‌های خاموش و تحصن‌های مسالمت‌آمیز، به ویژه علیه رژیمی که حاضر به تیراندازی به مردم خود است، بسیار کارساز است. تمام تلاش‌های جنبش اعتراضی باید برای جلوگیری از بازگشت به زندگی عادی باشد.به جز برپایی اعتراضات دائمی، باید نمادها و شعارهای جنبش را در معرض دید همگانی قرار داد. نافرمانی مدنی در بهترین و عالی‌ترین شکل خود، یعنی اعتصاب، سبب اخلال در ماشین اقتصادی رژیم خواهد شد.نویسنده در ادامه به اشکال دیگری از مبارزه منفی اشاره کرده که از میان آنها می‌توان این راهکارها را نام برد: «جلوگیری و یا اعتراض به تصمیمات دولتی از طریق مراجعه به وکلا و یا دستگاه قضایی، تشویق ماموران انتظامی به سرپیچی از دستور و خودداری از تیراندازی به مردم، ایجاد مراکز متعدد در رهبری جنبش و سرانجام تهدید مقامات دولتی به محاکمه حقوقی در آينده.ولف سرنوشت جنبش مدنی در ایران را در گرو مقاومت ایرانیان دانسته و در این باره به دو نمونه برمه و چکسلواکی سابق اشاره می‌کند. مسلما نمونه منفی برمه به معنای شکست جنبش مدنی در این مرحله بوده و در صورت موفقیت، تحولات ایران می‌تواند روندی شبیه به چکسلواکی بیابد.
وظیفه کشورهای آزاد جهاننویسنده در پایان مقاله خود به نقش کشورهای غربی در جنبش آزادیخواهانه‌ی ایرانیان اشاره می‌کند. به گفته وی، کشورهای غربی قادر به اعمال فشار به ایران و دیگر حکومت‌های خودکامه هستند.رهبران کشورهای غربی باید برای تامین امنیت تظاهرکنندگان و بازداشت‌شدگان پا به میدان بگذارند. در این میان توجه ویژه به سرنوشت بازداشت‌شدگان از اهمیت زیادی برخوردار است.گفت‌وگوی گروه‌های حقوق بشری ایرانی با مقامات کشورهای غربی ضروری است. این گروه‌ها نه تنها باید پشتیبانی سیاستمداران غربی را به دست آورند، بلکه با خبررسانی از وقایع ایران، کشورهای غربی را از وضعیت جامعه خود مطلع سازند.

Essay

Regeln für den Aufstand
Von Naomi Wolf 4. Juli 2009, 04:00 Uhr
Für Bürgerrechtsbewegungen ist das Überleben in einer Diktatur wie dem Iran extrem schwierig. Ausgefeilte Widerstandstechniken und kluge Anführer sind dabei unerlässlich / Von Naomi Wolf
Als sich die Massen auf den Straßen Teherans versammelt hatten, konnte man - in Kenntnis des Ablaufs - mit dem Countdown beginnen: Wenn heute die Massenproteste beginnen, droht man morgen mit Vergeltung im Namen der "nationalen Sicherheit". Am dritten Tag werden Journalisten verhaftet und diverse Medien gesperrt. Am vierten Tag folgen blutige Vergeltungsmaßnahmen der Geheimpolizei gegen die Demonstranten, und am Tag fünf werden die wichtigsten Oppositionsführer verhaftet. Im Iran folgte man diesem Drehbuch tatsächlich innerhalb eines Zeitraums von einer Woche.
Das Gleiche passierte 2006 in Thailand innerhalb von zehn Tagen und ein Jahr später in Myanmar, wo sich die Dinge innerhalb von sieben Tagen entwickelten. Diese Abfolge ist unter den Möchtegern-Diktatoren dieser Welt mittlerweile so bekannt, dass es weniger als eine Woche dauert, ein Land von der Außenwelt abzuschneiden.
Das sollte niemanden mehr überraschen. Vielmehr sollten wir verstehen, dass es diesen bewährten Plan zur Einsetzung oder Stärkung einer Diktatur gibt. Allerdings existiert auch eine Gegenstrategie zur Öffnung einer isolierten Gesellschaft. Wenn ein Möchtegern-Diktator - links oder rechts, irgendwo, zu irgendeiner Zeit - eine offene Gesellschaft abschotten oder gegen eine Demokratie-Bewegung hart durchgreifen möchte, folgt er zehn klassischen Schritten: eine Bedrohung heraufbeschwören, Geheimgefängnisse einrichten, paramilitärische Kräfte einsetzen, einen Überwachungsapparat installieren, willkürlich Staatsbürger verhaften, Bürgergruppen infiltrieren, wichtige Persönlichkeiten ins Visier nehmen, Journalisten verfolgen, Kritik als "Verrat" hinstellen und den Rechtsstaat torpedieren.
Werden diese Schritte einmal gesetzt, ist das Überleben für eine demokratische Bewegung zwar extrem schwierig - aber nicht unmöglich, wenn Gegendruck richtig ausgeübt wird. Die Geschichte - der gesamten Neuzeit auf der ganzen Welt - hat immer wieder gezeigt, dass den Menschen zur Wiederherstellung einer offenen Gesellschaft tatsächlich einige sehr schlagkräftige Instrumente zur Verfügung stehen, wenn sie nur bereit sind, diese auch zu nutzen.
Das Gegenrezept zur Herstellung oder Wiederherstellung demokratischer Verhältnisse besteht aus folgenden Elementen: noch mehr Massenproteste; Entstehung und Zurschaustellung von Symbolen des Widerstandes; Vorhandensein von ausreichend Führungspersönlichkeiten in der Gesellschaft, sodass nicht alle auf einmal verhaftet werden können; offener und verdeckter ziviler Ungehorsam in jeder Gesellschaftsschicht, der die Wirtschaft zum Stillstand bringt; Entzug der Unterstützung für Entscheidungen des Regimes durch Rechtsanwälte und Richter; internationale Sanktionen im Zusammenhang mit Menschenrechten und freien Wahlen; die - schwierige, aber nicht unerreichbare - Weigerung von Soldaten und Polizisten, auf unbewaffnete Zivilisten zu schießen und schließlich die nachdrückliche strafrechtliche Verfolgung der bezwungenen Regimeführer nach vollständiger Wiederherstellung der rechtsstaatlichen Verhältnisse.
Angesichts von Berichten, die zeigen, wie gewaltlos agierende Demonstranten von Polizei und Milizen brutal zusammengeschlagen werden, fällt es schwer, die Botschaft zu vermitteln, dass fortgesetzter Protest auf den Straßen darüber entscheiden wird - sofern die Geschichte als Leitfaden dienlich ist -, ob der Iran eher wie Myanmar oder eventuell wie die Tschechoslowakei enden wird. Gelingt es, Massenproteste auf den Straßen länger als eine oder zwei Wochen aufrechtzuerhalten, wird es für ein Regime praktisch und psychologisch schwierig, sich an der Macht zu halten - auch wenn man bereits dazu übergegangen ist, Demonstranten zu schlagen und zu verhaften.
Wenn sich der Protest länger als die entscheidende erste Woche halten kann, hat dies auf den Straßen sowohl taktische als auch emotionale Auswirkungen. Die Massenproteste während der Französischen Revolution führten den Hofschranzen vor Augen, dass dieser Aufstand zu tief greifend war, um ihn in üblicher Weise zu ersticken. Straßenproteste in den amerikanischen Kolonien auch angesichts drohender Verhaftungen oder noch härterer Strafen machten die Kolonien schon unregierbar, bevor George III einen kostspieligen und unbeliebten Krieg anfing. In Estland schwollen die kleinen illegalen Proteste rund um das öffentliche Absingen der verbotenen Nationalhymne an, und die Esten fassten richtig Mut, als die Zahl der Demonstranten täglich dramatisch anstieg.
In den Vereinigten Staaten trugen Straßenproteste dazu bei, den Vietnamkrieg zu beenden, und die Massenproteste der Bürgerrechtsbewegung zeigten, dass Schluss war mit "business as usual", wie es Martin Luther King jr. formulierte. King zufolge waren diese Massenproteste Ausdruck der Spannungen, die verborgen blieben oder nicht zur Kenntnis genommen wurden und denen man sich danach widmen konnte.
Die Bürger des Iran - und alle Menschen, die sich einer tyrannischen Herrschaft entgegensetzen oder in einer etablierten Demokratie protestieren wollen - sollten diese Lehre berücksichtigen. Ein gelungener Protest muss den gewohnten Gang der Dinge durchbrechen und idealerweise den Verkehr lahmlegen. Die iranischen Bürger haben großen Mut bewiesen, und sie wären gut beraten, wenn sie weiterhin auf die Straße gehen, um dort zu sitzen, zu liegen oder still zu stehen. Außer wenn ein Regime bereit ist, auf seine Bürger zu schießen, ist die friedliche, beständige und langfristige Unterbrechung des "business as usual" eine Methode, die immer funktioniert.
Der Westen kann auf den Iran - und zukünftig auf andere Regierungen - Druck ausüben, um die Sicherheit der Demonstranten zu gewährleisten und die Machthaber zur Verantwortung zu ziehen. Natan Scharanski, der ehemalige sowjetische Dissident und israelischer Politiker und Autor, meinte, dass diese Taktik - der Westen behielt das Schicksal einzelner Dissidenten im Auge und forderte Rechenschaft für deren Behandlung - zum Zusammenbruch der Sowjetunion beitrug. In der gegenwärtigen Krise sollte sich der US-Präsident mit Menschenrechtsgruppen zu einer einheitlichen Front zusammentun. Von diesen Gruppen kann er sich beraten lassen, wie jene Iranear im Auge behalten, bestärkt und unterstützt werden können, die schon verhaftet worden sind, kurz davor stehen oder denen schon Schlimmeres widerfahren ist.
Barack Obama erklärt, dass Amerika jenen "beisteht", die für Versammlungsfreiheit eintreten. Das ist eine gute Nachricht für Menschen, die unter diktatorischen Regimes leben, die Amerika installierte und weiter unterstützt. Es ist auch eine gute Nachricht für Oppositionsführer und Journalisten, die in diesen Ländern in von den USA unterstützten Gefängnissen schmachten, weil sie sich genau an derartigen Protesten beteiligten. Aber es ist immerhin ein Anfang. Eine echte Revolution wäre, wenn die westlichen Demokratien tatsächlich beginnen würden, ihre Außenpolitik an den Maßstäben der Menschenrechte und demokratischer Prozesse zu orientieren.
Die Autorin ist Verfasserin des Buches "Give Me Liberty: A Handbook for American Revolutionaries".
Copyright: Project Syndicate, 2009.
Aus dem Englischen von Helga Klinger-Groier