Mittwoch, 31. Oktober 2007

Dienstag, 30. Oktober 2007

گزارش کامل از تجمع امروز دانشگاه علامه،



سه شنبه ۸م آبان ۱۳۸۶


خبرنامه امیرکبیر: امروز سه شنبه، ۸ آبان ۱۳۸۶، تجمع و تریبون آزاد دانشجویی با حضور جمعیت ۱۰۰۰ نفری دانشجویان دانشگاه های تهران در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
محور های این تجمع که در دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه علامه برگزار شد، بازداشت و صدور احکام سنگین برای دانشجویان، سلب حق تحصیل، پلیسی شدن فضای دانشگاه، سرکوب فزاینده تشکل های دانشجویی، اخراج اساتید، توقیف نشریات دانشجویی و… بود.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر در ابتدای این مراسم یکی از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی علامه طی سخنانی اعلام کرد: «دانشجویان دیگر دانشگاه ها پشت در ایستاده اند و با مقاومت حراست رو به رو شده اند. نیروهای حراست به دانشجویان اجازه نمی دهد که وارد دانشگاه شوند.» دانشجویان تجمع کننده پس از این سخنان به سمت درب ورودی حرکت کردند. مقاومت نیروهای حراست و تلاش دانشجویان از دو سوی در ورودی برای ورود به دانشگاه موجب شکستن درب شیشه ای دانشگاه شد و دانشجویان موفق شدند وارد دانشگاه شوند.
تجمع کنندگان در حالی که پلاکاردهایی با مضامین «دانشگاه پادگان نیست»، «پول می دهیم تا سرکوبمان کنند»، «آزادی یعنی سکوت، آزادی یعنی اوین؟!»، «تعلیق، ستاره، اخراج مثلث افتخار دانشجو» و.. با خواندن سرود یار دبستانی و ای ایران و سر دادن شعارهای «دانشجوی می میرد، ذلت نمی پذیرد»، «دانشجو دانشجو حمایتت می کنیم»، «فرمانده پادگان این آخرین هشدار است، جنبش دانشجویی آماده قیام است» به سمت محوطه دانشکده حرکت کردند و در آن جا تجمع کردند.

در آغاز تریبون آزاد انجمن اسلامی دانشگاه علامه، سلیمان محمدی، به عنوان نماینده دانشکده علوم اجتماعی علامه، که به سه ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده است با خواندن بیانیه ای، آغاز موج جدید فشار بر دانشجویان را محکوم کرد. بعد از آن آرمان صداقتی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، بیانیه انجمن اسلامی این دانشگاه را در محکومیت صدور احکام سنگین برای سه دانشجوی در بند این دانشگاه قرائت کرد.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «در حالی که تکذیب مدیران مسئول که با صدای نگران و چشمان بهت زده، مظلومانه و سراسیمه از این توطئه شوم اعلام نفرت و انزجار می کردند و تبری می جستند، گوش فلک را پر کرده بود، این صوت معصومانه را، راهی به مجریان عدالت! نبود که خداوند قلب و چشم گوششان را بسته که بارها نشان داده اند که بندگی خدا را وانهاده، سرسپردگی حاکمیت اقتدارگرا را به جان خریده اند. بیدادگران این بار هم تصمیم گرفتند که نشنوند و کسانی که بر مسند قضا تکیه زده اند در حالیکه دیگران را از روز جزا نهیب می زنند جایگاه پیامبری را به عروسک خیمه شب بازی ظالمان تنزل دادند و بی گناهان را مجرم نامیدند. اما با تکیه بر کدام مستندات؟ آیا مدرکی جز اعترافات تحت شکنجه های وحشیانه ی قرون وسطایی علیه دانشجویان دربند وجود دارد؟ کدام قانون شکنجه را برای حصول به نتیجه ی دلخواه مجاز می شمرد؟»

در ادامه این مراسم علی عبدی، از طرف انجمن اسلامی دانشگاه شریف اقدام به ایراد سخنرانی نمود. سپس مهدیه گلرو، عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه، بیانیه کمیته زنان انجمن اسلامی این دانشگاه را در محکومیت حمله حراست به خوابگاه دانشجویان دختر قرائت کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «با آغاز به کار دولتمردان نهم و انتصاب آیت الله شریعتی به ریاست دانشگاه علامه موجی از برخوردهای غیرقانونی با اساتید و دانشجویان دانشگاه علامه آغاز شد. اخراج، عدم تمدید قراداد و توهین به اساتید برجسته من جمله دکتر نمک دوست در کنار بازداشت دانشجویان، صدور احکام سنگین کمیته انظباطی برای بیش از ۳۰ نفر از فعالین دانشجویی در روزهای اخیر، توقیف نشریات، عدم صدور مجوز برای انجام برنامه های فرهنگی و تلاش برای انحلال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی واعمال شرم آوری مانند تعرض به دختران دانشجو توسط مامور حراست گوشه ای از وقایع روی داده در دو سال گذشته است.» در ادامه این بیانیه صدور احکام سنگین حبس برای دانشجویان امیرکبیر و احتمال انتقال آن ها به زندان قزل حصار نیز محکوم شده است.
کیوان امیری، یکی دیگر از دانشجویان، در ادامه این مراسم سخنرانی کرد. این دانشجو در سخنرانی خود حمله ماموران به خوابگاه دانشجویی دانشگاه بابلسر، رشد فضای سرکوب در دانشگاه، بستن انجمن های اسلامی، توقیف نشریات دانشجویی، بازداشت سه دانشجوی کرد دانشگاه علامه را محکوم کرد.

دانشجویان تجمع کننده به سمت درب ورودی حرکت کردند و در این حین نیروهای امنیتی که حضوری پرتعداد در دانشکده علوم اجتماعی علامه داشتند با دانشجویان تجمع کننده درگیر شدند. تریبون آزاد دانشجویی با سخنرانی عسل اخوان، امیر یعقوبعلی، شاهین زینعلی، مجید خمسه، مهدی شجاعی و علی وفقی، از طرف شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی علامه، خواجه نصیر و دانشگاه آزاد به پایان رسید.
تجمع دانشجویان در حالی به پایان رسید که نیروهای امنیتی دانشگاه علامه را محاصره کردند و کلیه دانشجویانی که از دانشکده علوم اجتماعی خارج می شدند را دستگیر می کردند. طبق گزاشات رسیده نزدیک به ۲۰ نفر از دانشجویان دانشگاه تهران، علامه و پلی تکنیک دستگیر شده و به مکان نامعلومی منتقل شدند. جمعی از دانشجویان بازداشت شده پس از ساعتی آزاد شدند ولی آخرین گزارش ها حاکی از آن است که همچنان تعدادی از دانشجویان در بازداشت به سر می برند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان دانشگاه علامه در اعتراض به دستگیری گسترده دانشجویان اقدام به تحصن در صحن دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه کرده و اعلام کرده اند تا آزادی کلیه دانشجویان بازداشت شده در کلاس های درس شرکت نخواهند کرد. دانشجویان تجمع کننده شعار می دادند: «پینوشه، پینوشه ایران شیلی نمی شه»، «دانشجوی تعلیقی حمایتت می کنیم»، «محمود احمدی نژاد عامل تبعیض و فساد»، «مرگ بر دیکتاتور» و… . تا لحظه تنظیم این خبر جو داخل و خارج دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه به شدت متشنج گزارش می شود و دستگیری دانشجویان همچنان ادامه دارد.
اخبار تکمیلی در خصوص دانشجویان بازداشت شده در گزارش های تکمیلی ارسال می شود
.

Donnerstag, 25. Oktober 2007

حکم توقیف برای کافه کتاب های تهران




حکم توقیف برای کافه کتاب های تهران


بی بی سی - کافه کتاب های تهران تا فردا صبح فرصت تخلیه مکان خود را دارند، در غیر این صورت اداره اماکن نیروی انتظامی


این کافه ها را پلمپ خواهد کرد


کافه کتاب ها که تعداد آن ها در تهران به بیش از ۵ مورد می رسد، فضاهایی است که در کنار کتابفروشی ها شکل گرفته و امکان گفت و گوی میان مراجعه کنندگان و مولفان آثار و حتی ورق زدن کتاب ها را فراهم کرده است.
نخستین کافه کتاب تهران به همت نشر روشنگران و مطالعات زنان در اوایل دهه ۸۰ با عنوان پاتوق فرهنگی تهران شکل گرفت که شعار آن خواندن کتاب با یک فنجان چای بود، اما در نهایت مدیر این پاتوق ناگزیر به تعطیلی و تخلیه این مکان شد.
اگر از پاتوق فرهنگی تهران بگذریم، شاید مهم ترین کافه کتاب تهران را بتوان "کافه کتاب نشر چشمه" دانست که علیرغم فضای کوچکش به سرعت تبدیل به یکی از پاتوق های روشنفکری تهران شد و نه تنها به رونق کتابفروشی نشر چشمه انجامید که خود به تاسیس این کافه ها کمک کرد.
اما دولت کافه کتاب نشر چشمه هم مستعجل بود و به حکم اداره اماکن نیروی انتظامی پیش از این که ناگزیر شوند کتابفروشی را هم تعطیل کنند، کافه آن را تعطیل کردند.
کافه کتاب نشر چشمه هنگامی تعطیل شد که کافه کتاب های دیگری نیز در حال تاسیس بودند و مخاطبان ایرانی و به خصوص جوانان از این کافه ها استقبال می کردند.
کافه کتاب ثالث در چند متری کافه کتاب تعطیل شده نشر چشمه، مهم ترین کافه کتابی بود که تاسیس شد و پس از آن کافه کتاب های دیگری در تهران شکل گرفت؛ که شهر کتاب ونک، کتاب روشن و بدرقه جاویدان و ویستار از آن جمله اند.
کافه کتاب ها به جز برنامه روزانه خود، برنامه های ویژه ای نیز به مناسبت های مختلف تدارک می دیدند که از آن جمله می توان به برنامه های سخنرانی، رونمایی کتاب و دیدار با نویسندگان نیز اشاره کرد.
اداره اماکن نیروی انتظامی با ارسال اخطاریه ای به ۶ کافه کتاب از آنان خواسته است تا کافه کتاب و کتابفروشی هایشان را تا صبح فردا تخلیه کنند، این در حالی است که مدیران این کافه کتاب در حال رایزنی هستند تا حداقل بتوانند کتابفروشی های خود را از این حکم مصون نگهدارند.
اداره اماکن نیروی انتظامی مشکل این کافه کتاب ها را تداخل صنفی اعلام کرده است. بر اساس قانون نظام صنفی ایران هر شغلی باید از اتحادیه مربوطه مجوز دریافت کند و اتحادیه مربوط به هر شغل نمی تواند مجوز به شغل دیگری بدهد، در حالی که کافه کتاب ها فقط از اتحادیه ناشران و کتابفروشان مجوز دارند و پیگری هایشان برای دریافت مجوز از صنف مربوط به کافه ها به جایی نرسیده است.
با این همه به گمان برخی از کارشناسان تداخل صنفی بهانه ای بیش نبوده و پیش از این کافه کتاب های چشمه و پاتوق فرهنگی تهران به دلایل دیگری تعطیل شده بودند و هم چنین تداخل هایی در صنوف دیگر نیز متدوال است و کسی کاری به آن ها ندارد.
این داوری را تعطیلی کافه تیتر و برخی از محافل تجمع روشنفکری نیز تشدید می کند و می توان چنین نتیجه گرفت که مشکل اصلی برای اداره اماکن این است که در چنین محافلی امکان گفت و گوی روشنفکری پدید می آید.
جالب این جاست که پس از تاسیس کافه کتاب ها، وزارت ارشاد نیز اخیرا سرای اهل قلم را راه اندازی کرده است که می توان آن را نوعی از همین کافه ها ارزیابی کرد.

ابراز نگرانی اتحاديه اروپا از «نقض حقوق بشر» در ایران


ابراز نگرانی اتحاديه اروپا از «نقض حقوق بشر» در ایران
براون: «تا توقف برنامه اتمی، افزایش تحریم ایران باید ادامه یابد
»
رادیو فردا: اتحاديه اروپا روز سه شنبه ۲۳ ماه اکتبر در بيانيه ای نسبت به آنچه «سرکوبی فزاينده آزادی بيان و تشديد محدويت ها بر مطبوعات ايران» خوانده، «عمیقا» ابراز نگرانی کرده و خواهان آزادی فوری عمادالدين باقی، رييس انجمن دفاع از حقوق زندانيان در ايران و سه دانشجوی بازداشت دانشگاه امير کبير شده است.
رياست دوره ای اتحاديه اروپا، که هم اکنون در اختيار پرتغال است، در بيانيه خود با اشاره «تضييع فزاينده حقوق و آزادی های گروه های مختلف در جمهوری اسلامی» نوشته است:«اتحاديه اروپا تعطيلی روزنامه ها، مجلات، به ويژه خبرگزاری کار ايران، ايلنا، و همچنين سرکوب فزاينده روزنامه نگاران، وبلاگ نويسان و فعالان حقوق بشر که برای دستيابی به حقوق خود تلاش می کنند، را محکوم می کند.»
رياست دوره ای اتحاديه اروپا در بخش ديگری از اين بيانيه خود خواهان آزادی فوری عمادالدین باقی، احسان منصوری، احمد قصابان و مجيد توکلی ، سه دانشجوی زندانی دانشگاه اميرکبير شده است.
عمادالدين باقی از روزنامه نگاران اصلاح طلبی است که بعد از سپری کردن مدتی در زندان به دليل نوشته هايش، به فعاليت برای دفاع از حقوق زندانيان و همچنين تلاش برای لغو مجازات اعدام در ايران روی آورد.
آقای باقی بنيانگذار« انجمن های دفاع از حقوق زندانيان و پاسدار حق حيات» است که يکشنبه بيست دوم مهرماه (دوازدهم اکتبر) به اتهام «اقدام عليه امنيت ملی» بازداشت شده است.
اين بيانيه درباره حکم صادره عليه دانشجويان دانشگاه امير کبير تاکيد کرده است:«اين احکام نقض آشکار تعهدات بين المللی ايران در زمينه حقوق بشر است.»
شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران مجيد توکلی را به سه سال و احمد قصايابان را به دو سال و نيم و احسان منصوری را به دو سال زندان محکوم کرده و با قيد «تعزيری» بودن اجرای حکم زندان را اجباری کرده است
در اين بيانيه همچنين از ايران خواسته شده تا با رعايت تعهدات بين المللی خود درزمينه حقوق بشرو رفع محدويت فعاليت های سياسی، زمينه برگزاری انتخاباتی آزاد و دمکراتيک را فراهم کند.
اين بيانيه که از سوی رييس دوره ای اتحاديه اروپا به نمايندگی از بيست و هفت کشورعضو اين اتحاديه صادر شده است مورد حمايت کشورهای غير عضو نيز، مانند نروژ، ايسلند، اوکراين، مولداوی و جمهوری های يوگسلاوی سابق ، قرار گرفته است.
«در طول ۲۵ سال گذشته شغل اصلی من پژوهش و تاليف بوده و تاکنون ۲۱ کار پژوهشی ، مجموعه مقالات و ترجمه منتشر کردم. اما هفت کتاب من يا پس از انتشار توقيف شده يا پيش از انتشار ممنوع گرديده است».
عمادالدین باقی

«نامه سر گشاده باقی به رييس قوه قضاييه ايران»
در حالی که رياست دوره ای اتحاديه اروپا خواهان آزادی عمادالدين باقی شده است که وی پيش از بازداشت در نامه ای سرگشاده به رييس قوه قضاييه، که آن را «تظلم نامه»خود خوانده، از وی خواسته بود که پشتيبان حقوق فردی و اجتماعی شهروندان باشد.
نامه آقای باقی به رييس قوه قضاييه ايران پس از بازداشت وی به صورت عمومی منتشر شده است .
آقای باقی در اين نامه چند صفحه ای به طور مشروح به فشارها و محدوديت هايی که بر وی و خانواده اش وارد شده اشاره کرده، از جمله، ممنوعيت تدريس در دانشگاه، لغو مجوز فعاليت های مطبوعاتی و ممنوعيت مصاحبه خبری با رسانه های خارجی.
آقای باقی می نويسد که « در طول ۲۵ سال گذشته شغل اصلی من پژوهش و تاليف بوده و تاکنون ۲۱ کار پژوهشی ، مجموعه مقالات و ترجمه منتشر کردم. اما هفت کتاب من يا پس از انتشار توقيف شده يا پيش از انتشار ممنوع گرديده است.»
وی از شنود تلفن هايش شکايت کرده است و می گويد: خانه ام تحت مراقبت امنيتی است و از ساختمان های مشرف بر خانه ما با دوربين و وسيله استراق سمع همه چيز تحت کنترل است.
در بخشی از اين نامه، آقای باقی به چند و چون ماجرای ممنوع الخروج شدن خود و خانواده اش اشاره کرده و می نويسد«در حالی که می توان از پيش به افراد و به ويژه افراد شناخته شده اطلاع دهند که اجازه خروج از کشور را ندارند، از اين کار ساده امتناع می ورزند و پس از اينکه آنها وقت و هزينه زيادی را برای تدارک سفر صرف می کنند، در لحظه خروج دست به چنين عملی می زنند و شهروندان را بدينوسيله مورد آزارو اذيت قرار می دهند.»
وی همچنين به فشارهای سازمان بازرسی کل کشور و وزارت کشور برای تعطيلی انجمن دفاع از حقوق زندانيان که آقای باقی رييس آن است اشاره کرده است.
این فعال حقوق بشر در پايان اين نامه خود نوشته است:«اگرچه نوشتاری که آمد ذکر احوال شخصيه بود اما مهمترين نکته و مقصود من از تظلم نامه اين است که آنچه گزارش شد در رفتاری که با هزاران شهروند ديگر در اين مرز و بوم رخ داده و می دهد، ناچيز و بی رنگ است.»


«تا توقف برنامه اتمی، افزایش تحریم ایران باید ادامه یابد»

همزمان با آغاز مذاکرات خاوير سولانا، سرپرست سياست خارجی اتحاديه اروپا با مقام های ايرانی، گوردون براون، نخست وزير بريتانيا گفت که افزايش تحريم ها عليه ايران، تا زمانی که برنامه هسته ای ايران متوقف نشود، بايد ادامه پيدا کند.
به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، آقای براون که در يک کنفرانس خبری مشترک با اهود اولمرت، نخست وزير اسراييل سخن می گفت، افزود: «ما در اينکه آماده ايم و فشارها را برای افزايش تحريم ايران افزايش خواهيم داد، کاملا شفاف هستيم.»
وی گفت: «ما در حال همکاری با سازمان ملل هستيم تا به اين موضوع (افزايش تحريم ايران) دست يابيم. ما همچنين برای تحريم های بيشتر اروپايی نيز آماده شده ايم. ما می خواهيم اين موضوع که از جاه طلبی هسته ای آن کشور (ايران) حمايت نمی کنيم، کاملا شفاف باشد.»
اين سخنان تند آقای براون عليه برنامه هسته ای ايران، از سوی نخست وزير اسراييل که برای مذاکرات در همين باره در لندن به سر می برد، تاييد شد.
«ما در حال همکاری با سازمان ملل هستيم تا به اين موضوع (افزايش تحريم ايران) دست يابيم. ما همچنين برای تحريم های بيشتر اروپايی نيز آماده شده ايم. ما می خواهيم اين موضوع که از جاه طلبی هسته ای آن کشور (ايران) حمايت نمی کنيم، کاملا شفاف باشد.»
گوردن براون
نخست وزير بريتانيا افزود: «تحريم های اقتصادی موثر هستند. فشارهای مهمی نيز پيش از اين وارد شده اند، اما (اين تحريم ها) کافی نبوده اند. پس بايد بيشتر باشند. تا کجا؟ تا آنجا که ايران برنامه هسته ای خود را متوقف کند.»
ساعاتی پيش از انتشار اين اظهارات آقای براون، محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری ايران گفته بود که اين کشور حاضر نيست بر سر «حقوق هسته ای» خود با هيچ کشوری مذاکره کند و تاکيد کرده بود که ايران، «ذره ای از مواضع خود عقب نشينی نخواهد کرد.»
اظهارات تند رهبران ايران و بريتانيا در حالی روز سه شنبه منتشر شده است که از ساعت پنج بعد از ظهر به وقت محلی، خاوير سولانا، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا و سعيد جليلی، دبير جديد شورای عالی امنيت ملی با يکديگر در رم ملاقات می کنند.
در اين مذاکرات علی لاريجانی که تنها سه روز است از سمت دبيری شورای عالی امنيت ملی کناره گيری کرده است، به عنوان نماينده آيت الله خامنه ای در اين شورا، حضور خواهد داشت.

«زمان حمله به ايران؟»
در کنفرانس مطبوعاتی روز سه شنبه نخست وزيران دو کشور بريتانيا و اسراييل، آقای براون در پاسخ به اين سئوال که چه زمانی به ايران حمله خواهد شد؟ گفت که معتقد است، تحريم های فزاينده عليه ايران برای حل بحران هسته ای اين کشور، «به نتيجه خواهد رسيد.»
آقای براون گفت: «به باور من، ترکيب خواسته همه ما اين است که از مجاری سازمان ملل موضوع را پی بگيريم؛ کاری که انجام خواهيم داد. و همچنين با توانايی ما به عنوان اتحاديه اروپا در تحريم ايران، قدرتمندترين پيام ممکن را برای ايران بفرستيم.»
اين برای نخستين بار است که اهود المرت، نخست وزير اسراييل از زمان به قدرت رسيدن گوردن براون در بريتانيا به اين کشور سفر کرده است. وی هفته گذشته نيز با ولاديمير پوتين، رييس جمهوری روسيه ديدار کرده بود و روز دوشنبه نيز به کاخ اليزه رفته بود تا با رييس جمهوری فرانسه مذاکره کند.
موضوع برنامه هسته ای ايران از جمله محورهای مهم دیدارهای آقای اولمرت با رهبران اين کشورها اعلام شده بود.

ارائه دوباره بسته پيشنهادی به ايران
در همین حال، کريستينا گالاک، سخنگوی خاوير سولانا، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا، پیش از ديدار اين مقام اروپايی با سرپرست جديد تيم مذاکرات هسته ای ايران گفت که به رغم هر تغيير احتمالی در مواضع ايران، اروپا بار ديگر بسته پيشنهادی خود را برای بازگرداندن ايران به مذاکرات هسته ای، به اين کشور ارائه می کند.
مذاکرات این سه تن از ساعت پنج بعدازظهر به وقت محلی در رم آغاز شده است.
خانم گالاک به خبرگزاری رويترز گفت: «ما می رويم که ببينيم آنها با چه موضعی به رم می آيند.»
ايران از سوی جامعه جهانی تحت فشار است که برنامه غنی سازی اورانيوم خود را متوقف کند، چرا که کارشناسان اتمی می گويند که غنی سازی اورانيوم برای پروژه توليد برق از انرژی هسته ای، «ضروری» نيست، اما برای ساخت بمب هسته ای در يکی از روش های توليد اين تسليحات، «يکی از مراحل ضروری» محسوب می شود.
تاکنون دو قطعنامه در شورای امنيت صادر شده که در هر دو قطعنامه از ايران خواسته شده غنی سازی اورانيوم را متوقف کند، اما ايران از اجرای اين قطعنامه های خودداری کرده است و اين احتمال وجود دارد که شورای امنيت با صدور سومين قطعنامه، اقدامات تنبيهی سخت گيرانه تری را عليه ايران در پيش بگيرد.
خانم گالاک گفت: «بر اساس پيشنهاداتی که مطرح شده، موضوع احتمال از سرگيری مذاکرات هسته ای با ايران، در ديدار روز سه شنبه بررسی خواهد شد.»
ديپلمات های ارشد اروپايی، مجموعه امتيازات اقتصادی و سياسی که پيش از اين به عنوان پاداش توقف غنی سازی اورانيوم، در ماه ژوئن به ايران ارائه شده بود را بار ديگر به عنوان پيشنهاد تشويقی مطرح خواهند کرد.
کريستينا گالاک درباره جزئيات بسته پيشنهادی گفت: «در اين بسته همه آنچه که ايران برای يک برنامه صلح آميز هسته ای نياز دارد، به اين کشور داده می شود و می تواند درها را بر روی ايران برای روابط سياسی اش بگشايد و ايران را از انزوايی که در آن قرار گرفته، خارج سازد.»
صاحب نظران می گويند که دور اخير مذاکرات ايران و خاوير سولانا که در اين ساعات در رم آغاز شده است، يکی از آخرين بخت های ديپلماتيک ايران برای جلوگيری از صدور سومين قطعنامه عليه ايران است.
ناظران می گويند که صدور يا عدم صدور قطعنامه سوم عليه ايران در شورای امنيت به محتوای اين دو گزارش – گزارش سولانا و گزارش آژانس – و رفتار ايران تا پايان ماه نوامبر – ۴۰ روز آينده – بستگی دارد.
آقای سولانا به نمايندگی از گروه ۱+۵ در مذاکرات با ايران حاضر خواهد شد و نتايج اين مذاکرات را نيز به اين گروه اعلام خواهد کرد.
گروه ۱+۵ متشکل از پنج عضو دائمی شورای امنيت – آمريکا، بريتانيا، روسيه، چين و فرانسه – است که به همراه آلمان، برای مقابله با دستيابی ايران به سلاح هسته ای تشکيل شده است.
همزمان بر اساس توافق تازه ايران و آژانس بين المللی انرژی هسته ای، مقام های تهران متعهد شده اند که تا ماه نوامبر به ابهامات باقی مانده درباره برنامه هسته ای خود پاسخ دهند.
آژانس بين المللی انرژی هسته ای نتيجه اين توافق را تا پايان ماه نوامبر به شورای امنيت سازمان ملل اعلام خواهد کرد.
ناظران می گويند که صدور يا عدم صدور قطعنامه سوم عليه ايران در شورای امنيت به محتوای اين دو گزارش – گزارش سولانا و گزارش آژانس – و رفتار ايران تا پايان ماه نوامبر – ۴۰ روز آينده – بستگی دارد.

بیانیه ی کانون نویسندگان ایران:


باز هم سرکوب، باز هم اختناق، باز هم ترور

مردم آزاده ی ایران

در هفته های اخیر سرکوب و اختناق و ترور و اعدام شکل های تازه و ابعاد گسترده یی یافته است. از سویی مطالباتِ آزادی خواهانه ی مردم رو به فزونی نهاده است و از سویی دیگر حاکمیت در مقابله با موج حق طلبی، حربه یی جز تشدیدِ سرکوب نیافته است.

پس از مدت ها بازداشتِ دانش جویانِ دانشگاهِ پلی تکنیک، سرانجام سه تن از آنان به بهانه های جعلی به مدت دو تا سه سال به زندان محکوم شدند. یکی از فعالانِ کارگری و مدافعِ آزادی کارگران زندانی، در شهر سنندج، در نزدیکی خانه اش مورد ترورِ نافرجام قرار گرفت. یعقوب یادعلی، داستان نویس، صرفا به جرم نوشتن، به یک سال زندان محکوم شد. شگفت آن که برای این نویسنده شرط گذاشته اند که یا به زندان برود یا چهار مقاله ی سفارشی درباره ی "شخصیت های فرهنگی، هنری و ..." به رشته ی تحرِیر درآورد. تشدیدِ فشار و دخالت های بی جا درخصوص ترین امورِ زندگی مردم، به ویژه جوانان و زنان، به فاجعه، قتل و خودکشی انجامیده است. از این گذشته، اعدام ها به بهانه های گوناگون ادامه دارد.

کانون نویسندگان ایران بر پایه ی منشور خود، ضمنِ محکوم کردنِ سرکوب و اعدام و ترور خواهانِ پایان بخشیدن به هرگونه سانسور و حذفِ فرهنگی و وحشت آفرینی است و به روال گذشته به حمایت خود از همه ی آزادی خواهان و فعالانِ اجتماعی ادامه می دهد.

کانون نویسندگان ایران
۱۳۸۶/۸/۱

Mittwoch, 24. Oktober 2007

ستاره ها در اوین

گزارشی از تظاهرات دانشجوئی دانشگاه پلی تکنيک
گل را حبس می کنيد
با عطر آن در فضا چه می کنيد؟

Montag, 22. Oktober 2007

اعتياد در مدارس ايران


اعتياد در مدارس ايران

کراک، از هروئين پيشی می گيرد


خبرگزاری مهر- بر اساس تحقيقات به عمل آمده الگوی اعتياد در کشور به سرعت در حال تغيير بوده و مصرف مخدرهای جديد رو به افزايش است. سهم "کراک" در بازار مصرف کشور به 15 درصد رسيده است، اين در حالی است که سهم هروئين 21 درصد. بسياری از دانش آموزان دبيرستانی با مواد مخدر صنعتی و جديد همچون "شيشه" و "کراک" کاملا آشنا هستند.
کراک، نوعی هروئين است که تا حد امکان اشباع شده، يعنی يک گرم کراک از 10 تا 100 گرم هرويين به دست آمده است و اعتياد آن نسبت به هروئين بسيار شديدتر و ترک آن بسيار مشکل تر است.
محمدحسين فرجاد، استاد دانشگاه و آسيب شناس اجتماعی گفت: روند ورود مواد خطرناکی همچون کراک به کشور به سهولت انجام می شود و هيچ اقدام جدی برای جلوگيری از ورود و توزيع آن صورت نمی گيرد. ميانگين سنی معتادان کشور 32 سال است و اين ميانگين رو به کاهش است. طبق نتايج تحقيقات 15 درصد از کارگران ساده و 17 درصد کارگران ماهر در معرض خطر اعتياد قرار گرفته اند. پس از کارگران، رانندگان درون شهری و برون شهری در معرض خطر اعتياد هستند.
در حال حاضر؛ ترياک با 70 درصد، هروئين 30 درصد و حشيش 24 درصد، بيشترين مواد مخدر مصرفی در کشور است . 45 درصد معتادان تزريقی سرنگ خود را به يکديگر قرض می دهند که اين موضوع در شيوع بيماريهای پرخطر همچون ايدز و هپاتيت تاثير زيادی دارد.

تجمع اعتراضی دانشجویان: مرگ بر دیکتاتور

روی عکس کلیک کنید و گزارش را بشنوید







تجمع اعتراضی دانشجویان: مرگ بر دیکتاتور



خبرنامه امیرکبیر: تریبون آزاد دانشجویی «ستاره ها در اوین» در اعتراض به صدور احکام ناعادلانه و سنگین چندین سال حبس برای سه دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر امروز، ۳۰ مهرماه ۸۶، در این دانشگاه با حضور جمع کثیری از دانشجویان دانشگاه های تهران برگزار شد.
مدیریت دانشگاه از روز گذشته با ممنوع الورود کردن ناگهانی همه اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر و همچنین جمع کثیری از فعالین دانشجویی دانشگاه و همچنین فراخواندن کلیه نیروهای انتظامات دانشگاه سعی در جلوگیری از برگزاری این تریبون نمود.
کمیته انضباطی دانشگاه امیرکبیر به دستور دکتر رهایی روز گذشته ضمن تماس با خانواده کلیه فعالین دانشجویی از آن ها خواست از حضور فرزنداشان در تریبون آزاد امروز جلوگیری کنند. کمیته انضباطی خانواده دانشجویان را تهدید کرده بود در صورت حضور دانشجویان در این تجمع علاوه بر صدور حکم محرومیت از تحصیل برای ایشان، نیروهای امنیتی هم آن ها را دستگیر خواهند کرد.
انتظامات دانشگاه امیرکبیر همچنین به منظور کنترل بهتر ورود دانشجویان به دانشگاه از صبح امروز دو درب اصلی دانشگاه، درب ولیعصر و درب خیابان سعید، را مسدود کرده و ورود دانشجویان تنها از درب حافظ و درب خیابان رشت امکان پذیر بود.
گزارش های رسیده حاکی از آن است بعضی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و انجمن اسلامی امیرکبیر صبح امروز با درگیری شدید با نیروهای انتظامات دانشگاه توانستند وارد دانشگاه شوند. نیروهای انتظامات دانشگاه با ضرب و شتم محمداسماعیل سلمانپور، آرمان صداقتی و نریمان مصطفوی مانع ورود آن ها به دانشگاه شد. بلافاصله پس از درگیری انتظامات با دانشجویان به درخواست مدیریت دانشگاه، نیروهای انتظامی از کلانتری میدان فلسطین مقابل درب های دانشگاه مستقر شدند.
تدابیر امنیتی اندیشیده شده توسط دکتر رهایی، رئیس دانشگاه امیرکبیر، جهت کنترل ورود دانشجویان به حدی بود که حتی عده ای از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که کارت دانشجویی همراه نداشتند نتوانستند امروز وارد دانشگاه شوند. همچنین حضور نیروهای امنیتی در داخل و خیابان های اطراف دانشگاه امیرکبیر بسیار چشمگیر بود.
با وجود تمام سنگ اندازی های مدیریت دانشگاه امیرکبیر ظهر امروز تریبون بزرگ «ستاره ها در اوین» با حضور جمع کثیری از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر و همچنین دانشجویان دیگر دانشگاه های تهران ساعت یازده و سی دقیقه، از جلوی دانشکده پلیمر آغاز شد.
دانشجویان شرکت کننده در این تریبون ابتدا با خواندن سرود یار دبستانی و ای ایران، از مقابل دانشکده پلیمر به سمت صحن اصلی دانشگاه راهپیمایی کردند و با تجمع دانشجویان در صحن دانشگاه تریبون آزاد آغاز شد.
در این تریبون، که گزارش کامل آن متعاقبا ارسال می شود، امیرحسین ایرجی، عضو انجمن اسلامی دانشگاه علامه، و علی عبدی، عضو شورای مرکزی دانشگاه شریف، بیانیه های انجمن اسلامی دانشگاه علامه و شریف را در حمایت از سه دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر را قرائت کردند.
در ادامه مجید شیخ پور و سجاد ویس مرادی، دو عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر، اقدام به سخنرانی در این تریبون نمودند. و پس از آن یکی از دانشجویان دانشگاه علامه و خواجه نصیر سخنرانی کردند. علی عزیزی، علی وفقی و علی نیکونسبتی، از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، نیز در این تریبون سخنرانی کردند.
در پایان این تریبون پیام سه دانشجوی در بند، مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری که از زندان خطاب به دانشجویان تجمع کننده صادر کرده بودند قرائت شد. پس از اتمام تریبون دانشجویان در حالی که تصاویر سه دانشجوی در بند و پلاکاردهایی با مضامین «مرگ بر دیکتاتور» و «دانشجوی سیاسی آزاد باید گردد»، در دست داشتند به سمت درب ولیعصر راهپیمایی کردند. دانشجویان شعار می دادند: «رهایی حیا کن دانشگاه رو رها کن»، «رهایی برو گمشو»، «رئیس بی لیاقت استعفا استعفا»، «مرگ بر دیکتاتور»، «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد»، «ایران شده فلسطین، مردم چرا نشستین» و… .
گزارش کامل تریبون آزاد امروز به همراه گزارش تصویری متعاقبا ارسال می شو
د.

Sonntag, 21. Oktober 2007






بن بست نظام و نابسامانی اپوزیسیون - هیأت اجرائی جبهه ملی خارج از کشور - هوشنگ کردستانی

هوشنگ کردستانی
هیأت اجرائی جبهه ملی ایران - خارج از کشور
بن بست نظام و نابسامانی اپوزیسیون

بن بست ها و تنگناهایی که سردمداران جمهوری اسلامی در امور داخلی و سیاست خارجی برای میهن ما پدید آورده اند، دارای آنچنان ابعاد گُسترده و خطرآفرینی است که می توانند موجودیت و تمامیت ارضی کشور را مورد تهدید قرار دهند.
میزان فشار و زورگویی بر مردم تا حدی است که از «غیرخودی ها» به «خودی ها» گسترش یافته است. اکنون دیگر این غیرخودیها نیستند که دشمن نظام و در پیِ سرنگونی آن هستند، بلکه بخشی از خودیها نیز دشمن نظام به حساب می آیند.
سردمداران جمهوری اسلامی اکنون پیش از گذشته در درون و برون از کشور دچار بن بست های ناگشودنی هستند. از سویی با مردمی روبرو هستند که از جور و ستم بی حد عوامل رژیم جانشان به لب آمده و در اثر بیکاری، فقر و گرانی ادامه زندگی برای شان سخت و دشوار شده، خانواده هایشان از هم پاشیده و یا در حال متلاشی شدن اند. مردمی که از هر فرصت و روزنه ای برای ضربه زدن به رژیم و سرنگونی آن و نجات خود از جهنم ولایت فقیه استفاده کرده و می کنند. از سویی دیگر، در سیاست خارجی با ندانم کاریها و دادن شعارهای نابخردانه و بدور از عُرف سیاسی، دولت های منطقه و قدرتهای جهانی را به مقابله با خود فرا خوانده اند.
شرایط خطرناک پدیدآمده باعث تضاد منافع و دیدگاه هایی در میان جناح های قدرت در حاکمیت اسلامی گردیده تا جایی که عملاً رو در روی یکدیگر ایستاده اند.
پیرامون سیاست خارجی جمهوری اسلامی به ویژه پرونده اتمی در درون حاکمیت دو تفکر و دیدگاه وجود دارد:
یک تفکر که خواهان برخورد نظامی و جنگ است و هواداران آن می کوشند که در رویارویی با قدرتهای بزرگ تا مرز یک برخورد نظامی پیش روند.
تفکر دوم که خواهان سازش است و هواداران آن می گویند بجای پافشاری بر روی غنی سازی اورانیوم و گسترش چرخه های گریز از مرکز، بهتر آنست که با گرفتن تضمین هایی در راستای بقای نظام، شرایط آمریکا و اروپا را بپذیریم.
دارندگان تفکرِ نخست، تصور می کنند که با آغاز جنگ و یا حتی حملة هوایی به ایران، مردم همانند دوران جنگ با عراق، در کنار نظام حاکم قرار گرفته و باعث بقای آن خواهند شد.
شوربختانه مصاحبه های رادیو - تلویزیونی و نوشتارها و بیانیه های برخی از شخصیت ها و سازمانهای سیاسی در خارج از کشور آنچنانکه به زعم گروهی از این «اپوزیسیون»: «چنانچه ایران مورد حمله یا خطر تجزیه گیرد، ما پشت سر نظام قرار خواهیم گرفت» نیز، به تفکّر و توهم دامن می زنند.
دارندگان تفکر دوم اما، می پندارند که جمهوری اسلامی را توان مقابله با یک برخورد نظامی آنهم با غرب نیست و معتقدند در شرایطی که اکثریت مردم از جمهوری اسلامی متنفّر و بیزار هستند و خطر تجزیه برخی از استانهای مرزی را مورد تهدید قرار داده، گشودن جبهة دیگری به سود بقای نظام نیست و باید از آن اجتناب کرد.
سیاست پنج قدرت دارنده حق وِتو در شورای امنیت سازمان ملل و آلمان نیز در برخورد با پرونده اتمی ایران شفاف و یکسان نمی باشد و به خاطر منافع اقتصادی و سیاسی، میان آنها تضادهایی عمیق وجود دارد.
آمریکا و اخیراً فرانسه خواهان برخورد شدید – در صورت ادامه غنی سازی اورانیوم – با جمهوری اسلامی هستند، تا آن حد که رئیس جمهور فرانسه می گوید، یا ایران به بمب اتم دست می یابد یا بمباران می شود و وزیر خارجه آن، دنیا را فرا می خواند تا برای مقابله با جنگی دیگر که توسط جمهوری اسلامی دنیا را تهدید می کند،آماده شود.
آلمان و انگلستان طرفدار فشار آوردن بیشتر از راه تحریم های اقتصادی شورای امنیت سازمان ملل می باشند. آمریکا برای جلوگیری از ایجاد تضاد احتمالی میان سیاست دولت های غربی استفاده از گزینه های نظامی و بمباران های هوایی را منوط به عدم کاربُری فشارهایی که از راه تحریم های سازمان ملل اِعمال خواهد شد کرده است.
روسیه و چین نیز هر کدام به خاطر منافع مالی و مصالح تجاری خود، مخالف فشار آوردن بیشتر به جمهوری اسلامی از راه گُسترش تحریم های سازمان ملل هستند و به صراحت با هرگونه حمله نظامی یا بمباران هوایی به ایران مخالفت می ورزند.
رئیس جمهور روسیه در دیدار با همتای فرانسوی خود اعلام کرد: «دلایل قانع کننده ای در دست نیست که ثابت کند جمهوری اسلامی در پی دست یابی به جنگ افزار هسته ای است».
روسیه در ایران منافع اقتصادی زیادی دارد که نمی خواهد از دست بدهد و با توجه به این که در پی تکرار و کسب نفوذ سیاسی و نظامی از دست رفته خود در کشورهای آسیای مرکزیست و آمریکا را در این منطقه از جهان رقیب خود می داند، بقای جمهوری اسلامی را مانع و سدّی در راستای کاهش نفوذ سیاسی و نظامی آمریکا در منطقه ای می داند که همواره تیول آن بوده است و نگران است که با از میان رفتن جمهوری اسلامی رژیمی هوادار غرب در ایران استقرار یابد که سکوی پرش نفوذ سیاسی و اقتصادی بیشتر آمریکا در منطقه آسیای مرکزی گردد،چیزی که روسیه، خواهان آن نیست.
چین هم که به نفت و گاز و همچنین به بازارهای ایران برای فروش فرآورده های خود نیاز دارد، پیرامون جلوگیری و کاهش نفوذ نظامی و سیاسی آمریکا در آسیای مرکزی با سیاست روسیه همراه و همگام است به ویژه آنکه چینِ قدرتمندِ آینده بیش از پیش نیازمند نفت و گاز کشورهای آسیای مرکزی است از این رو، در تلاش برای بقای جمهوری اسلامی با روسیه هم رأی و هم اندیش می باشد.
می دانیم که وجود و بقای استبداد مذهبی، نبودِ آزادی و حاکمیت مردم است که کشور را در خطر تجزیه و یورش خارجی قرار داده است، آنانکه نگران حملة خارجی و یا تجزیه ایران هستند باید پیش از انجام دادن هر حرکتی به مبارزه و مقابله با نظام خودکامة حاکم بر کشور برخاسته و به عمر آن پایان دهند.
درتاریخ معاصر دنیا نمونه ای که می توان به آن اشاره کرد، کشور چین در آغاز جنگ دوم جهانی است. هنگامی که ژاپن به خاک چین حمله کرد، شماری از ایالات چین در اختیار حزب کمونیست بود. مائو رهبر کمونیست ها به چانکایچک رئیس جمهور پیشنهاد کرد، چنانچه تا پایان جنگ میان نیروهای دولت و ما آتش بس برقرار گردد، حاضریم برای دفاع از خاک میهن در ایالت های تحت کنترل خود با قوای ژاپن بجنگیم.
روشن نیست پیشنهادکنندگان، در صورت وقوع یک جنگ احتمالی در کدام نقطه از ایران و با چه قدرتی می خواهند پشت سر و یا کنار نظام اسلامی قرار گیرند و با دشمن بجنگند.
از روز استقرار جمهوری اسلامی تا کنون، هیچ گاه وضعیت داخلی و شرایط جهانی تا این اندازه به سود رهایی مردم ایران نبوده است، اگر نتوانسته یا نمی توانیم از این همه امکانات و شرایط مساعد به سود رهایی ایران و آزادی مردم سود بریم - منهای دلایل متعدد - یکی هم عدم باور ما به نیروی زوال ناپذیر ملی است.
به یاد داشته باشیم تنها با اتکاء به نیروی ملی است که از موضع قدرت می توان با سردمداران اسلامی و حتی قدرتهای جهانی وارد گفت و گو یا داد و ستد سیاسی شد.
آن هایی هم که برای جلوگیری از وقوع جنگ تلاش می کنند و آن کسانی که به امید حمله از خارج و سرنگونی نظام نشسته اند باید بدانند که این دولت های بزرگ هستند که با توجه به منافع ملی و اقتصادی کشورهای شان تصمیم می گیرند که به سرزمینی حمله کنند یا نکنند. فراموش نکنیم که اپوزیسیون جمهوری اسلامی از آنچنان قدرتی برخوردار نیست که بتواند آنها را تشویق به حمله کرده و یا مانع آن گردد.
جالب تر از همه موضع تنی چند از مخالفان جمهوری اسلامی است که از سرگردانی هایی که سردمداران نظام به آن دچار شده اند استفاده کرد و می خواهند با آنها وارد معامله سیاسی شوند و به خیال خود آنها را وادار به برگزاری یک همه پرسی نمایند!
اینان غافلند که تمام گرفتاریها، بن بست ها و درگیری هایی که سردمداران جمهوری اسلامی پدید آورده اند به این خاطر بوده و هست که می خواهند مدتی باز هم بیشتر بر سریر قدرت باقی مانده و به غارت و چپاول منابع ملی و دارایی های مردم ادامه دهند. با افرادی که دارای چنین انگیزه هایی هستند دم زدن از معامله سیاسی و پیشنهاد برگزاری همه پرسی بیشتر به یک شوخی نزدیک است تا حرکتی سیاسی.
به گمان من آن کسانی که به نیرو و قدرت ناشی از همبستگی مردم باور ندارند بیشتر در دام بازیهای سیاسی می افتند تا در مسیر درست یک مبارزه رهایی و آزادی بخش ملی.
برای رهایی ایران و نجات مردم از جهنم ولایت فقیه و جمهوری اسلامی تنها یک راه معقول، منطقی و مطمئن وجود دارد، آنهم ایجا یک همبستگی ملی بر پایة دو شعار تحقق آزادی و استقرار مردم سالاری که مورد قبول اکثریت ملت است، امکان پذیر می باشد.
تا زمانی نیروی بالقوه مردم ایران در یک همبستگی بزرگ ملی به نیروی بالفعل تبدیل نگردد امکان بهره گیری از تضادهای موجود میان جمهوری اسلامی و قدرت های بزرگ بسود آرمانهای ملی امکان پذیر نیست.
تنها یک جنبش، نهضت یا جبهة گستردة ملی است که می تواند از رویدادهای تاریخی به سود منافع و تحقق آرمانهای ملی بهره گیرد

نیروی مردم را باورکنیم و در جهت همبستگی ملی بکوشیم.

Samstag, 20. Oktober 2007

معمای مرگ يک زهرای ديگر

معمای مرگ يک زهرای ديگر *تنها چيزی که در اين خبر مسلم است همان جرم رژيم مبنی بر نقض حقوق شهروندی زهراو کشاندن او به بازداشتگاه است.
روشنگری.نه تهران نه شهرستان، نه شهر نه روستا، نه مدرسه نه اداره، هيچ جا برای زن ايرانی امن نيست. گزمه های رژيم طالباني، زن ايرانی را همه جا تعقيب ميکنند. يک خنده، يک ديدار، يک کلام محبت، هرنشانه ای از ميل به زندگی طبيعی ميتواند به جرم زن تبديل شود و او را به بازداشتگاه بکشاند. موارد اتهام، اغلب شواهد جرم رژيم و ماموران آن است:,نهی از منکر,، ,بازداشتگاه امر به معروف,!...اينها خود شواهد مبرم جرم و نقض علنی و رسمی حقوق شهروندان ايرانی توسط رژيم، و در دادگاه های مدنی صالح قابل تعقيب است. اما در رژيم اسلامی خود حقوق مدنی گناه و جرم محسوب ميشود و زير فشار گزمه ها قرار ميگيرد. گزمه در يک آن ميتواند به شحنه تبديل شود و حکم قتل را به اجرا بگذارد. در روزهای اخير خبرهايی در رابطه با مرگ يک پزشک جوان 27 ساله به نام زهرا در بازداشتگاهی در همدان منتشر شد. رسانه های رژيم خبر را به صورت خودکشی زهرا منتشر کردند. گزارش روزنامه اعتماد و سخنان خانواده زهرا، خبر خودکشی را مشکوک نشان ميدهد. اما حتی اگر خودکشی هم صحت داشته باشد، ترديدی نيست که مسووليت اين ,قتل, به گردن رژيم است. زيرا تنها چيزی که در اين خبر مسلم است همان جرم رژيم مبنی بر نقض حقوق شهروندی زهرا و کشاندن او به بازداشتگاه است. بنا بر خبرها پزشک جوان داوطلبانه به روستا رفته بود تا به مردم محروم خدمت کند. اما گزمه های رژيم طالبان صفت زهرا را به بازداشتگاه کشاندند، بازداشتگاهی که قتلگاه او شد. به متن خبر از وبسايت اعتماد توجه کنيد: جزئيات خودکشى خانم دکتر جوان در بازداشتگاه منکرات همدان خانواده دختر جوانى که در بازداشتگاه امر به معروف همدان دست به خودکشى زده خواستار پيگيرى موضوع از طريق مراجع قضايى شدند. به گزارش خبرنگار ما جسد حلق آويز شده اين دختر 27ساله که زهرا نام داشت روز شنبه هفته جارى در بازداشتگاه امر به معروف همدان پيدا و پس از انتقال به پزشکى قانونى و انجام آزمايش هاى لازم به خانواده اش تحويل داده شد. مهدى الماسى معاون تحقيقات و آموزش دادگسترى همدان روز دوشنبه در رابطه با اين حادثه گفته بود؛ ,دختر جوان هنگام ارتکاب جرمى در يکى از پارک هاى همدان توسط ضابطين قضايى دستگير شده بود., در شرايطى که اخبار ضد و نقيضى در رابطه با مرگ زهرا که يک پزشک بود منتشر شده است خانواده اين دختر با طرح شکايتى خواستار پيگيرى قضايى موضوع شدند. پدر زهرا روز گذشته به خبرنگار ما گفت؛ ,دخترم سال گذشته از دانشگاه علوم پزشکى دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد و در درمانگاه روستايى در حومه رزن همدان مشغول به کار بود و من از علت دقيق دستگيرى زهرا بى اطلاع هستم و فقط به ما گفته اند ظاهراً او همراه پسرى که کارمند صدا و سيما است، مشاهده شده و آن پسر همچنان در بازداشت است ولى طبق آنچه خودم مى دانم او در زمان دستگيرى قصد داشته سوار بر يک خودروى آژانس به محل کارش برود., وى افزود؛ طبق آنچه که به ما اطلاع داده اند دخترم ساعت 5/10 يا 11 صبح جمعه 20 مهرماه بازداشت شد، اما اين موضوع را در آن هنگام به ما اطلاع ندادند و سرانجام صبح روز بعد زهرا با برادرش تماس گرفته و ماجرا را اطلاع داده بود. من بلافاصله به سمت همدان به راه افتادم و هنگامى که 10 شب به آنجا رسيدم از من خواستند به دادگاه بروم و در نهايت پس از طى مراحل ادارى به من گفتند دخترم خودکشى کرده است. پدر زهرا ادامه داد؛ ,به من گفته اند دخترم با پارچه خودش را حلق آويز کرده است و زمانى که پرسيدم وسايل خودکشى چطور در آن مکان وجود دارد به من گفتند آنجا پر از صندلى و پارچه هاى تبليغاتى است. به هر حال من موضوع را از طريق مراجع قضايى پيگيرى مى کنم., برادر زهرا نيز در گفت وگو با خبرنگار ما گفت؛ خواهرم پس از پايان تحصيلاتش تصميم گرفت در منطقه يى محروم به طبابت بپردازد و از آنجا که پدرم آزاده است زهرا نيازى به گذراندن طرح نداشت و به صورت داوطلبانه مدت 7 ماه در روستايى در 200 کيلومترى رزن و روستاى ديگرى در 140 کيلومترى همدان به معالجه بيماران مى پرداخت. وى افزود؛ خواهرم به هيچ وجه مشکل خانوادگى نداشت و به لحاظ روحى نيز وضعيت اش کاملاً عادى بود. من چند ساعت قبل از حادثه سه بار با او تلفنى صحبت کردم و حتى نيم ساعت قبل از حادثه با هم حرف زديم و در آخرين تماس به وى گفتم پدرمان در راه همدان است و به زودى به آنجا مى رسد و مشکل را حل مى کند. زهرا هنگام صحبت با من کاملاً طبيعى بود و به نظر نمى رسيد مشکل روحى خاصى داشته باشد و نمى دانم چطور دقايقى بعد جان باخت. به هر حال طبق نظريه پزشکى قانونى ما خواستار پيگيرى قضايى موضوع هستيم.

هفته همبستگی بین المللی با منصر اسانلو و محمود صالحی


منصور اسانلو و محمود صالحی و همه زندانیان سیاسی
آزاد باید گردند

Freitag, 19. Oktober 2007

ملت ایران زیربار ترکمن چای دیگری نمی رود - دبیرخانه حزب ملت ایران

پاینده ایران ای آفریدگار پاک
تو را پرستش می کنم و از تو یاری می جویم


ملت ایران زیربار ترکمن چای دیگری نمی رود

هم میهنان دیدار یکروزه ولادیمیر پوتین به همراه رؤسای کشورهای تازه استقلال یافته کرانه ی دریاچه مازندران در تهران و حضور این افراد با هم در یک نشست ، سبب بروز نگرانی هایی میان مردم شده است ، که بهانه ی نگارش این نوشتار ، واکاوی این دل نگرانی هاست . دل نگرانی هایی گه سابقه تاریخی دارد ترس از نشستن کاربدستان جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکره ای است که در آن از بخش هایی از حق مسلم ما و حاکمیت ملی و نمامیت ارضی میهن مان به نفع بیگانه چشم بپوشند .
هم میهنان دریاچه ی مازندران بر پایه قراردادهای سال 19921 و 1940 ملک مشاع دو دولت ایران و شوروی است که این قرارداد در دسامبر 1991 در قزاقستان مورد تایید کشورهای کرانه این بزرگترین دریاچه جهان قرار گرفت .
با اینهمه در نهایت شگفتی برخلاف توافق های پیشین ، سه کشور روسیه ، قزاقستان و به اصطلاح آذربایجان در سال 1998 منابع بستر بخش شمالی دریای مازندران را برپایه طول ساحل و خط میانه خود تقسیم می کنند و حقوق تاریخی و قانونی ایران را زیر پا می گذارند .
هم میهنان بستر این بزگترین دریاچه جهان بالغ بر 650 میلیارد بشکه ذخیره نفت و گاز در بر دارد و در وضعیت امروز جهانی بر سر میز مذاکره نشستن باید از موضعی قدرتمند باشد و گرنه مشکوک و شگفتی آور است و از آن بوی نوعی معامله ضد ملی به مشام می رسد .
نگرانی ملت خردمند از این زاویه است که نکند ً دولت مهروز عدالت خواه ً برای کسب پشتیبانی از دیپلماسی واکنشی خود و سیاست های هسته ایش از کیسه ملت و به بهای نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران در صدد بدست آوردن رأی روسیه برای شورای امنیت است ولی در این صورت نه تنها نتیجه ای عایدش نخواهد شد بلکه در راستای تجزیه ایران گام برخواهد داشت چرا که به استعمارگر نباید اعتماد داشت . اگر در یکصد و هشتاد سال پیش حاکمان نالایق بریده از مردم به کارگزاری پادویی چون میرزا آقاسی ساده لوح زیر بار فشار جنگ و دیپلماسی نابخردانه ی ضد ملی با شکست افتضاج آمیز تن به قرارداد خفت بار ترکمانچای دادند و بخش هایی از میهن مان را به روسیه که در آرزوی آبهای گرم خلیج فارس روز شماری کرده و می کند ( طبق وصیت نامه پطر ) واگذاردند ، در آن روز مردم در بی خبری جهل و خرافت زدگی و عقب نگه داشتگی محض به سر می بردند . حال باید پرسید آیا امروز هم به دوران خان خانی و ملوک الطوایفی و دره بیگی قاجاریه بازگشته ایم ؟ إ
هم میهنان تاریخ 200 ساله ایران و روس سرشار از خیانت ها و تجاوزها، دوگانگی ها و دشمنی های پنهان و آشکار دولت روسیه با ایران بوده است . رأی مثبت روسیه به قطعنامه 1737 و 1747 شورای امنیت علیه ایران با وجود میلیاردها دلار داد و ستد تجاری یا نظامی کردن دریاچه مازندران علیرغم مفاد قراردادهای ایران وروسیه شوروی یا درنگ شک بر انگیز در راه اندازی نیروگاه عقب افتاده از نظر علمی و فنی که به تازگی اعلام شده ظرفیت آن در صورت شروع به کار 440 مگاوات خواهد بود به جای 1000 مگاوات آن هم با تجربه هایی که از عملکرد نیروگاه های روسی داریم خود دلیلی است بر عدم توانایی فنی روس ها در تکمیل نیروگاه ، آن هم با تکنولوژی 30 سال پیش جهان .
هم میهنان دوگانگی در حرف و عمل از ویژگی دولت روس است و بر این اساس پوتین در تهران رسمأ اعلام کرد استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای حق مسلم ایران است ( شیره را خورد و گفت شیرین است ) مگر جهانیان جز این می گویند چرا یکی دوست و دیگران دشمن قلمداد میشوند . این امر حاکی یک بازی است و گرنه انرژی هسته ای مشکل غیرقابل حلی نخواهد بود . کار بدستان پس از 28 سال نمی خواهند بیدار شوند که ملاک منافع ملی است نه ادامه سیاست های ویرانگر .
ما براین باوریم در چنین اوضاع جهانی هرگونه گفتگو پیرامون اینگونه مسایل با همسایگان غیر کارشناسانه و ناهنگام است و هر نماینده ای که بر چنین گفتگوهایی تن دهد باید در پیشگاه ملت پاسخگو باشد . امروز که ملت در سایه رفتار کاربدستان در مظان یورش جهانخواران قرار گرفته است هرگونه تعهدی از جانب حاکمان ، چون دست آورد آن برای ملت و کشور حفظ حقوق قانونی و تاریخی ایران را به همراه نخواهد داشت باید متوقف شود ، آنهم با کشوری چون روسیه که هرگز قابل اعتماد نبوده و یا دست کم در رابطه با ایران چنین نبوده است از این تاریخ که برای ما هزینه های هنگفت داشته درس باید گرفت .
هم میهنان گویی واژه ها و اصطلاحات از معنا تهی شده اند . نماینده وزارت خارجه جمهوری اسلامی در پاسخ به خبرنگار کانال دو تلویزیون جمهوری اسلامی که می پرسد وضع تقسیم دریاچه مازندران به چه صورت خواهد بود و آیا در جلسات مطرح شده است یا نه ؟ می گوید هیچ حقی از ایران ضایع نشد . ما موضع خود را که همان حق سهم مشاع از دریاست را اعلام کرده ایم . شگفتا معنای مشاع بین دو طرف را با مشاع میان 5 کشور درک نمی کند و یا اینکه از دریای خزر سخن می راند بدون آنکه تفاوت دریا و دریاچه را متوجه باشد و پیامدهای این گونه سخن گفتن را .
پرسش دیگر از آقایان مذاکره کننده این است که اگر فردا روزی داغستان هم بخواهد از روسیه جدا شود ، در آن صورت بر اساس دیپلماسی مشترک روسیه – جمهوری اسلامی سهم ایران به 6/1 تقلیل خواهد یافت با این همه از حسن همجواری بی نظیر خود با روسیه سخن می گویند و از پیروزی مشعشع دولتمردان ؟ إ

از این رو اعلام می کنیم
به جای توسل جستن به استعمارگران از نوع کهنه به مردم روی آورند و توافق های بین المللی ، رسمی و قانونی مبنی بر مشاع بودن دریاچه مازندران همچنان به قوت خود باقی بماند . باید در مذاکره ای شرکت کرد که بتوان از موضع قدرت گفتگو کرد نه از ضعف بین المللی نابسامانی داخلی که منجر به خفت خواهد شد و باج دهی .
اگر روسیه تمایل به انجام این امر دارد از سهم مشاع خود این بذل و بخشش ها را انجام دهد نه از حقوق ملت ایران ببخشد . به همین دلیل نیازی به شرکت ایران در چنین جلساتی نیست و ملت ایران زیر بار چنین قراردادهایی نخواهد رفت چه در غیر این صورت ترکمان چای دیگری است که بر ملت تحمیل می شود .



دبیرخانه حزب ملت ایران
تهران 29 مهرماه 1386 خورشیدی


درود بر داریوش و پروانه فروهر شهیدان راه استقلال و آزادی

برچیدن زندان سیاسی خواست ملت ایران

مردم سالاری پایندان استقلال ایران

Donnerstag, 18. Oktober 2007

دوازده نفر در ایران به دار آویخته شدند


دوازده اعدام در يک روز
روزنامه جام جم چاپ تهران، به نقل از عصمت الله جابری، سرپرست اجرای احکام دادسرای امور جنايی تهران نوشت که «هشت مرد و يک زن که به دليل قتل نفس به قصاص محکوم شده بودند در محوطه زندان اوين به دار آويخته شدند».
بر اساس گزارش ها، دادگستری فارس هم سه مرد به اسامی حميد، وحيد و محمد را به عنوان «افراد شرور» و به اتهام «ربودن دو زن» و «آزار و اذيت» اين زنان به دار آويخته است.
حکم اعدام اين افراد در حالی به اجرا گذاشته می شود که هفته گذشته سازمان ها و نهادهای حقوق بشری به مناسبت روز جهانی مبارزه عليه حکم اغدام نسبت به افزايش روند اعدام ها در ايران اظهار نگرانی کرده بودند.
فعالان حقوق بشر ايران در اروپا و آمريکای شمالی، اخيرا درگزارش سال ۲۰۰۶ خود که به مناسبت روز جهانی مبارزه با حکم اعدام منشر شد از افزايش ۴۶ درصدی حکم اعدام در جمهوری اسلامی خبر داده اند.
بنا براين گزارش در ايران و در فاصله زمانی اکتبر ۲۰۰۵ تا سپتامبر ۲۰۰۶، برای ۲۸۲ نفر حکم اعدام صادر شده که از اين تعداد، ۱۱۱ نفر تا به حال اعدام شده اند و بقيه در انتظار اجرا ی حکم اعدام در زندان های جمهوری اسلامی اند.رادیو فردا
.

Mittwoch, 17. Oktober 2007

ايران به سوي جنگ يا در تدارک سازش؟


لازمه مبارزه عليه جنگ، تشديد ‏مبارزه عليه جمهوري اسلامي است

محمد اعظمي

اين روزها همه در شيپور جنگ مي دمند. فضا چنان جنگي است که ناخودآگاه ذهن به وظايف پس از ‏جنگ کشيده مي شود. تا آنجا که برخي جريانات اپوزيسيون، شال و کلاه کرده اند تا مکاني در قدرت ‏براي خود دست و پا کنند. در فضاي آلوده به غبارجنگ، اتخاذ سياست بدون روشن کردن چشم انداز، ‏گام بر داشتن در تاريکي است. از اينرو نخست نيازمند پاسخ به اين پرسشيم که ايران به کدام سو ‏مي رود؟ به سوي جنگ يا در پس تهديدها و فضاي مه گرفته جنگ، قصد و منظور ديگري پنهان است. ‏يافتن پاسخي روشن و قطعي به اين پرسش بسيار دشوار و شايد بتوان گفت که فعلا ناممکن است. ‏نه فقط به اين دليل که اطلاعاتي کافي در دست رس نيست. با داشتن اطلاعات هم، مشکل مي توان ‏به ارزيابي دقيق نشست. از اين فراتر مي روم. خود حکومت آمريکا نيز، که موتور اصلي جنگ بوده ‏است، نمي تواند پاسخي قطعي به اين پرسش بدهد. چون عوامل و دلايل محرک جنگ ثابت نيستند و ‏ثابت نخواهند ماند. با تغيير اين عوامل ، نقشه جنگ هم تغيير مي کند. اوضاع بقدري پيچيده شده ‏است که در حاليکه خطر جنگ افزايش يافته است، همزمان به نظر مي رسد، فکر تغيير جمهوري ‏اسلامي که توسط آمريکا دنبال گرفته مي شد، جاي خود را به تغيير سياست جمهوري اسلامي داده ‏است. در نتيجه توجه اصلي سران دولت آمريکا در غياب يک آلترناتيو از خارج حکومت، به درون خود ‏جناح ها رژيم، جلب شده است. دلايل ام را توضيح مي دهم:‏‏ آمريکا امروز پس از ماجراي عراق مشکل است تک و تنها و يا با همراهي چند کشور دست دوم، با ‏ايران وارد جنگ شود. رشد اختلاف در درون هيئت حاکمه آمريکا و در ميان سران جمهوري اسلامي، ‏وجود تفاوت نظر بين قدرت هاي بزرگ در برابر ايران و ...، اين ها اوضاع را پيچيده کرده و آنها را در اتخاذ ‏يک تصميم روشن به ترديد انداخته است. تا جائيکه به تناقض در سياست کشانده شده اند. اين را ‏مي توان هم در عملکرد حکومت ايران وهم در تصميمات قدرت هاي بزرگ جهان، به خصوص آمريکا ‏مشاهده کرد. از سوي ديگر بايد توجه داشت آنچه که در ايران توسط مقامات طراز اول تبليغ مي شود ‏با آنچه که در خارج از ايران مي گذرد،يکسان نيست و در دو مدار قرار دارد. در حاليکه در جهان خارج، ‏‏«گزينه نظامي» را روي ميزها به انتظار نشانده اند و با آن، افکار عمومي را براي جنگ احتمالي آماده ‏مي کنند، در ايران به مردم اطمينان داده مي شود که جنگي در کار نيست. ‏آمريکا، در اين چند ساله در جهت تدارک جنگ گام برداشته و براي آماده کردن افکار عمومي انگشت ‏روي سياست هاي ماجراجويانه حکومت ايران گذاشته است. در همين دو ماهه گذشته بارها، آمريکا از ‏زبان مسئولان درجه اولش، استفاده از»گزينه نظامي» را رد نکرده است. ‏از ميان کشورهاي اروپائي، امروز فرانسه نزديک ترين موضع را به آمريکا اتخاذ کرده است. فرانسه که ‏در جريان جنگ با عراق از مخالفان سرسخت آن بود، با قدرت گيري جريان سرکوزي و همچنين به برکت ‏سياست هاي جمهوري اسلامي، نزديک ترين موضع سياسي را با آمريکا پيدا کرده است. گوردون ‏براون نخست وزير انگليس نيز، روي ميز بودن «گزينه نظامي» را، براي حل مساله هسته اي مورد ‏تاکيد قرار داد و همزمان، از دعوت فرانسه براي تشديد فشار عليه ايران حمايت کرد. روسيه و چين تنها ‏کشورهاي عضو ثابت شوراي امنيت هستند که با اين مواضع تند هماهنگ نيستند، اما در ‏قطعنامه هاي شوراي امنيت، از تحريم ايران حمايت کرده اند. فضا در خارج از ايران کاملا جنگي است. ‏تحليل ها، گزارشات و حتي نوع واژه هائي که به کار برده مي شود همه و همه در خدمت آماده کردن ‏افکار عمومي براي جنگ احتمالي است.‏آنچه پاشنه آشيل و مانع اجراي اين سياست است، در درجه نخست، نبود يک آلترناتيو مطلوب آمريکا، ‏در برابر حکومت جمهوري اسلامي است. در درجه بعد عدم همدلي و هماهنگي در ميان قدرت هاي ‏بزرگ براي حمله نظامي.‏نيازي به استدلال نيست تا بگوئيم که آمريکا و غرب نه مي خواهند و نه قادرند جنگي مشابه عراق را ‏در رابطه با ايران پيش ببرند. اشغال ايران امروز تقريبا جزو محالات است. بنابراين، منطقا بمباران مراکز ‏حساس، هدف تهاجم نظامي است، که پنتاگون تعداد اين مراکز را 1400 هدف اعلام کرده است . و ‏اين بدون آماده بودن يک نيروي جايگزين، به زخمي کردن حکومتي مي انجامد که در شرايط عادي نيز، ‏از دخالتگري هايش منطقه نا امن شده است. نه آمريکا و نه اروپا، خواهان خاورميانه و ايراني نا امن ‏نيستند. اساسا اين همه لشگرکشي براي ايجاد محيطي امن است، تا بدون تنش و درگيري، امکان ‏چنگ انداختن و چپاول سرمايه هاي مردم اين منطقه فراهم شود. حرکتي که به نا امني دامن زند، به ‏هيچوجه مطلوب قدرت هاي بزرگ نيست. از اينرو وجود يک آلترناتيو مطلوب براي آمريکا و البته موافق ‏حمله نظامي، لازمه جنگ است. ‏در چارچوب جناح هاي حکومت نيز، که اختلاف بر سر برنامه هسته اي شکل گرفته و علني هم شده ‏است، تهاجم نظامي و بمباران مناطق حساس، به اين يا آن جناح متمايل به سازش با آمريکا کمکي ‏نخواهد کرد. آنان را در حکومت ضعيف تر مي کند. ‏اپوزيسيون دموکرات و آزاديخواه هم، که در جبهه مردم براي دموکراسي و صلح قرار دارد ، چنان ضعيف ‏و پراکنده عمل مي کند که در اين مبادلات به حساب نمي آيد. هر چند اگر در قد و قامت يک آلترناتيو ‏مي توانست برآمد کند و يا حتي در همين حد که هست، مي توانست متحدانه وارد ميدان شود، به ‏اعتبار مخالفت اش با جنگ و با استبداد، مانعي در برابر تهاجم نظامي و افروختن آتش جنگ بود.‏از سوي ديگر، براي حمله نظامي به ايران، آمريکا نيازمند است هم در درون خود را منسجم کند و افکار ‏عمومي کشور خود را بسازد و هم قدرت هاي بزرگ جهان را با خود همراه و هماهنگ کند. ضربه ‏محکمي که آمريکا در نتيجه تکروي در حمله به عراق، بر سرش نواخته شده است او را براي باز کردن ‏جبهه اي جديد به ترديد انداخته است. مشکل مي توان فرض کرد که دوباره اشتباه خود را تکرار کند و ‏به تنهائي و بدون قدرت هاي بزرگ اروپا، وارد جنگ با ايران شود. هنوز تبليغات سران نو محافظه کار ‏آمريکا، نتوانسته است نتايج مصيبت بار اشغال عراق را از اذهان بزدايد. دموکراتها نيز روي خوشي به ‏جنگ نشان نداده اند.‏‏ در خارج از آمريکا، به رغم برخي هماهنگي ها، هنوز امکان همراهي ديگر کشورها براي جنگ، بسيار ‏ضعيف است. اگر از اسرائيل بگذريم، کشورهاي قدرتمند هر کدام براي جنگ مشکلات خود را دارند. ‏حتي همين فرانسه، که در يکماهه گذشته اخطارهاي جنگي هم بر زبان راند، چندان همراه جنگ ‏نبوده و نيست. ارزيابي من اين است که تند شدن ديپلماسي فرانسه، پيش از آنکه هدف حمله ‏نظامي را در نظر داشته باشد، به منظور اجتناب از جنگي است که دولت آمريکا بدان تمايل نشان ‏مي دهد. فرانسه امروز به موتور فشار به ايران تبديل شده است. چون اين فشارها را موثر مي بيند. او ‏مي خواهد با اين فشار حکومت ايران را به عقب نشيني وادار کند تا از جنگ اجتناب شود. به اين دليل ‏ساده که برنده جنگ، فرانسه نخواهد بود. آنچه که از جنگ با ايران به فرانسه مي رسد، افزايش ‏ناامني است. فرانسه نه تنها هم اکنون از روابط گسترده تجاري با ايران بهره مند است، بلکه بخشي ‏از جمعيت آن مسلمان عرب هستند. اين اعراب مسلمان از عملکرد آمريکا به خصوص در قبال اعراب ‏دل چرکين اند. افزون بر اين سياست هاي خارجي سيز دولت سرکوزي را هم هضم نکرده اند، بعيد ‏است دولت فرانسه بخواهد اين نيرو را تحريک کرده، به پيشواز ناامني رود. ‏در داخل ايران اما، فضا به گونه ديگري است. سران حکومت به جاي آماده کردن روحيه مردم، خاطر ‏آنها را با عدم امکان جنگ آسوده مي کنند. اين تزريق مسکن در جان و روان مردم، تنها در شرايطي ‏قابل درک است که حکومت از عدم جنگ اطمينان پيدا نموده باشد. يعني حکومت يا از عدم حمله ‏مطمئن شده است و يا فکر مي کند و در نظر دارد در لحظه نهائي علت و بهانه اصلي بروز جنگ را ‏منتفي کند . و اين ميسر نيست مگر اينگونه تصور کرد که از هم اکنون تصميم دارند در لحظه موعود، ‏جام زهر را سر کشند. در اين حالت اعلام سران حکومت که جنگي در پيش نخواهد بود قابل فهم ‏مي شود.‏اما به دليل ارزيابي غلط از بروز جنگ هم، مي توان خيال مردم را از نبود جنگ آسوده کرد. پيش از اين، ‏پايه اين تحليل تکيه اش بر ناتواني آمريکا بود، اما به تدريج اساس اين ارزيابي براي حاکمان زير سئوال ‏رفته است. حکومت در همان ابتدا عنوان مي کرد که آژانس بين المللي انرژي اتمي،عليه ايران پاي ‏قطعنامه نمي رود، ديديم که اين ارزيابي نادرست از آب درآمد. پس از آن طرح مي شد که شوراي ‏امنيت قطعنامه نمي دهد، چون روسيه و چين منافعشان اقتضا نمي کند. اين ارزيابي هم غير واقعي ‏بودنش اثبات شد. به نظر مي رسد با تند شدن سياست فرانسه و همراهي چين و روسيه در شوراي ‏امنيت براي صدور قطعنامه عليه ايران، به تدريج نفي حمله نظامي هم پايه اش در ذهن مدافعان آن ‏سست شده است. رشد و قدرت گيري نيروي خواهان مذاکره با آمريکا در درون هيئت حاکمه ايران، از ‏جمله دلايل تغيير اين ارزيابي است و ناشي از احساس خطر جنگ مي تواند باشد.‏درست است در ميان سران حکومت پيرامون جنگ اختلاف بالا گرفته است، اما خطاي بزرگي است که ‏اگر فکر کنيم که سپاه پاسداران در تماميت خود در يکسوي اين اختلاف قرار دارد. سپاه پاسداران در ‏کشور ما يکي از بزرگترين سرمايه داران است. اين نهاد و سران اصلي آن برنامه هاي کلاني براي ‏غارت منابع و ذخاير کشور دارند. اين برنامه ها را جنگ، بهم مي ريزد. ليکن جناح هائي از سپاه، ‏طرفدار جنگ‌ و آشوب اند. در جمهوري اسلامي اين نيرو، از تشنج و بحران سودهاي کلان به چنگ ‏آورده و کيسه هاي گشادي براي بازار سياه دوخته است. اينان هر چند حرف اول را نمي زنند، اما از ‏چنان قدرتي برخوردارند که مي‌توانند معادله را به سود جنگ به هم زنند. کافي است دست به چند ‏‏«عمليات» بزنند و در مقابل نيز، نيروهاي جنگ طلب بدان پاسخ دهند تا جامعه به آتش کشيده شود.‏گر چه رفته رفته، شرايط براي بروز جنگ افزايش يافته و در دو طرف جريانات نيرومندي دست به ماشه ‏آماده شليک هستند و هر اتفاقي مي تواند آتش جنگ را شعله‌ور سازد و جان و هستي مردم منطقه ‏را نابود کند، اما در هر دو سو نيز، به نظر مي رسد، جريان قدرتمندي گرفتارشدن در چنين جنگي را ‏مقرون به صرفه نمي بينند. گمان مي کنم که اين کوبيدن ها بر طبل جنگ و اين فشار اقتصادي، بيش ‏از هر چيز به قصد دستيابي به سازش است. يعني امروز با وجوديکه بلوک رفسنجاني چندان مطلوب ‏آمريکا نيست ولي به دليل عدم وجود يک آلترناتيو، غرب و آمريکا راه حل را در درون همين رژيم يافته ‏است. افزايش فشار از جانب اروپا و به ويژه فرانسه براي کنار زدن نيروي تند و ماجراجوي کنوني است. ‏پيش از اين آمريکا در صدد تغيير حکومت ايران بود و اغلب کشورهاي اروپائي در پي تغيير رفتار ‏آن بودند. اکنون در غياب يک نيروي جايگزين و عدم دستيابي به همدلي براي حمله نظامي، اين تصور ‏که در سياست آمريکا، تغيير رفتار حکومت ايران، جا باز کرده است، چندان بي پايه نيست.‏‏ از طرف بلوک رفسنجاني نيز تلاش هائي در اين جهت صورت مي گيرد. سخنان رفسنجاني در رابطه با ‏عراق و افغانستان و طرح اين مساله که شکستن صدام و از بين بردن طالبان به نفع مردم منطقه بود. ‏و يا اينکه جمهوري اسلامي در مورد عراق به دنبال همکاري با آمريکا براي حل مشکلات عراق بوده ‏است و يا فرستادن روحاني به اروپا براي مذاکره در باره پرونده اتمي، و همزمان علني کردن اختلاف در ‏مورد سياست هسته اي، همه و همه اقداماتي است در اين راستا.‏به رغم پاگيري سياست مذاکره با آمريکا و حل مساله اتمي از طريق آژانس بين المللي ، باز هم ‏نمي توان خطر جنگ را دست کم گرفت. جريانات چپ و دموکراتيک جامعه که دل در گرو آزادي و رفاه ‏مردم ايران دارند هر چند که باز هم در حاشيه حوادث قرار دارند، اما اگر به اشکال مختلف عليه استبداد ‏و جنگ و براي دموکراسي و صلح، به ميدان آيند، نيروي جنگ طلب در آمريکا و ساير نقاط جهان زير ‏فشار قرار مي گيرد و آنها نمي توانند به آساني افکار عمومي را با سياست خود همراه کنند. اگر باور ‏داريم که نيروي اصلي مهار جمهوري اسلامي، مردم ايران هستند و جنگ آب به آسياب حکومت ريخته ‏و تداوم آن، جان و منابع و ثروتهاي مردم ايران را نابود مي کند، پس لازمه مبارزه عليه جنگ، تشديد ‏مبارزه عليه جمهوري اسلامي است. همزمان اپوزيسيون آزاديخواه ايران نيازمند است که عليه جنگ ‏صداي مخالفت خود را، قوي تر منعکس نمايد. مي دانيم که اين جنگ در خدمت گسترش ناامني و ‏تروريسم و رشد بنيادگرائي قرار مي گيرد و حاصلي جز تقسيم مرگ و ويراني ندارد. نتيجه اين جنگ، ‏امنيتي شدن جامعه ايران و تشديدسرکوب و خفه کردن فضاي تنفس سياسي است. به ميزاني که ‏فرياد جريانات مدافع آزادي و دموکراسي در هم آميخته شده، يگانه و پر طنين تر شود به همان ميزان ‏نيز حمله نظامي آمريکا به ايران به نام دفاع از «دموکراسي» و به نام دفاع از «آزادي» دشوارتر ‏مي شود. ‏زمان اثرگذاري اپوزيسيون آزادي خواه پيش از وقوع اين مصيبت است. ما براي متوقف کردن جنگ ‏نيروي مان کم نيست، مشروط به اينکه بخواهيم و بتوانيم از آن بهره گيريم. با درد و اندوه بايد گفت که ‏تا کنون بسيار ضعيف حرکت کرده ايم. در اين لحظات حساس پرونده منفي اپوزيسيون آزاديخواه نبايد ‏بازهم قطورتر شود. اينکه تا کنون با سخت گيري و زياده خواهي نخواسته ايم گام موثري در راه متحد ‏کردن آزاديخواهان براي استقرار دموکراسي برداريم و با کم تدبيري در سپردن سرنوشت مردم ‏کشورمان به دست روحانيون، به سهم خود نقش ايفا کرده ايم، کافي است. نگذاريم که روضه خوانان ‏منابر و مساجد و افراد پامنبرنشين آنان، با جهالت و ماجراجوئي جان و ثروت مردم را نابود کنند. ‏کوتاهي در انجام وظايف خطيرمان در اين برهه از زمان بخشودني نيست. ما بايد بتوانيم در برابر مردم و ‏در برابر فرزندان و خواهران و برادران خود و در برابرآيندگان از عملکردمان دفاع کنيم.‏جمعه 20 مهر 1386 برابر 12 اکتبر 2007‏

جبهه ملی ایران



روسیه می تواند فقط سهم خود از دریای مازندران را تقسیم کند

برگزاری کنفرانس کشورهای ساحلی دریای مازندران در تهران به منظور رفع اختلافات موجود درباره رژیم حقوقی دریای مازندران، در شرایطی صورت می گیرد که مسئله فعالیت هسته ای همراه با دخالت امنیتی در عراق وضعیت جمهوری اسلامی را پیچیده و خطرناک کرده است. با توجه به شرایط پیش آمده، دولت کنونی بر آنست تا از فرصت حضور پوتین رییس جمهور روسیه در ایران استفاده کرده در کنار مذاکرات مربوط به رژیم حقوقی دریای مازندران، مسئله فعالیت هسته ای خود را نیز محور مذاکرات دوجانبه بین ایران و روسیه قرار دهد. نیاز جمهوری اسلامی به جلب پشتیبانی روسیه در رابطه با فعالیت هسته ای سبب خواهد شد که ایران نه تنها قادر به بازیابی حقوق از دست رفته خود در دریای مازندران نشود، بلکه با اعطای امتیازهای جدیدی به روسیه یک بار دیگر با اعتماد به موضع گیری های تاکتیکی روسیه به نفع ایران، خود را در مسیر همکاری استراتژیک روسیه با امریکا و غرب بازنده ببیند. ظاهرا" رای مثبت روسیه در قطعنامه های 1737 و 1747 شورای امنیت علیه ایران برای جمهوری اسلامی درس نشده است. همانگونه که روسیه درباره رژیم حقوقی دریای مازندران در قبال ایران روش دوگانه در پیش گرفت، در رابطه با فعالیت هسته ای نیز تا کنون همین روش را پی گیر بوده است.
درمورد دریای مازندران، نخست روسیه رژیم مشاع را با در نظر گرفتن دو عهدنامه 1921 و 1940 را همسو با ایران اعلام نمود، ولی ناگهان با بستن پیمانهای دوجانبه در سال 1998 با قزاقستان و جمهوری آذربایجان، منابع بستر و زیر بستر بخش شمالی دریای مازندران را بر پایه طول ساحل و خط میانه تقسیم نموده حقوق حقه و تاریخی ایران را زیر پا گذاشت. ایران که به موجب عهدنامه های 1921 و 1940 دارای حقوق مساوی و مشترک در تمامی پهنه دریای مازندران بود، اینک خود را عملا" صاحب سهم کوچکی در محدوده خط موهوم آستارا- حسینقلی می دید. در صورتیکه سه کشور جدید حاشیه دریای مازندران دربیانیه آلماتی در21 دسامبر 1991، که توسط همه کشورهای تازه استقلال یافته و مشترک المنافع شوروی امضاء شد، احترام به کلیه تعهدات بین المللی شوروی سابق را تضمین کردند. روسیه در راستای دوگانگی همیشگی خود، علیرغم تاکید ایران مبنی بر غیرنظامی کردن دریای مازندران، در جهت نظامی کردن این پهنه آبی نیز اقدام نموده است.
خطرناکترین زمان برای مذاکره درباره تمامیت ارضی وحقوق ملکی ایران هنگامی است که حکومت ناتوان و درمانده در همه جبهه های داخلی و بین المللی به دنبال معامله و خرید دوست باشد. حقوق پنجاه درصدی ایران دردریای مازندران، مطابق با قوانین بین المللی و اصل تداوم دولتها، تغییرناپذیر است. دولت کنونی جمهوری اسلامی حق ندارد که از حقوق تاریخی و قانونی ما به کشورهای بیگانه بذل وبخشش کند. اکنون روسیه قصد دارد بستر دریا را به تناسب طول ساحل پنج کشور به پنج بخش تقسیم کند، ولی سطح دریا کماکان مشاع باشد. بستر دریا حدود 660 میلیارد بشکه ذخیره نفت و گاز دارد که دوسوم ذخایر کل جهان است که نزدیک به همه آن بیرون از سهم ایران قرار می گیرد. جبهه ملی ایران معتقد است که روسیه فقط میتواند درباره سهم پنجاه درصدی خود با سه کشوری که از دل آن برآمده اند مذاکره کند.
همانگونه که روسیه در پیمانهای دوجانبه، بخش شمالی دریای مازندران را بدون موافقت ایران میان خود، قزاقستان و آذربایجان تقسیم کرده، می تواند از مانده سهم پنجاه درصدی خود بخشی را هم به ترکمنستان واگذار کند. ما حتا آماده ایم کف دریا را اِفراز کنیم تا از حالت مشاع درآید و روسیه بتواند هر جور که مایل باشد سهم پنجاه درصد خود را تقسیم کند.
اگر حکومت جمهوری اسلامی تصور می کند که پذیرش طرح روسیه در مورد رژیم حقوقی دریای مازندران، حسن نیت و رای روسیه را بنفع خود در اجلاس شورای امنیت به دنبال خواهد آورد، مرتکب اشتباه بزرگی می شود. هرگونه عقب نشینی ازموضع قانونی ایران در دریای مازندران به معنای تجزیه ایران همانند پیمان ترکمانچای خواهد بود. لجاجت درادامه غنی سازی اورانیوم ارزش این هزینه عظیم را ندارد.
از سوی دیگر، سازش با روسیه، تضمینی برای راه اندازی نیروگاه بوشهرهم نیست. جبهه ملی ایران از سالها پیش بارها اعلام کرده که روسیه توان فنی و انگیزه سیاسی راه اندازی نیروگاه بوشهر را ندارد. شانزده سال تاخیر وکاهش ظرفیت نیروگاه از هزار مگاوات به سطح غیراقتصادی 440 مگا وات، نشانگراین ناتوانی است. روسیه می خواهد همه مبلغ قرارداد را با سرعت وصول کند و آنقدر دفع الوقت تا شاید طرح بمباران بوشهر توسط اسراییل، همانند بمباران ونابودسازی نیروگاه عراق، صورت گیرد و تعهدات روسیه را منتفی سازد. وزیر خارجه روسیه با صراحت گفته است که روسیه و اسراییل کاملا هماهنگ هستند.
جبهه ملی ایران براین باور است که تا حل مسائل بین المللی ایران و درآمدن ایران از انزوا و شرایط بی اعتمادی جهانی، هیچگونه مذاکره ای درباره دریای مازندران نباید انجام شود و هیچگونه تعهدی از جانب ایران پذیرفته نشود. شرایط بین المللی بهیچوجه برای کسب یک نتیجه عادلانه و حفظ حقوق قانونی ایران در دریای مازندران مساعد نیست و هرگونه تعهد حکومت کنونی برخلاف حقوق قانونی ملت ایران در دریای مازندران در پیشگاه ملت بزرگ ایران فاقد ارزش می باشد.

جبهه ملی ایران

رده بندی جهانی آزادی مطبوعات ٢٠٠٧


رده بندی جهانی آزادی مطبوعات ٢٠٠٧

برای اولین بار اریتره به جای کره شمالی در آخرین رده قرار گرفته است
· به جز روسیه هشت کشور بزرگ صنعتی جهان (جی ٨) پیشرفت داشته اند
· در ایران (رده ١٦٦) روزنامه نگاران با برخورد بسیار تهاجمی حکومتگران که اجازه بیان هیچگونه انتقاد و یا خواست سیاسی و اجتماعی را نمی دهند، مواجه اند.

گزارشگران بدون مرز امروز ٢٤ مهر ماه ١٣٨٦ ششمین رده بندی جهانی آزادی مطبوعات را که معیاری برای سنجش آزادی مطبوعات در ١٦۹ کشور جهان است،منتشر کرد.
اریتره به جای کره شمالی در آخرین رده قرار گرفته است " این امر تعجب آور نیست با آنکه همه ی موارد نقض آزادی مطبوعات در کره شمالی و یا در ترکمنستان که در رده هایی پیش از ارتیره قرار دارند، شناخته شده نیستند. اما در این کشور که مطبوعات خصوصی مطرود شده اند و رهبران حکومتی نادر روزنامه نگاران منتقدی چون ایساس آفیورکی را که جرائت می کنند ازرژیم انتقاد کنند، روانه سیاهچال ها می کند. ما می دانیم که چهارتن از این روزنامه نگاران در زندان به قتل رسیده اند و همه شواهد حاکی از آن است که خطر جان دیگر زندانیان را تهدید می کند، اطن کشور لایق همین آخرین رده است."
در خارج از اروپا- که ١٤ کشور نخست رده بندی را از آن خود کرده است- هیچ منطقه ای در جهان نیست که دست اندرکاران رسانه ها از سانسور و خشونت بدور باشند.
٢٠ کشور آخرنشین رده بندی عبارتند از ٧ کشور آسیایی (پاکستان، سری لانکا، لائوس، ویتنام،چین، برمه، کره شمالی) ٥ کشور آفریقایی ( اتیوپی، گینه اکواتور، لیبی، سومالی، اریتره) ٤ کشور از خاورمیانه (سوریه، عراق، سرزمین های خودمختار فلسطین، ایران) ٣ کشور از مجموعه شوروی سابق (روسیه سفید، ازبکستان، ترکمنستان) و یک کشور در امریکا کوبا .
"ما به ویژه نگران وضعیت برمه (رده ١٦٤) هستیم. با سرکوب وحشیانه تظاهرات اخیر توسط ژنرال های دیکتاتور که قدرت را دردست دارند، هیچ آینده ی روشنی برای آزادی های بنیادین متصور نیست. روزنامه نگاران در زیر چتر سانسوری همه جانبه ای به کار مشغولند که هیچ موضوعی حتا آگهی نیز از زیر دست شان رد نمی شود. ما همچنان متاسفیم که چین (در رده ١٦٣) در قعر جدول جای گرفته است. به نظر می رسد یک سال پیش از برگزاری بازی های المپیک ٢٠٠٨ وعده های مسئولان برای اصلاحات و آزادی روزنامه نگاران زندانی خیالی باطل باشد."

کشورهای بزرگ صنعتی جهان (جی ٨) به جز روسیه پیشرفت داشته اند
در حالی که طی سه سال گذشته روند سقوط کشورهای عضو جی ٨ از سقوط به رده های پائین ترادامه داشت، در رده بندی امسال این کشورها چند رده صعود کرده اند. برای مثال فرانسه (رده ٣١) شش رده نسبت به سال گذشته بالاتر آمده است. روزنامه نگاران در سال جاری از خشونت های به وجود آمده در پی منازعات سندیکاها، در منطقه کورس و یا در طی تظاهرات های حومه ها بدور بودند. با این همه نگرانی هایی در باره ی مواردی از اعمال سانسور، بازرسی تحریریه ها از سوی مقامات قضایی و عدم تضمین برای پنهان نگاه داشتن منبع خبری وجود دارد.
در ایالات متحده امریکا (رده ٤٨) نقض آزادی مطبوعات کمتر شده است. جوش ولف وبلاگ نویس زندانی پس از ٢٢٤ روز بازداشت آزاد شد. در عوض بازداشت بدون اتهام خبرنگار سودانی شبکه الجزیره سامی الحج از ١٣ ژوئن ٢٠٠٢ و نگاهداری وی در اردوگاه گوانتانامو و قتل شونسی بایلی در اوکلاند در ماه اگوست ٢٠٠٧، مانع صعود این کشور به رده های بالاتر رده بندی است.
"این تحول خبر خوبی ست. شاید فراخواندن مکرر کشورهای دمکراتیک برای نشان دادن رفتاری الگو مانند به ثمر نشسته باشد. با این حال باید جانب احتیاط را رعایت کرد و مواظب بود، هیچ دتاوردی از پیش تضمین شده نیست. ما امیدواریم که این گرایش حفظ و حتا در سال آینده بیشتر شود. اما متاسفیم که بگویم تنها دو کشور از هشت کشورهای بزرگ صنعتی جهان کانادا (رده ١٨) و آلمان (رده ٢٠) در میان ٢٠ کشور اول لیست رده بندی قرار دارند."
روسیه (رده ١٤٤) پیشرفتی نداشته است. قتل آناپولیتوکفسکاپا در اکتبر ٢٠٠٦ ، مصونیت از مجازات برای قاتلان روزنامه نگاران، نبود کثرت گرایی در رسانه ها به ویژه رسانه های صدا و تصویری، بر بیلان وضعیت آزادی بیان در روسیه سنگینی می کند.

بلغارستان و لهستان محصلان بد اروپا
همه ی کشورهای اروپایی به استثنای بلغارستان(رده ٥١) و لهستان (رده ٥٦) در میان ٥٠ کشور نخست لیست رده بندی هستند. در سوفیا روزنامه نگاران برای انجام وظایفشان می توانند مورد ضرب و شتم قرار گیرند. در سال جاری از زمانی که برای ماموران پلیسی که روزنامه نگاری را مورد حمله قرار داده بودند، قرار منع تعقیب صادره شد ، وضعیت بدتر شده است. در آن سوی حکومتگران لهستان غیر جزایی کردن جرایم مطبوعاتی را نمی پذیرند و دستگاه قضایی به شکل منظم برای روزنامه نگاران احکام زندان تعلیقی صادر می کند. از زمان به قدرت رسیدن لش کازنسکی در اکتبر ٢٠٠٥ و چند ماه بعد نخست وزیر شدن برادرش یارسولوا، تعقیب قضایی علیه مطبوعات افزایش یافته است.
عدم تباث دمکراسی های جوان
تعداد ی از کشورهای غیر اروپایی به ٥٠ کشور نخست لیست رده بندی پیوسته اند. از جمله موریتانی (رده ٥٠) که از سال ٢٠٠٤ به این سو ٨٨ رده بالاتر آمده است. اورگوئه (رده ٣٧) و نیکاراگوئه (رده ٤٧) نیز در رتبه هایی بالاتر قرار گرفته اند.
"ما امیدواریم که این رشد پایدار باشد. سال گذشته بولیوی صعودی تماشایی داشت که گویا متاسفانه رشدی مقطعی بود . در سال جدید به دلیل خشونت علیه مطبوعات این کشور جندین رده را ازدست داده است."
همچنین کشورهایی که به شکل سنتی در رده های بالای جدول بودند، عقب گردی محسوس طی کرده اند. از جمله بنین(رده ٥٢) و مالی (رده ٥٣) برای اولین بار پس از سالها در این کشورها روزنامه نگاران به اتهاماتی چون " افترا" و یا " توهین به مقامات رسمی" زندانط شده اند. در قاره امریکا السالوادور (رده ٦٤) با از دست دادن ٣٦ رده کش.رهای صدر نشین را ترک کرده است.

وبلاگ نویسان نیز از سرکوب در امان نیستند
اینترنت بیش از پیش در زیر آوار نقض آزادی بیان جای می گیرد. امسال بسیاری از کشورهای به دلیل نقض فاحش و منظم آزادی تبادل اطلاعات بر روی وب در جدول رده بندی سقوط کرده اند.
مثلا در مالزی (رده ١٢٤) در تایلند (رده ١٣٥) و یا در ویتنام (رده ١٤٦) وبلاگ نویسان دستگیر و سایت های اطلاع رسانی توقیف و یا مسدود شده اند. ما از تعدد موارد سانسور بر روی اینترنت نگران هستیم. دولت ها بیش از پیش به نقش مهم اینترنت در مبارزه برای دمکراسی پی برده اند و با استفاده از ابزارهای مدرن سانسور را گسترش می دهند. رهبران کشورهای سرکوبگر نیز با همان شدت که دست اندرکاران رسانه های سنتی را سرکوب می کنند به وبلاگ نویسان و وب نگاران حمله کرده اند.
دست کم ٦٤ نفر در سراسر جهان برای ابراز عفاید خود بر روی اینترنت در زندان بسر می برند. چین صدر نشینی خود را در مسابقه ی سرکوب با ٥٠ وب نگار معترض در زندان حفظ کرده است. هشت وب نگار معترض در ویتنام زندانی هستند، در مصر وب نگار جوان کارم امار برای انتقاد از رئیس جمهور و بنیادگرایان اسلامی در دانشگاه در وبلاگش به ٤ سال زندان محکوم شده است.
جنگ و صلح
جنگ مسئول اصلی جایگاه بد برخی از کشورها در رده بندی است. بروز دوباره جنگ در سومالی (رده ١٥۹) و در سری لانکا (رده ١٥٦) شرایط کار روزنامه نگاران را غیر قابل تحمل کرده است. بسیاری از آنها کشته شده اند و سانسور هر گاه که درگیری شدت می گیرد روزمره می شود. طرفین منازعه هیچ حقی برای دست انرکاران رسانه ها که آنها را به حمایت از این یا آن گروه متهم می کنند, قائل نیستند.
در سرزمین های فلسطین (رده ١٥٨) منازعه میان جنبش حماس و فتح عامل اصلی نقض فاحش آزادی بیان است. گروگانگیری، بازداشت، حمله و تخریب دفاتر رسانه ها و .. ادامه دارد. روزنامه نگاران فلسطینی و نادر فرستادگان ویژه رسانه های خارجی از هر سو مورد تهدید قرار می گیرند.
ایستایی در ایران، خشونت در عراق
در ایران (رده ١٦٦) روزنامه نگاران با برخورد بسیار تهاجمی حکومتگران که اجازه بیان هیچگونه انتقاد و یا خواست سیاسی و اجتماعی را نمی دهند، مواجه اند. چون هرسال این کشور بیشترین تعداد روزنامه نگاران را در خاورمیانه زندانی کرده است. هم اکنون نه روزنامه نگار در ایران در بازداشت بسر می برند. بسیاری دیگر از روزنامه نگاران برای روشنگری در باره ی سنگسار و فساد و یا همکاری و مصاحبه با رسانه های خارجی باید پاسخگوی اتهامات در اساس واهی اما "سنگینی" باشند که می تواند به صدور احکام زندان برای آنها منجر شود.
در عراق (رده ١٥٧) روزنامه نگاران بیش از هر امری نگران گروه های مسلحی هستند که آنها را هدف قرار می دهند بدون آنکه مقامات مسئول بتوانند راهی برای پایان دادن به این مرثیه وحشت پیدا کنند. از آغاز جنگ در مارس ٢٠٠٣ تا امروز بیش از ٢٠٠ تن از کارکنان رسانه ها در عراق به قتل رسیده اند.

ناامیدی در مغرب
بیلان کشورهای آفریقای جنوبی با صعود اندک الجزایر (رده ١٢٣) و تونس (رده ١٤٥) در جدول و سقوط نگران کننده مراکش (رده ١٠٦) و مصر (رده ١٤٦) به دلیل تعدد تعقیب قضایی مطبوعات مستقل، مغشوش است. انتشار گزارش هایی در باره ی سواستفاده های ماموران پلیس، اعمال دوباره ی شکنجه در بازجویی ها و یا در باره ی عدم استقلال دستگاه قضایی، مقامات حکومتی مصر را عصبانی و موجب اعمال فشار بیشتر بر روزنامه نگاران مستقل شد.
با آنکه روزنامه نگاران مراکشی وضعیت بهتری از همکارانشان در مصر دارند، اما در طی سال گذشته مورد حملات مکرری قرار گرفتند که آمادگی آن را نداشتند. مصادره و توقیف روزنامه ها، احضار و بازداشت و محکومیت سنگین که آثار خود را بر کارکنان مطبوعات که ازآن پس به وعده های اصلاحات بی اعتماد شده اند، باقی گداشته است.

آرامش برای روزنامه نگاران خلیج فارس
پیشرفت هایی در برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس کویت (رده ٦٣)، امارات متحده عربی (رده ٦٥) و قطر (رده ٧۹) دیده شده است. مقامات مسئول در این کشورها در مواردی تمایل خود را به باز کردن فضا نشان داده اند در برخی موارد ابتکاراتی برای تغییر چارچوب قضایی در راستای آزادی های بیشتر انجام داده اند. با این همه خودسانسوری در مطبوعات حضوری همه جانبه دارد.
عربستان سعودی (رده ١٤٨) برای اولین بار از لیست ٢٠ کشور آخرنشین لیست رده بندی خارج شده است. در طی سال گذشته روزنامه نگاران از آرامش نسبی برخوردار بوده اند. اما کنترل اعمال شده در هیات نظارت بر مطبوعات تحت مسئولیت وزارت اطلاعات مانع صعود عربستان به رده های بالاتر رده بندی است.
بار گذاری کنید



جدول رده بندی جهانی آزادی مطبوعات ٢٠٠٧
برای تهیه این جدول رده بندی، گزارشگران بدون مرز از سازمانهای همیار خود در جهان (١٥ انجمن دفاع از آزادی بیان در ٥ قاره جهان ) از شبکه ١٣٠ نماینده ویژه خود در جهان، روزنامه نگاران ، محققان، حقوقدانان و فعالان حقوق بشر خواسته است که به ٥٠ سوال که نمودار وضعیت آزادی مطبوعات در یک کشوراست، پاسخ دهند. در این رده بندی ١٦۹ کشور وجود دارد، علت غیبت دیگر کشورها عدم امکان دسترسی به اطلاعات بوده است

Donnerstag, 11. Oktober 2007

فراخوان برای گردهمائی اعتراضی پس ار مسابقۀ فوتبال در تهران



مسابقه فوتبال در تهران


روز یکشنبه ٢٢ مهرماه برابر با ١٤ اکتبر پس از مسابقه فوتبال در فاصله

میدان آزادی و میدان انقلاب دست به یک راهپیمایی زده و اعتراض ملت ایران

را بنمایش می گذاریم و به جهانیان نشان میدهیم تا چه اندازه از این حکومت

ضد ایرانی و ضد بشری متنفریم و خواستار آزادی تمام زندانیان سیاسی هستیم

و همچنین در شهرستانها در میادین اصلی تجمع خواهیم کرد

هموطنان اگر خواستار آزادی و زندگی بهتر برای خود و فرزندانتان هستید باید

در این حرکات اعتراضی شرکت کنید و ایمان داشته باشید که


ما پیروزیم ، چون حق با ماست




Dienstag, 9. Oktober 2007

به مناسبت ده اکتبر روز جهانی پیکار با مجازات اعدام



به مناسبت ده اکتبر روز جهانی پیکار با مجازات اعدام




برای همیشه نمی توان این فریادها را خفه کرد




برای همیشه نمی توان این فریادها را خفه کرد


کانون صنفی معلمان ایران
روز جهانی معلم را گرامی میداریم. این روز فرصتی است تا فرهنگیان ایران به مسئولان مملکت یادآور شوند که از حقوق قانونی و صنفی خود دست بر نخواهند داشت و این حقوق با دستگیری، زندانی کردن ضرب و شتم و زدن انگ های بی رنگ به معلمان فراموش نخواهد شد.
سال تحصیلی 85-86 در حالی سپری شد که از یک طرف فرهنگیان نشان دادند که در میان مجموعه کارکنان دولت، بیدارترین، پویا ترین و زنده ترین گروهی هستند که تحت هیچ شرایطی بی عدالتی را بر نمی تابند و برای برقراری عدالت تا آخر ایستاده اند و در این راه حاضر به پرداخت هر گونه هزینه ای هستند. از طرف دیگر دولت و مجلس نیز نشان دادند که با وجود شعارهایی چون عدالت محوری، مهرورزی و معیشت مداری به هیچ یک از وعده های خود پایبند نبوده و نیستند و از این شعارهاهدفی جز رسیدن به قدرت نداشته اند وبرای رفع بی عدالتی هیچ برنامه عملی ندارند.
معلمان ایران یک روز در مقابل خانه ملت مورد ضرب و شتم قرار می گیرند و روز دیگر در سلولهای انفرادی مراکز امنیتی محبوس می شوند . یک روز توسط اداره توبیخ می شوند در روز دیگر توسط وزیر تعلیق. یک روز تبعید می شوند و روز دیگر اخراج معلمان ایران چه گناه نابخشودنی مرتکب شده اند که دولت عدالت محور اینچنین بر آنها می تازد؟
در مهرورزی این دولت همین بس که آمار معلمان عدالت خواه و زندانی در ایران به تنهایی بیش از ده برابر معلمان باز داشت شده در کل جهان است . چگونه ادعای وجود آزادی بیان در کشور داریم در حالی که منطقی ترین انتقادها و مدنی ترین اعتراض ها توسط معلمان را تحمل نمی کنیم و با باتوم و زندان و شکنجه روحی و انفصال و اخراج جواب آنها را می دهیم و به رسانه های جمعی دستور اکید می دهیم که هیچ خبری از فرهنگیان، وضعیت معیشتی آنها و معلمان بازداشت شده، اخراج تبعید، انفصال از خدمت و تعلیق شده به مردم ارائه ندهند.
چگونه ادعای داشتن برنامه برای مدیریت جهان را داریم در حالی که از ارائه یک برنامه مشخص برای برقراری عدالت در وضعیت حقوق و دستمزد های کارمندان خود عاجزیم؟ در مواجهه دولت، مجلس و سیستم فضایی با معلمان عدالت خواه ایران، مفاهیم بکر و بدیعی از مهرورزی عدالت محوری و معیشت مداری و رحمت و عطوفت اسلامی ارائه شد.
آقای رئیس جمهور در سال اول ریاست جمهوری فرمودند: "نظام هماهنگ آبروی نظام است". رئیس مجلس هم گفتند: "افتخار مجلس هفتم این است که اولین مصوبه اش تصویب نظام هماهنگ حقوق بوده است".
براستی آقای رئیس جمهور از آبروی نظام چه خبر؟ جناب رئیس مجلس از افتخار مجلس هفتم چه خبر؟
آقای رئیس جمهور! شما که داعیه مدیریت جهانی را دارید، شما که استاد دانشگاه هستید واز پرسشگری نمی هراسید، شما که به دست معلمت بوسه زدی تا به مقام والای معلم احترام بگذاری، لطفا سری به آموزش و پرورش بزن و به آن عده از فرهنگیان که در انتخابات ریاست جمهوری به خاطر شعار عدالت محوری و مهرورزی به شما رای دادند بگو از معلمان محبوس در انفرادی اطلاعات چه خبر؟ از معلمانی که به خاطر عدالت خواهی از کار معلق شده اند چه خبر؟ از معلمان انفصال از خدمت شده چه خبر؟ از معلمان تبعیدی و اخراج شده چه خبر؟ از معلمان زن و مرد مضروب شده با مشت و باتوم در برابر خانه ملت چه خبر؟ از سخنگوی دولت و اتهام وابستگی معلمان به خارج از کشور چه خبر؟ از توهین و ناسزا و اتهام ناروا در بازجویی در مراکز امنیتی چه خبر؟ از شکنجه روحی روانی معلمان در سلول های انفرادی چه خبر؟
شنیده ایم گفته اید برای اجرای نظام هماهنگ مشکلات مالی دارید. اسفند 85 گفتید بودجه سال 86 را با نفت بشکه ای 38 دلار بسته اید. در سال 86 هم که نفت بالای 60-70 دلار فروش رفته است. این ما به التفاوت در هر بشکه حتی به 40 دلار هم می رسد. از صندوق ذخیره ارزی هم که برداشت می کنید !!! لطفا به فرهنگیان بگویید از ما به التفاوت دلارهای نفتی چه خبر؟ از بودجه مورد نیاز برای اجرای نظام هماهنگ چه خبر؟ از اختصاص سهام عدالت به مستمری بگیران کمیته امداد و فرهنگیان چه خبر؟
آقای رئیس جمهور باید بدانید که نام معلمانی که با احکام اداری و قضایی محکوم به تعلیق انفصال تبعید و اخراج شده اند تا ابد بر تارک علم و فرهنگ و نیز در آسمان حرکت های اجتماعی ملت ایران خواهد درخشید. فرهنگ ایران و فرهنگیان کشور هیچگاه آنها را فراموش نخواهند کرد. چرا که خورشید حقیقت و عدالت فراموش شدنی نیست. رئیس محترم دولت بدانید فرهنگیان برای احقاق حق خود ثابت قدم و پایدار ایستاده اند. شاید با حبس و باتوم و تهمت و … چند روزی معلمان سکوت اختیار کنند ولی در این سکوت هزاران فریاد نهفته است و برای همیشه نمی توان این فریاد ها را خفه کرد. امید است با خواسته های برحق معلمان بازی نکنید که این امر موجب خواهد شد در برهای از زمان سر برآورد و هزینه های سنگینی در بر داشته باشد.
13/7/86جمعی از معلمان همدان

Montag, 8. Oktober 2007

احمدی نژاد فاشیست؛ دانشگاه جای تو نیست





احمدی نژاد فاشیست؛ دانشگاه جای تو نیست
ادوارنیوز: دانشگاه تهران از صبح امروز دو شنبه 16 مهرماه صحنه ناآرامی و اعتراضات شدید دانشجویی به دنبال حضور محمود احمدی نژاد رییس جمهوری در این دانشگاه به منظور افتتاح سال تحصیلی جدید بود.
صدها تن از دانشجویان دانشگاه تهران و سایر دانشگاههای شهر تهران با وجود تدابیر شدید امنیتی و انتظامی که از صبح امروز در اطراف دانشگاه تهران اعمال می شود، با ورود به این دانشگاه در اعتراض به حضور احمدی نژاد دست به تجمع اعتراض آمیز زده و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند.
این تجمع با پرتاب گاز اشک آور از سوی پلیس ضد شورش به داخل دانشگاه تهران به خشونت کشیده شد.
دانشجویان همچنین با نیروهای انتظامات و نیروهای بسیجی که از صبح امروز به دانشگاه تهران آورده شده بودند درگیر شدند.
هجوم دانشجویان داخل دانشگاه به قصد خرد کردن درب 16 آذر دانشگاه تهران و درب خیابان انقلاب این دانشگاه موجب شد نیروهای گارد ضد شورش در اقدامی کم سابقه ، برای متفرق ساختن دانشجویان دور کردن آنها از دربهای خروجی دانشگاه اقدام به پرتاب دو گاز اشک آور به داخل دانشگاه تهران کنند.
شعارهایی همچون مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر استبداد، محمود احمدی نژاد عامل هر فقر و فساد، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، دانشجوی زندانی آزاد باید گردد، حکومت زور نمی خوایم- پلیس مزدور نمی خوایم، نظامی حیا کن دانشگاه رو رها کن ، رییس جمهور فاشیست دانشگاه جای تو نیست، حکومتی فاشیستی نمی خوایم نمی خوایم از جمله شعار های سر داده شده توسط دانشجویان بود
دانشجویان همچنین با در دست داشتن پلاکاردهایی همچون "در کلمبیا آری در تهران نه؟ "و "اینجا هم کلمبیا است! "نسبت به عدم پاسخگویی رییس جمهور به مطالباتشان انتقاد کردند.
دانشجویان سپس به سمت سالن محل برگزاری سخنرانی رییس جمهور حرکت کردند این در حالی بود که رییس جمهور وزیر علوم و سایر میهمانان این مراسم از درب پشتی کتابخانه دانشگاه تهران و دور از چشم دانشجویان خشمگین به دانشگاه تهران وارد شده بودند.
نیروهای بسیجی و انتظامات نیز با تجمع در برابر محل برگزاری سخنرانی احمدی نژاد به رویارویی با دانشجویان پرداختند که این امر موجب درگیری دانشجویان و این افراد شد.
این تجمع در حالی در ساعت 13 پایان یافت که احمدی نژاد از قرار گرفتن در برابر سوالات دانشجویان طفره رفت و اجازه ورود دانشجویان معترض به سالن محل برگزاری مراسم داده نشد.
گزارش خبرنامه امیرکبیر:
نیروهای امنیتی از ساعات اولیه صبح امروز در اطراف، مقابل درب ها و داخل دانشگاه تهران حضور گسترده داشته و کوچکترین تحرکات را با دقت زیر نظر داشتند. مدیریت دانشگاه تهران به منظور کنترل هر چه بهتر فضای این دانشگاه در آستانه حضور رئیس جمهور، از نیروهای حراست و انتظامات دیگر دانشگاه های تهران درخواست کمک کرده بود. نیروهای حراست و انتظامات، محمداسماعیل سلمانپور و کوروش دانشیار، دو نفر از دانشجویان امیرکبیر، را پیش از آغاز مراسم از دانشگاه بیرون انداختند. از صبح نیز افراد ناشناس زیادی در محوطه دانشگاه تهران قدم می زنند و داخل دانشگاه کارت دانشجویی افراد را چک می کنند. ساعت ۹:۳۰ امروز نیز افرادی که ظاهر بسیجی داشتند با اتوبوس به داخل دانشگاه آورده شده و مقابل کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، جایی که تالار علامه امینی، محل سخنرانی احمدی نژاد، در آن قرار دارد، پیاده شدند. در حالی که خبرنگاران ساعتی پیش وارد سالن محل سخنرانی شده بودند، بسیجیان از همان لحظه مقابل کتابخانه مرکزی تجمع کرده بودند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان از دانشگاه های مختلف شهر تهران به منظور شرکت در جلسه سخنرانی احمدی نژاد از صبح امروز به پردیس مرکزی دانشگاه تهران مراجعه کرده بودند. در حالی که بخشی از دانشجویان موفق شدند وارد دانشگاه شوند، بخشی دیگر نیز موفق به ورود به دانشگاه نشدند. انجمن سنتی دانشگاه تهران ابتدا تجمعی را مقابل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ترتیب داده بود. برخی از دانشجویان حاضر در صحن دانشگاه با حضور در این تجمع خواستار شکل گیری تجمع مقابل کتابخانه مرکزی، محل سخنرانی احمدی نژاد، شده اند که این مسئله با مخالفت انجمن سنتی دانشگاه تهران مواجه شد. دانشجویان به صورت خودجوش از مقابل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به سمت کتابخانه مرکزی حرکت کرده و در آن جا تجمع کردند. دانشجویان شعار می دادند «توپ تانک بسیجی، دیگر اثر ندارد»، «حکومت حیا کن دانشگاه رو رها کن»، «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد»، «شکنجه دانشجو، محکوم است محکوم است»، «حکومت زور نمی خوایم، پلیس مزدور نمی خوایم»، «دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد»، «محمود احمدی نژاد، عامل تبعیض و فساد» و… .
تجمع ۵۰۰ نفری دانشجویان در محاصره نیروهای امنیتی و دانشجویان بسیجی قرار داشت. نیروهای امنیتی از طبقه بالای کتابخانه در حال فیلمبرداری از تجمع و درگیری دانشجویان بودند. تعداد معدودی از دانشجویان بسیجی با تجمع مقابل کتابخانه مرکزی، پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آن ها نوشته شده بود: «مرگ بر انگلیس»، «ما بیداریم» و… بسیجی ها شعار می دادند «مرگ بر آمریکا». بسیجی ها همچنین با فرستادن صلوات و سینه زدن شعار «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست» را سر می دادند. بسیجی ها چندین بار با دانشجویان که قصد ورود به کتابخانه را داشتند به شدت درگیر شدند و آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند. در این درگیری لباس های چند نفر از دانشجویان پاره شد و دانشجویان جراحاتی برداشتند. چند نفر از دانشجویان بعد از تجمع به بیمارستان مراجعه کردند. اعضای انجمن سنتی دانشگاه تهران سپس تریبون خود را به مقابل کتابخانه مرکزی انتقال دادند و در آن جا اقدام به برگزاری تریبون آزاد کردند. در این تریبون ابتدا انجمن سنتی اقدام به قرائت بیانیه خود به مناسبت آغاز سال تحصیلی نمودند.
یکی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران در این تریبون گفت: «آقای احمدی نژاد که در دانشگاه کلمبیا ادعا کرده در دانشگاه های ما آزادی وجود دارد باید دوستان ما را از زندان آزاد کند. رئیس جمهور باید پاسخگوی این دروغگویی خود باشد. آقای احمدی نژاد شما باید دانشجویان و اساتید ما را بر سر کلاس های درس بازگردانید. اساتید ما به اتهام توهین به مقدسات از دانشگاه اخراج می شوند، آقای احمدی نژاد شما جزء مقدسات نیستید.» یکی دیگر از اعضای انجمن سنتی دانشگاه تهران در این تریبون گفت: «سه دوست پلی تکنیکی در بند ما باید آزاد بشوند. دانشجو نباید در زندان باشد. ما به صورت مسالمت آمیز می خواهیم از رئیس جمهور سوال بپرسیم، ما حق داریم از احمدی نژاد سوال بپرسیم.» اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران در ادامه، سخنانی در تایید جمهوری اسلامی و مسالمت آمیز بودن تجمع ایراد کرد که مورد اعتراض عموم دانشجویان قرار گرفت.
در ادامه مجید شیخ پور، از دانشجویان شکنجه شده دانشگاه امیرکبیر در مدت بازداشت در بند ۲۰۹، طی سخنانی گفت: «من برای دانشجویان دانشگاه تهران متاسفم که با ۳۰ هزار دانشجو نتوانستند یک تریبون آبرومند برگزار کنند. چیزی که به ما داده شده یک بوق است نه سیستم صوتی. شیخ پور همچنین گفت از نظر ما برگزار کنندگان این تریبون(اعضای انجمن سنتی)، خود منتسب حاکمیت هستند و نه نمایندگان دانشجویان.» اعضای انجمن اسلامی سنتی دانشگاه تهران در پاسخ به این اظهارات این دانشجوی دانشگاه امیرکبیر با ضرب و شتم مجید شیخ پور او را پایین کشیدند و میکروفون را از دستش گرفتند. در ادامه تریبون محسن سیدین از اعضای قدیمی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر گفت: «من به نمایندگی از دانشجویان پلی تکنیک می گویم ما علیرغم تمام اختلاف نظرهایی که داریم امروز برای یک هدف اینجا جمع شدیم و آن هم افشاگری علیه دولتی است که خائن به منافع ملی است. احمدی نژاد سال گذشته به پلی تکنیک رفت که در آستانه انتخابات شوراها محبوبیت خودساخته ای را نمایش بگذارد و شوی تبلیغاتی پر کند که دانشجویان امیرکبیر او را مفتضح کردند. من می خواهم وضعیت سه دانشجوی مظلوم پلی تکنیک که الان بیش از ۴ ماه است که به جرم ناکرده در زندان به سر می برند و تحت شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفته اند و الان فریادرسی ندارند. مسئولین کشور اعم از سخنگوی قوه قضاییه، رئیس دادگستری فقط در مقابل اجحافی که در حق دانشجویان شده سر تکان دادند و ابراز تاسف کردند ولی هیچ کدام هیچ کاری برای آزادی آن ها انجام ندادند. افراد به اتهام جاسوسی، تجاوز به آب های ایران و… از زندان آزاد شدند و با هدایا به کشور خودشان رفتند. احمدی نژاد باید پاسخ دهد چرا سه دانشجوی امیرکبیر که به خاطر اعتراض و انتقاد به او دارند تاوان می دهند از زندان آزاد نمی شوند؟! آیا گناه آن ها از کسانی که به قول خودتان جاسوس و متجاوزند سنگین تر است؟!» دانشجویان شعار می دادند: «مرگ بر این دولت مردم فریب».
به گزارش خبرنامه امیرکبیر در ادامه تریبون رشید اسماعیلی، یکی از دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه علامه، طی سخنانی گفت: «دکتر سمتی، دکتر شاهنده، دکتر بشیریه و… هیچ گناهی جز استقلال ندارند. آقای احمدی نژاد گفته از شنیدن نام دموکراسی حالش به هم می خورد، من سوالم این است آیا از شنیدن نام حقوق بشر هم حالش به هم می خورد؟! ما امروز باید حرف ها و نظرات یکدیگر را تحمل کنیم. من از برخوردی که اعضای انجمن سنتی با دوستان ما داشتند، واقعا متاسفم.» دانشجویان تجمع کنندگان شعار می دادند: «دانشجو، دانشجو، اتحاد اتحاد». مجید شیخ پور بار دیگر به بالای تریبون آمد و سخنان قطع شده خود را ادامه داد. شیخ پور گفت: «دفتر تحکیم وحدت دو نوبت به آقای احمدی نژاد نامه نوشته، سوالاتی را مطرح کرده، ولی هیچ یک از عموم دانشجویان را اجازه ندادند به داخل سالن سخنرانی برود و سوالات دانشجویان را مطرح کند. فقط بسیجی های حامی خودشان را با دعوتنامه می برند داخل. در تابستان امسال ۲۱ نفر از جامعه دانشگاهی دستگیر شدند، ۴۳ تشکل دانشجویی لغو مجوز شده است، احمدی نژاد باید پاسخ بدهد وقتی در دانشگاه کلمبیا می گوید دانشگاه های ایران آزاد است، این حرف را بر اساس چه مدارکی و چه دلایلی می زند. احمدی نژاد به پلی تکنیک آمد. دانشجویان پلی تکنیک اجازه ندادند حتی دوربین صداوسیما تصاویر دلخواهش را از آن مراسم بگیرد. ما می خواهیم فقط یک نفر از این جمعیت در سالن حضور پیدا کند و سوالات ما را از رئیس جمهور بپرسد.»
در ادامه این برنامه دانشجویان راهپیمایی به سمت درب ۱۶ آذر انجام دادند و در آن جا تجمع کردند. در پی این حرکت نیروی انتظامی بلافاصله گارد ضد شورش مقابل درب دانشگاه مستقر کرد. سپس دانشجویان مطلع شدند اتومبیل حامل احمدی نژاد در حال خروج از دانشگاه است. دانشجویان به سرعت به سمت سردر اصلی دانشگاه تهران حرکت کردند. در حالی که دانشجویان مقابل سردر اصلی تجمع کرده بودند، گفته شد اتومبیل های حامل تیم همراه رئیس جمهور تغییر مسیر داده و از درب دیگری از دانشگاه خارج شد. نیروی انتظامی در انتها با استفاده از اسپری فلفل و گاز اشک آور سعی کرد دانشجویان را متفرق کند
.
)

Samstag, 6. Oktober 2007

جنـگ و امـنیت؟!!- هیئت اجرائی جبهه ملی - خارج از کشور


جنـگ و امـنیت؟!!

نیکولا سرکوزی رئیس جمهور فرانسه در نخستین سخنرانی خود پیرامون سیاست خارجی کشورش در مورد جمهوری اسلامی ضمن اعلام اینکه ایران اتمی غیرقابل قبول است گفت: جمهوری اسلامی در صورت مذاکره جدی با آمریکا و اروپا می تواند امتیازهای زیادی بدست آورد و افزود: یا ایران اتمی می شود یا بمباران. وزیر استراتژیک اسرائیل هم ادعا کرد که اسرائیل اجازه حمله به تأسیسات هسته ای ایران را از آمریکا دریافت کرده است.
با دقت به ادعای وزیر اسرائیل و سخنان رئیس جمهور فرانسه می توان استنباط کرد که نه تنها سیاست خارجی فرانسه با دوران شیراک که به پیروی از دوگُل در جهت مستقل بودن از آمریکا بود تغییر کرده است بلکه، در سیاست کشورهای انگلستان و آلمان نیز که تاکنون مخالف هرگونه حمله هوایی به ایران بودند، تغییر محسوسی پدید آمده است.
نگـرانی دولتــمردان اسـرائیل در مورد آیـنده کشورشــان بــا تـوجه بــه تهـدیـدهای سـردمـداران اســلامی، بــاعث
حساسیت هایی در میان دولتمردان و کنگره آمریکا شده است ولی گرفتاری های آمریکا در عراق که برای شکستن بُن بست آن حتی حاضر به گفت و گو با نمایندگان جمهوری شده، امکان حمله هوایی به ایران را توسط آن کشور محدود می سازد. از این رو این سؤال پیش می آید که حمله هوایی احتمالی به ایران توسط اسرائیل به تنهایی صورت میگیرد.
از آنجا که آلمان، فرانسه، انگلستان و حتی ایتالیا به دلیل منافع اقتصادی، تاکنون تلاش می کردند که سردمداران اسلامی را متقاعد به متوقف ساختن غنی سازی اورانیوم سازند به نظر نمی رسد با تضاد موجود میان اروپا و آمریکا چراغ سبز برای حمله به ایران داده شده باشد و این جمله رئیس جمهور فرانسه را که یا ایران اتمی می شود یا بمباران، می توان گواه ناروشنی و بلاتکلیفی آنان دانست..
با توجه به ازدیاد مخالفین راه و روش حکومت جمهوری اسلامی خطر اینکه در آینده نه چندان دیر شاهد حمله هوایی به تأسیسات اتمی ایران و در صورت درگیری بیشتر مراکز نظامی باشیم، بسیار است.
وظیفه آزادیخواهان و ایران دوستان در این شرایط، به مراتب خطیرتر و مسئولانه تر از گذشته می باشد.

همرزمان گرامی
پی آمد حمله هوائی آنطور که خبرگزاری ها به آن اشاره کرده اند شامل ١٢٠٠ نقطه از خاک ایران از جمله: تأسیسات نظامی و مراکز پژوهشی و اتمی خواهد بود. این حملات نه تنها باعث تضعیف حکومت جمهوری اسلامی نخواهد شد بلکه، آن را قوی تر هم خواهد کرد. ما هرگونه حمله نظامی - چه از طریق هوائی و چه زمینی – را به مثابه تجاوز به خاک ایران، به سرمایه های ملت ایران و به جان و مال مردم ایران می دانیم. بهمین خاطر است که اعضاء جبهه ملی و دیگر نیروهای ملی، این نوع اعمال خشونت آمیز و سیاست های غیرشفاف را از سوی هر کشور یا گروهی که بخواهد صورت بگیرد، محکوم کرده و معتقد بر این هستیم؛ همانطور که جنگ مابین حکومت های ایران و عراق تبدیل به یک جنگ طولانیِ بی حاصل و خانماسوز مابین مردم ایران و عراق گردید و در این میان تنها حاکمان جمهوری اسلامی نهایت سوءاستفاده را از آن به نفع تداوم بخشیدن به حکومتشان نمودند، این بار نیز مطمئناً از حمله نظامی - حال می خواهد از طرف اسرائیل باشد یا آمریکا- چیزی جز ضرر و زیان متوجه ملت ایران نخواهد کرد. برعکس، این حاکمان جمهوری اسلامی هستند که از این موقعیت بهره برداری کرده و همچنان به اسارت ملت ایران ادامه داده و همچنان حکومت خواهند کرد.
حملات نظامی به خاک ایران نه تنها کمکی به ایجاد امنیت در منطقه نخواهد کرد بلکه، سبب ناامنی بیشتری در سراسر جهان خواهد شد. ضمناً تجربه نشان داده با شرایط این چنینی نمیتوان ضمانتی برای برقراری یک حکومت مردم سالار پیشبینی کرد.
این وظیفه همه ما آزادیخواهان است که با توافق بر اصول مشترک که آزادی و حاکمیت ملی در رأس آن قرار دارد، به عمر این استبداد مذهبی و ضد ملی حاکم بر ایران پایان دهیم نه اینکه با استقبال از حمله نظامی بیگانگان به خاک میهنمان و به هلاکت رساندن مردمان بیگناه که احتمال تجزیه ایران را نیز در پی خواهد داشت، بخواهیم به هر قیمتی شده حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون سازیم.
برای رسیدن به توافقی تاریخی در راستای نجات کشور و مردم ایران، لازم است که ما آزادیخواهان بخواهیم و همّت کنیم تا در آینده ای نزدیک ایرانی آزاد و آباد و مستقل داشته باشیم.

هیئت اجرائی جبهه ملی - خارج از کشور -
سپتامبر ٢٠٠٧، برابر با مهرماه ١٣٨٦