Sonntag, 31. August 2008


آمار و ارقام تکاندهنده از اعتیاد نوجوانان در ایران


آمار و ارقام تکاندهنده از اعتیاد نوجوانان در ایران

سایت حکومتی برنا: بنا بر اعلام منابع آگاه در ستاد مبارزه با مواد مخدر هر روزه 300 نوجوان در کشور به جرگه معتادان مي پيوندند و يک ميليون از نزديک به 3 ميليون معتاد کشور زير 19 سال هستند.
جديد ترين آمار ارائه شده در خصوص ميزان معتادان کشور حاکي از کاهش قابل ملاحظه سن اعتياد در کشور از 17به 13 سال است.
بر اساس اين گزارش 13 درصد معتادان کشور جنون دارند و 30 درصد کل معتادان از اختلالات رواني رنج مي برند.
همچنين بر اساس جديد ترين بررسي هاي انجام گرفته ميزان گرايش جوانان به کراک و شيشه به طور نگران کننده اي در حال افزايش است.
بر اساس اعلام منابع رسمي بيشترين جمعيت مصرف کننده مواد در ايران در محدوده سني 18 تا 30 سال قرار دارند.
همچنين سرانه مصرف روزانه مواد دودي در تهران روزانه 2 گرم و در مجموع 465 کيلو اعلام شده است.
بر اساس اين بررسي هر ماه 100 معتاد در ايران جان خود را از دست مي دهند و ميانگين سني معتادان زنداني نيز 39 سال اعلام شده است

تحریمهای جدید علیه بانکهای رژیم در سوئیس


تحریمهای جدید علیه بانکهای رژیم در سوئیس

دولت سوئیس تحریمهای خود را علیه بانکهای بانكهای ملی و صادرات گسترش می دهد.
به گزارش خبرگزاری سوئیس، تحریمهای جدید از این هفته (دوشنبه اول سپتامبر) در مورد بانكهای ملی و صادرات رژیم تهران به اجرا گذاشته خواهد شد.
بنا براین گزارش، افراد و موسساتی كه در سوئیس پول و منابع مالی خود را از بانكهای ملی و صادرات دریافت می كنند، باید بدون هیچگونه تاخیری وزارت اقتصاد سوئیس را مطلع سازند.
دولت سوئیس هدف از این اقدامات را جلوگیری از روابط تجاری با موسساتی دانست که در فعالیتهای مشکوک هسته ای دست دارند
.

عالیجناب آقای بان کی مون دبیرکل محترم سازمان ملل متحد


عالیجناب آقای بان کی مون. دبیرکل محترم سازمان ملل متحد

به عنوان قدیمی ترین زندانی سیاسی – عقیدتی در نظام جمهوری اسلامی که بیش از 29 سال از عمر خود را به جرم دفاع از حاکمیت ملی و استقرار دموکراسی در ایران در سیاهچالهای رژیم سپری کرده و الان نیز برای درمان بیماریهایی که منشأ آنها اقامت طولانی در زندان، سوء رفتار و سوء تغذیه و محرومیت از بهداشت می باشد در مرخصی استعلاجی بسر می برم و در شرایطی که افزایش تنش بین ایران و جامعه جهانی و بحران هسته ای، خطر یک جنگ دیگر در منطقه را به شدت جدی نموده است. با احساس مسؤلیت نسبت به سرنوشت تک تک هموطنانم و با علم به میزان بالای حساسیت رژیم به اقدامات و فعالیت های خودم به نام دفاع از حق حیات و آزادی ملت ایران و به نام پاسداری از صلح پایدار در ایران و منطقه بحران زده خاورمیانه به شما متوسل شده و از طریق و با واسطه شما جامعه جهانی و وجدانهای بیدار بشری و نهادهای مدنی صلح طلب و طرفداران حقوق بشر در سراسر جهان را مخاطب قرار می دهم. عالیجناب، خطر جنگ آنقدر جدی و فوری است که جز با بسیج تمامی امکانات جامعه جهانی در پشتیبانی از جنبش مدنی و مسالمت آمیز مردم ایران قادر به جلوگیری از آن نخواهیم بود. گزینه هایی که در حال حاضر روی میز اعضای دائم شورای امنیت و رهبران سیاسی جهان قراردارد، حاصلی جز آسیب رسانی بیشتر به موجودیت مادی و معنوی ملت ایران ندارد. توضیح اینکه تشدید تحریم ها حتی به صورت هوشمندانه درد و رنج مردم ایران را بخاطر ایجاد محدودیت در حوزه های اقتصادی و تقویت باندهای قاچاق کالای دولتی و افزایش رانت خواری و تورم و بیکاری و ایجاد محدودیت در تهیه کالا و مایحتاج عمومی بتدریج و گام به گام ملت ایران را در گورهای دسته جمعه دفن خواهد نمود. از طرف دیگر رژیم در مقابل فشارهای خارجی، اعمال فشارهای سیاسی و اجتماعی را بر فعالین سیاسی، مدنی و حقوق بشری افزایش داده و به بهانه مقابله با دشمن خارجی، فعالیت و حرکت های اعتراضی و آزادیخواهانه ملت ایران را غیر قابل تحمل اعلام خواهد کرد و با استفاده از فضای امنیتی، سرکوب و اختناق را به حداکثر رسانده و در فضای گورستانی، کل مردم ایران را به گروگان خواهد گرفت. از این رو به نظر می رسد که مسؤلین نظام نه تنها تحریم های بین المللی، از جنس آنچه تا کنون اعمال شده را تهدیدی بر موجودیت خود ندانسته، بلکه از وجود چنین تحریم هایی استقبال نیز می کند. چرا که به آنها فرصت می دهد تا با اعلام شرایط جنگی، با مخالفان خود تسویه حساب نمایند. به همین ترتیب تهدید توسل به زور علاوه بر اینکه هزینه های غیر قابل جبرانی را بر مردم ایران تحمیل می کند، دست نظام جمهوری اسلامی ایران را در سرکوب بیشتر و تداوم سیاستهای غیر مسؤلانه و ماجراجویانه در کلیه عرصه هایی که امنیت مردم ایران و جامعه جهانی را به خطر می اندازد باز می گذارد. پس اگر، نه جنگ و نه تحریم نمی تواند موجب تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی در پرهیز از ماجراجویی و تطبیق خود با الزامات صلح و امنیت بین المللی گردد، تنها گزینه ممکن، کمک به مردم ایران در مدیریت بحران و خروج از بن بست فعلی می باشد. به نظر من، رژیم جمهوری اسلامی تعلیق در برابر تعلیق و بسته پیشنهادی 5+1 را نخواهد پذیرفت چراکه این نظام به اکسیژن بحران برای تداوم حیات سیاسی خود نیاز دارد. از این رو پرونده هسته ای فرصت خوبی برای مسؤلین نظام فراهم آورده تا با تشدید بحران، اکسیژن لازم را برای حیات خود فراهم کنند. اگر در ریشه ها و منشأ بحران تعقل و تعمق کنیم به راحتی در خواهیم یافت که بحران هسته ای ریشه در سیاست ها و برنامه های کلان نظام جمهوری اسلامی ایران دارد. ساختار این حکومت به صورتی طراحی شده است که تولید بحران برای مردم ایران و منطقه و جامعه جهانی از عملکرد های متعارف آن می باشد، چراکه این حکومت به آزادی، دموکراسی، صلح و حق تعیین سرنوشت ملت خود هیچ اعتقادی ندارد و به همین دلیل هیچ نگرانی و دغدغه ای در مقابل مشکلات اقتصادی، امنیت روانی و مادی آن ها ندارد. و به راحتی حاضر است که کل مردم ایران را قربانی ماجراجویی خود کند. حکومتی که با مردم خود چنین رفتار می کند طبیعی است که برای اعمال خشونت و تهدید حق حیات مردم جهان از اعمال هیچ خشونتی ابایی ندارد. عالیجناب، مردم ایران که قربانی سیاست های ماجراجویانه، جاه طلبانه، خودسرانه، خشونت بار، جنگ طلبانه و غیر انسانی این نظام هستند در صف مقدم مبارزه برای تغییر رفتار این نظام قرار دارند. از این رو شایسته است که جنابعالی با استفاده از تمام ظرفیت ها و امکانات سازمان تحت مدیریت خود، مردم ایران را در مبارزه برای حق تعیین سرنوشت و استقرار آزادی و دموکراسی یاری دهید. مسؤلیت شما در دفاع از صلح، امنیت بین المللی و حق حیات و آزادی مردم ایران و جهان بسیار سنگین است. تاریخ در مقابل اقدامات شجاعانه و مسؤلانه شما سر تعظیم فرود خواهد آورد و در مقابل در خصوص عدم تحرک و مسؤلیت گریزی شما بی رحمانه قضاوت خواهد کرد. با نگاهی به تاریخ و تمدن ملت پرافتخار ایران، قضاوت خواهید نمود که ملت ایران این اهلیت و قابلیت را دارند که همانند مردم آزاد در سراسر دنیا سرنوشت خود را به دست گرفته و از امکانات و قابلیت های فرهنگی و مادی خود برای پیشبرد صلح و دموکراسی در جهان تلاش کنند. شاید کمک به مردم ایران در این شرایط کار دشواری باشد ولی هزینه این امر هرچه که باشد از هزینه جنگ و تشدید بحران و ناامنی در منطقه و جهان کمتر است. عالیجناب، مردم ایران دست یاری به سوی شما و با واسطه شما به مسؤلین و رهبران جهان و مردم آزاده و صلح طلب جهان دراز میکنند. کمک به مردم ایران، کمک به آینده بشریت است. عالیجناب، تقاضای من (ما) از جنابعالی بسیار ساده و در عین حال فوق العاده مهم است. به عنوان مصداق اعتماد سازی در پرونده هسته ای و برای اینکه امکان کنترل و نظارت واقعی بر فعالیت های هسته ای ایران ممکن باشد از جمهوری اسلامی بخواهید که تمامی کنوانسیون های پایه ای حقوق بشر، کنوانسیون های منع شکنجه، کنوانسیون الغاء کلیه اشکال تبعیض از زنان، و اساسنامه دیوان بین المللی کیفری را پذیرفته و به آن عمل کند. و جامعه جهانی نیز با تمام امکانات بر عملکرد نظام در رعایت حقوق بشر، و منجمله میثاق حقوق مدنی و سیاسی، و پروتکل های اختیاری آن نظارت کند. رعایت کامل موازین، استاندارها و الزامات حقوق بشری در ایران کلید حل بحران هسته ای و سایر بحران ها در منطقه است. عالیجناب برای درمان بیماری های خود می باید هر لحظه به پزشکان معالج خود دسترسی داشته باشم. بازگرداندن مجدد اینجانب به زندان،ممکن است مرگ مرا در پی داشته باشد. من این هزینه سنگین را در مقابل نجات مردم ایران از خطر جنگ و فقر و سرکوب و قحطی، فلاکت و کشتار دسته جمعی،فرار مغزها ونابودی فرهنگی با خاطری آسوده و خیالی راحت می پذیرم و عمداً می خواهم مسؤلیت اخلاقی شما را سنگین کنم تا در فراتر از قالب های سنتی رفتار و فعالیت دبیر کل سازمان ملل متحد، با استفاده از تمامی ظرفیت های جامعه جهانی و با دست زدن به ابتکارات جدید و سازنده، موجبات اجرای موازین حقوق بشر را در ایران فراهم کنید. اینجانب مایل هستم جزییات طرح و پیشنهاد خود را با نمایندگان و کارشناسان مورد اعتماد جنابعالی به بحث بگذارم. مطمئن باشید که ملت بزرگ ایران تا همیشه تاریخ، قدردان و سپاسگزار شما خواهد بود. عباس امیر انتظام قدیمی ترین زندانی سیاسی عقیدتی ایزان 22 تیر ماه 1387 ,
http://www.petitiononline.com/IranHR/petition-sign.html

Samstag, 30. August 2008

اگر ما فراموش نکنيم


اگر ما فراموش نکنيم
آزاداندیشان جهان نیز فراموش نخواهند کرد
اگر ما سکوت نکنیم
دیگران هم سکوت نخواهند کرد

امسال بیستمین سالگرد فاجعه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ است. سالگردى نه بخاطر يک روز، بلکه براى روزها و هفته‌هاى متوالى در تابستان و پائيز سال ۱۳۶۷ و براى دوره‌اى از دهشت که در آن، زندان‌هاى سياسى کشور به حمام خون بدل شدند. در اين دوره خون و جنايت، رهبر جمهورى اسلامى فرمان نابودى صادر کرد و مجريان خونريز، جنون‌آسا دست بکار شدند تا در طول چند هفته سرهاى برافراشته چند هزار زندانى سياسى را در حلقه طناب اندازند.
هنوز هم پس از بیست سال و عليرغم تلاش‌هاى خستگيی ناپذير خانواده‌هاى قربانيان اين قتل‌عام و پيگيری ‌هاى نهادهاى سياسى دموکراتيک ايرانى و بين‌المللى، تعداد واقعى قربانيان ناروشن مانده است. نام نزديک به چهار هزار نفر در دست است ولى نام ناشناخته‌هاى ديگر همچنان نامعلوم! پس از دو دهه، ابعاد اين جنايت هولناک تاريخى هنوز هم آشکار نشده است.پرونده اين جنايت تنها به نام رهبر وقت جمهورى اسلامى و گروهى از عاملان اجرايى پروژه قتل‌عام زندانيان سياسى، ثبت نيست. اين پرونده، از درون حکومت به بيرون راه یافته و در دست آزاديخواهان جهان قرار گرفته است.اين پرونده بیست سال است که باز است و همچنان باز خواهد ماند تا که همه آمران و عاملان آن به اسم و رسم شناخته شوند و جنايتکاران در برابر دادگاه قرار گيرند. باز خواهد ماند تا وقتى که انگيزه‌هاى جانيان از ارتکاب اين قتل‌عام زندانیان سیاسی براى همگان روشن شود. تا آنزمان، آزادیخواهان فراموش نخواهند کرد و نخواهند گذاشت که فراموش شود.
سازمان جوانان جبهه ملی ایران خارج از کشور با خانواده‌ها و بستگان همه آنان ابراز همبستگى مى کند و ياد قربانيان قتل‌عام زندانيان سياسى در سال ۱۳۶۷ را گرامى مى دارد.

دفتر مرکزی سازمان جوانان جبهه ملی ایران خارج از کشور

Freitag, 29. August 2008

فرزندانمان را کشتند اکنون هم نمی گذارند بر سر مزارشان جمع شویم


فرزندانمان را کشتند اکنون هم نمی گذارند بر سر مزارشان جمع شویم

کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)
همان گونه که انتظار می رفت، از ساعات اولیه صبح امروز جمعه هشت شهریور، صدها تن از نیروهای سرکوبگر رژیم، امنیتی و انتطامی، راه های ورود به گلزار خاوران را مسدود و از رفتن خانواده ها و همه کسانی که قصد شرکت در مراسم بیستمین سال کشتار زندانیان سیاسی را داشتند، جلوگیری کردند.
علی رغم احضارها و تهدیدهای چند هفته اخیر، امروز جمعیت کثیری از تهران و شهرستان ها به خاوران رفتند. یکی دو گروه از خانواده های شهرستانی که در ساعات بامدادی قبل از آن که نیروهای سرکوبگر جاده ها را مسدود کنند تواسنته بودند به خاوران وارد شوند، مورد یورش سرکوبگران قرار گرفته و با تهدید و ارعاب از خاوران به بیرون رانده شدند.
بسیاری که علی رغم جو امنیتی و پلیسی حاکم بر منطقه قصد داشتند از راه های فرعی به خاوران وارد شوند، تولید پلیس موقف شده، مدارک شناسائی آنها ضبط و به آنها گفته شد خود را باید هرچه سریع تر به پلیس امنیت معرفی کنند.
مادرانی با گلوی بغض گرفته و ابراز انزجار از اعمال سرکوبگرانه رژیم، در تماس با اقوام و آشنایان خود در خارج کشور، از ایرانیان مقیم خارج درخواست کردند صدای اعتراض آنها را به گوش جهانیان برسانند و در یک اقدام سراسری، به این اقدام سرکوبگرانه اعتراض کنند. مادری با بغض فروخورده می گوید:" فرزندانمان را کشتند، اکنون هم نمی گذارند بر سر مزارشان جمع شویم."
۸ شهریور ١٣٨٧ برابر با ٢٩ اوت ٢٠٠۸

Donnerstag, 28. August 2008

هجوم ماموران حکومتی به منزل یکی از فعالان جبنش زنان

هجوم ماموران حکومتی به منزل یکی از فعالان جبنش زنان
کمیته گزارشگران حقوق بشر
بنا به اخبار رسيده، در بعد از ظهر روز پنجشنبه 7 شهريور، هنگامي که عده اي از دوستان و آشنايان محبوبه کرمي، از فعالين حوزه زنان، براي ديدار با وي و تبريک آزادي در منزل ايشان گرد هم آمده بودند، با هجوم نيروهاي انتظامي و لباس شخصي مواجه شده اند.
بنا بر گفته شاهدان عيني، تعداد کثيري از نيروهاي انتظامي و لباس شخصي پس از محاصره منزل محبوبه کرمي و برخوردهاي خشن و توهين آميز، قصد بازداشت ميهمانان را داشته اند، اما پس از مقاومت حاضرين و بعد از اخراج آنان از منزل، محبوبه کرمي و مادر ايشان را ملزم نموده اند که خود را به نيروي انتظامي معرفي نمايند.
لازم به ذکر است که اين ميهماني صرفا به منظور تجديد ديدار دوستان و آشنايان محبوبه کرمي پس از آزادي از زندان برقرار بوده است.
محبوبه کرمي از فعالين کمپين يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز است که در 24 خرداد 1387 دستگير و پس از تحمل بيش از 70 روز حبس در بندهاي مختلف اوين و در شرايط نا مناسب ، روز دوشنبه 4 شهريور ماه با قرار وثيقه آزاد شد
.

اعدام زندانيان سياسی در سال ۱۳۶۷؛ «غسل خون»


اعدام زندانيان سياسی در سال ۱۳۶۷؛ «غسل خون»

علیرضا کرمانی


« از بند ما ۴۰ نفر از مجاهدين را بردند و ۳۹ نفر را اعدام کردند. دختر ديگری به نام رفعت که زنده ماند، از نظر روحی و روانی تعادل خود را از دست داده بود و می گفتند ۱۹ نفر از اعضای خانواده اش را در جريان اعدام ها از دست داده است. آخرين بار وقتی برای اعدام های دسته جمعی مجاهدين او را می برند و بعد به بند بازمی گردد، خودش را می کشد. يک خانم ديگر هم به نام فاطمه مدرسی تهرانی بود به عنوان تنها زن عضو يکی از گروههای چپ که در ششم فروردين ماه سال ۶۸ اعدام می شود.»
عفت ماهباز، از زندانیان سیاسی دهه شصت در زندان اوین


دهه اول شهريورماه يادآور رويدادی است که برخی پژوهشگران آن را شگفت آورترين رويداد ايران امروز و خانواده های آسيب ديده آن را فاجعه ای باور نکردنی می دانند.
رويدادی که اگر چه دو دهه از آن می گذرد و بيستمين سالگرد آن همين روزها در داخل و خارج از کشور برپاست اما هنوز حتی خانواده های آسيب ديده، از چرايی و چگونگی آن آگاهی های اندکی دارند.
در «کشتار مخفيانه» يا «اعدام های جمعی زندانيان سياسی» در زندان های جمهوری اسلامی ايران در تابستان و پاييز ۱۳۶۷، چندين هزار تن زندانی که پايان دوران محکوميت اعلام شده خود را می گذراندند، برخی از آنان مدت محکوميتشان روزها و ماه ها قبل به پايان رسيده بود، به کام مرگ فرستاده شدند.
اما نه تنها مسئولان هيچ گاه به طور رسمی در اين باره سخن نگفته اند بلکه پرسش های خانواده های زندانيان اعدام شده نيز هرگز پاسخ روشنی نگرفته است. اگر ديگرانی هم به اين رويداد اشاره کرده اند، ناگزير به پرداخت تاوان های سنگينی شده اند.
«غسل خون و پاکسازی درونی»
يرواند آبراهاميان، پژوهشگر ايرانی تبار و استاد تاريخ دانشگاه نيويورک، در نشريه «مهرگان» شماره تابستان ۱۳۷۷ يعنی ده سال پس از واقعه، اين گونه به ريشه يابی اين حادثه می پردازد: «شگفت آورترين رويداد ايران امروز در تابستان ۱۳۶۷ اتفاق افتاد. برای نخستين بار در ايران صدها نفر برای اين که به خدا، جهان پس از مرگ و رستاخيز اعتقاد ندارند، اعدام شدند و حتی شمار بزرگتری به نام محارب با خدا پای چوبه های دار رفتند.»
بر اساس نوشته های اين پژوهشگر ايرانی تبار«اين اعدام های مخفيانه با فتوای پر سر و صدايی در محکوم ساختن سلمان رشدی به جرم ارتداد مقارن بود. پاسخ واقعی در مورد اعدام های جمعی را بايد در فعل و انفعالات درون حکومت جست وجو کرد. با پذيرش آتش بس، آيت الله خمينی ناگهان دريافت ريسمان پربهايی را که به وسيله آن گروه های ناهمگون پيروان او با هم پيوند يافته بودند، از دست داده است.»
به گفته آقای آبراهاميان، به منظور تحکيم مبانی وحدت در دستگاه حاکم، آيت الله خمينی سياست دو سويه ای را طراحی کرد که يک وجه آن فتوای اعدام سلمان رشدی و وجه ديگرش همين اعدام ها بود.
وی می نويسد:« اين همه خونريزی با اين هدف برپا شد که هم يک غسل خون باشد و هم يک پاکسازی درونی. اين هدف با مجبور شدن آيت الله منتظری به استعفا به عنوان جانشين آيت الله خمينی به تحقق پيوست».
عملیات مجاهدین خلق تيرماه سال۱۳۶۷، جمهوری اسلامی ايران آمادگی خود را برای پذيرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد اعلام کرد اما عراق هنوز در حال آزمايش شانس خود برای تصرف دوباره خرمشهر بود و حمله گسترده ای را در همان روزها آغاز کرد که از سوی نيروهای نظامی ايران دفع شد. در فاصله ميان پذيرش آتش بس از سوی ايران در تيرماه و سپس موافقت عراق با آتش بس در اواخر مردادماه سال ۱۳۶۷، اعضای مسلح سازمان مجاهدين خلق درعملياتی با نام «فروغ جاويدان» و با شعارهايی مانند «امروز مهران، فردا تهران» از مرزهای غربی وارد خاک ايران شدند.
اما نيروهای نظامی ايران در عملياتی با نام «مرصاد» آنان را به عقب راندند که بر اساس برآوردهای سازمان مجاهدين خلق بيش از ۱۲۰۰ تن از اعضای آن سازمان در اين عمليات جان خود را از دست دادند.
آن چنان که از شواهد برمی آيد، پس از همين حمله نيروهای نظامی مجاهدين به مرزهای ايران بود که موج اعدام های زندانيان در زندان های جمهوری اسلامی ايران بالا گرفت.
عفت ماهباز، زندانی پيشين زندان اوين، در گفت وگويی با راديو فردا آن روزها را اين گونه به تصوير می کشد: « در تاريخ ۵ مرداد يعنی يک روز بعد از عمليات «مرصاد»، ساعت ۱۱ شب فضای غم انگيزی بر بند حاکم بود، چون پيش بينی خوبی از اين ماجرا نداشتيم، زندانيان دراز کشيده بودند يا روزنامه می خواندند، شعارهايی شنيدند که در آن ساعت شب غيرعادی بود. اين شعارها «مرگ بر مرتد و محارب» بود. لحظه ای نگذشت که صدای تيربار طولانی و بعد تک تيرها به گوش رسيد.»
يک دهه بعد برای نخستين بار آيت الله منتظری در کتاب خاطرات خود و در بخش« اعدام های بی رويه» فاش کرد که در پی عمليات «فروغ جاويدان» و «مرصاد» در پايان جنگ هشت ساله ايران و عراق، اعدام های گسترده زندانيان سياسی بر اساس نامه ای منسوب به آيت الله خمينی صورت گرفته است.
متن آن نامه چنين است:
« بسم الله الرحمن الرحيم
از آنجا که منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می گويند از روی حيله و نفاق است و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا کرده اند و با توجه به محارب بودن آنها و جنگ های کلاسيک در شمال، غرب و جنوب کشور با همکاری حزب بعث عراق و نيز جاسوسی برای صدام عليه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنها با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه از ابتدای تشکيل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری می کنند، محارب و محکوم به اعدام می باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با رأی اکثريت آقايان حجت الاسلام نيری قاضی شرع، آقای اشراقی دادستان تهران و نماينده ای از وزارت اطلاعات می باشد.
اگر چه احتياط در اجماع است و همين طور در زندان های مراکز استان رأی اکثريت آقايان قاضی شرع، دادستان انقلاب يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم الاجرا می باشد.
« از بند ما ۴۰ نفر از مجاهدين را بردند و ۳۹ نفر را اعدام کردند. دختر ديگری به نام رفعت که زنده ماند، از نظر روحی و روانی تعادل خود را از دست داده بود و می گفتند ۱۹ نفر از اعضای خانواده اش را در جريان اعدام ها از دست داده است. آخرين بار وقتی برای اعدام های دسته جمعی مجاهدين او را می برند و بعد به بند بازمی گردد، خودش را می کشد. يک خانم ديگر هم به نام فاطمه مدرسی تهرانی بود به عنوان تنها زن عضو يکی از گروههای چپ که در ششم فروردين ماه سال ۶۸ اعدام می شود.»
عفت ماهباز، از زندانیان سیاسی دهه شصت در زندان اوین
رحم بر محاربين ساده انديشی است و قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديد ناپذير نظام اسلامی است. اميدوارم با خشم و کينه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضايت خدای متعال را جلب نماييد.
آقايانی که تشخيص موضوع به عهده آنان است شک و ترديد نکنند و اشداء علی الکفار باشند. ترديد در مسائل قضايی اسلام انقلابی، ناديده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می باشد.
والسلام روح الله الموسوی الخمينی»
اظهارت موسوی اردبیلی
عفت ماهباز، که خود در آن دوران در زندان بوده و همسرش عليرضا اسکندری، از فعالان چپ نيز جزو نخستين اعدام شدگان تابستان ۱۳۶۷ است، از خطبه های نماز جمعه ۱۴ مرداد سال ۱۳۶۷ می گويد: « وقتی جريان «فروغ جاويدان» يا «مرصاد» اتفاق افتاد و مجاهدين به مرزهای غربی ايران حمله کردند، ما از تلويزيون شاهد بوديم که چه می گذرد. در نماز جمعه، آقای موسوی اردبيلی پيامی را داد که زندانيان در آن لحظه بر جای ميخکوب شدند. او وعده مرگ مجاهدين را داد و آنها را منافقين اعلام کرد و اين که به سراغ زنان هم خواهند رفت و اجازه اين کار را از امام گرفته اند.»
وی می افزايد: « از بند ما ۴۰ نفر از مجاهدين را بردند و ۳۹ نفر را اعدام کردند. دختر ديگری به نام رفعت که زنده ماند، از نظر روحی و روانی تعادل خود را از دست داده بود و می گفتند ۱۹ نفر از اعضای خانواده اش را در جريان اعدام ها از دست داده است. آخرين بار وقتی برای اعدام های دسته جمعی مجاهدين او را می برند و بعد به بند بازمی گردد، خودش را می کشد. يک خانم ديگر هم به نام فاطمه مدرسی تهرانی بود به عنوان تنها زن عضو يکی از گروههای چپ که در ششم فروردين ماه سال ۶۸ اعدام می شود.»
آيت الله حسينعلی منتظری، به روايت کتاب خاطراتش در اعتراض به عبدالکريم موسوی اردبيلی، ریيس شورای عالی قضايی وقت، برای او پيام می فرستد که « مگر قاضی های شما اينها را به پنج يا ده سال زندان محکوم نکرده اند؟ آن وقت تلفنی به احمد آقا می گويی که اينها را مثلا در کاشان يا اصفهان اعدام کنند؟ شما خودت می رفتی و با امام صحبت می کردی که چطور ما کسی را که مدتی در زندان است و روحش هم از عمليات منافقين خبردار نبوده، اعدام کنيم.»
آيت الله منتظری که دو روز پس از صدور فرمان آيت الله خمينی از محتوای اين نامه محرمانه اطلاع پيدا می کند، با وجود مخالفت نزديکانش دو نامه تند و تيز خطاب به آيت الله خمينی می نويسد. از نظر آيت الله منتظری، اين اعدام ها ريختن خون به ناحق بوده است و همين باور سبب می شود او اين نامه ها را برای رهبر انقلاب اسلامی بفرستد.
احمد منتظری، فرزند او که از جمله نزديکانی بوده که مخالفت خود را با اين گونه نامه نگاری ابراز داشته است، به راديو فردا می گويد: « وقتی من مفاد اين نامه ها را خواندم، گفتم اين مطالبی نيست که بر روی کاغذ بيايد. شما بايد با امام خمينی ملاقات کنيد و مسئله شفاهی مطرح شود که مدرک دست کسی نيفتد. ولی ايشان گفتند وقتی خونی به ناحق ريخته شود، همه چيز تمام است و ما نمی توانيم صبر کنيم تا چند روز ديگر چه خواهد شد.»
مينا لبادی، همسر يکی از زندانيان اعدام شده است که همسرش با وجود سبک بودن حکم محکوميت و اتمام مدت زندان اعدام شد، به راديو فردا می گويد:« شوهر من دو سال محکوميت داشت و درست زمان آزاد شدن او مصادف شد با اعدامش و ما به جای خودش، فقط لباسش را تحويل گرفتيم.»
مينا انتظاری که چند ماه پيش از شروع اعدام های زندانيان، در ارديبهشت ماه ۱۳۶۷ دوران زندان خود را به پايان رسانده و از جمله کسانی است که آزاد شده است، بر اين باور است که اين اعدام ها از مدت ها پيش برنامه ريزی شده بود. وی به راديو فردا می گويد: « پاييز سال ۱۳۶۶ همه را صدا کردند و از ما سؤالاتی پرسيدند و در زندان دسته بندی هايی انجام دادند. سؤال هايی که از ما کردند دقيقا همان سؤال هايی بود که در سال ۱۳۶۷ در جريان قتل عام ها از زندانيان می پرسيدند. همان جا فهميديم رژيم برنامه هايی دارد.»
« وقتی من مفاد اين نامه ها را خواندم، گفتم اين مطالبی نيست که بر روی کاغذ بيايد. شما [ آیت الله منتظری]بايد با امام خمينی ملاقات کنيد و مسئله شفاهی مطرح شود که مدرک دست کسی نيفتد. ولی ايشان گفتند وقتی خونی به ناحق ريخته شود، همه چيز تمام است و ما نمی توانيم صبر کنيم تا چند روز ديگر چه خواهد شد.»
احمد منتظری
رضا غفاری، استاد پيشين اقتصاد دانشگاه تهران، نويسنده کتاب «خاطرات يک زندانی از زندان های جمهوری اسلامی» و کسی که از اعدام های سال ۶۷ جان به در برده و توانسته است در جريان محاکمه چند دقيقه ای، قاضی را قانع کند که مرتد بالفطره نيست، مانند مينا انتظاری معتقد است اين اعدام ها تنها واکنشی از سوی جمهوری اسلامی ايران در برابر شرايط روز نبوده است بلکه برنامه ای از پيش تعيين شده بود که مجريان و برنامه ريزان آن منتظر صدور دستور نهايی بوده اند.
رضا غفاری در مورد برنامه جمهوری اسلامی برای زندانيان به راديو فردا می گويد: « قبل از پذيرش قطعنامه ۵۹۸ ، رژيم با تماميت خود يک برنامه کامل برای اعدام زندانيان در دستور کار خود گذاشته بود. از شش ماه قبل به زندان های مختلف می رفتند و از زندانيان سؤال هايی می پرسيدند و می گفتند کميته عفو امام می خواهد تصميم بگيرد و ديگر زندانی سياسی نداشته باشيم.»
زندانيان اعدام شده به گواهی هم بندان آزاد شده شان تا زمانی که وارد سالن سرپوشيده نمی شدند و طناب های پلاستيکی قطور از سقف آويزان را نمی ديدند، نمی دانستند آنها را به سوی قتلگاه می برند.
اما اعدامی ها چگونه انتخاب می شدند و در کدام دادگاه به مرگ محکوم می شدند؟ تجديد نظر در حکم که نه به سود محکوم بلکه با در نظر گرفتن اشد مجازات بود، بر اساس کدام روال قانونی طی می شد؟
مهدی اصلانی، زندانی پيشين زندان گوهردشت، به راديو فردا چنين می گويد: « بهانه اعدام های سال ۶۷، بين نيروهای مذهبی و غير مذهبی کاملا متفاوت بود. نيروهای مذهبی که عمدتا از سازمان مجاهدين خلق بودند به بهانه محارب پای چوبه های دار رفتند و نيروهای چپ به بهانه ارتداد. کليدی ترين سؤال از نيروهای چپ اين بود که مسلمانی يا مارکسيست؟ سرنوشت تمام کسانی که پاسخشان مارکسيست هستم بود، از قبل تعيين شده بود.»
بی اطلاعی خانواده ها
اما خانواده های زندانيان اعدام شده تا ماه ها در بی خبری به سر می بردند. ملاقات با زندانيان قطع شده بود و گاه به خانواده هايی که پافشاری می کردند، گفته می شد زندانی آنان به زندان ديگری منتقل شده است و تا اطلاع ثانوی ملاقات ندارد.
منيره برادران، نويسنده کتاب های «حقيقت ساده» و «عليه فراموشی» و برنده جايزه جامعه حقوق بشر آلمان همراه سيمين بهبهانی شاعر نام آشنای معاصر، حال و روز خانواده ها را پس از برقراری دوباره ملاقات ها و باخبر شدن از آن چه اتفاق افتاده است اين گونه توضيح می دهد: « نيمه دوم مهرماه بود که وضع تغيير کرد. شلاق ها قطع شد و روزنامه و تلويزيون آمد و ملاقات ها دوباره برقرار شد. ما تازه از آن به بعد از گريه های بی امان خانواده ها توانستيم بفهميم چه فاجعه ای اتفاق افتاده است. به خانواده اعدام شدگان، لباس های درهم ريخته عزيزانشان را تحويل می دادند.»
«کانال هایی برای دفن قربانیان»
بانو صابری فومنی، زندانی پيشين و همسر عباسعلی منشی رودسری، زندانی اعدام شده سال ۶۷ در گفت وگو با راديو فردا از اين می گويد که چگونه خانواده ها از محل دفن برخی از کشته شدگان آگاهی يافته اند.
وی می گوید: « قبل از اين که به ما خبر اعدام عزيزانمان را بدهند، خانواده هايی که برای فرزندانشان که قبل از اعدام های سال ۶۷ کشته شده بودند به خاوران می رفتند، متوجه می شوند که در خاوران بوی تعفن زياد است و در بعضی قسمت ها دست انسان يا گوشه پتو پيداست. زمين را می شکافند و می فهمند اجساد زيادی روی هم دفن شده اند. از اين صحنه عکس می گيرند و اين عکس ها در خارج از کشور چاپ می شود، بدون اين که ما اطلاعی داشته باشيم. اکنون همه ما می دانيم که تمام اعدام شدگان در دو کانالی که در خاوران حفر شده به صورت دسته جمعی و با لباس دفن شده اند.»
برای خاکسپاری اين قربانيان در گورهای دسته جمعی و در کانال هايی به عرض دو متر و طول ده متر، آيا توجيهی شرعی يا قانونی می توان يافت؟
ناصر زرافشان، وکيل شماری از خانواده های اعدام شدگان سال ۶۷ و وکيل قربانيان قتل های سياسی در سال ۱۳۷۷ موسوم به «قتل های زنجيره ای» در اين باره به راديو فردا می گويد: « اين مسئله هيچ توجيهی ندارد. حتی برای مراسم اعدام نيز آيين نامه وجود دارد و از ديدگاه شرعی ميت احترامی دارد که هيچ کدام از اينها رعايت نشده است. حقوق و مقرراتی که حتی در مورد مجرمان عادی رعايت می شود، برای اين اعدام شدگان رعايت نشده است.»
بازماندگان کشتار مخفيانه و گروهی سال ۱۳۶۷ سال هاست که در دهه نخست شهريورماه، در گورستان خاوران تهران و در شهرستان ها در خانه های يکديگر گرد می آيند تا سوگواری کنند و ياد عزيزانشان را گرامی بدارند.
اگر چه بسياری از آنان از محل خاکسپاری دقيق عزيز خود آگاهی ندارند و از همان نخستين سالگرد اين اعدام های جمعی با تهديد و آزار و گاه دستگيری و بازداشت روبرو بوده اند.
محمدرضا معينی، زندانی پيشين که برادر و سه تن ديگر از بستگان خود را در جريان اعدام های جمعی سال ۶۷ از دست داده است، به راديو فردا می گويد:« روز دهم شهريور سال ۶۸ که اولين سالگرد اين اعدام ها بود، تعداد زيادی از خانواده ها آنجا جمع شدند که با واکنش وسيع و شديد نيروهای دولتی مواجه شدند. تعداد زيادی را دستگير کردند، عکس ها را شکستند و پدر و مادرهای پير را روی زمين می کشيدند و می خواستند مانع شوند.»
اين بازماندگان در عين نکوداشت، يک خواسته مشترک را نيز در دل می پرورانند و آن اميد به رمزگشايی از اين راز اگر چه در آينده است.
محمدرضا معينی می گويد: « اين فاجعه يک فاجعه ملی است و پرونده آن بايد بازگشايی شود. گشايش اين پرونده فقط درمان درد خانواده ها نيست بلکه روشن شدن همه حقايق پيرامون اين جنايت است که با مشارکت همگان محقق می شود. اين مسئله در راستای همين جنبشی است که برای عدالت و حقوق انسانی در ايران آغاز شده است.»
امسال در بيستمين سالگرد اعدام های گروهی سال ۶۷ در زندان های جمهوری اسلامی ايران و در حالی که قرار است خانواده های اين گروه از اعدام شدگان، در روز جمعه هشتم شهريورماه در تهران، شهرستان ها و در خارج از کشور به روال هر سال به سوگ و نکوداشت بنشينند، سازمان عفو بين الملل در اطلاعيه ای نگرانی خود را از اين که مقام های جمهوری اسلامی مانع برگزاری اين گردهمايی در داخل کشور شوند، ابراز داشته است و از حکومت کنونی ايران خواسته است از حضور بازماندگان قربانيان در گورستان خاوران در جنوب تهران جلوگيری نکنند

Dienstag, 26. August 2008

جمهوری اسلامی یک نوجوان دیگر را بدار آویخت

جمهوری اسلامی یک نوجوان دیگر را بدار آویخت

بنا به گزارشهای منتشرشده، بهنام زارع، نوجوانی که هنگام ارتکاب جرم زیر 18 سال سن داشت، صبح امروز بدون حضور وکيل و خانواده اش به دار آویخته شد. هفته پیش نیز نوجوان دیگری بنام رضا حجازی در زندان اصفهان اعدام شده بود.
بهنام زارع متولد سال ۱۳۶۸ در پانزده سالگی در يک دعوای کودکانه بر سر يک کبوتر، مرتکب قتل شد. وی از سال ۸۴ تا زمان اجرای حکم در زندان شيراز زندانی بود.
اعدام بهنام زارع يک روز پس از انتشار اطلاعيه اتحاديه اروپا در محکوم کردن اعدام رضا حجازی صورت گرفت. رضا حجازی هفته گذشته به جرم قتلی که در پانزده سالگی مرتکب شده بود، اعدام گردید. وی ساعاتی پس از اينکه به وکيل او اعلام شد اجرای حکم به تعويق افتاده است، به دار آویخته شد.
سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر می گویند وضعیت اعدام متهمان نوجوان در ایران به نقطه بحرانی رسیده است و جمهوری اسلامی را در مورد نقض هنجارهای بین المللی در این زمینه به موردی منحصر به فرد در جهان تبدیل کرده است.
به گفته این سازمانها، دست کم 132 متهم نوجوان شناخته شده که در انتظار مرگ به سر می برند وجود دارند، اگر چه آمار واقعی می تواند بسیار بیش از این باشد
.

تبعيد منصور اسانلو به زندان مخوف رجايی شهر کرج


تبعيد منصور اسانلو به زندان مخوف رجايی شهر کرج

طبق اخبار رسیده به سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ؛ منصور اسالو رئیس هیئت مدیره سندیکا که قرار بود روز دوشنبه جهت معاینات چشم به بیمارستان شهید لبافی نژاد منتقل شود به جای انتقال به بیمارستان به زندان رجائی شهر کرج منتقل شد .
به گفته خانواده منصور اسالو نامبرده طی تماس تلفنی از زندان رجائی شهر ایشان اعلام کردند روز گذشته با نامه دادسرای ویژه امنیت به زندان رجائی شهر کرج منتقل شده و هم اکنون در قرنطینه این زندان به سر می برد .
***
فعالان حقوق بشر در ايران: منصور اسانلو صبح امروز از بند 350 زندان اوين به زندان مخوف رجايي شهر کرج تبعيد گرديد . اين زندان در طبقه بندي سازمان زندانها محل نگهداري زندانيان خطرناک مي باشد و سيستم امنيتي - قضائي با بهره گيري از فضاي خطرناک زندان رجايي شهر اقدام به ايجاد تبعيدگاهي رسمي نموده است که هم اکنون بيش از 50 زنداني سياسي در آن به سر مي برند.
آقاي اسانلو از ناراحتي هاي جسمي متعددي همچون ناراحتي قلبي و بينايي در رنج است و تا کنون مورد چندين عمل جراحي قرار گرفته است و همچنان نيازمند خدمات پزشکي مي باشد
.

رویش یافتگان دوران رهبری علی خامنه ای

رویش یافتگان دوران رهبری علی خامنه ای




این امام جمعه ها هم در دوران رهبری علی خامنه ای رویش کرده اند و جانشین ریزش کرده هائی مانند آیت الله طاهری و آیت الله توسلی و آیت الله اردبیلی و تمام روحانیونی شده اند که در مجمع روحانیون مبارز و جامعه مدرسین و محققین حوزه علمیه قم جمع شده اند. در همین دوران امثال حجت الاسلام کدیور مغضوب‌اند و امثال حجت الاسلام اشکوری خلع لباس شده اند تا امثال امام جمعه مهریز سخنگوی انقلاب شوند. همان انقلابی که رهبر می گوید احمدی نژاد شعارهای آن را احیاء کرده است! و لابد امام جمعه مشهد"علم الهدا" و امام جمعه شیراز "حائری شیرازی" و هم اندیشان آنها آن را تئوریزه کرده اند. نه این بساطی که راه افتاده انقلاب است و نه آنها که رهبر فکر کرده رویش انقلابی کرده‌اند، انقلابی اند. انقلاب 57 شعارها و آرمان های دیگری داشت که همچنان نیز مطرح است و بازگشت به آن آرمان ها و شعارهایش به شهادت روزنامه های سال 57 و دیوارهای شهرها، بکلی چیز دیگری خلاف آن اوهامی بود که بنام انقلاب می خواهند جا بزنند. اگر خیزش دیگری هم در کشور رخ بدهد، برای نجات آن شعارها و آرمان هاست، همچنان که در دوم خرداد همه به یاد دارند، نه آنچه احمدی نژاد و امام جمعه های منصوب رهبر و خود رهبر می گویند

Sonntag, 24. August 2008

اعتصاب غذای سراسری زندانیان سیاسی و مدنی کرد




اعتصاب غذای سراسری زندانیان سیاسی و مدنی کرد


شبکه حقوق بشر کرد:
زندانیان سیاسی و مدنی کرد در تمام زندان های کشور، با امضای بیانیه ای اعلام کردند که از روز دوشنبه در تمامی زندان ها اعتصاب غذایی سراسری را آغاز می کنند.
زندانیان سیاسی کرد طی بیانیه ای "خطاب به انسانیت" برگزیدن اعتصاب غذا را اقدامی برای "بازپس گیری جسممان و فراتر بردنش از (زندان) و پیوند دادن آن با خواست رهایی" وصف نموده اند. آنان هم چنین اظهار داشته اند این اعتصاب غذا را جهت "شرمگین" ساختن حاکمیت، معطوف ساختن افکار عمومی به شرایط دشوار زندان، وضعیت فعالین مدنی کرد و وضعیت حقوق بشر در کردستان، سازمان داده اند.
یکی از زندانیان سیاسی و مدنی کرد با اشاره به فشارهای زیاده از حد حاکمیت به ویژه بر فعالان سیاسی و مدنی کرد و صدور احکام اعدام 8 تن از این فعالان و همچنین تشدید فشار بر بقیه زندانیان، اهداف این اعتصاب غذا را چنین شرح داد:
1- اعتراف حاکمیت به هویت سیاسی و مدنی این زندانیان و در پیش گرفتن رفتاری شرافتمندانه با آنان،2- تجدید نظر در اعدام دسته جمعی زندانیان و توقف فوری اجرای احکام اعدام کلیه زندانیان سیاسی و مدنی،3- پایان دادن به شکنجه، آزار و رفتارهای غیرانسانی نسبت به کلیه زندانیان،4- پایان دادن به تبعیض میان زندانیان سیاسی و مدنی و هم چنین تبعید آنان و نیز بهبود شرایط زندان،5- زندان های سراسر ایران بدون هیچ گونه محدودیتی تحت نظارت سازمانهای حقوق بشری داخلی و جهانی قرار گیرد،6- دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در جهت تحقق مبانی مسلم حقوق بشر و رعایت اصل انصاف، مورد اصلاحات اساسی قرار گیرد.
گفته می شود این زندانیان اعلام کرده اند که تا "مرگ" بر خواسته های خود باقی خواهند ماند.
این اعتصاب غذا مصادف با سالگرد کشتار زندانیان سیاسی دهه 60 و نیز قتل عام کردها در "قارنا" و "قلاتان" است.
اسامی زندانیان اعتصاب کننده در اولین فرصت اعلام خواهد شد

"شب از ستارگان روشن است"

در بیستمین سالگرد فاجعه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 خاطره همه جانفشانان راه آزادی را زنده نگاه داریم
اگر ما فراموش نکنيم.....جهان نيز فراموش نخواهد کرد
اگر ما سکوت نکنيم.......جهان نيز سکوت نخواهد کرد

اجلاس شورای مرکزی جبهه ملی ایران


اطلاعیه

اجلاس شورای مرکزی جبهه ملی ایران


در تاریخ ۳۱ مرداد ماه هشتاد و هفت جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران با حضور ۲۸ نفر از اعضاء تشکیل گردید . در این جلسه شورای مرکزی به اتفاق آراء تصویب نمود که تا پلنوم آینده اعضاء هیئت رئیسه و هیئت رهبری و هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران در مسئولیتهای خود باقی مانده و به انجام وظایف خود ادامه دهند .

دوم شهريور ۱٣٨۷
رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران ـ ادیب برومند

Samstag, 23. August 2008

راهپيمايی اعتراض آميز کارگران در خيابانهای اهواز


راهپيمايی اعتراض آميز کارگران در خيابانهای اهواز

واحد کارگري مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران
راهپيمايی اعتراض آميز کارگران لوله سازي خوزستان در خيابانهاي اهواز
صبح روز جاري کارگران "شرکت لوله سازي خوزستان" در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه ي خود در ميدان شهداي اهواز تجمع وبا در دست داشتن پلاکارد هايي خواستار پرداخت مطالباتشان شدند .
اين کارگران که حدود 100 نفر بودند شروع به راهپيمايي از ميدان شهدا به سمت خيابان نادري که مهمترين خيابان اهواز مي باشد نمودند و پس از گذشت حدود يک ساعت به پل نادري رسيدند و تجمع خويش را زير اين پل تا ساعت 11 ادمه دادند .
کارگران معترض در اين راهپمايي شعارهايي چون ( استاندار بي لياقت استعفا استعفا - گرسنه ايم گرسنه - مرگ بر ظالم) سر دادند.
گفتني است کارگران اين شرکت بيش از 5 ماه است که حقوق خود را دريافت نکردند.
لازم به ذکر است که در اهواز دو شرکت لوله سازي وجود دارد که هر دو شرکت در حال حاضر با بحران جدي در پرداخت حقوق کارگرانشان مواجه هستند
.

عفو بين الملل مجددا خواستار محاکمه مسئولان کشتار ۶۷ در زندان ها شد


عفو بين الملل مجددا خواستار محاکمه مسئولان کشتار ۶۷ در زندان ها شد

كسانی كه مسئول این كشتار بوده‌اند - كه یكی از بدترین تعدیات ارتكابی در ایران بشمار می‌رود - باید تحت تعقیب قرار بگیرند و در دادگاهی كه قانونی و عادی تشکیل شود، با رعايت همه تضمین‌های رویه‌ای لازم، بر اساس استانداردهای بین‌المللی دادرسی‌های عادلانه محاكمه شوند. این افراد در صورتی كه مجرم شناخته شوند باید به نحوی متناسب با خصوصیت بسیار سنگین این جنایات، ولی بدون حكم اعدام یا كیفرهای بدنی، مجازات شوند.

عفو بین‌الملل

اطلاعیه عمومی

AI Index: MDE 13/118/2008
19 اوت 2008

ایران: بیستمین سالگرد «قتل عام زندان» در ۱۹۸۸

بیست سال پس از این­كه مقامات وقت ایران موجی از اعدام‌های گروهی و شتابزده و عمدتا پنهانی را در سپتامبر 1988 آغاز كردند، عفو بین‌الملل فراخوان خود را برای به محاسبه كشاندن كسانی كه مسئول «قتل عام زندان» بوده‌اند تجدید می‌كند. در مورد نقض‌های فاحش حقوق بشری از این قبیل، صرف نظر از زمان ارتکاب آنها، هیچ مصونیتی از مجازات نباید وجود داشته باشد.

این سازمان هم‌چنین از حكومت فعلی ایران می‌خواهد كه از حضور بازماندگان قربانیان در گورستان خاوران در جنوب تهران در روز 29 اوت یا حوالی آن، به منظور یادآوری این سالگرد و دادخواهی برای عزیزانشان، جلوگیری نکند. صدها نفر از كسانی كه شتابزده اعدام شدند در این گورستان، و بسیاری از آنان در گورهای دسته جمعی بی‌نام و نشان، دفن شده‌اند.

عفو بین‌الملل نگران آن است كه مقامات ایران مانع برگزاری گردهمایی­های اعتراضی شوند یا آنها را پراكنده كنند، و به حكومت ایران یادآور می‌شود كه تحت قوانین بین‌المللی متعهد است به كسانی كه به صورت مسالمت‌آمیز تجمع می‌كنند اجازه دهد كه نظرات خود را بدون واهمه از دستگیری ابراز كنند.

قوانین بین‌المللی حقوق بشر ایجاب می‌كند كه مقامات ایران در موارد نقض‌ حق حیات، مانند موارد ارتکابی در طول «قتل عام زندان» ، كه در 1988 شروع شد و در سال بعد ادامه یافت، تحقیقاتی جامع و بی‌طرفانه انجام دهند و مسئولان آن را شناسایی‌ و تسلیم عدالت كنند. كوتاهی در این مورد تا كنون و مدت زمانی كه از این كشتار گذشته است به هیچ عنوان از این مسئولیت نمی­کاهد.

كسانی كه مسئول این كشتار بوده‌اند - كه یكی از بدترین تعدیات ارتكابی در ایران بشمار می‌رود - باید تحت تعقیب قرار بگیرند و در دادگاهی كه قانونی و عادی تشکیل شود، با رعايت همه تضمین‌های رویه‌ای لازم، بر اساس استانداردهای بین‌المللی دادرسی‌های عادلانه محاكمه شوند. این افراد در صورتی كه مجرم شناخته شوند باید به نحوی متناسب با خصوصیت بسیار سنگین این جنایات، ولی بدون حكم اعدام یا كیفرهای بدنی، مجازات شوند.

پس‌زمینه
در دوره‌ای‌ كه از اوت 1988 شروع شد و تا نزدیك دهمین سالگرد انقلاب اسلامی در فوریه 1989 ادامه داشت، مقامات ایران موج وسیعی از اعدام زندانیان سیاسی را به راه انداختند - كه در نوع خود، پس از آن چه در سال‌های اول و دوم پس از انقلاب اسلامی 1979 صورت گرفت، بزرگ‌ترین موج اعدام بشمار می‌رود. باور بر این است که در مجموع بین 4500 تا 5000 نفر، از جمله زنان، در این جریان كشته شدند.

Freitag, 22. August 2008

سخنرانی کورش زعیم در دیدار از خانواده کبودوند


سخنرانی کورش زعیم در دیدار از خانواده کبودوند

دفتر مردمداری جبهه ملی ایران تهران،
1 شهریور 1387
پیشگامان نوع دوستی، انسانیت و حقوق بشر، پیشگامان اخلاق اجتماعی و ترویج کنندگان رعایت قانون اساسی را به جای ستایش و تشویق، تهدید و بازداشت و زندانی می کنند.
کبودوندها را که با فعالیتهای حقوق بشری خود، مردم ستمدیده، محروم و مستاصل کردستان را به آینده امیدوار می کنند، و نیز به اینکه حتا در نظامی مانند جمهوری اسلامی امکان بهبود وجود دارد؛ به جای یازده مدال افتخار، یازده سال زندان می دهند.
کودکان یازده دوازده ساله را بخاطر حوادثی که در زدو خوردهای کودکانه رخ می دهد، بجای فرستادن آنها به مدرسه و آموزش و پرورش، به زندان می فرستند تا کمی بزرگتر شوند و بتوان آنها را کشت. آنهم بر خلاف قانون، بر خلاف اخلاق اجتماعی و دینی و بر خلاف قانون بین المللی. کشتن یک سرگرمی روزانه شده، به هر دلیل و به هر بهانه.
زنان را به زندان می اندازند که چرا به تن پروری، شهوت رانی و بی مسئولتی اخلاقی مردانی از ماقبل تاریخ اعتراض می کنند. مردان تجاوزگر را آزاد می گذارند و زنان تجاوز شده را به زندان می اندازند یا زیر خرواری از خاک و بتون پنهان می کنند. زنان حق طلب را بازداشت می کنند که چرا خود را با مردانی که آنها خود زاییده اند، شیر خود داده اند و در دامان خود پرورانده اند برابر می دانند. در این مورد من موافقم که آنها برابر نیستند. زنان برترند.
روزنامه ها را می بندند، نویسندگان را به بند می کشند، رسانه ها را سد می کنند که راستی را خاموش کنند؛ تا خود بتوانند بی سوادی ها، بی لیاقتی ها و نادرستی ها را وارونه نشان دهند.
زندانها را از دانشجویان که قلب تپنده جامعه هستند پر کرده اند، استادان فرهیخته را اخراج و بی سوادان و بی فرهنگان را بر دانشگاه و فرهنگ ما مسلط ساخته اند، تا فرهنگ قبیله ای هزاران سال پیش را بر ما تحمیل کنند. گواهینامه های دروغین، درآمد بیشتری از خزانه ملت می آورد، ولی دانش و خرد بیشتر نمی آورد.
هوشمندی بسیار بالایی نباید داشت تا بتوان درک کرد که نمی توان حریف همه این هم میهنان ناراضی، گریزان و خشمگین در سراسر پیرامون کشور شد، و آن زنان ناراضی و مغبون که نیمی ار جمعیت کشور را تشکیل می دهند، و آن هفتاد درصد جمعیت جوانان سرخورده و خشمگین.
شاه سلطان حسین! فنحعلی شاه! روحتان شاد باد، ولی ما، فرزندان کورش، هرگز نمی گذاریم اخلاف شما کشور ما را پاره پاره کنند
.

Donnerstag, 21. August 2008

اعتصاب پرستاران در قم


اعتصاب پرستاران در قم

به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس، پرستاران بيمارستان كامكار قم با اعتصاب و عدم حضور در محل كار خود دست به اعتراض زدند.
اين پرستاران نسبت به ميزان ساعت كاري خود و همچنين پرداخت حق‌الزحمه‌ها اعترض داشتند.
مدير حوزه رياست دانشگاه علوم پزشكي قم در اين ارتباط گفت: متأسفانه در ساعت 19 روز چهارشنبه تعدادي از پرستاران در محل كار خود حاضر نشدند و اين امر موجب معطل ماندن بيماران شد.
رضا شيرواني ادامه داد: اين پرستاران به دليل توقعات غيرقانوني خود دست به چنين اقدامي زدند كه با تمامي آنها برخورد مي‌شود
.

تیراندازی ماموران رژیم بسوی مردم در گرگان


یراندازی ماموران رژیم بسوی مردم در گرگان

پارسیان نیوز: دادستاني شهرستان گرگان از وقوع درگيري ميان عوامل انتظامي و عاملان ساخت و ساز غيرمجاز در بلوار صياد شيرازي گرگان و مجروع شدن سه نفر در اين درگيري خبر داد.
به گزارش فارس به نقل از روابط عمومي دادگستري كل گلستان، با گزارش ماموران شهرداري گرگان مبني بر ساخت و ساز غيرمجاز در اين بلوار و درگيري افراد متخلف و خاطي با ماموران شهرداري، گشت انتظامي كلانتري 11 گرگان به اين محل اعزام شد تا از اقدامات غيرقانوني اين گروه جلوگيري كند.
دادگستري گلستان ادامه داد: در پي اين اقدام حدود هشت نفر از عاملان ساخت و سازهاي غيرمجاز در اين بلوار با چوب، چماق، كارد و قمه به مقابله با نيروهاي انتظامي پرداختند كه در اين درگيري يكي از ماموران كادر انتظامي شديدا مورد كتك كاري قرار گرفت.
در پي اين حادثه مامور همراه وي ابتدا 10 تير هوايي براي متفرق شدن اين افراد شليك مي‌كند و چون متهمان همچنان به كتك كاري مامور انتظامي ادامه مي‌دهند، به ناچار مامور انتظامی دو تن از آنان را از ناحيه كمر به پايين مورد اصابت تير قرار مي‌دهد.
بر اساس اعلام دادگستري گلستان به نقل از دادستاني گرگان، مامور انتظامي و دو تن از متهمان اين درگيري به علت جراحات وارده هم‌اكنون در بيمارستان پنج آذر گرگان بستري شدند و تحت درمان هستند

Mittwoch, 20. August 2008

اعدام پنج تن دیگر در ایران / یک فرد بیگناه رفت بالای دار


اعدام پنج تن دیگر در ایران / یک فرد بیگناه رفت بالای

خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران نوشت پنج تن دیگر از جمله یک جوان 20 ساله در ایران بدار آویخته شدند. رضا حجازی که در زندان اصفهان اعدام شد، هنگام ارتکاب جرم منتسب به وی 15 ساله بود.
سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای اعدام نوجوان زندانی رضا حجازی را محكوم كرد.
وكیل این نوجوان به رادیو آلمان گفت من شوكه شدم، اجرای حکم اعدام باید با حضور اولیای دم صورت گیرد که در این مورد حتی به آنها نیز اطلاع داده نشده است.
محمد مصطفایی همچنین فاش ساخت که روز سه شنبه یک زندانی بی گناه به نام اصغر اسماعیلی نیز اعدام شده است.
وی به رادیو آلمان گفت ببینید امروز من شاهد ماجرایی بودم: قرار شده بود دو نفر را اعدام بکنند. هر جفت‌شان هم به اتهام زنای به عنف. یک خانمی را من دیدم آمد جلو. این خانم گفت من عذاب وجدان گرفتم از این که در دادرسی دروغ گفتم. این مرد (محکوم به اعدام) به من تجاوز نکرده. خب اون بی‌گناه است الان می‌رود بالای دار. وکیل محکوم آمد و باهم رفتند داخل زندان و با رییس زندان و با مجری حکم صحبت کردند. من دیدم وقتی این وکیل بیرون آمد، ناراحت و افسرده بود. گفتم چی شد؟ گفت قبول نکردند، یعنی می‌خواهند حکم را اجرا بکنند. و بعد از نیم‌ساعت شنیدم که ایشان بالای دار رفت. یعنی یک فرد بیگناه رفت بالای دار. در صورتی که می‌توانستند حکم ایشان را نگه دارند، اجرا نکنند، بعد بروند صحت و سقم این موضوع را دربیاورند.
حكم اعدام برای دو نوجوان دیگر در شیراز و مهاباد
روز گذشته دستگاه قضايی جمهوری اسلامی حكم اعدام دو نوجوان دیگر را در شهرهای شیراز و مهاباد صادر كرد. این دو نوجوان هنگام ارتكاب جرم انتسابی كمتر از 18 سال داشتند.
خبرگزاری فرانسه نوشت نوجوان اول امیر هنگام جرم انتسابی 16 ساله بوده كه قرار است به زودی به دار آویخته شود.
نوجوان دوم نیز كریم نام دارد كه هنگام ارتكاب جرم انتسابی 17 ساله بوده و هم اكنون در زندان مهاباد بسر می برد.
در حال حاضر حدود 140 نوجوان در زندانهای جمهوری اسلامی در انتظار اجرای حكم اعدام هستند

Dienstag, 19. August 2008

کودک آزاری بیشترین موضوع پرونده سازی در اورژانس اجتماعی







کودک آزاری بیشترین موضوع پرونده سازی در اورژانس اجتماعی



معاون دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اعلام گزارش چهارماهه سال جاری ۱۲۳ (اورژانس اجتماعی) استان تهران گفت: در چهارماهه اول سال جاری، هشت هزار و ۸۸۰ تماس با ۱۲۳ برقرار شد که هشت هزار و ۶۵۰ مورد آن به صورت تلفنی به مراکز ذی ربط ارجاع داده شده است.

دکتر رضایی فر در گفت وگو با ایسنا با بیان اینکه ۲۳۰ مورد از تماس ها، با تشکیل پرونده و اعزام تیم مربوطه پیگیری و بررسی شد، افزود: عمده پرونده های تشکیل شده مربوط به موضوع کودک آزاری بود که با ۱۸۳ مورد بیشترین پرونده تشکیل شده را به خود اختصاص داده است. به گفته وی پس از کودک آزاری، خشونت های فردی و خانوادگی با ۱۷ مورد و همسرآزاری با ۱۶ مورد به ترتیب بیشترین تماس هایی را در بر می گیرد که برای رسیدگی به آنها، پرونده ایجاد شده است.

معاون دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور ادامه داد: پنج مورد از پرونده های تشکیل شده که منجر به اعزام تیم به محل وقوع حادثه شده بود، مربوط به موضوع خودکشی، چهار مورد سالمندآزاری، دو مورد فرار از منزل، دو مورد معلول آزاری و یک مورد مربوط به رانده شدن (طرد شدن) از منزل بود.

به گفته رضایی فر، از میان ۲۳۰ پرونده، مشکل ۶۵ مورد با اعزام تیم کارشناسی و مددکاری به محل حادثه و در مراحل اولیه رفع شده است. همچنین ۱۷ مورد نیز به دلیل نیاز به پیگرد قانونی، به قوه قضائیه ارجاع داده شد، بنابراین می توان گفت هفت تا هشت درصد از پرونده های تشکیل شده در مراکز ۱۲۳، نیازمند مداخلات قضایی است.

وی خاطرنشان کرد: ۲۵ مورد از تماس های صورت گرفته به دلیل اشتباه بودن آدرس و… شناسایی نشده و هفت مورد از پرونده ها نیز در حال پیگیری است. معاون دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در ادامه گفت وگو با بیان اینکه درصد عمده کودک آزاری ها جسمی بوده است، اذعان کرد: به دلیل آگاهی نداشتن والدین یا ابتلای آنها به بیماری های روانی همچون اعتیاد، تنبیه های این کودکان به صورت شدید و خارج از عرف است و چنانچه آثار جراحاتی چون سوختگی و کبودی روی بدن کودک نمایان باشد، کودکان به پزشکی قانونی ارجاع داده می شوند و پس از معاینات بالینی در صورت نیاز به بیمارستان می روند.

معاون دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور بر این گفته که معمولاً کودک آزاری های روحی- روانی در جامعه و میان خانواده ها نادیده گرفته می شود، تاکید کرد: آزارهای جنسی به دلیل ماهیت خارج از عرف و شرع آن، بروز داده نمی شود و برای حفظ آبرو، پنهان باقی می ماند، به همین دلیل است که در اکثر موارد از کودک آزاری به کودک آزاری جسمی یاد می شود. رضایی فر در مورد همسرآزاری نیز خاطرنشان کرد: با توجه به نوع فرهنگ جامعه، همسران به دلایلی چون همسرآزاری به ۱۲۳ مراجعه نمی کنند، مگر در مواقعی که شدت آزار زیاد و جان فرد در خطر باشد یا آنکه فرد پناهگاهی همچون خانواده برای مراجعه نداشته باشد.

آره می جنگم واسه هر چیزی که ماله منه

زمان مورد نیاز برای دسترسی به مواد مخدر در ایران: ۳۰ دقیقه

زمان مورد نیاز برای دسترسی به مواد مخدر در ایران: ۳۰ دقیقه



خبرنامه امیرکبیر: دکتر فریبرز فرشاد دبیرعلمی هفتمین همایش انجمن علمی داروسازان ایران اعلام کرد:‌ متوسط زمان دسترسی به مواد مخدر در ایران ۳۰ تا ۴۰ دقیقه است و حدود سه میلیون معتاد در کشور وجود دارد.‌

فرشاد در گفتگویی که از سوی انجمن علمی داروسازان ایران منتشر شد، افزود:‌ سوء استفاده از داروها و مواد روانگردان در ایران به صورت یک مساله جدی و عامل تهدید کننده سلامت آحاد جامعه درآمده است و زمانی به ابعاد فاجعه بیشتر آشنا می شویم که بدانیم متوسط زمان دسترسی به مواد ۳۰ دقیقه است.

وی اعلام کرد براساس آمار اعلام شده از سوی نیروی انتظامی در سال گذشته بیش از ۸۰ هزار قرص اکستازی در ایران کشف شده است و براساس آمارهای رسمی حدود سه میلیون معتاد در کشور وجود دارد که با در نظر گرفتن اعضای چهار نفره برای هر خانواده و به صورت نسبی می توان می گفت حدود ۱۲ میلیون نفر از مردم ایران همه روزه به گونه ای در گیر بحران خانمان سوز اعتیاد هستند.

استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران افزود:‌ خلاء برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی کافی و نقش ضعیف رسانه ها و موانع و تابوهای فرهنگی و اجتماعی که بازگو کردن ابعاد فاجعه را محدود می کند ، مقابله با تهدید را دشوار و ناکارآمد می سازد.

اسماعیل احمدی مقدم دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر پیشتر شمار تخمینی معتادان کشور را بر اساس برآورد RSA انجام شده در مرکز داریوش در سال ۸۶، یک میلیون و ۱۶۰ هزار نفر عنوان کرده بود.

به گفته وی ، قطعا این آمار پس از جرم‌زدایی از اعتیاد و صدور کارت‌های درمان، در موقع مشابه کنونی در سال آینده، رسمی‌تر اعلام خواهد شد.

وی با بیان این که آمار دقیقی از شمار معتادان تفننی کشور وجود ندارد، تعداد این افراد را بر اساس تخمین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر خواند.

احمدی مقدم تصریح کرد:‌ مصوب شده است که هیچ دستگاهی، خارج از آماری که کمیته آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام می‌کند، آماری منتشر نکند.

وی همچنین درصد مصرف کنندگان قرص های روانگردان در کشور را نسبت به مواد مخدر ناچیز عنوان کرد و گفت:‌ دغدغه اصلی در عرصه مبارزه با مواد مخدر مصرف مواد مخدر از جمله کراک است.


از «مدیریت جهان» تا افتضاح تمام‌عیار


از «مدیریت جهان» تا افتضاح تمام‌عیار

شهاب‌نیوز: با سپری شدن نهمین روز از المپیک پکن متاسفانه می‌توان گفت که کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران به «ناکام بزرگ» المپیک بیست و نهم تبدیل شده و در حقیقت یک افتضاح [لغتنامه دهخدا: رسوایی] تمام‌عیار را به بار آورده است.به گزارش خبرنگار شهاب‌نیوز، با آن که هنوز نتایج مسابقات وزنه‌برداری، کشتی آزاد و تکواندو معلوم نشده و کاروان ورزشی ایران در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن است بتواند در جریان این رقابت‌ها به یکی دو مدال (ولو برنز) دست پیدا کند؛ اما هیچ چیز قادر نیست این واقعیت را کتمان نماید که المپیک پکن برای ایران یک رسوایی آشکار بوده است.طی ۹ روز گذشته در حالی ۵۲۱ مدال در میان قهرمانان رشته‌های مختلف توزیع شده و کشورهایی نظیر چین و آمریکا به ۶۱ و ۶۵ مدال دست پیدا کرده‌اند که کاروان ایران در تمام رشته‌ها از پرتاب دیسک گرفته تا جودو، قایقرانی، تیر و کمان، بدمینتون، بسکتبال، شنا، دوچرخه‌ سواری، کشتی فرنگی و… با شکست‌های حیرت‌آور مواجه بوده است. امیدداران کسب مدال برای ایران یکی یکی حذف شده‌اند و افرادی که انتظار می‌رفت شگفتی‌ساز باشند جز شکست سنگین چیزی به بار نیاورده‌اند. سخن تنها بر سر دریافت «مدال» نیست؛ کاروان ایران در اکثر رشته‌ها حتی عملکرد قابل تحسینی نیز نداشته است.تیم پنج نفره کشتی فرنگی ایران با سه مدالیست سال ۲۰۰۷جهان و به رغم برخورداری از یک ستاره بلامنازع بین‌المللی؛ «ناکام بزرگ» المپیک پکن نام گرفت و با کسب عنوان پنجم در وزن۵۵ کیلوگرم، یازدهم در ۶۶ کیلوگرم، یازدهم در ۸۴ کیلوگرم، شانزدهم در ۹۶ کیلوگرم و پانزدهم در ۱۲۰ کیلوگرم به کار خود پایان داد. ناکامی کشتی فرنگی که جامعه ورزشی کشور امید زیادی به آن بسته بودند نه تنها «افتضاح» ایران در المپیک پکن را تشدید کرد که حتی موجودیت کشتی ایران در سطح بین‌المللی را نیز زیر سئوال برد. البته هیچ کدام از مسئولین ورزش کشتی به این سئوال پاسخ نمی‌دهند که چرا تیم قدرتمند کشتی فرنگی ایران در المپیک پکن پرپر شد و با نتیجه‌ای به مراتب ضعیف‌تر از المپیک ‪۲۰۰۴ آتن به کار خود پایان داد؟ واقعاً چرا فرانسه که جایی در بین کشورهای صاحب کشتی جهان ندارد از المپیک پکن دو مدال طلا و برنز به دست می‌آورد و ایران با ستاره‌ای به نام «حمید سوریان» و دو مدالیست دیگر سال ۲۰۰۷ به نام‌های «سامان طهماسبی» و «قاسم رضایی» مطلقاً دست خالی به خانه باز می‌گردد؟در زمینه بسکتبال نیز با آن که ایران برای نخستین‌بار توانست تیم بسکتبال خود را به المپیک بفرستند و این موضوع البته جای افتخار دارد؛ اما واقعیت تلخ آن است که تیم ایران به «زنگ تفریح» سایر تیم‌ها تبدیل شد. تیم بسکتبال ایران پیش از اعزام به پکن حداقل ۲۵بازی تدارکاتی انجام داد و در مسیر اردوی پرهزینه خود از کشورهای ایتالیا، استونی، صربستان، استرالیا و آمریکا دیدار کرد؛ با این حال در پکن نتوانست حتی یک بازی قابل قبول ارایه کند.چنین وضعیتی البته در عرصه جودو نیز مشهود بود. تا آن جا که «محمدرضا رودکی» جودوکار فوق سنگین ایران که پرامیدترین جودوکار کشورمان محسوب می‌شد در دیدار رده‌بندی وزن به اضافه ‪ ۱۰۰کیلوگرم در کمتر از یک دقیقه مغلوب حریف کوبایی خود شد و پرونده این رشته نیز نهایتاً بدون هیچ مدالی بسته شد.وضعیت سایر رشته‌ها البته به مراتب از جودو بدتر بود. «هما حسینی» پرچمدار کاروان ایران که اظهارات ضدآمریکایی او بازتاب بسیاری پیدا کرد در گروه خود بین چهار نفر چهارم شد. بدمینتون‌باز ایرانی در همان مسابقه اول حذف شد و یکی از دوچرخه‌سواران ایرانی حتی نتوانست از خط پایان عبور کند. پرتاب دیسک هم هیچ نتیجه‌ای نداشت. و البته شناگر ایرانی نیز در اتفاقی که بالاخره معلوم نشد چه بوده است؛ حتی از حضور در میدان مسابقه خودداری کرد! جالب آن است که رسانه‌های غربی تاکید می‌کنند وی به دلیل حضور یک ورزشکار اسرائیلی از مسابقه انصراف داده است اما مقامات ورزش ایران به دلیل نگرانی از مجازات‌های مقامات المپیک به شدت این مساله را تکذیب می‌کنند.این همه در حالی است که به گفته کارشناسان ورزش؛ کاروان ایران در زمینه «وزنه‌برداری» بدون حضور رضازاده شانس چندانی ندارد، تیم ملی «کشتی آزاد» ایران ضعیف‌ترین تیم از نوع خود در سال‌های اخیر است و هادی ساعی، عضو شورای شهر تهران و قهرمان «تکواندو» ایران نیز بیشتر در هیات یک سیاستمدار عازم پکن شده است. بگذریم از رشته‌هایی چون «پرتاب وزنه»، «تنیس روی میز»، «دومیدانی» و «بوکس» که هیچگاه ورزش بومی ایران نبوده و نقطه قوت کاروان‌های جمهوری اسلامی نیز محسوب نشده‌اند.خبرنگار شهاب‌نیوز می‌افزاید: اکنون سئوال اصلی این است که چه عامل یا عواملی باعث شده است نتایج کاروان ورزشی ایران به گفته آقای کفاشیان دبیر کمیته ملی المپیک یک «فاجعه» باشد؟ چه مسائلی باعث شده است که به رغم تمام تلاش‌های صورت گرفته، المپیک پکن به یکی از بدترین المپیک‌های تاریخ ورزش ایران تبدیل شود؟ بدون شک مقصر دانستن ورزشکاران عزیز کشورمان که در پکن از جان مایه گذاشتند نوعی کم‌لطفی و کوتاه‌نگری است؛ با این وصف واقعاً چرا کاروان ورزشی ایران چنین رسوایی‌ای را به بار آورده است؟مطمئناً پاسخ به این سئوال ظاهراً پیچیده، چندان دشوار نیست. مشکل ایران در اغلب زمینه‌ها از جمله ورزش در درجه اول مشکل «مدیریت» است؛ مشکلی که مطلقاً و تحت هیچ شرایطی با تبلیغات، سخنرانی‌های امیدبخش، تحقیر منتقدین و متهم کردن آن‌ها به کارشکنی برطرف نخواهد شد. همین مشکل بزرگ است که باعث می‌شود ایران در جریان المپیک پکن بیشترین سرمایه‌گذاری مالی را نسبت به المپیک‌های قبلی انجام دهد، در برخی رشته‌ها تیم‌هایی بی‌بدیل و پرستاره را عازم میدان نماید و بیشترین تبلیغات را انجام دهد؛ اما در مقابل یکی از بدترین نتایج را به دست بیاورد. مروری بر رسانه‌های ورزشی طی یک سال گذشته نشان می‌دهد که چگونه منتقدان نسبت به خانه‌نشین کردن افراد خبره، دادن صندلی‌های تعیین ‌کننده به افراد ناکارآمد و رویکردهای کهنه مدیریتی در برخی فدراسیون‌ها و رشته‌های ورزشی هشدار داده بودند؛ اما این هشدارها به کارشکنی، تضعیف ورزش، سیاه‌نمایی و … تعبیر شد!خبرنگار شهاب‌نیوز در پایان آورده است: محمود احمدی‌نژاد تاکنون بارها از نحوه مدیریت جهان انتقاد کرده و تاکید کرده است که برنامه‌های کارآمدی برای «مدیریت جهان» دارد. وی سال ۸۷ را نیز سال فعالیت در عرصه «مدیریت جهان» خوانده است. اکنون می‌توان این سئوال را پرسید که چرا دولت جناب آقای احمدی‌نژاد قبل از تلاش برای مدیریت جهان، تلاش نمی‌کند که ورزش ایران را مدیریت کرده و مشکلات بعضاً مزمن و ریشه‌دار این حوزه را یک بار برای همیشه برطرف نماید؟ همچنان که می‌توان این سئوال را مطرح کرد که چرا طی ۴ سال گذشته ورزش ایران این گونه عقبگرد داشته و نتایجی به مراتب بدتر از المپیک آتن را به دست آورده است؟

Samstag, 16. August 2008

محمد هاشمی و بهاره هدایت، عصر امروز از زندان آزاد شدند


محمد هاشمی و بهاره هدایت، عصر امروز از زندان آزاد شدند

خبرنامه امیرکبیر: محمد هاشمی، دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت و بهاره هدایت، دبیر کمیسیون زنان تحکیم امروز بعد از ظهر با قرار کفالت آزاد شدند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که در 23 تیر ماه در منزل مسکونی شان بازداشت شده بودند، پس از بازداشت به اوین منتقل شده و بیش از یک ماه در سلول انفرادی به سر بردند. نیروهای امنیتی با تفتیش منازل آنها و حکم جلب به صورت هماهنگ آنها را دستگیر کردند. چند روز پس از بازداشت این دانشجویان، خبرگزاری های ایرنا و ایسنا با شایعه پراکنی، از قول یک مقام آگاه قضایی اتهام این هاشمی و هدایت را "ارتباط با گروهک های ضد انقلاب خارج از کشور" عنوان نمودند، اما پس از چند روز متین راسخ قاضی شعبه یک بازپرسی دادگاه انقلاب در دیدار با خانواده های آنان، اتهام دو عضو شورای مرکزی را "اقدام علیه امنیت ملی" ذکر نمود. در 8 مرداد اخباری مبنی بر صدور قرار کفالت برای آنان منتشر شده و به خانواده هایشان اعلام شد که ظرف چند روز آزاد خواهند شد. گرچه خانواده هایشان انتظار آزادی بهاره هدایت و محمد هاشمی را در آن زمان داشتند اما این قول عملی نشد. در همان زمان قاضی حداد در مصاحبه ای با ایسنا بار دیگر اعلام کرد اتهام این دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، ارتباط با گروه های ضدانقلاب خارج از کشور است. حداد همچنین مدعی شده بود این دو به این ارتباط اعتراف کرده اند. ولی در دیداری که خانواد ه محمد هاشمی با او داشتند و تماس تلفنی بهاره هدایت از زندان اوین، انها اعلام کردند اتهامات مطرح شده در رسانه ها را قبول ندارند و هیچ گونه اعترافی در این زمینه نکرده اند. بعد از 17 روز کشمکش و بلاتکلیفی امروز و بعد از گذشت بیش از یک ماه از بازداشت دو عضو شورای مرکزی تحکیم وحدت، محمد هاشمی و بهاره هدایت با همان قرار کفالت قبلی از زندان آزاد شدند.

Donnerstag, 14. August 2008

نامه اي نيمه تمام از فرزاد کمانگر




نامه اي نيمه تمام از فرزاد کمانگر


به نام آزادي


در پي برگزاري تجمعي مسالمت آميز در شهر سنندج در حمايت از فرزاد کمانگر ، سما و حبيب بهمني دو فعال حقوق بشر از هزاران کيلومتر فاصله و از شهر بندرعباس براي حضور در اين تجمع و انجام وظيفه اجتماعي و انساني خود طي مسير نمودند ، اين دو فعال حقوق بشر در تاريخ 2/5/87 توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و به اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل گرديدند و مورد بدرفتاري قرار گرفتند و همچنان نيز در زندان اين شهر به سر مي برند . نامه ذيل را فرزاد کمانگر خطاب به سماء بهمني نوشته است که بعلت انتقال فرزاد کمانگر به سلول انفرادي و قطع تمامي تماسهاي وي با دنياي بيرون متن ناتمام به پايان ميرسد.با تو بودن دل ميخواهد سرزمين من ¹سلام مهمان در بند من ، به سرزمينم خوش آمدي ، سرزمينم را بر روي کاملترين نقشه هاي جهان هم جستجو نکن ، به دنبال يافتن طول و عرض جغرافياي آن نباش ،از آخرين نشانه هاي صنعت و از کنار آخرين کارخانه که گذشتي دياري برهنه از صنعت و آکنده از فقر و گرسنگي در برابرت نمايان مي شود ، دياري با افقي سرخ به سرخي تاريخش و خورشيدي زرد به رنگ کشتزارهاي گندمش و درختان سبز بلوط که نشان از صلابت و زندگي ساکنانش است در مقابلت آغوش گشوده اند ، با مردماني از جنس خودتان پر از صداقت و راستي که هنوز صميميت و يکرنگي سالهاي دور اجدادمان را به يادگار نگه داشته اند ، مردماني که سالهاست نابرابري ها و بيدادها و آوارگي ها و تبعيض ها و ظلم ها و ديکتاتوري ها به زانويشان در نياورده ، سرزميني که هرکس درد مردمانش را فرياد بزند ، فريادش را به بند مي کشند ، جواناني دارد از نسل خورشيد که براي شناساندن آلام مردمانشان و آرمانهايشان به دنيا هر کاري ميکنند.گاهي لاکپشت را به پرواز در مي آورند ، گاهي اسبها را مست ميکنند ، گاهي با يک وبلاگ که همه بضاعت و توانشان است درد هزاران ساله ملتشان را فرياد ميکشند و به ظلم و تبعيض اعتراض ميکنند ، گاهي با آوايي از اين سرگذشت پر سوز و گداز ملتشان را در قلب موسيقي و آواز ، کوي به کوي و کشور به کشور جاري مي سازند.عزيزم سماء ، حال که دوربينت را گرفتند با ديدگان بنگر و با نيزه قلمت بنويس ، بنويس که اين سرزمين سالهاست که زخمي است ، زخمي از خشونت ، سرکوب و سرب .بنويس که اين زخم مرهم ميخواهد و تيماردار ، بنويس سرزمين من حلقومي ميخواهد مثل ما تا ناگفته هايش را فرياد زند و گوشهايي که پاي درد و دل مردمش بنشيند ، بنويس در اين ديار گلها ، گلوله ها حکمرانند ، بنويس اينجا خنجر همه روزه خون را به محاکمه ميکشد.بنويس در کوره راهها اينجا همه به کمين خورشيد نشسته اند ، به تاراج چشم و قلم و دوربين و به کمين آگاهي و دوستي ، بنويس که اينجا مينها هنوز به پاي کودکان زهرخند ميزنند ، اکنون که سرزمينم کردستان را ديده اي ، گلايه نکن که زنداني ات کرده اند اين زندان سالهاست که چون چرکين غده اي بر دل ما سنگيني ميکند ، گله نکن که نگذاشتند ميزبان خوبي برايت باشم ، اين مهمانهاي ناخوانده ميخواهند رسم مهمان نوازي را نيز از ما به يغما ببرند و از بين ببرند .گله نکن که آواي ما هزينه است ، آخر در سرزمين من سالهاست "خج و سيامند"² و شيرين و فرهاد تحت تعقيب اند و سالهاست که عشق و آشتي تحت پيگرد قانوني هستند ، سالهاست آواز ما بي قراريهاي نوعروسان چشم به راه داماد و مادران چشم به راه عروسي فرزندان است .آواز ما داستان "خجه هاي بي سيامند" است ، داستان "زين است که بدنبال مم"³ زندان به زندان و شهر به شهر آواره گشته ، سالهات که فرهاد سرزمينم بر ديوار ظلمت نقش خورشيد و بنفشه ميکشد ، سالهاست زنگي مست شرافت شيرين آواره به دنبال فرهاد را به تيغ ميزند.گلايه نکن که اگر حوره و طيران سوزناک است ، آخر لبريز از اشک يعقوبهاي چشم انتظار فرزند است و داستان خواهران چشم انتظار برادر ، اما با اين همه چونان کوه زيرسالي مانده ايم که در دريا مي ايستد .نوشته اي نا تمام از فرزاد کمانگر

آزادی احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی پس از تحمل ۱۵ ماه حبس

آزادی احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی پس از تحمل ۱۵ ماه حبس

خبرنامه امیرکبیر: احمد قصابان، مجید توکلی و احسان منصوری، سه عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، چهارشنبه شب، ۲۳ مرداد، ساعت ۸ شب پس از ۱۵ ماه از زندان اوین آزاد شدند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر پس از پیگیری خانواده های این سه دانشجو، آن ها توانستند پس از گذشت ۱۵ ماه حبس ناجوانمردانه از زندان آزاد شوند و به آغوش خانواده و دوستانشان بازگردند.

ساعتی پس از آزادی قصابان، توکلی و منصوری خانواده های آن ها و اعضای انجمن اسلامی امیرکبیر، دفتر تحکیم وحدت به همراه فعالین سابق دانشگاه امیرکبیر با حضور در منزل ایشان به استقبال آن ها رفتند.

لازم به ذکر است احمد قصابان روز ۱۳ اردیبهشت ۸۶، مجید توکلی ۱۹ اردیبهشت ۸۶ و احسان منصوری در ۱ خرداد ۸۶ در پی انتشار چند نشریه که حاوی مطالبی موهنی بودند بازداشت شدند. این سه دانشجو پس از تحمل بیش از ۶۰ روز انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین به اتاق های عمومی این بند منتقل شدند و پس از گذشت ۵ ماه دادگاه بدوی آن ها تشکیل و شعبه ۶ دادگاه انقلاب آن ها را به تحمل ۲، ۲ و نیم و ۳ سال حبس محکوم کرد.

در ادامه رسیدگی به پرونده قصابان، توکلی و منصوری، پرونده آن ها در آذرماه سال گذشته به شعبه ۱۰۴۳ دادگاه عمومی ارجاع شد و این دادگاه این سه تن را از کلیه اتهامات وارده تبرئه نمود و نشریات موهن را جعلی دانست. قاضی شعبه ۱۰۴۳ همچنین برای این سه دانشجو اقدام به صدور وثیقه کرد ولی تبدیل قرار بازداشت منجر به آزادی آن ها نشد.

این سه دانشجو تا زمان تشکیل دادگاه تجدیدنظر در زندان باقی ماندند. رسیدگی نهایی به پرونده نشریات موهن دانشگاه امیرکبیر بهمن ماه سال گذشته در شعبه ۴۴ دادگاه تجدیدنظر آغاز و در نهایت در فروردین ماه گذشته منجر به صدور حکم ۲۲، ۲۶ و ۳۰ ماه حبس برای منصوری، قصابان و توکلی گردید.

پس از قطعی شدن احکام حبس این سه دانشجو تلاش خانواده های آن ها جهت استفاده از امکان ماده ۱۸، مرخصی، آزادی مشروط و… آغاز شد و در نهایت احمد قصابان، مجید توکلی و احسان منصوری توانستند با استفاده از امکان آزادی مشروط شب گذشته پس از ۱۵ ماه حبس از زندان آزاد شوند.

خبرنامه امیرکبیر آزادی این سه دانشجو را به خانواده ایشان و کلیه فعالین دانشجویی تبریک می گوید.

Dienstag, 12. August 2008

فراخوان ائتلاف گروهها و فعالان جنبش زنان علیه لایحه «حمایت از خانواده»


با پیوستن به ائتلاف مانع تصویب لایحه ضد خانواده شوید

امروز سرنوشت خانواده های ایرانی، وارد مرحله حساس و تعیین کننده ای شده است. مجلس هشتم، تصمیم دارد تا لایحه ای را به نام «لایحه حمایت از خانواده» (که در میان فعالان جنبش زنان به «لایحه ضدخانواده« شهرت یافته) در مجلس شورای اسلامی به تصویب برساند. این لایحه که در شهریورماه سال گذشته (۱۳۸۶) از سوی دولت نهم به مجلس ارائه شد، در ۱۸ تیرماه امسال (۱۳۸۷) به تصویب کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس رسید و هر روز بیم آن می رود که در صحن علنی مجلس به تصویب قطعی برسد.
در لایحه «ضدخانواده» بر «بی حقوقی» زن ایرانی در قوانین موجود صحه گذاشته شده است و نه تنها به لغو کامل قانون تعدد زوجات و تاکید بر «تک همسری» صحه نگذاشته، بلکه ازدواج مجدد مردان را صرفا به شرط تمکن مالی (و تعهدی بدون ضمانت اجرایی) تشویق می کند.
در لایحه «ضدخانواده» نه تنها بر مسئله «بی حقوقی کامل زنان در امر طلاق» تاکید کرده بلکه با طولانی کردن روند طلاق آنان را با دشواری های بیشتری مواجه ساخته است.
در لایحه «ضدخانواده» نه تنها ازدواج موقت (صیغه) برای مردان متاهل را منع نکرده، بلکه حتا لزوم ثبت این ازدواج را نیز منتفی دانسته است.
در لایحه «ضدخانواده» نه تنها حق بدون قید و شرط زنان برای اشتغال را به رسمیت نشناخته، بلکه بر ای تنها «پشتوانه» (از سر ناگزیری شان) یعنی «مهریه» نیز پیش از دریافت آن، مالیات تعیین کرده است.
در لایحه «ضدخانواده»، نه تنها هیچ اثری از «حمایت از خانواده» دیده نمی شود، بلکه با تایید قوانین عقب مانده و غیرانسانی، کانون خانواده های امروز را به سمت «تزلزل» و «ناپایداری» هرچه بیشتر سوق می دهد.
با توجه به موارد بالا، به روشنی می بینیم که در این لایحه، به جای «حمایت» از کیان خانواده، متاسفانه «ضدیت» با زندگی انسانی بین زن و مرد در خانواده ها موج می زند.
مفاد غیرانسانی «لایحه ضدخانواده» مذکور، درحالی از سوی دولت به طرزی «غیرمسئولانه» به مجلس ارائه شده، که ما هر روز شاهد فجایع انسانی ناشی از حضور قوانین نابرابر موجود بر زندگی میلیون ها خانواده ایرانی، افزایش حیرت انگیز جنایت و «خشونت» علیه زنان و کودکان، و روند تصاعدی افزایش انواع آسیب های اجتماعی (از جمله افزایش همسرکشی به واسطه نبود حق طلاق) در این کشور پهناور هستیم. دادگاه های خانواده مملو از پرونده زندگی های به بست رسیده ای است که اگر قوانین نابرابر موجود، تغییر می یافت، به یقین، رو به کاهش می گذاشت.
از این روست که ما امضاء کنندگان این فراخوان که سال هاست با تعهد و دلسوزی برای جلوگیری و کاهش فجایع انسانی ناشی از این قوانین تلاش کرده ایم، اکنون گرد هم آمده ایم تا در این مقطع سرنوشت ساز زندگی زن ایرانی، با شکل دهی به یک ائتلاف بزرگ بتوانیم با یاری گرفتن از هر روش ممکن و با اتکاء به هر آن چه در توان داریم و به پشتوانه همدلی و نیروی جمعی مان، از تصویب این لایحه ضدخانواده در مجلس جلوگیری به عمل آوریم.
به این سبب، دست یاری به سوی تمامی هموطنانمان دراز می کنیم، به سوی ایرانیان آزاده ای که به سرنوشت زنان کشورشان و نیز به زندگی عادلانه بین زن و مرد در خانواده ای بر مبنای انسانیت و عطوفت می اندیشند، از همه هم وطنان از هر گروه و دسته، و با هر ایدئولوژی و مرام و از هر قوم و مذهب و جنسیتی، در هر کجای عالم که زندگی می کنند تقاضا داریم با پیوستن به این ائتلاف و به کارگیری تجربه و توان شان، برای جلوگیری از تصویب این لایحه، زنان هموطن خود را یاری دهند.
برای پیوستن به این ائتلاف اسامی خود را به این آدرس ایمیل بفرستید
layehe.zedekhanevadeh@gmail.com

اطلاعات بیشتر را در وبلاگ ائتلاف گروهها و فعالان جنبش زنان علیه لایحه ضد خانواده ببینید


Sonntag, 10. August 2008

سالروز درگذشت فريدون فرخزاد


فریدون فرخزاد - یکی از قربانیان قتلهای زنجیره ای

Samstag, 9. August 2008

اعتصاب کارگران شرکت کشت و صنعت نيشکر هفت تپه


اعتصاب کارگران شرکت کشت و صنعت نيشکر هفت تپه

واحد کارگري مجموعه فعالان حقوق بشر
صبح امروز شنبه جمعي از کارگران نيشکر هفت تپه در اعتراض به عدم تحقق وعده هاي مديران شرکت در خصوص پرداخت مابقي مطالبات وعدم توجه مجدد به خواسته هايشان دست از کار کشيدند و جلوي درب مدير عامل تجمع کردند.اين کارگران اعلام کردند در صورت عدم پاسخگويي و بر آورده شدن خواسته هايشان بارديگر دور جديدي از اعتصابات کارگري در اين شرکت به راه خواهد افتادو روزهاي آينده با تعداد بيشتري از کارگران اعتصاب مي کنند.گفتني است در دور گذشته اعتصاب، کارگران موفق شدند دستمزد سه ماه از حقوق عقب افتاده خود را دريافت کنند و با وعده مديران مبني بر مهلت چند روزه براي پرداخت مابقي مطالبات کارگران به سر کار برگشتند.
لازم به ياد آوري است بر اساس گفته هاي فعالان کارگري در اين شرکت طي روزهاي گذشته با توجه به اعلام واگذاري شرکت به سازمان صنايع و معادن مديران شرکت سعي در تحريک کارگران براي برهم زدن نظم کارخانه را داشتند تا بدين وسيله با متشنج نشان دادن جو هفت تپه از تغييرات مديريتي جلوگيري کنند به همين دليل اين فعلان کارگري تجمع خود را کاملا مسالمت آميز وفقط در اعتراض به عدم تحقق وعده هاي مديران بيان کردند و گفتند : خواست کارگران هفت تپه در خصوص واگذاري شرکت کشت و صنعت نيشکرهفت تپه و بويژه خوراک دام اينست که به گونه اي کارشناسي و بر اساس موازين کاملا قانوني انجام پذيرد و نظر نمايندگان کارگران نيز مورد توجه قرار گيرد

اجرای تحریمهای جدید اتحادیه اروپا علیه ایران


اجرای تحریمهای جدید اتحادیه اروپا علیه ایران
بی بی سی :کشورهای عضو اتحادیه اروپا تحریم های تجاری و مالی جدیدی را علیه ایران به اجرا گذاشته اند. روز جمعه، 8 اوت (18 مرداد)، نمایندگان بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا رسما وضع یک رشته محدودیت های جدید مالی و تجاری علیه ایران را تصویب کردند تا به این وسیله جمهوری اسلامی را برای عمل به قطعنامه های شورای امنیت در مورد تغییر سیاست هسته ای این کشور به خصوص تعلیق غنی سازی اورانیوم تحت فشار قرار دهند. اتحادیه اروپا پیشتر تحریم های مندرج در قطعنامه مصوب ماه مارس شورای امنیت را به اجرا گذاشته و تصمیم روز جمعه شامل تحریم هایی افزون بر موارد پیش بینی شده در این قطعنامه است. تحریم های اضافی شامل دستور به نهادهای مالی کشورهای عضو اتحادیه برای "احتیاط" در قبول تعهدات جدید در زمینه حمایت مالی از مبادلات تجاری با ایران از جمله در زمینه اعطای اعتبار، ضمانت و بیمه صادراتی به ایران است. به نیروهای نظامی و انتظامی، از جمله نیروی دریایی این کشورها نیز اجازه بازرسی محمولات زمینی، هوایی و دریایی به مقصد ایران داده شده است. در این زمینه به خصوص توجه به محموله هایی که توسط بخش حمل بار هواپیمایی ملی ایران (ایران ایر کارگو) و شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی حمل می شود مورد تاکید قرار گرفته است. کشورهای اتحادیه اروپا همچنین ملزم شده اند ارتباط موسسات مالی خود با نهادهای مالی جمهوری اسلامی، به خصوص بانک صادرات ایران، را به دقت زیر نظر داشته باشند. تحریم یکجانبه غرب روز چهارشنبه این هفته، ایالات متحده و بریتانیا اعلام داشتند که کشورهای عضو گروه 1+5 - متشکل از آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان - در مورد صدور قطعنامه جدیدی از سوی شورای امنیت علیه ایران به توافق رسیده اند اما روسیه دستیابی به توافقی قطعی در این زمینه را تکذیب کرد. ایالات متحده و بریتانیا تشدید تحریم های بین المللی علیه ایران را با با توجه به خودداری این کشور از عمل به قطعنامه های مصوب شورای امنیت و پذیرش پیشنهادهای گروه 1+5 ضروری دانسته اند. بسته پیشنهادی، شامل برخی امتیازات اقتصادی، تجاری، سیاسی، امنیتی به فنی به ایران در برابر تصمیم این کشور به تعلیق غنی سازی اورانیوم، در ماه ژوئن سال جاری به مقامات جمهوری اسلامی ارائه شد و روز نوزدهم ماه ژوئیه، نمایندگان ایران و اتحادیه اروپا در مذاکراتی با حضور هیات های اعزامی کشورهای گروه 1+5 در ژنو شرکت کردند. در پی این مذاکرات، مقامات غربی گفتند که به ایران دو هفته فرصت داده شده است تا نظر نهایی خود در قبول یا رد بسته پیشنهادی را اعلام دارد اما این مهلت روز شنبه این هفته و بدون دریافت پاسخ جمهوری اسلامی به این پیشنهادها به پایان رسید. کشورهای غربی با اشاره به خودداری ایران از دادن پاسخ قطعی به بسته پیشنهادی صدور قطعنامه دیگری حاوی تنبیه های گسترده تر بین المللی علیه جمهوری اسلامی را لازم دانسته اند. در عین حال، منابع آمریکایی اذعان کرده اند که با توجه به مقاومت روسیه و چین در برابر وارد کردن فشار بین المللی بیشتر بر ایران، تصویب قطعنامه جدیدی علیه ایران مستلزم چند ماه مذاکره و مصالحه خواهد بود. در نتیجه، کشورهای غربی، که ایران را به تلاش برای دستیابی به تسلیحات اتمی در پوشش برنامه های صلح آمیز هسته متهم می کنند، کوشیده اند محدودیت های اقتصادی جدیدی را خارج از مصوبات شورای امنیت علیه ایران به اجرا بگذارند. جمهوری اسلامی، که بر صلح آمیز بودن برنامه های اتمی خود تاکید دارد، هر نوع اقدام در وضع تحریم های یکجانبه از سوی کشورهای غربی را غیرقانونی دانسته و بر ادامه برنامه غنی سازی اورانیوم به منظور تولید سوخت مورد نیاز نیروگاه های هسته ای تاکید نهاده است. روز جمعه آیت الله محمد امامی کاشانی، امام جمعه موقت تهران، در خطبه های نماز جمعه گفت که ایران با تهدیدهای کشورهای 1+5 از برنامه های هسته ای خود عقب نشینی نمی کند و افزود "دنیا از چین و روسیه انتظار دارد محکم و جدی علیه آمریکا و بریتانیا بایستند."

یکی بود

یکی بود
یکی بود آنکه ریش دارد نبود

Mittwoch, 6. August 2008

شصت و چهارمین سال بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی

بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی
بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی دو عملیاتی اتمی بود که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفت. طی این عملیات‌ها، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز بر روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد که باعث کشتار وسیع شهروندان این دو شهر گردید. حدود ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این حملات جان باختند که اکثر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند.[۱] بیش از نیمی از قربانیان بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.[۲][۳]
بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناکازاکی تا به امروز تنها موارد استفادهٔ جنگی از سلاح هسته‌ای در جهان است.
پس از این دو بمباران، دولت ژاپن تسلیم شد.

Dienstag, 5. August 2008

در یکصدودومین سال صدور فرمان مشروطيت

دموکراسى و مدرنيته،اين آرمان‌هاى مشروطيت، همچنان در دستور روز هستند

مشروطيت، والاترين دستآورد و ارزشمندترين يادگار نياکان ما در سال‌هاى نخستين قرن دوران‌ساز بيستم است که پيروزمندانه و سرفرازانه توانستند با انديشه و اقدام خود نيروى نوينى را وارد حيات سياسى و فرهنگى کشور نمايند و حاکميت مطلق را از دو اقتدار مستبد سياسى و دينى سلب کنند.
انقلاب مشروطيت و در پی آن فرمان مشروطیت که در تاریخ 13 جمادی الاول 1324 هجری قمری صادر گردید را بايد بزرگ داشت. نه تنها از اين‌رو که واقعه اى بسيار با اهميت در تاريخ اخير مردم ايران و آسيا بود و توانست کشور ما را در مسير پيوستن به دنياى معاصر، نو، آزاد و دموکراتيک قرار دهد، بلکه بيشتر از اين‌رو که مطالبات آن همچنان نافرجام مانده‌اند و تحقق آنها هم‌چنان در دستور روز هستند. براى آنان که ادامه سنت مشروطيت را در نوگرائی و رشد و توسعه ملى ايران کنونى مى بینند، يک دنيا کار باقی است تا که اين انقلاب دوران ساز بتواند به مرحله تکاملى خود دست يابد. با عمل به وظايف معوقه و پاسخگوئى به وظايف نوين و امروزين است که خواهيم توانست وارثان و ادامه‌دهندگان سنت ارزشمند مشروطيت باشيم.در یکصدودومین سال صدور فرمان مشروطيت که جنبش مشروطه بر بستر اعتراض مدنى آنرا بر شاه قجر تحميل کرد، نام بزرگان انديشه‌ساز مشروطيت چون ميرزا فتحعلى آخوندزاده، مستشارالدوله، اهتشام السلطنه، سید محمد طباطبائی، سید حسن تقی زاده، طالبوف تبريزى، زين‌العابدين مراغه‌اى، ميرزا آقاخان کرمانى، شيخ احمد روحى و شعرانی همچون ملک الشعرای بهار و اشرف الدین حسینی ... را با احترام بر زبان جاری مى‌کنيم و یاد مردان بزرگ چون ستارخان، باقرخان،... و هزاران مبارز گمنام تبريز، تهران، رشت، بختيارى و ديگر ایرانیان آزادیخواه سلحشور را گرامی مى‌داريم.
دفتر مرکزی سازمان جوانان جبهه ملی ایران خارج از کشور

Montag, 4. August 2008

تربيت اسلامی در اوين و دبستان يکی است

منطق سیلی و شلاق

تربيت اسلامی در اوين و دبستان يکی است

پنج بعلاوه یک رژیم تهران را به تشدید تحریمها تهدید کرد


به گزارش خبرگزاری فرانسه از واشنگتن، نمایندگان شش قدرت بزرگ جهان درگیر در مناقشه هسته ای جمهوری اسلامی امروز رژیم تهران را به تشدید تحریمها تهدید کردند.
به گفته یک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، نمایندگان کشورهای عضو گروه پنج بعلاوه یک (آمریکا، فرانسه، انگلستان، روسیه، چین و آلمان) روز دوشنبه در یک کنفرانس تلفنی توافق کردند چنانچه رژیم تهران پاسخی مثبت به بسته پیشنهادی آنها ندهد، با تحریمهای جدید روبرو خواهد شد.
کنفرانس تلفنی کشورهای گروه پنج بعلاوه یک بدنبال گفتگوی خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی صورت گرفته است.
بنابراین گزارش، جلیلی در تماس تلفنی به سولانا گفته است که جمهوری اسلامی فردا پاسخ خود را به بسته پیشنهادی کشورهای پنج بعلاوه یک بطور کتبی ارایه خواهد داد.
گونزالو گالگوس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت کشورهای پنج بعلاوه یک توافق کردند که اگر پاسخ رژیم تهران مثبت نباشد، چاره دیگری جز اقدامات تنبیهی جدید علیه این رژیم باقی نخواهد ماند.
در همین حال روزنامه فرانسوی فیگارو با اشاره به بحران هسته ای جمهوری اسلامی نوشت رژیم تهران بین همكاری و رویارويی گزینه دوم را برگزیده است.
این روزنامه نوشت کشورهای غربی هشدار دادند كه نمی توانند تا بی نهایت منتظر پاسخ رژیم تهران بمانند.
روزنامه ایندپندنت چاپ انگلستان نیز در همین رابطه نوشت سرپیچی رژیم تهران از دادن پاسخ روشن و صریح به بسته پیشنهادی غرب، موجب بالاگرفتن تنش میان رژیم تهران و غرب شده است.
این روزنامه با اشاره به احتمال استفاده از گزینه نظامی علیه رژیم تهران نوشت شائول موفاز، معاون نخست وزیر اسرائیل روز جمعه هشدار داد كه تل آویو اجازه نخواهد داد كه هولوكاست دومی رخ دهد.

یعقوب مهر نهاد ، روزنامه نگار، در زاهدان اعدام شد


یعقوب مهر نهاد ، روزنامه نگار، در زاهدان اعدام شد


یعقوب مهر نهاد، روزنامه نگار و فعال مدنی در استان سیستان و بلوچستان، روز دوشنبه همراه با یک فرد دیگر در زاهدان اعدام شد.
به موجب حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب اسلامی، يعقوب مهرنهاد و عبدالناصر طاهری صدربه اتهام «محاربه و فساد فی الارض» از طريق عضويت و همکاری با «گروهک تروريستی موسوم به جندالله به سرکردگی عبدالمالک ريگی» به اعدام محکوم شده بودند.
خبرگزاری های ايرنا و ايسنا و سايت تابناک روز دوشنبه اين خبر را به نقل از دادسرای عمومی و انقلاب زاهدان و دادگستری سيستان وبلوچستان اعلام کرده اند.
اين رسانه ها نوشته اند: حکم صادره پس از تاييد از سوی مراجع عالی قضايی و مخالفت باعفو نامبردگان از سوی کميسيون عفو استان، در محوطه زندان مرکزی زاهدان اجرا شد.
يعقوب مهرنهاد، روزنامه نگار و فعال حقوق مدنی
يعقوب مهرنهاد، روزنامه نگار و فعال حقوق مدنی، در دی ماه سال گذشته از سوی دادگاهی در استان سيستان و بلوچستان به اعدام محکوم شده بود.
بر اساس گزارش ها، دادگاه يعقوب مهر نهاد بدون حضور هيات منصفه، وکيل و خانواده او برگزار شد.
بازداشت او توسط نيروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران در ارديبهشت سال ۱۳۸۶ و پس از درگيری هايی که بخشی به دليل فعاليت های مسلحانه گروه جندالله به رهبری عبدالمالک ريگی، ايجاد شد، صورت گرفت.
آقای مهر نهاد در آن هنگام همراه با چند تن از فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران بازداشت شده بود.
گزارش ها حاکی است که پس از مدتی، تعدادی از بازداشت شدگان آزاد شدند، اما يعقوب مهرنهاد به اتهامی که از سوی مقامات قضايی همکاری با گروه عبدالمالک ريگی عنوان شده بود، همچنان در بازداشت باقی ماند و حال، خبر اعدام وی انتشار يافته است.
از جمله کسانی که در ارتباط با حکم اعدام برای يعقوب مهر نهاد سخن گفت، عليرضا جمشيدی، سخنگوی قوه قضاييه جمهوری اسلامی ايران، بود که در يک کنفرانس مطبوعاتی، دليل صدور اين حکم را به دليل آنچه که «ارتباط او با گروه جندالله» خواند، اعلام کرد.
او با بيان اينکه اين حکم «قابل تجديد نظر» است، جزيياتی در باره اقدامات آقای مهر نهاد که منجر به محکوميت او شده است، ارائه نکرد.
مرتضی سنی ياری، از فعالان حقوق مدنی در استان سيستان و بلوچستان، پيشتر در اين مورد به راديو فردا گفته بود: «آقای مهر نهاد به همکاری با گروه های مسلح و گسترس خط مشی اين گروه ها از طريق فعاليت در انجمن جوانان صدای عدالت متهم شده است.»
به نوشته خبرنامه اميرکبير، خانواده آقای مهر نهاد گفته بودند که در يکی از ملاقات هايشان با او، آثار شکنجه بر سر و صورت و بدن فرزندشان آشکار بوده و وی به شدت دچار کاهش وزن شده بود.
اين در حالی بود که ماموران امنيتی جمهوری اسلامی ايران در اسفند سال گذشته، ابراهيم مهر نهاد، برادر يعقوب مهر نهاد را نیز بازداشت کردند.
ابراهيم مهر نهاد، يکی از اعضای انجمن جوانان صدای عدالت بود که پيش از اين همراه با برادرش بازداشت شده و چند ماه در زندان بود
.

فقر به روایت بانک مرکزی


فقر به روایت بانک مرکزی: « ۱۴میلیون ایرانی زیر خط فقر»

رها بختیاری


براساس آخرين آمار منتشر شده توسط بانک مرکزی ايران، دست کم چهارده ميليون نفر در ايران زير خط فقر زندگی می کنند.
به گزارش فصلنامه «آمار اقتصادی» که توسط بانک مرکزی منتشر مي شود، در اين گزارش که مستند به آمار رسمی است و در اداره تحقيقات و مطالعات آماری بانک مرکزی تهيه شده، خط فقر طی سال های ۸۳ الی ۸۵ با سه روش ميانگين هزينه، ميانه هزينه های درآمدی و مصرف کالری محاسبه شده است.
نتايج اين مطالعات نشان مي دهد که «افراد زير خط فقر در ايران در دو سال نخست دولت نهم بيشتر شده و از ۱۸ درصد به ۱۹ درصد جامعه رسيده اند»، که بر اساس آن، اکنون چهارده ميليون نفر زير خط فقر به سر مي برند.
در دوران دولت نهم، اين اولين بار است که آمار مربوط به خط فقر محاسبه و اعلام می شود.
دکتر جمشيد اسدی، اقتصاددان ساکن فرانسه در تعريف خط فقر به راديو فردا گفت: «هر انسانی برای اين که به طور طبيعی به زندگی خود ادامه دهد به ميزان مشخصی از کالری حدود ۲۳۰۰ تا ۲۵۰۰ کالری احتياج دارد. مبنای خط فقر هم تامين اين ميزان کالری برای افراد است. يعنی اگر فردی نتواند غذايی فراهم کند تا اين ميزان کالری را به بدنش برساند، فقير، يعنی همواره گرسنه است.»
در گزارش بانک مرکزی، بنا بر روش ميانگين «نرخ خط فقر برای هر فرد در ماه در سال ۱۳۸۵، ۷۳ هزار تومان» تعيين شده است. در روش ميانگينی، ۵۰ درصد ميانگين هزينه افراد جامعه، به عنوان مرز خط فقر تعيين مي شود.
بدين ترتيب خانواده های چهار نفری که در سال ۸۵ کمتر از ۳۰۰ هزار تومان در آمد داشته اند، زير خط فقر زندگی می کرده اند.
همچنين مطالعه خط فقر براساس نياز به کالری نشان می دهد «درصد استفاده از کالری استاندارد در سه سال گذشته روند کاهشی داشته است.»
نتايج مطالعات اخیر بانک مر نشان مي دهد که «افراد زير خط فقر در ايران در دو سال نخست دولت نهم بيشتر شده و از ۱۸ درصد به ۱۹ درصد جامعه رسيده اند»، که بر اساس آن، اکنون چهارده ميليون نفر زير خط فقر به سر مي برند.
اين مطالعه در حالی منتشر می شود که نرخ تورم از سال ۸۵ تا کنون به سرعت در حال افزايش است.
آقای اسدی معتقد است: «متاسفانه روز به روز تعداد فقرای کشوری که بر بزرگترين ميادين نفت و گاز نشسته است بيشتر می شود. به ويژه از زمانی که آقای احمدی نژاد بر مسند رياست جمهوری نشسته است، او ساده ترين آموزه های اقتصاد را نيز به کار نمی گيرد. شعار ايشان زمانی که به رياست جمهوری رسيد اين بود که ثروت ايران را ميان مردم تقسيم خواهد کرد. اين کار نشدنی است و سبب فقير تر شدن مردم می شود.»
به گفته وی، «در اقتصاد ثروت و درآمد کاملا از هم منفک هستند. اين درآمد است که وضعيت معيشت مردم را بهبود می بخشد نه ثروت. زيرا با تقسيم ثروت، مانند آن است که ما به عنوان يک خانواده، هيچ کاری انجام ندهيم و هر ماه بخشی از زمين يا خانه مان را بفروشيم و بين ساکنان خانه تقسيم کنيم. در اين ميان تکليف نور چشمی ها و عزيز دردانه ها هم مشخص است. و هر ماه نسبت به گذشته ساکنان خانه فقيرتر می شوند.»
براساس گزارش بانک مرکزی، «خط فقر برآورد شده در سال ۸۳ بر پايه ۵۰ درصد ميانگين هزينه برای هر فرد در ماه در جوامع شهری، ۷۲ هزار و ۶۵۰ تومان بوده است که اگر بر مبنای خانوار با ضريب ۲/۴ محاسبه شود به رقم ۳۰۵ هزار و ۱۳۱ تومان می رسد.»
اين رقم برای هر فرد در سال ۸۵ که اولين سال کامل رياست جمهوری احمدی نژاد است به ۹۶ هزار و ۹۵۷ تومان می رسد که با ضريب خانوار در اين سال به رقم ۴۱۶ هزار و ۹۱۶ تومان برای هر خانوار می رسيم.
نتايج خط فقر در سال ۸۴ نيز ۱۳ درصد و در سال ۸۵ معادل ۱۸ درصد نسبت به سال قبل به طرف بالا جابه جا شده است.
به گفته آقای اسدی، حتی اگر اين کار نشدنی تقسيم درآمد نفت بين مردم هم رخ بدهد، باز هم تغيير چندانی در وضعيت معيشت مردم ديده نمی شود.
«متاسفانه روز به روز تعداد فقرای کشوری که بر بزرگترين ميادين نفت و گاز نشسته است بيشتر می شود. به ويژه از زمانی که آقای احمدی نژاد بر مسند رياست جمهوری نشسته است، او ساده ترين آموزه های اقتصاد را نيز به کار نمی گيرد.»
جمشید اسدی، اقتصاد دان
این اقتصاد دان می گوید:« به عنوان مثال، ما در سال گذشته ميلادی، ۵۷ ميليارد دلار درآمد از طريق فروش نفت کسب کرديم. اگر همين مبلغ به صورت خالص بين مردم تقسيم می شد، سهم هر نفر ۷۲۴ دلار در سال بود، در حقيقت هر روز دو دلار. اين دو دلار روزانه چه تاثيری در وضعيت مردم دارد؟»
طرح تحول ساختاری اقتصاد ايران
يکی از راه حل هايی که دولت نهم برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی مردم مطرح کرده است، طرح تحول ساختاری اقتصاد است.
دکتر فريدون خاوند، تحليلگر اقتصادی راديو فردا، در اين باره گفت: «اجزای اين طرح که تاکنون منتشر شده اند، نشان از آن دارند که اين طرح مسائل چندان تازه ای را در بر نمی گيرد. »
وی افزود: «گام ها و اقدام های پيش بينی و مطرح شده در اين طرح به نحو بهتری تا کنون در بسياری از سند های اقتصادی چه در دوره رييس جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و چه در دوره محمد خاتمی نوشته و منتشر شده اند.»
مشکل اساسی، به باور آقای خاوند، اين است که تصميم های مصوب در اين اسناد مورد توجه دولت قرار نمی گيرد و ضمانت اجرایی ندارند.
وی بر اين نظر است که پرداخت نقدی يارانه ها را بايد بيشتر در چارچوب سياست های انتخاباتی آقای احمدی نژاد ارزيابی کرد.
آقای اسدی نيز معتقد است: با نزديک شدن هر چه بيشتر به بهار سال آينده و زمان انتخابات ریاست جمهوری بايد منتظر تبليغات بيشتر بر روی اين طرح باشيم. طرحی که به زعم آقای اسدی، وضعيت اقتصادی جامعه را «اسفبارتر» خواهد کرد