بيانيهي كانون نويسندگان ايران در محكوميت اعدامهاي اخير
«كَريه» اكنون صفتي اَبتَر است
چرا كه بهتنهايي گوياي خونْتشنگي نيست.
چهار شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۲ مه ۲۰۱۰
آري، بهراستي واژهها از بيان اين همه زشتي و پلشتي كه پيرامون ما موج ميزند، ناتواناند. باز هم خون و خونريزي، باز هم خونْتشنگي، باز هم اعدام؛ و اين بار اعدام پنج زنداني با هم: شيرين علمهولي، فرزاد كمانگر، فرهاد وكيلي، علي حيدريان و مهدي اسلاميان.
گفته شده است كه اينان تروريست و بمبگذار بودهاند. اما نخست، به فرض صحت اين اتهام، حتي تروريستها و بمبگذاران هم سزاوارند كه از موازين متعارف و متمدنانهي محاكمه در سطح جهان برخوردار شوند، حالآنكه در مورد اين اعدامشدگان حتي قوانين موجود و جاريِ حكومت كنوني نيز رعايت نشده است. دوم، و مهمتر از آن، اساساً ما را با صحت و سُقم اين اتهامها كاري نيست؛ دغدغهي ما محكوميت پديدهي اعدام است و اين كه اعدام هيچ نيست جز مضاعف كردنِ كشتار و جنايت و بدينسان دامن زدن به خونريزي. و درست از همين روست كه نميتوان هيچ شاهدي بر اين مدعا يافت كه مجازات اعدام در از ميان برداشتنِ جرم و حتي كاهش يا تخفيف آن تأثيرگذار بوده است. افزون بر اين، گسترش دامنهي اعدام، بهويژه در چند ماه اخير، اين گمان را تقويت كرده و ميكند كه اين اعدامها در اوضاع كنوني نه به دلايل حقوقي و قضايي كه با اهداف سياسي، و به طور مشخص با هدف ايجاد فضاي رعب و وحشت براي بازداشتن مردم از پيگيريِ خواستهاي آزاديخواهانه و عدالتطلبانه، صورت ميگيرد. به هر كدام از اين دلايل، اعدام عملي است كه هيچ انساني نميتواند خود را آزاده و آزادانديش بنامد و آن را محكوم نكند. چنين است كه هماكنون مردم در بسياري از نقاط جهان بساط مجازات اعدام را برچيده و آن را به موزهي تاريخ سپردهاند.
كانون نويسندگان ايران، ضمن محكوم كردن اعدام نامبردگان فوق، بر اين باور است كه مجازات اعدام در شأن جامعهي ايراني هم نيست و شايسته است كه در ايران نيز هر چه زودتر به عمر اين نهاد منسوخ و ضدانساني پايان داده شود.
كانون نويسندگان ايران
۲۱ ارديبهشت ۸۹
«كَريه» اكنون صفتي اَبتَر است
چرا كه بهتنهايي گوياي خونْتشنگي نيست.
چهار شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۲ مه ۲۰۱۰
آري، بهراستي واژهها از بيان اين همه زشتي و پلشتي كه پيرامون ما موج ميزند، ناتواناند. باز هم خون و خونريزي، باز هم خونْتشنگي، باز هم اعدام؛ و اين بار اعدام پنج زنداني با هم: شيرين علمهولي، فرزاد كمانگر، فرهاد وكيلي، علي حيدريان و مهدي اسلاميان.
گفته شده است كه اينان تروريست و بمبگذار بودهاند. اما نخست، به فرض صحت اين اتهام، حتي تروريستها و بمبگذاران هم سزاوارند كه از موازين متعارف و متمدنانهي محاكمه در سطح جهان برخوردار شوند، حالآنكه در مورد اين اعدامشدگان حتي قوانين موجود و جاريِ حكومت كنوني نيز رعايت نشده است. دوم، و مهمتر از آن، اساساً ما را با صحت و سُقم اين اتهامها كاري نيست؛ دغدغهي ما محكوميت پديدهي اعدام است و اين كه اعدام هيچ نيست جز مضاعف كردنِ كشتار و جنايت و بدينسان دامن زدن به خونريزي. و درست از همين روست كه نميتوان هيچ شاهدي بر اين مدعا يافت كه مجازات اعدام در از ميان برداشتنِ جرم و حتي كاهش يا تخفيف آن تأثيرگذار بوده است. افزون بر اين، گسترش دامنهي اعدام، بهويژه در چند ماه اخير، اين گمان را تقويت كرده و ميكند كه اين اعدامها در اوضاع كنوني نه به دلايل حقوقي و قضايي كه با اهداف سياسي، و به طور مشخص با هدف ايجاد فضاي رعب و وحشت براي بازداشتن مردم از پيگيريِ خواستهاي آزاديخواهانه و عدالتطلبانه، صورت ميگيرد. به هر كدام از اين دلايل، اعدام عملي است كه هيچ انساني نميتواند خود را آزاده و آزادانديش بنامد و آن را محكوم نكند. چنين است كه هماكنون مردم در بسياري از نقاط جهان بساط مجازات اعدام را برچيده و آن را به موزهي تاريخ سپردهاند.
كانون نويسندگان ايران، ضمن محكوم كردن اعدام نامبردگان فوق، بر اين باور است كه مجازات اعدام در شأن جامعهي ايراني هم نيست و شايسته است كه در ايران نيز هر چه زودتر به عمر اين نهاد منسوخ و ضدانساني پايان داده شود.
كانون نويسندگان ايران
۲۱ ارديبهشت ۸۹
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen