گزارشی از رویدادهای 22 خرداد در تهران
خبرنگار ما از تهران: امروز با وجود استقرار چندین یگان از نیروی انتظامی و گردان های مختلفی از بسیج و لباس شخصی ها حد فاصل چهارراه کالج در خیابان انقلاب تا تقاطع خیابان بهبودی - خیابان آزادی و همچنین خیابان کارگر(امیرآباد) بلوار کشاورز و میدان ونک و همینطور خیابان های اطراف انقلاب تا آزادی بازهم معترضین حضور خود را به رخ سرکوبگران کشاندند.
تفاوتی که در سازماندهی نیروهای سرکوبگر به وجود آمده بود فرماندهی مشترک تمام یگان های امنیتی بود. کف خیابان به دو بخش تقسیم شده بود. طوری که در خیابان آزادی و انقلاب مسیرهای عبور و مرور خودروها و همینطور اتوبوس های تندرو عرصه گاهی برای قدرتنمایی بسیج و لباس شخصی ها بود و نیروی انتظامی و پلیس ضد شورش سرکوب معترضین در پیاده روها و تقاطع خیابان ها را برعهده داشت.
در خیابان های فرعی نیز نیروهای امنیتی به صورت دسته های موتور سوار به گشت زنی مشغول بودند که از متورهای یاماهای قرمز رنگ پلیس ضد شورش خبری نبود.
در مورد نیروهای لباس شخصی دو موضوع قابل ذکر است. اول موتور های نیمه سنگین آنهاست که گویا به صورت سازمانی در اختیار پرسنل رده بالای نیروهای سپاه و بسیج قرار گرفته بود و تعداد آنها از همیشه بیشتر بود و دوم باتوم های برقی که قابلیت آن مانند آنتن ماشین بود ولی قطورتر و حمل آن نیز راحت تر بود که به همراه اسپری فلفل به اکثر بسیجی ها و لباس شخصی ها داده شده بود. آن عده از نیروهای حامی ولایت هم که در سازمان های رسمی حضور نداشتند با چوب و چماق و زنجیر و لوله، دیگر برادران را برای سرکوب همراهی می کردند.
در خیابان فلسطین هنگامی که تجمع معترضین در پیاده روها زیاد شد و اتومبیل ها با بوق ممتد باعث برآشفتگی پلیس شد 3 موتور سوار به پیاده رو آمدند و با سرعت زیاد و با ضربات باتوم و گاز فلفل جمعیت را پراکنده نمودند.
در هر تقاطع حداقل یک نفر از نیروهای بسیج و یک نفر از نیروی انتظامی با دوربین و هندی کم از مردم فیلم و عکس تهیه می کردند. نکته جالب استقرار یک سرباز در کنار هر سطل آشغال بود که مبادا معترضین آن را آتش بزنند. در ابتدای خیابان فلسطین چهار نوجوان بی آنکه شعاری دهند یا حرکت غیر معمولی انجام دهند فقط به خاطر خنده دستگیر و با خشونت و کتک به داخل ون پلیس انداخته شدند.
امروز مدرسه البرز کلاس های فوق برنامه ایام امتحانات خود را تعطیل کرده بود و حیات مدرسه و خیابان روبروی آن محل استقرار لباس شخصی ها و پارکینگ موتورهای بسیجیان بود.
خیابان های موازی انقلاب و آزادی بویژه در فرعی های شمالی محل پارک و استقرار نیروهای پشتیبانی پلیس بود.
آب معدنی خنک و همین طور کیک بین نیروهای بسیج تقسیم می شد.
در میدان ونک و کارگر شمالی درگیری پراکنده بین معترضین و پلیس ضد شورش بوجود آمد که جمعیت با شلیک گاز اشک آور پراکنده و به داخل فرعی ها مجبور به فرار شدند.
دانشجویانی که در دانشگاه تهران بودند علیه دولت و دیکتاتوری حاکم شعار می دادند. در ساعت 18:30 از درب شرقی دانشگاه عده ای موتور سوار و لباس شخصی به درون هجوم بردند و دانشگاه را نیز تبدیل به پادگان کردند.
نکته جالب موتورهای بسیج بود که هیچ یک پلاک نداشت یا پلاک آن پوشانده شده بود. صورت آنها نیز با ماسک، عینک آفتابی و کلاه کاسکت پوشیده شده بود تا شناسایی نشوند.درمیان نیروهای لباس شخصی و بسیج نوجوانانی با سنین پایین بین 14 تا 18 سال که حتی چهره آنها به مینی بسیجی هم شباهت نداشت حضور داشتند که در خیابان وصال روبروی پمپ بنزین مستقر و از خستگی از حال رفته بودند، که به گفته یکی از آنها ارزش 50 هزار تومان را داشت.
وحشیگری و عربده کشی بسیجیان موتور سوار در خیابان به حدی بود که گاهی سبب خنده نیروهای پلیس می شد.
طبقات بالایی ساختمان روبروی دانشگاه تهران محل استقرار خبرنگاران دولتی بود و چندین دوربین از پنجره ها خرج شده بود و جنایات نوکران ولایت را ثبت و ضبط می کرد.
در میان بسیجیان مستقر در پارکینگ طبقاتی پل حافظ کنار قهوه قهوه فروشی "ست" کارگران ساختمانی و تعدادی افغانی نیز در کنار لباس شخصی ها و بسیج در صفوف کمدی مشغول جنب و جوش بودند.
یکی دیگر از نکاتی که امروز بیش از گذشته به چشم خورد چاقی بیش از حد نیروهای لباس شخصی بود که با اندامی کاملا غیر طبیعی و چاق در خیابان موتور سواری می کردند و آنچنان اندام آنها درشت است که کمتر می توانند دونفر روی یک موتور بنشینند.
پلیس ضد شورش کنار درب اصلی دانشگاه تهران و سکوی های کنار نرده ها به ردیف مستقر بودند و با یکدیگر گپ می زدند.
درحالیکه نیروهای امنیتی با انواع ابزار سرکوب و ادوات نیمه زرهی تا دندان مسلح بودند تنها سلاح معترضین قمقمه های آب آنان بود که حتی تحمل سکوت آنها نیز برای رژیم ممکن نیست.
ساعت 20:15 هلیکوپتر نیروی انتظامی بارها بر فراز تهران پرواز نمود و در همین حال بسیجیان و لباس شخصی ها پیروزمندانه از اینکه توانستند بار دیگر با زور و سرنیزه حکومت را حفظ کنند به منازل خود بازمی گشتند تا نان امشب را بر سرسفره های خود گذاشته و با همسر و فرزندان خود قسمت کنند و پایان ماجرا...
خبرنگار ما از تهران: امروز با وجود استقرار چندین یگان از نیروی انتظامی و گردان های مختلفی از بسیج و لباس شخصی ها حد فاصل چهارراه کالج در خیابان انقلاب تا تقاطع خیابان بهبودی - خیابان آزادی و همچنین خیابان کارگر(امیرآباد) بلوار کشاورز و میدان ونک و همینطور خیابان های اطراف انقلاب تا آزادی بازهم معترضین حضور خود را به رخ سرکوبگران کشاندند.
تفاوتی که در سازماندهی نیروهای سرکوبگر به وجود آمده بود فرماندهی مشترک تمام یگان های امنیتی بود. کف خیابان به دو بخش تقسیم شده بود. طوری که در خیابان آزادی و انقلاب مسیرهای عبور و مرور خودروها و همینطور اتوبوس های تندرو عرصه گاهی برای قدرتنمایی بسیج و لباس شخصی ها بود و نیروی انتظامی و پلیس ضد شورش سرکوب معترضین در پیاده روها و تقاطع خیابان ها را برعهده داشت.
در خیابان های فرعی نیز نیروهای امنیتی به صورت دسته های موتور سوار به گشت زنی مشغول بودند که از متورهای یاماهای قرمز رنگ پلیس ضد شورش خبری نبود.
در مورد نیروهای لباس شخصی دو موضوع قابل ذکر است. اول موتور های نیمه سنگین آنهاست که گویا به صورت سازمانی در اختیار پرسنل رده بالای نیروهای سپاه و بسیج قرار گرفته بود و تعداد آنها از همیشه بیشتر بود و دوم باتوم های برقی که قابلیت آن مانند آنتن ماشین بود ولی قطورتر و حمل آن نیز راحت تر بود که به همراه اسپری فلفل به اکثر بسیجی ها و لباس شخصی ها داده شده بود. آن عده از نیروهای حامی ولایت هم که در سازمان های رسمی حضور نداشتند با چوب و چماق و زنجیر و لوله، دیگر برادران را برای سرکوب همراهی می کردند.
در خیابان فلسطین هنگامی که تجمع معترضین در پیاده روها زیاد شد و اتومبیل ها با بوق ممتد باعث برآشفتگی پلیس شد 3 موتور سوار به پیاده رو آمدند و با سرعت زیاد و با ضربات باتوم و گاز فلفل جمعیت را پراکنده نمودند.
در هر تقاطع حداقل یک نفر از نیروهای بسیج و یک نفر از نیروی انتظامی با دوربین و هندی کم از مردم فیلم و عکس تهیه می کردند. نکته جالب استقرار یک سرباز در کنار هر سطل آشغال بود که مبادا معترضین آن را آتش بزنند. در ابتدای خیابان فلسطین چهار نوجوان بی آنکه شعاری دهند یا حرکت غیر معمولی انجام دهند فقط به خاطر خنده دستگیر و با خشونت و کتک به داخل ون پلیس انداخته شدند.
امروز مدرسه البرز کلاس های فوق برنامه ایام امتحانات خود را تعطیل کرده بود و حیات مدرسه و خیابان روبروی آن محل استقرار لباس شخصی ها و پارکینگ موتورهای بسیجیان بود.
خیابان های موازی انقلاب و آزادی بویژه در فرعی های شمالی محل پارک و استقرار نیروهای پشتیبانی پلیس بود.
آب معدنی خنک و همین طور کیک بین نیروهای بسیج تقسیم می شد.
در میدان ونک و کارگر شمالی درگیری پراکنده بین معترضین و پلیس ضد شورش بوجود آمد که جمعیت با شلیک گاز اشک آور پراکنده و به داخل فرعی ها مجبور به فرار شدند.
دانشجویانی که در دانشگاه تهران بودند علیه دولت و دیکتاتوری حاکم شعار می دادند. در ساعت 18:30 از درب شرقی دانشگاه عده ای موتور سوار و لباس شخصی به درون هجوم بردند و دانشگاه را نیز تبدیل به پادگان کردند.
نکته جالب موتورهای بسیج بود که هیچ یک پلاک نداشت یا پلاک آن پوشانده شده بود. صورت آنها نیز با ماسک، عینک آفتابی و کلاه کاسکت پوشیده شده بود تا شناسایی نشوند.درمیان نیروهای لباس شخصی و بسیج نوجوانانی با سنین پایین بین 14 تا 18 سال که حتی چهره آنها به مینی بسیجی هم شباهت نداشت حضور داشتند که در خیابان وصال روبروی پمپ بنزین مستقر و از خستگی از حال رفته بودند، که به گفته یکی از آنها ارزش 50 هزار تومان را داشت.
وحشیگری و عربده کشی بسیجیان موتور سوار در خیابان به حدی بود که گاهی سبب خنده نیروهای پلیس می شد.
طبقات بالایی ساختمان روبروی دانشگاه تهران محل استقرار خبرنگاران دولتی بود و چندین دوربین از پنجره ها خرج شده بود و جنایات نوکران ولایت را ثبت و ضبط می کرد.
در میان بسیجیان مستقر در پارکینگ طبقاتی پل حافظ کنار قهوه قهوه فروشی "ست" کارگران ساختمانی و تعدادی افغانی نیز در کنار لباس شخصی ها و بسیج در صفوف کمدی مشغول جنب و جوش بودند.
یکی دیگر از نکاتی که امروز بیش از گذشته به چشم خورد چاقی بیش از حد نیروهای لباس شخصی بود که با اندامی کاملا غیر طبیعی و چاق در خیابان موتور سواری می کردند و آنچنان اندام آنها درشت است که کمتر می توانند دونفر روی یک موتور بنشینند.
پلیس ضد شورش کنار درب اصلی دانشگاه تهران و سکوی های کنار نرده ها به ردیف مستقر بودند و با یکدیگر گپ می زدند.
درحالیکه نیروهای امنیتی با انواع ابزار سرکوب و ادوات نیمه زرهی تا دندان مسلح بودند تنها سلاح معترضین قمقمه های آب آنان بود که حتی تحمل سکوت آنها نیز برای رژیم ممکن نیست.
ساعت 20:15 هلیکوپتر نیروی انتظامی بارها بر فراز تهران پرواز نمود و در همین حال بسیجیان و لباس شخصی ها پیروزمندانه از اینکه توانستند بار دیگر با زور و سرنیزه حکومت را حفظ کنند به منازل خود بازمی گشتند تا نان امشب را بر سرسفره های خود گذاشته و با همسر و فرزندان خود قسمت کنند و پایان ماجرا...
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen