Montag, 14. Juni 2010

راهپیمائی ایرانیان مقیم مونیخ در حمایت از مردم ایران/1
































فیلم؛ نبرد با ديكتاتور كارمضاعف ماست دانشگاه تهران



دستگيری تعدای زيادی از مردم بيگناه توسط مامورين انتظامی

دستگيری تعدای زيادی از مردم بيگناه توسط مامورين انتظامی
بيانيه كانون حمايت از خانوده هاي جانباختگان و بازداشتي ها :
دستگيری تعدای زيادی از مردم بيگناه توسط مامورين انتظامي
بنابر گزارشات رسيده در پي اعتراضات روز گذشته 22 خرداد 89 ، بيش از 500 تن
از مردم بيگناه فقط بدليل حضور درخيابانها توسط مامورين انتظامي دستگير شده و
به نقاط نامعلومي منتقل شده اند . همچنين اين افراد حين دستگيري و انتقال مورد
ضرب و جرح شديد توسط مامورين انتظامي و لباس شخصي ها قرارگرفته اند . خانواده
هاي بازداشت شدگان از چگونگي وضعيت عزيزانشان بي اطلاع اند.
نيروهاي امنيتي با بستن تقاطع خيابان "کارگر جنوبي" براي ممانعت از تجمع
خانواده ها در مقابل "ستاد فرماندهي تهران بزرگ" ممانعت به عمل آورده اند.

كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها ، اين دستگيري ها ي بي
رويه و غير قانوني را محكوم و از كليه سازمانهاي حقوق بشر و بين الملل بخصوص
كميسر عالي حقوق بشر و سازمان عقو درخواست ميكند كه اين اعمال ضد قوانين بين
المللي و بشر دوستانه را محكوم كند و از زندانهاي ايران بازديد بعمل آورد
.

گزارش دوم CNN از درگیریهای امروز تهران، ۲۲ خرداد

گزارشی از رویدادهای 22 خرداد در تهران

گزارشی از رویدادهای 22 خرداد در تهران
خبرنگار ما از تهران: امروز با وجود استقرار چندین یگان از نیروی انتظامی و گردان های مختلفی از بسیج و لباس شخصی ها حد فاصل چهارراه کالج در خیابان انقلاب تا تقاطع خیابان بهبودی - خیابان آزادی و همچنین خیابان کارگر(امیرآباد) بلوار کشاورز و میدان ونک و همینطور خیابان های اطراف انقلاب تا آزادی بازهم معترضین حضور خود را به رخ سرکوبگران کشاندند.

تفاوتی که در سازماندهی نیروهای سرکوبگر به وجود آمده بود فرماندهی مشترک تمام یگان های امنیتی بود. کف خیابان به دو بخش تقسیم شده بود. طوری که در خیابان آزادی و انقلاب مسیرهای عبور و مرور خودروها و همینطور اتوبوس های تندرو عرصه گاهی برای قدرتنمایی بسیج و لباس شخصی ها بود و نیروی انتظامی و پلیس ضد شورش سرکوب معترضین در پیاده روها و تقاطع خیابان ها را برعهده داشت.

در خیابان های فرعی نیز نیروهای امنیتی به صورت دسته های موتور سوار به گشت زنی مشغول بودند که از متورهای یاماهای قرمز رنگ پلیس ضد شورش خبری نبود.

در مورد نیروهای لباس شخصی دو موضوع قابل ذکر است. اول موتور های نیمه سنگین آنهاست که گویا به صورت سازمانی در اختیار پرسنل رده بالای نیروهای سپاه و بسیج قرار گرفته بود و تعداد آنها از همیشه بیشتر بود و دوم باتوم های برقی که قابلیت آن مانند آنتن ماشین بود ولی قطورتر و حمل آن نیز راحت تر بود که به همراه اسپری فلفل به اکثر بسیجی ها و لباس شخصی ها داده شده بود. آن عده از نیروهای حامی ولایت هم که در سازمان های رسمی حضور نداشتند با چوب و چماق و زنجیر و لوله، دیگر برادران را برای سرکوب همراهی می کردند.

در خیابان فلسطین هنگامی که تجمع معترضین در پیاده روها زیاد شد و اتومبیل ها با بوق ممتد باعث برآشفتگی پلیس شد 3 موتور سوار به پیاده رو آمدند و با سرعت زیاد و با ضربات باتوم و گاز فلفل جمعیت را پراکنده نمودند.

در هر تقاطع حداقل یک نفر از نیروهای بسیج و یک نفر از نیروی انتظامی با دوربین و هندی کم از مردم فیلم و عکس تهیه می کردند. نکته جالب استقرار یک سرباز در کنار هر سطل آشغال بود که مبادا معترضین آن را آتش بزنند. در ابتدای خیابان فلسطین چهار نوجوان بی آنکه شعاری دهند یا حرکت غیر معمولی انجام دهند فقط به خاطر خنده دستگیر و با خشونت و کتک به داخل ون پلیس انداخته شدند.

امروز مدرسه البرز کلاس های فوق برنامه ایام امتحانات خود را تعطیل کرده بود و حیات مدرسه و خیابان روبروی آن محل استقرار لباس شخصی ها و پارکینگ موتورهای بسیجیان بود.

خیابان های موازی انقلاب و آزادی بویژه در فرعی های شمالی محل پارک و استقرار نیروهای پشتیبانی پلیس بود.

آب معدنی خنک و همین طور کیک بین نیروهای بسیج تقسیم می شد.

در میدان ونک و کارگر شمالی درگیری پراکنده بین معترضین و پلیس ضد شورش بوجود آمد که جمعیت با شلیک گاز اشک آور پراکنده و به داخل فرعی ها مجبور به فرار شدند.

دانشجویانی که در دانشگاه تهران بودند علیه دولت و دیکتاتوری حاکم شعار می دادند. در ساعت 18:30 از درب شرقی دانشگاه عده ای موتور سوار و لباس شخصی به درون هجوم بردند و دانشگاه را نیز تبدیل به پادگان کردند.

نکته جالب موتورهای بسیج بود که هیچ یک پلاک نداشت یا پلاک آن پوشانده شده بود. صورت آنها نیز با ماسک، عینک آفتابی و کلاه کاسکت پوشیده شده بود تا شناسایی نشوند.درمیان نیروهای لباس شخصی و بسیج نوجوانانی با سنین پایین بین 14 تا 18 سال که حتی چهره آنها به مینی بسیجی هم شباهت نداشت حضور داشتند که در خیابان وصال روبروی پمپ بنزین مستقر و از خستگی از حال رفته بودند، که به گفته یکی از آنها ارزش 50 هزار تومان را داشت.

وحشیگری و عربده کشی بسیجیان موتور سوار در خیابان به حدی بود که گاهی سبب خنده نیروهای پلیس می شد.

طبقات بالایی ساختمان روبروی دانشگاه تهران محل استقرار خبرنگاران دولتی بود و چندین دوربین از پنجره ها خرج شده بود و جنایات نوکران ولایت را ثبت و ضبط می کرد.

در میان بسیجیان مستقر در پارکینگ طبقاتی پل حافظ کنار قهوه قهوه فروشی "ست" کارگران ساختمانی و تعدادی افغانی نیز در کنار لباس شخصی ها و بسیج در صفوف کمدی مشغول جنب و جوش بودند.

یکی دیگر از نکاتی که امروز بیش از گذشته به چشم خورد چاقی بیش از حد نیروهای لباس شخصی بود که با اندامی کاملا غیر طبیعی و چاق در خیابان موتور سواری می کردند و آنچنان اندام آنها درشت است که کمتر می توانند دونفر روی یک موتور بنشینند.

پلیس ضد شورش کنار درب اصلی دانشگاه تهران و سکوی های کنار نرده ها به ردیف مستقر بودند و با یکدیگر گپ می زدند.

درحالیکه نیروهای امنیتی با انواع ابزار سرکوب و ادوات نیمه زرهی تا دندان مسلح بودند تنها سلاح معترضین قمقمه های آب آنان بود که حتی تحمل سکوت آنها نیز برای رژیم ممکن نیست.

ساعت 20:15 هلیکوپتر نیروی انتظامی بارها بر فراز تهران پرواز نمود و در همین حال بسیجیان و لباس شخصی ها پیروزمندانه از اینکه توانستند بار دیگر با زور و سرنیزه حکومت را حفظ کنند به منازل خود بازمی گشتند تا نان امشب را بر سرسفره های خود گذاشته و با همسر و فرزندان خود قسمت کنند و پایان ماجرا...

کورش زعیم - دوران تظاهرات مسالمت آمیز پایان یافته


دوران تظاهرات مسالمت آمیز پایان یافته


گفتگوی صدای امریکا (ستاره درخشش) با کورش زعیم
٢۰ خرداد ۱٣۸۹ ۱۰ ژوئن ٢۰۱۰

درخشش: ... به تهران می رویم برای بررسی تازه ترین تحولات. آقای کورش زعیم از اعضای ارشد جبهه ملی از تهران روی خط تلفنی ما هستند، با سلام به جنابعالی، خیلی خوش آمدید به برنامه.
کورش زعیم: درود به شما، بانو درخشش، و بینندگان عزیز.
درخشش: خواهش می کنم بفرمایید که به نظر جنابعالی پیامدهای این تحریم ها در صحنه داخلی چه بود؟ در کوتاه مدت و دراز مدت، بطور کلی.
کورش زعیم: درباره این تحریم، ما متاسفیم که جامعه جهانی مجبور شد دوباره تحریم دیگری را به ملت ایران تحمیل بکند. ما ملت ایران سی و یک سال است که با این تحریم ها آشنا هستیم و هزینه می پردازیم. از آغاز انقلاب و بعد از زمان گروگانگیری که تحریم های جهانی آغاز شد، اقتصاد ما زیر فشار قرار گرفت و پیامدهای آن در آمار اقتصادی و عملکرد سیاست خارجی ما بسیار مشهود است. این تحریم آخر، هرچند تا حدودی هدفمند شده، ولی در هر حال تاثیر منفی بر فعالیت های اقتصادی و اشتغال و امید به آینده مردم خواهد داشت. هزینه های غیر مستقیم آن روی مردم، از طریق سختگیری های بیشتر و فشار فزاینده برای سکوت بیشتر، از پیامدهای اجتماعی آن خواهد بود.
درخشش: به نظر جنابعالی، هزینه آن برای آن دسته که منافع اقتصادی دارند چی؟ آیا تحت تاثیر قرار خواهد داد، به غیر از مردم؟
کورش زعیم: نه، من تصور نمی کنم که تاثیری داشته باشد، چون آنها که منافع اقتصادی دارند ... شما منظورتان آنهاست که ...
درخشش: سهیم هستند در اقتصاد کشور، بهر حال.
کورش زعیم: بهر حال، آنها که استفاده فراقانونی می کنند، زیاد مورد فشار قرار نمی گیرند. آنهایی که زیر فشار قرار می گیرند آنهایی هستند که در این شرکت ها و فعالیت های تحریم شده اشتغال دارند؛ مردم عادی، کارشناسان و خانواده هایشان که از این راستا زندگی می کنند. البته اینبار اثرات بسیار منفی روی فعالیت های اقتصادی دیگر هم در کشور خواهد داشت. واردات بسیاری از مواد، تکنولوژی و ماشین آلات که ضرورت دارد برای صنایع ما، بسیار بسیار محدودتر خواهد شد و اقتصاد ما که اکنون سیر نزولی دارد،
فکر می کنم که به سوی سقوط آزاد خواهد رفت.
درخشش: به نظر جنابعالی گام بعدی چه می تواند باشد، بعد از این تحریم ها؟
کورش زعیم: من بر این باور هستم که، در هر حال، برای اینکه کاهش بدهیم تاثیر این تحریم ها را و، امیدوارانه، رفعشان بکنیم، زمان بازنگری سیاستها و روشها فرا رسیده و فرصت زیادی هم باقی نمانده است. امیدوارم که قدرتمداران و سیاستگذاران جمهوری اسلامی تیک تیک ساعت را بشنوند و صادقانه به کنکاش برای برونرفت از بحران بپردازند. من امیدوارم که از دنیای توهم و خودبزرگ بینی بیرون آیند و از بینش هایی که غرب را در جنگهای صلیبی غوطه ور کرد دست بردارند. ما ملت ایران از مهربان ترین مردم جهان هستیم و گنجایش بیشتری برای بخشایش و همکاری در مسیری پذیرفتنی تر داریم. امیدوارم این فرصت کوتاه از دست نرود که، در غیر این صورت، من در برابرمان به جز بازنده نمی بینم.
درخشش: جنابعالی حتمن واکنش آقای احمدی نژاد در این باره را شنیده اید. در این باره چه فکر می کنید؟
کورش زعیم: من شنیده ام، ولی ترجیح میدهم درباره واکنشهای احساسی مسئولان دولت و جمهوری اسلامی اظهار نظری نکنم. مسئله ما مسئله شخصی نیست. مسئله ما سیاست کلی است و این مسئولان هم در راستای سیاست کلی اظهار نظر می کنند.
درخشش: یکی دیگر از مسایل داخل کشور و تحولات، این جریان راهپیمایی روز شنبه است که این دو رهبر سبز از این راهپیمایی صرفنظر کردند. فکر می کنید واکنش شما چیست در این باره؟ چه پیش خواهد آمد؟
کورش زعیم: حرکت لغو راهپیمایی توسط نامزدان معترض به انتخابات منطقی است؛ و اینکه آنها نمی خواهند، و درست هم هست، که مسئول تلفات و آسیب به پیروانشان باشند که هیچ ابزاری برای رویارویی با خشونت را ندارند. دلیل دوم من اینست که دوران راهپیمایی های آرام و مسالمت آمیز، متاسفانه، پایان یافته. ما بزودی شاهد رویدادهایی خواهیم بود، عمدتا از درون نظام، که معادله را به سوی مرحله بعدی جنبش مردم ارتقاء خواهد داد.
درخشش: یعنی شدت عمل منظورتان است قربان؟ از سوی خود جنبش، یا...؟
کورش زعیم: من تصور می کنم که رویارویی های که ما در انتظارش خواهیم بود، و مربوط به اپوزیسیون و مردم عادی نیست، رویدادهای خوشایندی نخواهد بود.
درخشش: من یک سئوال دیگر از حضورتان دارم در مورد همین درخواست مجوز بود. در قانون اساسی آمده که اگر این تظاهرات یا راهپیمایی ها مسلحانه نباشد و ضد اسلام نباشد، آزاد است. پس دلیل درخواست مجوز چه بود از طرف این دو نفر جنبش سبز؟
کورش زعیم: اصل بیست و هفتم قانون اساسی دقیقا همین آزادی را به مردم می دهد که راهپیمایی، اعتراض و اعتصاب و هرگونه نمایش مخالفت با دولت آزاد است بشرط آنکه مسلحانه نباشد و مغایر با اصول اسلام نباشد. ولی چون هیچگاه ما در طول این سی سال، در واقع در طول شصت سال، ما هیچوقت اجازه راهپیمایی و اعتصاب و اعتراض علیه دولت را نداشتیم، بنابراین، طبیعی است که این آقایان هم حرکتی منطقی کردند و گفتند ما می دانیم اجازه نمی دهید، ولی درخواست اجازه میکنیم که بدانید قصد ما راهپیمایی مسالمت آمیز و آرام است.
درخشش: خیلی سپاسگزارم آقای کورش زعیم ازاینکه در برنامه ما امشب شرکت فرمودید،متشکرم.
کورش زعیم: سپاسگزارم از شما. شب شما خوش

Dienstag, 8. Juni 2010

فراخوان راهپیمائی به حمایت ازمبارزات مردم ایران در شهر مونیخ

فراخوان راهپیمائی به حمایت ازمبارزات مردم ایران در شهر مونیخ

Mittwoch, 2. Juni 2010

نمایندگان اروپا به متکی: پارلمان جای قاتل نیست، فاشیست


نمایندگان اروپا به متکی: پارلمان جای قاتل نیست، فاشیست
iranpressnews.com


به گزارش خبرگزاریها، شماری از نمایندگان پارلمان اروپا روز سه شنبه در ساختمان پارلمان در بروکسل با در دست داشتن عکسهای ندا به حضور منوچهر متکی وزیر امور خارجه رژیم تهران اعتراض کردند.
نمايندگان پارلمان اروپا با محکوم کردن سرکوب وحشیانه مردم ایران و با فريادهاى "پارلمان جاى قاتل نيست" و " نماینده رژيم فاشيست"، از حضور وزیر خارجه جمهوری اسلامی در این پارلمان ابراز انزجار كردند.
گزارشها حاکیست شماری از ایرانیان نیز در بیرون پارلمان اروپا با شعار مرگ بر جمهوری اسلامی دست به تظاهرات زدند.
گزارش رادیو آلمان: استوران استیونسون نماینده بریتانیایی حزب محافظه‌کار به هنگام ورود منوچهر متکی وزیر خارجه جمهوری اسلامی به پارلمان اروپا با اعتراض او را "قاتل" خواند.
در جلسه کمیسیون امور بین‌المللی اتحادیه اروپا که در پشت درهای بسته انجام شد، منوچهر متکی اتهام نقض حقوق بشر از سوی دولت محمود احمدی نژاد را رد کرد.
به گزارش نمایندگان پارلمان اروپا متکی در این دیدار از برنامه اتمی جمهوری اسلامی دفاع کرد و آن را "صلح آمیز" خواند.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی سخنان خود در مقابل کمیسیون امور بین‌المللی پارلمان اروپا را با حمله به اسرائیل آغاز کرد و گفت که اتحادیه اروپا سیاست خارجی ندارد.
در این دیدار، مارتین شولتز رئیس فراکسیون سوسیال دمکرات‌های اروپا وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی را "غیر قابل تحمل" خواند
.

«رادیو کوچه - مدیر و معاون بخش فارسی صدای‌آمریکا برکنار شدند»


«مدیر و معاون بخش فارسی صدای‌آمریکا برکنار شدند»
۱۳۸۹ خرداد ۰۹
گزارش ویژه / رادیو کوچه
هفته گذشته بخش فارسی صدای آمریکا با برکناری رییس و معاون رییس بخش روبه‌رو شد که به اعتقاد برخی محافل رسانه‌ای در تاریخ عزل و نصب‌های صدای آمریکا سابقه نداشته است.
«الکس بلیدا» رییس شبکه خبری فارسی صدای آمریکا و «هیدا فولادوند» معاون اجرایی او به دنبال کشمکش یک ساله در این بخش از صدای آمریکا روز سه‌شنبه گذشته با حکم «آستین» رییس کل صدای آمریکا از سمت خود برکنار شدند. آستین یکی از کارمندان ارشد صدای آمریکا که گفته می‌شود یوگسلاوی الاصل است به عنوان سرپرست موقت گماشته است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
دانلود فایل صوتی
الکس بلیدا که به عنوان مشاور امور افغانستان منصوب شده است، به دنبال این برکناری به مرخصی دو هفته‌ای فرستاده شده است. او و خانم هیدا فولادوند به تقلب در تنظیم صورت‌حساب‌های مالی متهم شده‌اند اما به باور کارشناسان این برکناری‌ها به علت اعتراض‌های شدید تعدادی از پرسنل بخش فارسی صدای آمریکا و هم‌چنین کارمندان سابق آن به نحوه پوشش اخبار ایران و برخوردهای حذفی مدیریت با کارمندان ،که به مطبوعات آمریکایی نیز کشیده شد، صورت گرفته است.
اشاره می شود در برکناری خانم فولادوند حتا اجازه ورود به اتاقش نیز داده نشده است و به هم‌راه دو مامور به بیرون ساختمان رادیو هدایت شده است. اگر چه این روال را در کشور آمریکا برخی عادی قلمداد می‌کنند.
الکس بلیدا با برگزیدن «علی سجادی» به عنوان سردبیر بخش فارسی صدای آمریکا و جای‌گزینی دکتر کامبیز محمودی، روی‌کرد حرفه‌ای این رسانه را تغییر داد، اما با واکنش‌های تند زیادی روبه‌رو شد. روزنامه واشنگتن تایمز به تازگی در سرمقاله‌ای، بخش فارسی صدای آمریکا را به صدای آخوندها تشبیه کرد.
چند هفته پیش نیز ۶۹ عضو مجلس نمایندگان آمریکا به هم‌راه تعدادی از سناتورهای با نفوذ، در نامه‌ای به باراک اوباما رییس جمهوری ایالات متحده، خواستار توجه او به اطلاع‌رسانی ضد آمریکایی و جمهوری اسلامی پسند بخش فارسی صدای آمریکا شده و نارضایتی خود را نسبت به سیاست‌های مدیریت بخش فارسی صدای آمریکا ابراز داشتند. بنا بر گفته منایع آگاه، تحقیقات کنگره آمریکا در مورد نحوه پوشش خبری مسایل ایران در بخش فارسی صدای آمریکا هم‌چنان در جریان است و احتمال می‌رود تغییرات دیگری در این رسانه اتفاق بیفتد.
حسن زارع زاده اردشیر، برنامه‌گزار و نویسنده اخبار سابق صدای آمریکا که به علت سیاست‌های آن رسانه مجبور به جدایی شد، در این زمینه می‌گوید: «صدای آمریکا یک دوره بحرانی را طی می‌کند. در دو سال گذشته تعداد زیادی از کارکنان و مدیران بخش فارسی عوض، جابه‌جا و یا برکنار شده‌اند. فضای ناسالم روانی در آن‌جا حاکم شده به‌طوری‌که کارکنان به هم‌دیگر اعتماد ندارند و بعضی نیز برای حفظ و ارتقا موقعیت خود هم‌کاران‌شان را زیر سوال می‌برند. فضایی که مدیریت فعلی البته بوجود آورده است.
به اعتقاد او، مدیریت سابق بخش فارسی (‌الکس بلیدا با مشاوره علی سجادی) تلاش می‌کرد روی‌کرد جدیدی را در پخش برنامه‌ها حاکم کند به‌طوری‌که در یک سال گذشته نیز نگرش سیاسی خاصی را جا انداخته و بسیاری از اخبار و مسایل مهم ایران را سانسور می‌کردند و یا به درستی به آن نمی‌پرداختند.
اخبار رسیده به رادیو کوچه حاکی از آن است که عده‌ای از کارمندان صدای آمریکا در جلسه معارفه مدیر جدید در روز چهارشنبه گذشته با لحنی انتقادی سخن گفته و از او خواسته‌اند تصمیم جدی و سازنده برای بهبود وضعیت این شبکه خبری اتخاد کند.
با این احتساب هم‌چنین به‌نظر می‌رسد هدف بعدی علی سجادی سردبیر بخش فارسی صدای آمریکا باشد. این در حالی است که از سال پیش تا‌کنون برخی از فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران معتقد بودند دستگاه امنیتی ایران در صدای آمریکا نفوذ کرده است، نکته‌ای که تاکنون مستنداتی در این زمینه ارایه نشده است
.

Dienstag, 1. Juni 2010




بعلت مشکلات فنی نشریه شماره 66 با تاخیر منتشر شد با پوزش فراوان مدیریت سایت


هوشنگ کردستانی - زمان نوشیدن جام زهر فرا می رسد


هوشنگ کردستانی


زمان نوشیدن جام زهر فرا می رسد



دست به دامان شدن سردمداران اسلامی به ترکیه و برزیل، دو عضو غیردائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، برای یافتن راه کار برون رفت نظام از تنگنای معضلی است که خود پدید آورده است.
کاربدستان جمهوری اسلامی آگاهند که دست یابی به جنگ افزار هسته ای اگر هم امکان پذیر باشد به بقای نظام آنهم در شرایطی که بیشترین مردم ایران با آن مخالف بوده و برای تغییر آن دلاورانه بپاخاسته اند، یاری نخواهد رساند.
تجربه های تاریخی سال های اخیر نشان داده است که هیچ نظامی نمی تواند در برابر موج مخالفت مداوم و پایدار افکار عمومی مدت زیادی پابرجا بماند، گرچه دارای بزرگترین زرادخانه های اتمی هم بوده باشد. سرنوشت نظام روسیه شوروی سابق نمونه گویای آنست.
کاربدستان جمهوری اسلامی اگر به احتمال هم به جنگ افزار هسته ای دست یابند، نه می توانند برای سرکوب مردم ایران از آن استفاده کنند و نه در خارج برای تهدید و باجگیری سیاسی. آخوندها و بچه آخوندهای حاکم بر کشور اساساً کم دل و جرأت تر و ترسوتر از آن هستند که دست به آتش بازی ای بزنند که نظام و هستی خودشان را بر باد دهد.
با اینهمه، طرح مسئله اتمی و غنی سازی اورانیوم و لاف و گزاف هایی که سردمداران اسلامی پیرامون آن زده و می زنند، همراه با دروغگویی ها و پنهان کاری ها در برابر سازمان بین المللی اتمی و نیز دادن شعارهای توخالی و بدور از توانایی عملی در مورد حذف کشور اسرائیل از صفحه جغرافیای جهان – که بیشتر برای کسب محبوبیت در درون توده های مسلمان عرب عنوان می گردد- نه تنها باعث نگرانی دولتمردان اسرائیل شده، بلکه سران کشورهای خاورمیانه را نیز به شدت نگرانِ امکان یک برخورد رویارویی غافلگیرانه اتمی کرده است. آمریکا و کشورهای اروپایی نیز از آن بیم و هراس دارند که دست یابی جمهوری اسلامی به جنگ افزار هسته ای باعث گرددد که کشورهای دیگر منطقه هم به مسابقه تسلیحاتی اتمی کشیده شده و سرانجام این جنگ افزار در اختیار گروه های تندرو اسلامی که دنیا را به نابودی تهدید می کند، قرار گیرد.

از دید دولتمردان قدرت های بزرگ غربی گرچه برای بازدارندگی جمهوری اسلامی از غنی سازی اورانیوم، گزینه نظامی روی میز ریاست جمهور آمریکا بوده و هست ولی بسیاری از سیاستمداران و آگاهان نظامی معتقد هستند که گزینه نظامی بهترین راه کار مسئله نیست. به باور آنها یورش نظامی به ایران از سوی ایالات متحده آمریکا و یا اسرائیل به احتمال بسیار با حمله متقابل نیروهای نظامی جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد. با مستقر بودن نیروهای نظامی آمریکا در غرب و شرق ایران و نیز در برخی از امیرنشین های جنوبی خلیج فارس، منافع آمریکا و منابع نفتی منطقه در خطر قرار خواهد گرفت. افزون بر آن با بسته شدن تنگه هرمز امکان قطع صدور نفت از خلیج فارس وجود دارد که باعث افزایش باز هم بیشتر بهای نفت خواهد شد که نه مورد پذیرش کشورهای اروپایی است و نه چین که به شدت به نفت نیازمند هست.
چه بسا سردمداران جمهوری اسلامی از حمله نظامی به ایران خشنود هم باشند. آنها به اشتباه تصور می کنند در صورت درگیری نظامی با آمریکا یا اسرائیل دست کم بخشی از مردم ایران و شاید هم مردم مسلمان کشورهای عربی پشت سر آنها قرار خواهند گرفت، ضمن آنکه مشکلات پدید آمده و فزاینده و نابسامانی های اقتصادی را به دلیل شرایط استثنائی در آن جنگ توجه کرده و برای سرکوب مردم و تبدیل ایران به گورستانی خاموش اقدام به بگیر و ببندها و کشتار آزادیخواهان خواهند نمود، آنها برخورد نظامی احتمالی آینده آمریکا را با دوران جنگ با صدام حسین مقایسه می کنند بدون توجه به تفاوت توان نظامی آمریکا و عراق دوران صدام حسین.
سردمداران جمهوری اسلامی بهتر است شرایط خود را نه با زمان جنگ با عراق، بلکه با دوران حمله آمریکا و ناتو به افغانستان و به پاخاستن مردم و فرار سرکرده های آنها و بن لادن مقایسه کنند.
در شرایط کنونی شاید بهترین راه کار جلوگیری از ادامه غنی سازی اورانیوم گسترش باز هم بیشتر تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد. گرچه ادامه تحریم ها مردم ایران را نیز زیر فشار بیشتر خواهد گذاشت، ولی جمهوری اسلامی در برابر گسترش تحریم ها به ویژه تحویل فراورده های پالایش شده نفتی بشدت آسیب پذیر است. عدم دریافت بنزین از خارج می تواند چرخ های اقتصاد کشور را فلج کرده و خودروهای نظامی را نیز از تحرک زیاد مانع شود. زیرا دولت بلا درنگ استفاده بخش عمده ای از بنزین تولید داخلی را به واحدهای نظامی خواهد داد . نه همه آنرا . چون محروم داشتن کامل مردم از بنزین خود قیامی خونبار را در پی خواهد داشت.
از پایان جنگ با عراق تاکنون، هر ساله چندین میلیارد دلار از درآمدهای حاصل از فروش نفت به خاطر کمبود تولید بنزین در کشور برای خرید فراورده های پالایش شده نفتی هزینه شده است. با جمع این رقم که در طول بیست و یکسال گذشته سر به میلیاردها دلار می زند، می شد چندین پالایشگاه نفت در ایران ساخت که افزون بر تأمین کمبود بنزین داخلی به خارج نیز صادر کرد.
پرسش این است که چرا سردمداران جمهوری اسلامی در این مدت طولانی برای ساختن پالایشگاه اقدام نکرده اند؟!

چند دلیل می تواند وجود داشته باشد:
نخست، بیم داشتن از تکرار تجربه سقوط نظام گذشته که اعتصاب کارگران و کارکنان پالایشگاه، مملکت را فلج کرد و در روند سقوط آن شتاب بخشید.
دوم، با خرید بنزین از خارج همه دست اندرکاران از بالا تا پایین از درصدهای حاصل از زد و بند و رشوه های کلان برخوردار می شوند. هم به دلیل سود رسانی به فروشندگان جهان مدافعانی برای خود دست وپا سازند
سوم آنکه بخشی از خرید بنزین از خارج را سپاه مستقیماً به صورت قاچاق به کشورهای همسایه صادر می کند.
گرچه با خرید بنزین از خارج سردمداران اسلامی می پندارند که خود را از نگرانی اعتصاب های کارکنان پالایشگاه های داخلی رها ساخته اند ولی وابستگی کشور به شرکت های بزرگ صادرکننده بنزین اکنون «چشم اسفندیار» جمهوری اسلامی را، می ماند که با تحریم آن می توان به روند سرنگونی نظام شتاب بخشید.
از این رو می توان تصور کرد که سردمداران جمهوری اسلامی، حتی جناح های درون حاکمیت نیز از یافتن راه کاری که بتواند جلو تحریم های بیشتر را بگیرد استقبال خواهند کرد.
توافق به دست آمده از کنفرانس تهران که با حضور نخست وزیر ترکیه و رئیس جمهور برزیل بدست آمده است در این راستا قابل توجیه است.
گفته می شود توافق بر سر آنست که 1200 کیلوگرم سوخت تهیه شده در ایران به ترکیه منتقل و در آن کشور نگاهداری شود. در عوض، 120 کیلوگرم میله های سوخت مناسب برای تحقیقات پزشکی و صنعتی در اختیار جمهوری اسلامی گذارده شود. چنانچه این توافق عملی گردد سردمداران و به ویژه رهبر نظام با وجود همه شعارهایی که می دادند و تهدیدهایی که ابراز می داشتند آماده سرکشیدن جام زهر شده اند.
با یک حساب ساده و نه کارشناسانه می توان دریافت که سردمداران اسلامی برای بازی با اتم و دست یابی به جنگ افزار هسته ای که مورد نیاز و مسئله اصلی مردم ایران نیست، چه میزان از سرمایه های ملی کشور را به باد داده انده، چه اندازه از این سرمایه ها سوءاستفاده مالی کرده اند، چقدر از آن را به جیب کشورهای باجگیر سرازیر نموده اند؟
با این سرمایه هنگفت و سرسام آور، چه خدماتی که می شد برای ایران انجام داد. چه اندازه بزرگراه و راه آهن ساخت، چه تعداد کارخانه و کارگاه ساخت، چند پالایشگاه ایجاد کرد، و یا بیمارستان ها، دانشگاه ها، دبیرستانها و ... را افزایش داد و صدها برنامه آبادانی دیگر مانند سد و تونل و کانال ساخت. همه اینها فدای ندانم کاری، نادانی، خودخواهی های شماری تازه بدوران رسیده ضد ایرانی گردیده که بی خردانه ادعا می کنند غنی سازی اورانیوم از جنبش ملی کردن صنعت نفت مهم تر است.
آگاهی از این موضوع شاید مفید باشد که بدانیم سردمداران جمهوری اسلامی از زمان به قدرت رسیدن خمینی تا کنون با دو زبان سخن گفته و می گویند:
یک زبان برای هواداران خود و زبان دوم زبانی است که با آن پیام های محرمانه خود را به دنیای خارج می رسانند.
نمونه آن شعارهایی بود که خمینی علیه شیطان بزرگ سر می داد و همزمان مهدی کروبی بعنوان نماینده او با بوش پدر، بعنوان نماینده ریگان، در پاریس به گفتگو می نشست.
زبان نخست بیشتر مصرف داخلی برای پاسداران، بسیجی ها، حزب اللهی ها، لباس شخصی ها و خانواده های آن ها دارد. گنده گویی ها و گفته های بدور از منطق رئیس جمهور اسلامی را باید با این دید نگریست. همانگونه که دست به دامان رئیس جمهور برزیل و نخست وزیر ترکیه شدن برای رهایی از تحریم های بیشتر و نجات نظام را باید به نوعی صحبت کردن با زبان دوم آنها دانست.