روی عکس کلیک کنید
Sonntag, 30. November 2008
آژانس خواستار شفافیت بیشتر ایران شد
آژانس خواستار شفافیت بیشتر ایران شد
شنبه ۹ آذر ۱۳۸۷ - ۲۹ نوامبر ۲۰۰۸
ار اف ای: فواد روستائی:آژانس بین المللی انرژی اتمی روز جمعه، بیست و هشتم نوامبر، از فقدان "پیشرفت قابل توجه" در تحقیقات خود در مورد برنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی ایران ابراز نارضایتی و تأسف کرد.محمد البرادعی، مدیر کل آژانس، در پایان نشست شورای حکام این نهاد بین المللی در وین، از اینکه در مذاکرات آژانس با تهران پیشرفتی در خور توجه و چشمگیر وجود نداشته، ابراز تأسف کرد و تأکید نمود که در ارتباط با ماهیت واقعی برنامل هسته ای جمهوری اسلامی ایران، پرسش های مهمی کماکان بدون پاسخ مانده است.خبرگزاری فرانسه ضمن مخابرۀ این خبر می افزارید، محمد البرادعی برای صدمین بار از جمهوری اسلامی ایران خواست با آژانس بیشتر همکاری کند.محمد البرادعی به موازات این درخواست از تهران، بار دیگر خواستار انجام گفتگوهایی مستقیم بین جناحهای ذی نفع در این پرونده و یا به عبارت دیگر گفتگوی مستقیم بین تهران و واشنگتن شد.باراک اوباما، رئیس جمهوری منتخب آمریکا، در جریان کارزار انتخاباتی خود اعلام کرده بود در صورت به پیروزی رسیدن با رهبران جمهوری اسلامی ایران وارد مذاکره خواهد شد.مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، در توجیه در خواست خود برای مذاکرۀ مستقیم بین ایران و آمریکا و یا ایران و جناح های ذی نفع در این پرونده، به نمونۀ کرۀ شمالی اشاره کرد که در آن آمریکا با پیونگ یانگ بر سر میز مذاکره می نشیند.باید یادآوری کرد که برغم تصویب چند قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل و اعمال تحریم هایی علیه جمهوری اسلامی ایران، دولت تهران تاکنون از تن دردادن به درخواست جامعۀ بین المللی مبنی بر"تعلیق غنی سازی اورانیوم" خودداری کرده است.آژانس بین امللی انرژی اتمی، در گزارش نوزدهم نوامبر خود، این نکته را فاش کرده بود که ایران تا تاریخ هفتم نوامبر 2008، در مجموع ششصد و سی کیلو گرم اورانیوم غنی شده با درجۀ پائین تولید کرده است.به گزارش آژانس برای تولید یک بمب اتمی با اورانیوم غنی شده با درجۀ بالا، به هفتصد تا نهصد کیلوگرم اورانیوم غنی شده با درجۀ پائین نیاز است.در این میان، ایسنا، خبرگزاری دانشجویان ایران گزارش داد که مسکو خواستار همکاری بیشتر ایران با جامعۀ بین المللی در این ارتباط شده است. سرگئی ریابکوف، معاون وزارت امور خارجۀ روسیه در دیدار با محمود سجادی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در روسیه بر لزوم همکاری کامل ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی جهت روشن شدن مسائل باقیمانده در رابطه با فعالیت هسته ای ایران تأکید کرد.علی اصغر سلطانیه، سفیر جمهوری اسلامی ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، روز جمعه بیست و هشتم نوامبر، در پایان مباحث شورای حکام، در گفتگویی با خبرنگاران گفت:" این نشست هیچ تأثیری در عزم ملت ایران برای بهره مندی از حقوق غیر قابل انکار خود ندارد و ایران به برنامۀ هسته ای صلح آمیز خود ادامه خواهد داد".سلطانیه تأکید کرد که ایران کماکان به همکاری خود با آژانس ادامه خواهد داد
بیانیه کانون نویسندگان ایران
دهمین سالمرگ جانباختگان آزادی اندیشه و بیان،محمد مختاری و محمدجعفر پوینده
يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۷ - ۳۰ نوامبر ۲۰۰۸
مردم آزاده ! ده سال پیش در پی بسترسازی سرکوب آزادیخواهان و روشنفکران از راه تدارک و پخش برنامه «هویت» از سیمای جمهوری اسلامی، طرح به دره انداختن اتوبوس حامل نویسندگان، احضار فعالان فرهنگی و روشنفکران مستقل و متعهد به دادگاه انقلاب اسلامی، تهدید و پاپوشدوزی و آدمربایی و سرانجام سر به نیست کردن احمد میرعلایی، غفار حسینی، حمید حاجیزاده و فرزند خردسالاش و... فعالان کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، ربوده شدند و به فجیعترین شکل به قتل رسیدند. طی ده سالی که از قتلهای سیاسی خزان ۱٣۷۷ میگذرد نه تنها آمران و عاملان این قتلها به سزای اعمال تبهکارانهی خود نرسیدند، بلکه ناصر زرافشان، وکیل شجاع خانوادههای مقتولان نیز که «جرماش این بود که اسرار هویدا میکرد» بر اساس حکمی ظالمانه پنج سال از عمر خود را در زندان سپری کرد. در این ده سال، نه تنها کمترین گشایشی در فضای جامعه پدید نیامد بلکه دامنه سرکوب و داغ و درفش، این بار به شیوههای دیگر، بیش از پیش گسترش یافت و کارگران، زنان، دانشجویان، فعالان اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، روزنامهنگاران، وبلاگنویسان و در یک کلام همهی کسان و گروههایی را در برگرفت که از وضع فلاکتبار موجود به جان آمدهاند و در عین حال خواهان تنفس گاهی آزاد از سانسور، تعقیب، آزار و سرکوب فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اند. مردم آزاده! کانون نویسندگان ایران نیز همچون تمامی گروههای اجتماعی فوق زیر انواع فشارها، تهمتها، بازخواستها، احضارها و به طورکلی برخوردهای سرکوبگرانه قرار داشته و دارد و در واقع تاوان دفاع از آزادی بیان و مبارزه با سانسور را میپردازد. با این همه، و به رغم تحمل این شرایط سخت و توانفرسا، کانون ضمن تاکید و پافشاری بر خواست شناسایی و محاکمه و مجازات آمران و عاملان قتلهای سیاسی پاییز ۱٣۷۷ و کشتارهای سه دهه گذشته، به پاس جانفشانی اعضای برجسته خود، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، ۱٣ آذر را «روز مبارزه با سانسور» نام نهاده و بر آن است که هرسال این روز را به این مناسبت گرامی بدارد. انتظار کانون نویسندگان ایران از همه شما که استعدادها و خلاقیتهایتان از دم تیغ سانسور میگذرد و پرپر میشود آن است که برای پیشبرد مبارزه با سانسور و سرکوب، این روز را به هر گونه که مقتضی میدانید زنده نگه دارید و پیام آن را به چهار گوشه جهان برسانید. کانون نویسندگان ایران ۱۰ آذر ۱٣٨۷
جوانان ما را از شیره گرفتند
جوانان ما را از شیره گرفتندبستند به کراک و شیشه
برای این که متوجه شوید چرا میگویم مواد مخدر در ایران "یارانهای" شده و روز به روز یارانه بیشتری به آنها تعلق میگیرد، باید به سیر نزولی قیمت مواد در این دو سال نگاه کنیم:
"کراک" از گرمی 20 هزار تومان در سال 1385 به گرمی 7 هزار تومان در سال 1387 رسیده . "شیشه" یا "آیس" در این دو سال از گرمی 100 هزار تومان به گرمی 50 هزار تومان کاهش قیمت یافته است. قیمت "تریاک" در این دو سال تقریبا ثابت مانده است و فقط حشیش است که در این دو سال از 6 گرم 4 هزار تومان به 6 گرم 6 هزار تومان افزایش قیمت داشته است تا بازار کراک و آیس گرم تر شود.
صبح زود که از خواب بیدار میشوم یکی از دغدغههای من "شیر یارانهای" است. چند بار به مغازه محل سر می زنم تا ببینم شیر آمده یا نه؟ بعد از ساعتی و گاهی هم ساعتها وقت گذاشتن موفق میشوم 2 یا 3 کیسه "شیر یارانهای" بگیرم که هرچند یک بار مقدار آبش بیشتر میشود و به قیمتش هم اضافه میشود! این شیر با شیرهای آزاد که با طعمهای مختلف و میزان چربی کم و زیاد به بازرا آمده، تفاوت قیمت زیادی دارد. امّا فرزند من که به تازگی با مواد مخدر آشنا شده( البته به برکت دانشگاه آزاد و اقامت در خانههای دانشجویی) مشکل مرا ندارد! مواد مصرفی او به لطف سیاست اعمال فشار و محدودیت شدید برای تفریحات و معاشرت، لباس و آرایش ظاهر جوانان و سوق دادن آنها به سوی مصرف مواد مخدر، مشمول "یارانه" قرار گرفته و مرتب ارزان و ارزانتر میشود و با کیفیت بهتر( از نظر تاثیر) و همین طور از نظر شبکه توزیع که شبانه روزی است و در همه محلهها و مناطق در دسترس میباشد. چنانچه نخواهد از منزل خارج شود، پیک موتوری یا هر مدل دیگری مواد را در منزل تحویل میدهد. کافی است شماره مورد نظر "کاسب" محل را گرفت و قرار گذاشت.
برای بودجه محدود خانواده ما مصرف مواد مخدّر توسط فرزندمان از سایر تفریحات رایج "اقتصادیتر" است! من فکر کردم اگر او بخواهد یک بعد از ظهر پنجشنبه را با دوستانش به سینما برود و گردشی کند، در تهران باید حداقل بیست هزار تومان به او بدهم تا کفاف خرج رفت و آمد، نوشیدنی، پیتزایی برای شام، بلیت سینما و هزینه برگشت به خانه را بکند. تازه این غیر از هزینهای است که اگر بخواهد به سر و وضعش هم برسد و لباس مرتّب و مد روز بپوشد، باید از جیب مبارک خانواده سلفیده شود. تازه در این "سینما" هم به او خوش نخواهد گذشت. مگر چه فیلمی در سینما میبیند؟ این فیلمهای از سانسورگذشته و سلاخیشده چه چیز میتواند به جوانی بدهد که از دریچه اینترنت و ماهواره دنیا را میبیند و تفاوتهای آن را با گوشت و پوست خود حس میکند؟ تازه بهترین و تاثیرگذارترین آنها و جشنوارهپسندهایشان هم که فقط درد را نشان میدهند و زخم چرکی معضلاتی را برایمان به نمایش میگذارند که ما خودمان داریم سناریوها آنها را در زندگی روزمرهمان بازی میکنیم.
از بحث تفریح سالم فرزند خودم دور شدم. عامل دیگری که کیف فرزندم را کور میکند "مامورها" هستند که به لباس ، مو و حرکات جوانان گیر میدهندو حال آنها را میگیرند و در جستجوی مواد مخدر آنها را مثل مجرمها تفتیش میکنند. از خیر تفریحات سالم میگذریم چون به قول جوانها همهاش ضد حاله! خلاصه برای ما که کارمندیم و هزینههای زندگی هم خیلی کمرشکن شده؛ معتاد شدن فرزندمان کلی برایمان صرفه داشته است. او با مبلغی بسیار کمتر از آنچه که برای بعد از ظهر پنجشنبه لازم داشت مواد میخرد و در زمان کوتاهی لذتی را تجربه میکند که بهتر او را راضی میکند و زحمت زیادی ندارد و چون معتاد شده خیلی در قید لباس و این حرفها نیست و ما مجبور نیستیم لباسهای مارکدار و کفشهای گران بخریم و کلی هزینههای دیگر هم از گردنمان ساقط شده. نگران شغلش هم نیستم، چون با این مدرک دانشگاه آزاد اگر سالم هم بود، کاری پیدا نمیکرد ولی الان خودش در شبکه توزیع مواد مخدر جای کوچکی پیدا کرده و خرج خودش را در میآورد.
پسرم از نظر سلامتی خیلی هم از بچه مثبتها بدتر نیست. طفلکهایی که تحت فشار پدر و مادر حتی از پوشیدن شلوار لی و ژل زدن به موها در نوجوانی هم محروم بودند و به خاطر اینکه به درسشان لطمه نخورد، حتی بازیهای کامپیوتری هم برایشان ممنوع بود و فقط مدرسه، کلاس تقویتی و هراس کنکور را جلوی خود میدیدند؛ در سن جوانی یا تیک دارند و یا فشار و چربی خون و انواع ناراحتیهایی که منشا آن استرس میباشد. ناراحتی معده در جوانان خیلی شایع شده. سردرد، افسردگی و اختلالات هورمونی که اغلب گریبانگیر دختران میشودکه گرفتار محدودیتهای بیشتری هستند و آینده تاریکتری نسبت به پسران انتظارشان را میکشد.
شبکه توزیع مواد مخدر اشتغال زیادی ایجاد کرده است. روستاییانی که از شدت فقر و بیکاری به شهرها مهاجرت کردهاند، فورا راه و چاه را یاد میگیرند و خرج خانواده خود را در میآورند. کمک خرجی ماموران پلیس از باجی که "کاسبها" میگیرند تامین میشود. این موضوع کاملا جاافتاده و نرخ مشخصی دارد. بالاخره مامور پلیس هم بچه دارد و خانواده او خرج دارند. ولی از همه بیشتر من برای پزشکان خوشحالم، چون اینها بچههای نخبهای بودهاند که سالها درس خوانده و از رقابت عظیم کنکور موفق بیرون آمدهاند و رنج خواندن متون دشوار پزشکی را تاب آوردهاند. این میوههای علم و دانش مملکت ما که نباید مشکل مالی داشته باشند. ما پدر و مادران جوانان معتاد مشتری دائمیشان هستیم و آنها هم با روشهای مختلف ترک اعتیاد مشغول پر کردن جیب خودشان هستند. پزشکانی که باسابقهتر و زرنگتر هستند و با حاکمیت هم بده وبستانی دارند موفق میشوند مرکزی یا بیمارستانی برای ترک اعتیاد تاسیس کنند ؛ اکثر این مراکز چیزی جز دکانهای رنگ و لعابدار نیستند و چون "چراغ" دارند "گزیدهتر کالا" میبرند. برای آنکه با وضع این بیمارستانهای ترک اعتیاد بهتر آشنا شویم، یکی از نامدارترین آنها را برایتان کالبدشکافی می کنم تا حدیث مفصل را خودتان بخوانید.
بیمارستان "ایرانیان" در دهکده المپیک، بیمارستان تخصصی اعصاب و روان و ترک اعتیاد است.مسئولان این مرکز با گرفتن پول گزاف به شما اطمینان میدهند که بیمار شما اینجا قرنطینه است و از هیچ روزنهای مواد مخدر وارد بیمارستان نمیشود. با وجود این تبلیغات فریبنده و رنگارنگ، در هفته گذشته یک بیمار ترک اعتیاد در بخش شماره 2 مردان به دلیل عدم مراقبت لازم ناگهان فوت کرد. مسئولان بیمارستان ناگزیر شدند تمام بخش را قرنطینه اعلام کنند و همه بیماران را به بهانه لزوم کشف مواد مخدر ممنوع الملاقات کنند و حتی از تلفن زدن بیماران به خانوادههایشان از ترس لو رفتن ماجرا جلوگیری نمایند . این موضوع تا امروز که شنبه 9 آذر میباشد ادامه یافته است. بیمار فوت شده، به گفته مسئولان بخش پرستاری بیمارستان ایرانیان به دلیل استفاده از مواد مخدر دچار overdose شده و مرده است. موقعی که از شما برای ترک اعتیاد فرزندتان میخواهند پول گزاف بگیرند مدعی پاکی محیط بیمارستان هستند و حالا که جسد جگرگوشهتان را تحویل میدهند مدعی هستند خود مریض مقصر بوده که overdose کرده و مرحوم شده است.در این بیمارستان معتادان با پرداخت پول به مواد مخدر دسترسی دارند و برای رد گم کنی در آزمایش هرروزه ادرار ، باز هم با پرداخت پول به کارکنان بیمارستان از آنها" ادرار پاک" میگیرند و به جای ادرار آلوده خود تحویل میدهند. حکومت اسلامی (گوش شیطان کر) چه بازار پرسود و بیحساب و کتابی برای تمام مرتبطین با مواد مخدر از کاسب و پلیس و دکتر وبیمارستان و ... ایجاد کرده است!
برای این که حس کنید چرا میگویم مواد مخدر در ایران "یارانهای" شده اند و روز به روز یارانه بیشتری به آنها تعلق میگیرد، باید به سیر نزولی قیمت مواد در این دو سال نگاه کنیم:
"کراک" از گرمی 20 هزار تومان در سال 1385 به گرمی 7 هزار تومان در سال 1387 رسیده . "شیشه" یا "آیس" در این دو سال از گرمی 100 هزار تومان به گرمی 50 هزار تومان کاهش قیمت یافته است. قیمت "تریاک" در این دو سال تقریبا ثابت مانده است و فقط حشیش است که در این دو سال از 6 گرم 4 هزار تومان به 6 گرم 6 هزار تومان افزایش قیمت داشته است تا بازار کراک و آیس گرم تر شود.عمده مصرف مواد مخدر هم همین "کراک" و "شیشه" اند که در این دو سال ارزانتر شده و مانند کالای یارانهای مشمول پرداخت بیشتر یارانه از سوی نظام اسلامی گردیدهاند!
Donnerstag, 27. November 2008
تجمع دانشجویان دانشگاه شیراز در پی مسمویت بیش از صد دانشجو
خبرنامه امیرکبیر: پس از آنکه در روزهای دوشنبه و سه شنبه بیش از صد نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز در اثر استفاده از غذای دانشگاه مسموم شدند عصر روز گذشته (چهارشنبه)دانشجویان دانشگاه شیراز در اعتراض به این مساله و سایر مشکلات دانشگاه، در سلف مرکزی دانشگاه تجمع کردند.
گرچه آمار درستی از تعداد مسمومین در دست نیست اما دانشجویان در مراجعه به نزدیکترین مرکز درمانی به خوابگاه دانشگاه(بیمارستان نمازی) پی برده اند که بیش از صد نفر در اثر استفاده از غذای دانشگاه مسموم و به درمانگاه مراجعه کرده اند که متاسفانه حال تعدادی از آن ها در وضعیت نامناسبی قرار دارد و دچار اسهال خونی شده اند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر در ابتدای تجمع دیروز، دانشجویان که تعدادشان به ۲۰۰ نفر می رسید و از اتفاقات رخ داده و عدم پاسخگویی مسئولین دانشگاه به شدت عصبانی بودند از خوردن غذا خودداری کردند و ظرف های غذا و میز و صندلی های سلف را به زمین کوبیدند و با سر دادن شعارهایی اعتراضات خود را بیان کردند. پس از گذشت حدود نیم ساعت از آغاز تجمع دکتر کارپرورفر معاون دانشجویی دانشگاه وارد جمع دانشجویان شد، اما نکته جالب این بود که همچون همیشه کارپرورفر همراه با تعدادی از دانشجویان بسیجی و شبه امنیتی که محافظ و بادیگارد او به شمار می روند در میان دانشجویان حاضر شد که این مساله با اعتراض دانشجویان همراه بود. کارپرورفر رئیس کمیته انضباطی دانشگاه و از عوامل اصلی برخوردهای اخیر با فعالین سیاسی- دانشجویی دانشگاه شیراز است که با دادن امتیازهای مختلف به دانشجویان بسیجی و شبه امنیتی به سختی از سوی آنها تحت حمایت است.
با حضور کارپرورفر دانشجویان با سر دادن شعارهایی همچون « کارپرور بی عرضه استعفا، استعفا»، «دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد» و «کارپرور، کارپرور، استعفا استعفا » خواستار استعفای او شدند.
در ادامه کارپرور تحت حمایت نیروهای بسیجی که از لحظه حضور او مداوم بر تعدادشان افزوده می شد، توانست در میان دانشجویان قرار گیرد و با آنها صحبت کند. او با ویروسی خواندن بیماری و رفع مسئولیت از خود اعلام کرد که غذای دانشگاه هیچ مشکلی نداشته که این مساله باعث اعتراض شدید دانشجویان شد و تعدادی از آنها با نشان دادن گواهی های پزشکی که در آن بیماری دانشجویان مسمومیت غذایی شدید ذکر شده بود دروغگویی کارپرورفر را اثبات کردند و خواستار پاسخگویی و استعفای او شدند.
در حالی که هر لحظه بر تعداد دانشجویان افزوده می شد و دانشجویان مصرانه خواستار استعفای او بودند تعدادی از همان دانشجویان بسیجی و محافظین او با حمله به سایر دانشجویان و ایجاد سر و صدا و زد و خورد باعث درگیری بین دانشجویان شدند. در این میان یکی از دانشجویان بسیجی به نام کریمی که سابقه ای طولانی در حمایت از مسئولان دانشگاه و برخورد با دانشجویان معترض در جریان تجمعات قبلی دانشگاه شیراز دارد با درخواست برکناری پیمانکار غذا مسئولیت را از کارپرورفر سلب و از او حمایت کرد که این مساله با اعتراض شدید دانشجویان همراه شد. به گزاش خبرنامه امیرکبیر، یکی از دانشجوین معترض در مخالفت با این سخنان اعلام کرد که کارپرورفر باید استعفا دهد، در غیر اینصورت دانشجویان معترض رسما در دادگاه از او شکایت خواهند کرد که این صحبت ها به شدت مورد تشویق قرار گرفت.
سرانجام پس از رد و بدل شدن صحبت های زیادی بین دانشجویان و کارپرورفر، دانشجویان اعلام کردند که هرگز از درخواست خود منصرف نخواهند شد و در روزهای آینده به تجمع خود ادامه خواهند داد.
اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام خواهد شد.
حکم سنگسار برای يک زن در شیراز
شعبه 5 دادگاه کيفري استان فارس در 21 تاريخ فروردين87 حکم قصاص و سنگسار افسانه ر. را صادر کرد. در بخشي از اين حکم آمده است : با توجه به قرائن موجود در پرونده و اظهارات متهمان، اتهام قتل عمد توسط خانم افسانه ر. را محرز دانسته و حکم به قصاص نفس را صادر و در خصوص انجام زناي محصنه، دادگاه با اتگا به علم خود حکم به رجم افسانه ر. و 15 سال حبس براي رضا د. به دليل معاونت در قتل عمد و يکصد ضربه شلاق در خصوص انجام زناي غير محصنه (به لحاظ متاهل نبودن وي ) صادر کرده است.
تجديد نظر خواهي اين حکم در ديوان عالي کشور رد شد و قاضي شعبه 27 ديوان در تاريخ 14 مردادماه 87 احکام صادر شده را تاييد کرد. اين در حالي است که درست در همين روز سخنگوي قوه قضاييه در يک کنفرانس مطبوعاتي در تهران اعلام کرد که اجراي حکم سنگسار در ايران براي همه محکومان به سنگسار متوقف مي شود.
رئيس کميسسيون حقوق بشر کانون وکلاي قارس در باره صدور حکم سنگسار براي اين زن مي گويد : راي صادر شده در مورد سنگسار خانم افسانه، بر اساس علم قاضي صادر شده است که برخلاف اينکه در قانون مجازات اسلامي به عنوان ادله ثبوت جرم زنا مطرح شده، محل مناقشه است.
وي در اين باره توضيح مي دهد که قانون گذار در اجراي حد زنا تنها دو وجه را در نظر گرفته که يکي مربوط به اعتراف و اقرار فرد است و ديگري در مورد شهادت شهود. بنابراين در بحث اجراي حکم بر اساس ماده 99 قانون مجازات اسلامي فعلي، محلي براي علم قاضي و اثبات و اجراي حد قائل نشده است.
غلامحسين رئيسي ضمن تشريح مناقشاتي که در قانون و حتا در نظر علماي اسلامي در مورد اين مجازات وجود دارد به لايحه جديد قانون مجازات اسلامي که چندي پيش کليات آن در مجلس شوراي اسلامي تصويب شد اشاره مي کند و مي گويد : اگر به فرض قبل از اجراي حکم خانم افسانه اين لايحه در مجلس تصويب شده و به تاييد شوراي نگهبان برسد، نشان دهنده اين است که تکرار مجازات سنگسار (علي رغم اينکه تاکنون محل بحث و اختلاف نظرهاي حقوقي و فقهي بسيار بوده) با سياست کيفري حاکم بر جامعه در مغايرت است و جاي بحث و تعجب بسيار دارد. و دوما ذکر مجازاتهاي جايگزين سنگسار، در اين لايحه ( که عنوان شده در مواردي که موجب وهن جامعه اسلامي مي شود) نشان دهنده علاقه شديد تهيه کنندگان پيش نويس اين لايحه به بقاي مجازات سنگسار در نظام کيفري جمهوري اسلامي ايران است که با بخش نامه هاي صادر شده توسط رئيس قوه قضائيه و گفتماني که در عرصه بين المللي در مورد خقوق بشر مطرح است مغايرت دارد و نشان دهنده اين است که قوه قضائيه به عنوان تهيه کننده اين پيش نويس تمايلي به تعطيلي اين مجازات به صورت صريح و آشکار ندارد.
دادگاهی در ايران مردی را که با پاشيدن اسيد روی صورت دختر مورد علاقه اش باعث نابينايی و جراحات شديد بر بدن او شده است، به قصاص دو چشم و پرداخت ديه محکوم کرد.
به گزارش روزنامه های ايران، نورالله عزيز محمدی، رييس شعبه ۷۱ دادگاه کيفری روز چهارشنبه، مجيد ۲۷ ساله را به قصاص دو چشم با اسيد محکوم کرد.
اين دادگاه همچنين متهم را به پرداخت «ديه ساير اعضای بدن» آمنه بهرامی که به آن آسيب وارد شده محکوم کرد.
متهم، که تنها با نام مجيد در اين گزارش ها معرفی شده، اعتراف کرده است که در ۱۲ آبان ماه سال ۸۳ به صورت دختر مورد علاقه اش اسيد پاشيده است که در نهايت به نابينایی و جراحت شديد بدن و صورت او منجر شده است.
گزارش رادیویی علیرضا کرمانی از حکم دادگاهی برای قصاص دو چشم با اسید - بشنوید
به گزارش روزنامه کارگزاران، متهم در «بازجويی های اوليه به اتهام منتسبی اقرار داشته و عنوان کرده که با آمنه بهرامی در يک دانشگاه تحصيل می کرده است و پس از علاقه مندی نسبت به او اقدام به خواستگاری می کند که با جواب منفی او رو به رو می شود.»
متهم، که تنها با نام مجيد در اين گزارش ها معرفی شده، اعتراف کرده است که در ۱۲ آبان ماه سال ۸۳ به صورت دختر مورد علاقه اش اسيد پاشيده است که در نهايت به نابينایی و جراحت شديد بدن و صورت او منجر شده است.
آمنه بهرامی روز ۱۲ آبان ماه پس از خروج از محل کار خود در نزديکی پل سيد خندان توسط مجيد به صورتش اسيد پاشيده می شود که توسط مردم به بيمارستان منتقل می شود.
تلاش برای مداوای و درمان آمنه بهرامی پس از چهار سال نتيجه ای در بر نداشت و وی نتوانست بينايی خود را بار ديگر به دست آورد.
در نهايت آمنه بهرامی طی کيفر خواستی خواستار قصاص مجيد می شود.
مجيد در دادگاه با اشاره به اين که نيتش «خير» بوده گفته است که «اين خانم خودش باعث اين ماجرا شد. آمنه اگر به من نگفته بود که نامزد دارد من اصلا اين کار را نمی کردم. من به خاطر اينکه نامزدش را دلزده کنم اسيد پاشيدم تا آمنه برای هميشه زن من بشود.»
مجيد می تواند به اين حکم اعتراض کند تا در دادگاه تجديد نظر اين پرونده مورد بررسی مجدد قرار گيرد.
از آنجا که ديه مرد و زن در «شرع اسلام» برابر نيست، دادگاه از آمنه بهرامی خواسته است تا تفاضل ديه را به صندوق دولت واريز کند.
در ايران سالها است که برخی شکست خوردگان روابط عاشقانه می کوشند از طريق اسيد پاشی به صورت دختران مورد علاقه خود انتقام بگيرند.
تا کنون آمار دقيقی از ميزان اسيد پاشی از سوی مسئولان انتظامی و قضایی ايران ارائه نشده است و مشخص نيست که تشديد مجازات اسيد پاشی در سال های اخير به چه ميزان بر کاهش اين ناهنجاری اجتماعی تاثير گذاشته باشد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از تهران، جمهوری اسلامی امروز 10 نفر از جمله یک زن را در زندان اوین بدار آویخت.این گزارش به نقل از فردی بنام "قاضی جابری" حاکیست 10 نفر صبح امروز در زندان اوین به اتهام قتل اعدام شدند.نام اعدام شدگان اعلام نشده، اما گفته می شود زنی که در میان اعدام شدگان بوده، فاطمه حقیقت پژوه است.خبرگزاری فرانسه شمار اعدام شدگان در سال جاری میلادی در ایران را 216 نفر اعلام کرده که این تنها مواردی را شامل می شود که اخبار آن در رسانه های حکومتی درج شده است. مسلما تعداد اعدامها بیشتر از این است.فاطمه حقیقت پژوه اعدام شدسایت فارسی بی بی سی: حکم اعدام فاطمه حقیقت پژوه به جرم قتل شوهر صیغه ای اش که با اعتراض گسترده فعالان حقوق بشر روبرو شده بود صبح روز چهارشنبه به اجرا گذاشته شد.وکیل مدافع خانم حقیقت پژوه، که گفته می شد شوهر صیغه ای خود را به خاطر تلاش برای تجاوز به دختر چهارده ساله اش به قتل رسانده بود، در گفتگو با بی بی سی اعدام موکلش را تایید کرده است.وکیل وی ساعاتی پیشتر خبر داده بود که موکلش در آستانه اجرای حکم اعدام قرار گرفته است.عبدالصمد خرمشاهی در گفتگو با بخش فارسی بی بی سی گفته بود که در مکالمه تلفنی با موکلش از اعدام قریب الوقوع او آگاه شده است.حکم اعدام فاطمه حقیقت پژوه سه سال پیش از سوی محمود هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه متوقف شد اما قضات دیوان عالی کشور این حکم را مجددا تائید کردند. او پیشتر دو بار تا پای چوبه دار پیش رفته اما به دنبال اعتراض های گسترده فعالان حقوق بشر و با دخالت رئیس قوه قضائیه اجرای حکم به تعویق افتاد.حکم اعدام که در دادگاه بدوی و در دیوان عالی کشور مورد تائید قرار گرفته بود با اعتراض گسترده فعالان حقوق زن و سازمان های بین المللی حقوق بشر از جمله عفو بین الملل روبرو شد.تلاش هایی هم صورت گرفت تا رضایت خانواده مقتول جلب شود با این وجود این امر میسر نشد. به گفته وکیل مدافع خانم حقیقت پژوه، این تلاش ها تا آخرین روزهای زندگی خانم حقیقت پژوه ادامه یافت.گروهی از فعالان زن طی روزهای اخیر در این زمینه تلاش هایی کردند. آسیه امینی، فعال حقوق زنان به بخش فارسی بی بی سی گفت که این فعالان حقوق زنان، فاطمه {حقیقت پژوه} را قربانی شرایط نابسامان اجتماعی به خصوص برای زنان می دانند
Dienstag, 25. November 2008
بیست و پنج نوامبر روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان
قوت گرفتن احتمال اجرای حکم اعدام فرزاد کمانگر
آقاي کمانگر در اين مکان مدت مديدي را محروم از حقوق خود مبني بر تماس با خانواده يا وکيل به سر برد و پس از آن نيز تماس يا ملاقات وي منوط به اجازه و حضور بازجوي ايشان گرديد.
بنابر گزارشات دريافتي ظهر روز گذشته مورخه 4/9/87 پس از يورش نامتعارف ماموران امنيتي به اتاق 121 بند 209 ، فرزاد کمانگر را در مقابل ساير زندانيان مورد ضرب و شتم قرار داده و به همراه لوازم شخصي خود به نقطه نامعلومي منتقل نمودند.
گزارش شده که آخرين بار آقاي کمانگر در بهداري زندان و در وضعيت بد جسمي مشاهده گرديده است.
شاهدان عنوان می کنند ماموران امنيتي در هنگام انتقال توام با ضرب و شتم آقاي کمانگر ، وي را در شرف اعدام مي خواندند و با لحن شهيد او را مورد تمسخر قرار ميدادند.
نظر به عدم محکوميت آقاي کمانگر به زندان و همچنين قطعي گرديدن حکم اعدام وي که با دستور رياست قوه قضائيه به مرحله اجرا در مي آيد و همچنين افزايش روزافزون موج سرکوب فعالان مدني و سياسي و همينطور انتقال ايشان به محلي نامعلوم ، مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران خطر اعدام اين معلم و فعال مدني را قريب الوقوع ارزيابي ميکند و از تمامي سازمانهاي مدافع حقوق بشر و فعالان اين حوزه توجه ويژه به وضعيت بغرنج اين معلم محکوم به اعدام را درخواست ميکند.
دبيرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايرانتهران - 5 آذر 87 برابر با 25 نوامبر 2008
شناسنامه هايتان را بياوريد، فردا مادرتان اعدام ميشود!
اين مکالمه اوج ددمنشي و خونسردي يک مشت جاني و جنايتکار در راس حکومت اسلامي و در محوطه زندان اوين را نشان ميدهد. اگر فاطمه و فاطمه ها در حالت جنون دست به قتل انسان ديگري زده اند، زندانبانان و حاکمان اسلامي با خونسردي تمام تصميم گرفته اند انسانهايي مثل فاطمه را به قتل برسانند.
آنسوي خط صداي لرزان مادر شنيده ميشود که ميگويد، ديگر هيچ کاري نميتوان کرد، ديگر دير است. شناسنامه هايتان را بياوريد، تا آقاي مومني که اينجا در زندان مسول است و قرار است آخرين کارهاي اداري را براي آخرين ملاقات من با شما انجام دهد به کارش برسد. من ميخواهم براي آخرين بار قيافه شما عزيزانم را ببينم. اينجا دارند همه کارها را انجام ميدهند که براي به دار کشيدن و قتل من وظايفشان را انجام داده باشند!!
اين صحنه اي از زندان اوين است و درست در همين دقايق، بهنود ٢۰ ساله را نيز با تني لرزان و پاهايي که درست راه نميرود، به سلول انفرادي مرگ ميبرند، تا فردا چهار شنبه صبح زود همراه با فاطمه و تعداد ديگري با صداي اذان نفرت آورشان، اينها را بکشند.
همراه با فاطمه حقيقت پژوه، بهنود شجاعي نوجواني که در ١۷ سالگي در يک دعواي شخصي به جرم قتل زنداني شد، بعد از چهار سال زندان قرار است چهارشنبه ٢۶ نوامبر يعني همين فردا اعدام شود.
طبق خبري که از زندان اوين به کميته بين المللي عليه اعدام رسيده تعداد ديگري هم در همين روز در زندان اوين قرار است اعدام شوند.
اين جنايت عليه بشريت است و بايد در دنيا در مورد آن با همين جزئيات حرف زد. بايد گفت زهرا دختر ٢٣ ساله فاطمه، گريه ميکند و زار ميزند و خواهر کوچک ١۷ ساله او دچار بيماري روحي است و تازه از بيمارستان به خانه برگشته است.
بازار قتل و جنايت جمهوري اسلامي تا پايان عمرش ادامه دارد. سوال اين است تا کي بايد شاهد ادامه حرکت اين ماشين کشتار رژيم اسلامي باشيم. آيا ميتوان کاري کرد. آيا ميشود جلو اين جنايت را گرفت؟
مردم!
فقط قدرت شما ميتواند حاکمان را به تکاپو بيندازد. به ميدان بياييد. جهانيان را از اين جنايات مطلع کنيد. تلاش کنيم ماشين کشتار رژيم اسلامي را متوقف کنيم. براي متوقف کردن اعدام فاطمه و بهنود ما فقط چند ساعتي وقت داريم. هنوز اميدمان را از دست نداده ايم. اما حاکمان رژيم اسلامي تصميمشان را گرفته اند.
25 نوامبر 2008
Samstag, 22. November 2008
تظاهرات 3000 مالباخته در پارک چیتگر تهران
بیش از 3000 مال باخته دراعتراض به کلاهبرداری شرکت ساختمان سازی نگین غرب، دیروز در پارک چیتگر تهران دست به یک اجتماع اعتراضی زدند. نیروهای انتظامی و گارد ویژه بلافاصله وارد میدان شد و درگیری بین آنها و مردم آغاز شد. شرکت ساختمان سازی نگین غرب متعلق به یک روحانی خلع لباس شده بنام "فروغی" است طی 6 سال گذشته به بهانه پیش فروش خانه های مسکونی مبالغی از افراد زیادی دریافت کرده ولی واحدهای مسکونی را به آنها تحویل نداده است. 3000 نفری که جمع شده بودند از خریداران این خانه ها بودند. ماموران امنیتی و انتظامی که در محل مستقر شده بودند از فیلم برداری توسط موبایل جلوگیری می کردند وهمچنین از حضور خبرنگاران و رسانه نیز جلوگیری شد به طوری که در اتوبان و نرسیده به محل حادثه آنان را بر می گرداندند. یکی از زنان مال باخته با ماموران درگیر شد و در حالی که فریاد می زند کسی نیست که در این مملکت به داد ما برسد، کت یکی از آنها را پاره کرد.
کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل سه کشور ایران، میانمار و کره شمالی را به دلیل «نقض حقوق بشر» به شدت محکوم کرد.
روز جمعه، کمیته حقوق بشر سازمان ملل در سه قطعنامه جداگانه، نسبت به مجازات شلاق و قطع اعضای بدن در ایران، حمله به راهپیماییهای آرام در میانمار و اعدام و شکنجه در ملا عام در کره شمالی به شدت ابراز نگرانی کرد.
این قطعنامهها قرار است ماه آینده برای رایگیری نهایی به مجمع عمومی سازمان ملل فرستاده شود.
این قطعنامهها به لحاظ حقوقی الزامآور نیستند اما وجهه جهانی کشورهایی که هدف چنین قطعنامههایی قرار میگیرند خدشهدار میشود.
جان ساورز، سفیر بریتانیا در این باره گفت: «این قطعنامهها توجهها را به این سه کشور جلب میکند، جاهایی که حقوق بشر به طور گسترده نقض میشود.»
سفیر بریتانیا افزود: «با فرا رسیدن شصتمین سالگرد بیانیه حقوق بشر، حمایت فزاینده ازاین قطعنامهها نشانگر میزان نگرانی جهان درباره حقوق بشر است.»
ایران درصدد بود که از تصویب این قطعنامه در کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل جلوگیری کند اما نتوانست نظر دست کم ۱۰ عضو دیگر را برای رای ندادن به این قطعنامه جلب کند.
سرانجام این قطعنامه با «ابراز نگرانی عمیق نسبت به نقض جدی حقوق بشر» با ۷۰ رای موافق، ۵۱ رای مخالف و ۶۰ رای ممتنع علیه ایران به تصویب رسید.
با بینتیجه ماندن تلاشهای ایران، ایالات متحده تصویب این قطعنامه، با چنین اختلافی، را یک پیروزی بزرگ خواند.
این قطعنامهها به لحاظ حقوقی الزامآور نیستند اما وجهه جهانی کشورهایی که هدف چنین قطعنامههایی قرار میگیرند خدشهدار میشود.
در مورد میانمار نیز قطعنامهای مشابه، با ۸۹ رای موافق، ۲۹ رای مخالف و ۶۳ رای ممتنع به تصویب رسید.
در این قطعنامه نسبت به «نقض نظاممند و ادامهدار حقوق شهروندی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» در این کشور ابراز نگرانی شده است. در این قطعنامه همچنین درباره مفقود شدن افراد، خشونت جنسی و تجاوز، ادامه حصر خانگی آونگ سان سو چی رهبر دموکراسیخواه میانمار و افزایش زندانیان سیاسی ابراز نگرانی جدی شده است.
قطعنامه مربوط به کره شمالی نبر با ۹۵ رای موافق، ۲۴ رای مخاف و ۶۲ رای ممتنع به تصویب رسید. در این قطعنامه نسبت به رفتار دولت این کشور با پناهندگان و پناهجویان انتقاد شده است.
اعمال محدودیت شدید در خصوص آزادی اندیشه و مذهب و نقض حقوق کارگران از جمله موارد دیگری است که دولت کره شمالی هدف انتقاد این قرار گرفته است.
مراسم سالگرد فروهرها برگزار نشد
نيروهای انتظامی و امنيتی ايران روز جمعه مانع برگزاری مراسم دهمين سالگرد قتل داريوش و پروانه فروهر در تهران شدند.
پرستو فروهر، فرزند داريوش و پروانه فروهر، روز جمعه اول آذر ماه به راديو فردا گفت: «نيروهای انتظامی از ساعات نخستين صبح امروز در دو طرف [کوچه] نرده گذاشتند و با حضور در اين کوچه و کوچههای اطراف، از آمدن افراد به خانه ما جلوگيری کردند.»
خانم فروهر اضافه کرد: «حتی از ورود نزديکترين افراد و اقوام ما به خانه جلوگيری شد.»
داريوش فروهر، رهبر حزب ملت ايران، و همسر او، پروانه اسکندری، روز اول آذر ۱۳۷۷ بر اثر ضربات متعدد کارد در منزل مسکونی خود به قتل رسيدند.
نيروهای انتظامی و امنيتی ايران طی چند سال اخير از برگزاری مراسم سالگرد قتل داريوش و پروانه فروهر جلوگيری کردهاند.
پرستو فروهر همچنين به راديو فردا گفته است که مقامهای امنيتی روز چهارشنبه ۲۹ آبان ماه او را احضار کردهاند تا به طور رسمی به او ابلاغ کنند که در صورت برگزاری مراسم، نيروی انتظامی از ورود مهمانان به خانه فروهرها جلوگيری خواهد کرد.
خانم فروهر همچنين گفت اين موضوع که در طول يک سال حتی دو ساعت هم اجازه داده نميشود مراسمی برای پدر و مادرش برگزار شود، «بسيار تلخ» است.
در آذر ماه سال ۱۳۷۷، هفده روز پس از به قتل رسيدن فروهرها، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، اعضای کانون نويسندگان ايران هم به قتل رسيدند.
پس از آن، ماجرای اين قتل ها به رسانههای ايران کشيده شد و با عنوان «قتل های زنجيرهای» شناخته شد.
پس از افشای اين قتلها، مقامهای جمهوری اسلامی آن را به «نيروهای خودسر» در وزارت اطلاعات ايران نسبت دادند.
شيرين عبادی، يکی از وکيلان خانواده فروهر، و برنده جايزه صلح نوبل، روز جمعه درباره سرنوشت «پرونده قتل های زنجيرهای» به راديو فردا گفت: «به رغم وعدههايی که برای روشن شدن حقايق اين قتلها داده شده بود، روند رسيدگی به پروندهها چنان بود که تمامی وکلا، با توافق خانوادههای مقتولان از پيگيری پروندهها به شکلی که جريان داشت، خودداری کردند و عدالت هرگز اجرا نشد.»
Donnerstag, 20. November 2008
احضار یکی از فعالان جبهه ملی به اطلاعات
گفتني است امير رضا امير بختيار از کوشندگان جبهه ملي ايران در خوزستان و مسئول حزب ايران در اين استان است که بارها به دليل فعاليتهاي خويش احضار و تهديد گرديده و در آخرين مورد در هفتم آبانماه 87 در روز جهاني کوروش بزرگ به مدت 3 ساعت در پاسارگاد مورد بازجويي قرار گرفته است.
کمیته گزارشگران حقوق بشر
تیراندازی نگهبان قزلحصار کرج به روی زندانیان
بر اساس گزارش خبرگزارى جمهوری اسلامی، ايرنا، يك سرباز نگهبان در زندان قزلحصار كرج با آتش گشودن بر روى زندانيان يك نفر را كشت و پنج نفر را مجروح كرد.
این خبرگزارى به نقل از حسين ساجدى نيا، معاون عمليات نيروى انتظامى، گزارش داد: اين سرباز كه در حال نگهبانى بود پس از آتش گشودن به سوى زندانيان باعث كشته شدن يك زندانى و مجروح شدن پنج نفر ديگر شد.
وى افزود: اين سرباز پس از آتش گشودن به سوى زندانيان خودكشى كرد.
اين مقام نيروى انتظامى گفت که این حادثه روز پنجشنبه رخ داده است ولی جزئياتى درباره نام و انگيزه احتمالى سرباز ياده شده اعلام نكرد.
وى همچنين به نام زندانيان كشته و مجروح شده و جرايم آنها اشاره اى نكرده است.
زندان قزلحصار كه در شهر كرج واقع است ۴۵ سال پيش ساخته شده و در آن زندانيانى با جرايم سياسى، مواد مخدر و افرادى كه داراى جرايم سبك هستند نگهدارى مى شوند.
اما به گفته محمد حسن حسينى، مدير زندان قزلحصار، عمده زندانيان اين ندامتگاه را قاچاقچيان مواد مخدر و معتادان ۱۰ شهرستان استان تهران و شهر تهران تشكيل مى دهند.
وى روز ۱۹ آبان ماه به خبرگزارى مهر گفت: حدود ۴۰ درصد زندانيان داراى جرائم عمومى از جمله جرح، شرارت و منكرات از شهر تهران هستند.
آقاى حسينى زندان قزلحصار را داراى هفت اندرزگاه معرفى كرده است كه در آنها زندانيان بر اساس جرايم ارتكابى تقسيم بندى شده اند.
بر اساس گزارش هاى منتشره، علاوه بر زندان قزلحصار، سه زندان بزرگ ديگر نيز در كرج قرار دارند.
Mittwoch, 19. November 2008
جمعه اول آذربوی خون فروهر ها می آید
با آنکه در سالهای دولت خاتمی مراسم سالگرد این قتل ها، علیرغم همه کارشکنی های مخالفان اصلاحات و گروه های فشار و تهاجم های سازمان یافته سازمان امنیت موازی برگزار می شد، از بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد که خود، حداقل متهم به مشارکت در یکی از این قتل ها، یعنی قتل دکتر سامی وزیر بهداری دولت بازرگان است، از برپائی مراسم این سالگردها، حتی بر سر گور آنها و با شرکت اعضای خانواده آنها نیز جلوگیری می شود.
به همین دلیل پرستو فروهر فرزند داریوش و پروانه فروهر اعلام داشت که امسال این مراسم در منزل این دو قربانی امنیتی از ساعت 15 تا 17 برگزار میشود.
داریوش و پروانه فروهر در خانه ای ساده و قدیمی در انتهای خیابان هدایت (خیابانی که دروازه شمیران را به سعدی جنوبی وصل می کند)، کوچه شهید مرادزاده، پلاک 22 زندگی می کردند و در همین خانه ترور امنیتی شدند.
برادعی: ایران با بازرسان آژانس همکاری نمی کند
برادعی: ایران با بازرسان آژانس همکاری نمی کند
سازمان بین المللی انرژی اتمی روز چهارشنبه در گزارش جدیدی اعلام کرد که جمهوری اسلامی همچنان از متوقف ساختن غنی سازی اورانیوم سر باز می زند و با بازرسان این سازمان همکاری نمی کند.
در گزارش محمد البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی اشاره شده که ایران «بر خلاف تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل» غنی سازی اورانیوم را متوقف نکرده و «به نصب و راه اندازی نسل جدیدی از سانتریفوژها نیز ادامه داده است.»
آقای برادعی در گزارش جدید خود اشاره می کند که ایران به نصب تقریبا شش هزار سانتریفیوژ نزدیک شده است.
طبق این گزارش، آژانس بین المللی انرژی اتمی در تحقیقات خود در مورد این که برنامه هسته ای ایران هدف نظامی نیز دارد یا خیر، «پیشرفت قابل توجهی» نداشته است.
در این گزارش آمده است: لازم است ایران «اطلاعات اساسی برای تایید گفته های خود در اختیار آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دهد و دسترسی این سازمان به اسناد، مدارک و افراد مسئول در این زمینه را میسر سازد.»
این گزارش می افزاید: «در صورتی که ایران این شفافیت را نداشته باشد... آژانس بین المللی انرژی اتمی نخواهد توانست عدم فعالیت هسته ای {نظامی} را در ایران تضمین کند.»
محمد البرادعی، مدیر کل سازمان انرژی اتمی، در گزارش جدید خود اشاره می کند که ایران به نصب تقریبا شش هزار سانتریفوژ نزدیک شده است.
شورای امنيت سازمان ملل متحد تاکنون با صدور پنج قطعنامه، شامل سه قطعنامه تحريمی، از تهران خواسته است غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق در آورد.
آخرين قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل متحد، قطعنامه ۱۸۳۵، در روز ششم مهر ماه صادر شد و در آن بار ديگر از ايران خواسته شد تا فعاليتهای مربوط به غنیسازی اورانيوم را متوقف کند.
ادامه بن بست
یک مقام ارشد سازمان ملل در این زمینه گفته است: «ما پیش از این در وضعیت بن بست قرار داشتیم ولی طرفین حداقل با هم گفت و گو می کردند. الان وضعیت بدتر است.»
وی که نامش فاش نشده است به خبرگزاری ها گفته است: «هیچ ارتباط و هیچ پیشرفتی در رابطه با موضوع بخش های نظامی احتمالی در برنامه {هسته ای ایران} وجود ندارد.»
این اظهارات در حالی مطرح می شود که محمد سعیدی، معاون سازمان انرژی اتمی ایران می گوید که تهران در چارچون ان پی تی، امکان دسترسی لازم را برای بازرسان آژانس فراهم کرده است.
وی افزود: طبیعتا در آینده نیز دسترسی آژانس و بازرسان در چارچوب این معاهده ادامه خواهد یافت.»
ايران تاکنون با تعليق غنی سازی اورانيوم مخالفت کرده و انجام آن را بر اساس قوانين بينالمللی حق خود می داند.
تهران هدف خود از غنی سازی را تامين سوخت نيروگاه بوشهر و نيروگاه هايی عنوان کرده است که ساخت آنها را در برنامه خود دارد. اما کشورهای غربی نگرانند که ایران در صدد توليد سلاح اتمی باشد.
تحقیقات در باره سوریه؛ «بدون نتیجه»
محمد البرادعی در گزارش دیگری درباره ساختمان بمباران شده سوریه توسط اسراییل در سال گذشته می گوید: تصاویر ماهواره ای که پیش و پس از بمباران از این محل گرفته شده نشان می دهند که این ساختمان به محل یک راکتور «شباهت دارد.»
در این گزارش اشاره شده که تصاویر ماهواره ای و آثار اورانیوم یافت شده در این محل می تواند اشاره به «برنامه هسته ای پنهانی» داشته باشد، اما مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در عین حال تاکید کرده است که «هنوز نمی تواند هیچ نتیجه ای بگیرد.»
این گزارش در حالی بیان می شود که آقای برادعی روز دوشنبه در دوبی گفته بود که آثار یافت شده اورانیوم در ویرانه ساختمان الکبار «قانع کننده و کافی» نیست.
وی اضافه کرده بود: آژانس برای تعیین این که اورانیوم یافت شده در این ویرانه از یک راکتور هسته ای بوده به همکاری بیشتر سوریه و دیگر کشورها نیاز دارد.
مقامات آمریکایی می گویند که این ساختمان، راکتوری رو به پایان بوده که در صورت فعال شدن می توانسته است پلوتونیوم مورد نیاز برای تسلیحات هسته ای را تولید کند. سوریه چنین اتهامی را تکذیب کرده است.
Montag, 17. November 2008
Sonntag, 16. November 2008
بحران های اجتماعی در راه است
رادیو آلمان: غرب تهران روز پنجشنبه ۲۳ آبان، صحنه رزمایش ۳۰ هزار نفره نیروهای انتظامی بود. به عقیدهی یک جامعهشناس هدف عمده این مانورها را، اعلام ثبات سیاسی و به تاخیر انداختن ساعت بروز بحرانهای اجتماعی است.
غرب تهران روز پنجشنبه صحنه رزمایش ۳۰ هزار نفره نیروهای انتظامی بود. چهارهزار وسیله نقلیه سبک و سنگین و ۵۰ فروند هلیکوپتر عملیات این رزمایش را که “امنیت و آرامش” نام دارد، همراهی میکنند. فرمانده نیروی انتظامی تاکید کرده که پلیس قادر است علاوه بر مقابله با اقدامهای تروریستی احتمالی، با ناهنجاریها، انحرافها و سایر پدیدههای اجتماعی نیز مقابله کند.
فرامرز قره باغی، استاد رشته جامعه شناسی در گفتگو با دویچهوله، هدف عمده این مانورها را، اعلام ثبات سیاسی و به تاخیر انداختن ساعت بروز بحرانهای اجتماعی عنوان میکند.
دویچه وله: فرمانده نیروی انتظامی در مراسم آغاز رزمایش روز پنجشنبه اعلام کرد که پلیس امادگی برخورد با هر بحرانی را دارد. آیا معنای پنهان در این گفته اینست که شواهدی برای بروز یک بحران اجتماعی وجود دارد؟
فرامرز قرهباغی: همینطور است. حوادث امروز در ایران در مسیر افزایش بحرانها و تنشهای سیاسی و اجتماعی است. ویژگی این تنشها اینست که در لایههای مختلف اجتماعی به چشم میخورند، نه فقط در بین اقشار فرودست. پیام این رزمایش اینست که بگویند ما آماده مهار هرگونه تنش یا احتمالا شورش اجتماعی هستیم. این را نیز بگویم که بخش دوم نام این رزمایش، آرامش است. اما این آرامش برای مردم نیست.
و این ثبات یا آرامش چگونه با رزمایش به دست میآید؟
درچنین وضعیتی، قدرتنمایی یکی از ضرورتهای فروکاستن از تنشهای قریبالوقوع است. قدرت نمایی موجب عقب انداختن بروز نارضایتی میشود.
شما از واکنش مردم نسبت به این رزمایش چیزی میدانید؟
من با لایههای مختلف اجتماعی تماس دارم و میدانم که مردم ناراضی بودند. اطلاع دارم که آنها هم پاسخ متقابل به این مانور نشان دادهاند…
به چه ترتیب؟
در محافل خصوصی، در وبلاگها، بین خویشاوندان یا در تماس با نشریات، میتوان اظهارنظرهای منفی مردم را شنید. هرچند نشریات اینگونه گلایهها را چاپ نمیکنند اما مردم تماس میگیرند. به واقع، ندیدن این رزمایشها برای مردم آرامش آفرین است.
فرمانده نیروی انتظامی از جمله اهداف این مانور را امدادرسانی در بحرانهای ناشی از حوادث طبیعی عنوان کرده است. آیا افزارهای مقابله با اقدامهای تروریستی با امدادرسانی حوادث غیرمترقبه یکسان هستند؟
خیر. سیل، زلزله یا آتشفشان طبیعتا امکانات امدادی خود را میطلبد. البته نیاز به پلیس هست اما به مثابه حمایت کننده. اگر قرار بر جنبه امداد باشد، “ان.جی.او” ها، نیروهای مردمی، هلال احمر و سازمانهای غیرنظامی که جنبه سرکوبگرانه ندارند باید وارد کار شوند.
آیا اینگونه مانورها علاوه بر مصرف داخلی، از نظر خارجی نیز مصرفی ندارند؟
چرا، از نظر خارجی نیز نشانگر ثباتاند. به این ترتیب، دولتها و رسانههای خارجی نیز خواهند فهمید که دولت و حکومتی، حضوری پدرسالارانه در جامعه دارد.
شما در توضیحات خود چند مرتبه از قدرت نمایی و ارعاب صحبت کردید. آیا به این ترتیب مردم مرعوب خواهند شد؟
دکترین جمهوری اسلامی در برخورد با مردم، شعار “النصربالرعب” است. اما اینکه آیا این دکترین کارایی دارد باید منتظر بزنگاههای تاریخی بود و دید که مردم یا حاکمیت از آن چگونه بیرون میایند. من شخصا اعتقاد دارم که برد همیشه با مردم است
جنبش زنان در بازی مار و پله
سه زن با دست های قلاب شده در کنار هم فریاد می کشند. آنها جزو زنانی هستند که در اولین زمستان سرد انقلاب 1357 روز جهانی زن را با فریادشان به روز اعتراض تبدیل کردند. بعدها دست های قلاب شده شان باز شد و فریادشان نیز در گلو خشکید اما تصویر شان ماندگار و ثبت شد و زیر آن این شعار نیر نقش بست: " ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم ". آنان به دو چیز معترض بودند یکی پوشش اجباری و دیگری لغو قانون حمایت خانواده. هم پوشش اجباری شد و هم قانون حمایت خانواده لغو شد و ما به عقب برگشتیم.
اکنون 30 سال از آن زمان می گذرد، 30 سال از روزی که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران و همزمان با روزجهانی زن، نخستین شادی زنان ایرانی با نخستین اعتراض گسترده شان در آمیخت و تراژدی شکست را بر لبه پیروزی پدید آورد. لایحه حمایت خانواده لغو وفریادها هم خاموش شد.
لایحه حمایت خانواده در دهه 1340 توسط حقوق دانی به نام مهرانگیز منوچهریان که نخستین سناتور زن در مجلس ایران بود مطرح شد. او هم حقوق دان بود و مسلط به مسائل حقوقی؛ هم فمینست بود و آگاه و معترض به تبعیضات قانونی علیه زنان؛ هم درقدرت بود و قادر به طرح مسائل زنان در قدرت؛ هم موسس سازمانی غیردولتی بود به نام انجمن زنان حقوق دان و فعال اجتماعی؛ و هم به خاطر دریافت جایزه بین المللی حقوق بشر چهره ای جهانی داشت. علاوه بر این سال های فعالیت او زمانه ورود زنان به عرصه عمومی نیز بود، زمانی که زنان برای نخستین بار ورود به عرصه های سیاسی چون نمایندگی مجلس را نیز تجربه می کردند و به همین دلیل ورود به حوزه عمومی با کسب حقوق زنان ارتباطی تنگاتنگ داشت و سازمان ها و نشریات زنان نیز فعال بودند. اما، این همه کافی نبود، از یک سو شرع اجازه طرح لایحه پیشنهادی او را نداد و لایحه پیشنهادی اش به صحن علنی مجلس نرسید، از سوی دیگر دولت مدرن مذهبی که در تقابل با شرعیون نیز بود به تمام و کمال جرئت مخالفت با فقها را نداشت اما سر قدرت نمایی داشت. پس طرح منوچهریان کنار گذاشته شد و در نهایت، به همت دیگر زنان مدافع دولت قانون دیگری زیر عنوان حمایت خانواده به نام دولت وقت در مجلس طرح و با در نظر گرفتن نظرات فقهای دینی نوگرا درسال 1346 به تصویب رسید. به هرحال گامی به جلو برداشته شده بود اما گفتمان حقوقی زنان برای تبدیل شدن به گفتمانی عمومی در جامعه در آغاز راهی دراز بود.
جلو بودن قانون از فرهنگ زمانه خود می توانست لایحه حمایت خانواده مصوب شده را مترقی تر کند که کرد و شش سال بعد تصحیحات بیشتری را در این لایحه به وجود آورد به طور مثال اگر نتوانست و با همه فشارهای گوناگون اجازه ازدواج مجدد مرد را حذف کند اما آن را مشروط به اجازه زن اول کرد. این مسیر رو به پیشرفت با انقلاب اسلامی ایران متوقف شد. قانون حمایت خانواده حذف و موقعیت حقوقی زنان به حدود 40 سال پیش از آن (1313) بازگشت. قانون بر فرهنگ زمانه اش منطبق شد! که اگر چنین نبود این چنین و براحتی از دست نمی رفت.
سال گذشته مجددا طرحی به عنوان لایحه حمایت خانواده از سوی قوه قضائیه مطرح و توسط دولت احمدی نژاد موادی هم به آن افزوده و به مجلس ارائه شد. فرق این لایحه با لایجه گذشته دراین است که این لایحه براستی "لایحه حمایت از خانواده" است البته "حمایت از خانواده ای مردسالار" نه خانواده به معنای عام و نه خانواده برابر. بلکه تثبیت خانواده مردسالار در جامعه ایرانی آنچه که در لایحه پیشین بیشتر متوجه حقوق زن در خانواده بود. در آن لایحه دولت مدرن مذهبی پهلوی در تقابل با روحانیت سنتی مدافع زنان می نمود. دولت کنونی ایران نیز در مواردی تقابلش را با روحانیت سنتی به نمایش گذاشته است اما در حوزه زنان این دولت هم مدافع حقوق زنان نیست بلکه می خواهد حامی زنان باشد مانند سایه پدر و شوهر بر زن وفرزند. طنز قضیه این جاست که این بار برخی زنان برای جلب حمایت روحانیون سراغ شان می روند هرچند معلوم نیست که فرهنگ روحانیون کنونی از فرهنگ دولت کنونی جلوتر شده است یا اقتضای زمانه ایجاب می کند.
با وجود این دراین هم راستایی حکومتی و ضدیت با حقوق زن، لایحه حمایت خانواده پس از طرح با موج مخالفت بسیار زنان رو به رو شد. ائتلافی از فعالان و گروه های جنبش زنان علیه لایحه مذکور شکل گرفت. فعلان کمپین یک میلیون امضا تلاش گسترده ای را در انتقاد به لایحه با انتشار مقالاتی در نقد لایحه، برگزاری سمینارهای در این زمینه، پخش بروشور و...آغاز کردند، شیرین عبادی تهدید به تحصن کرد، ائتلافی علیه لایحه شکل گرفت، فعالان جنبش زنان به دیدار نمایندگان مجلس رفتند و... در نهایت پیشنهاد دهندگان طرح ناچار شدند ماده های پیشنهادی دولت را از لایحه حذف کنند. نتیجه چه بود؟ همچنان لایحه در دستور کار قرار دارد اما آن ماده جنجالی که حذف شد به مردان در صورت تمکن مالی و بدون اجازه همسر و فقط با اجازه دادگاه اجازه ازدواج مجدد می داد، اعتراضات سبب شد که مجددا اجازه همسر شرط ازدواج مرد قرار گیرد، نه اینکه ازدواج مجدد مرد از قانون حذف شود: جلوگیری از یک گام به پس!
چرا چنین شد؟ آیا نتیجه ائتلاف بود یا تفوق جناح های مخالف دولت؟ یا قدرت لابی؟ یا همه آنها ؟ به باور من، آنچه دو دوره تاریخی مشابه در زمینه حقوق زنان را از هم متمایز کرده است جدا از نقش و قدرت آشکار و پنهان حکومت ها، نقش و قدرت جنبش زنان در عمومی کردن گفتمان حقوقی در جامعه است. اتفاقی که نه به مدد حضور در قدرت که به مدد فشار گسترده و مداومی که از پایین اعمال می شود رخ می دهد. فشاری که چون ویروس به همه اعضا و ابعاد جامعه نفوذ می کند و الگویی برای عمل به جامعه ناامید از تغییرمی دمد.
اگر دهه 1340 و 50 دهه های ورود زنان به عرصه عمومی و دستیابی آنها به برخی حقوق اولیه شان بود ، اواخر دهه 50 و 60 سال های بازپس گیری این حقوق از زنان و راندن آنان از عرصه عمومی و دهه 70 و 80 سال های فشار آنان برای ورود به عرصه عمومی و گسترش مطالبه خواهی و تحمیل خودشان بر ساختارهای مردسالارانه بود. سال های دهه 1380 را نیز می توان سال های حضور عقلانی، کنش مند و و هدفمند جنبش زنان ایران برای تحقق خواسته هایش نامید.
از زمان آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا و دیگر فعالان جنبش های اجتماعی رویکرد جنسیتی به شدت در جنبش ها تکثیر شده است. فعالان کمپین یک میلیون امضا اکنون طیف گسترده ای را در میان سایر جنبش ها تشکیل می دهند. در میان جنبش های کارگری و دانشجویی، در میان قشرهای گوناگون از خانه دار تا شاغل، از دانشجو تا استاد دانشگاه، از علاقه مند به هنر تا هنرمند، از فعالان اجتماعی تا فعالان و وکلای حقوق بشر، از وب نگاران تا روزنامه نگاران ...کمپین یک میلیون امضا مخاطبان و مدافعان جنبش زنان را افزایش داده است.
نمای بارز این جنبش و این وقایع به روشنی در فعالیت رسانه ای پیداست. در این سال ها جدا از وب نگاری زنان، تعداد زنان روزنامه نگار از هیچ به تعدادی انگشت شمار و سپس به رقمی بالا به ویژه در حوزه های کم قدرت تری چون اجتماعی و ادبی رسید اما با رشد و گسترش جنبش زنان و طرح مطالبات حقوقی زنان و نقد قوانین ضد زن، فعالیت این جنبش به مدد ارتباط جهره به چهره؛ آگاهی بخشی مداوم، پیوسته بوده است در این روند افزایش زنان در حوزه های گوناگون رسانه و گسترش رویکرد جنسیتی در رسانه نقش زنان را از یک روزنامه نگار صرف و حداکثر یک روزنامه نگار حرفه ای به روزنامه نگاران فمینینست افزایش داد و بر تعداد مطالب و رویکرد جنسیتی در مطبوعات تاثیر گذاشت و جنبش زنان را بر ساختار های متصلب مردانه در مطبوعات نیز تحمیل کرد.
امروز اگر از قدرت جنبش زنان می گوییم به واقع از حضور سمجش برای تداوم حرکتش می گوییم. در جامعه ای چون ما با سابقه دیکتاتوری، همواره جنبش های اجتماعی با سرکوب های مداوم روبه رو بوده اند، هر تکانه و سرکوبی با ریزش فراوان نیروها رو به روست. تا جنبشی بخواهد مجددا پا بگیرد و حرکت کند و دور تازه ای را شروع کند زمان زیادی را صرف تجدید قوا می کند و مجددا سرکوب می شود. در جنبش های کلاسیک حمله به نقطه مرکزی و رهبری، کانون های جغرافیایی و مراکز مالی، جنبش را به سرکوب کشانده و از تداوم می اندازد. برای فائق شدن به این نقطه ضعف، جنبش هایی ماندگار می شوند که نه تنها قدرت عمومیت بخشی بر خواسته هایشان را داشته باشند بلکه روش هایی اتخاذ کنند که این عمومیت را تداوم بخشد. تکثر خواسته های حقوقی در جنبش زنان از یکسو و غیرمتمرکز بودن کمپین یک میلیون امضا به مثابه یک جنبش سبب شده که این جنبش از هرسو که سرکوب شود از نقطه دیگری سربر آورد، با هر بازداشتی نیروی جدیدی بلافاصله جایگزین می شود، حتی بازداشت و هزینه پردازی هم در خدمت جنبش به کار می آید و صدای آن را عمومی تر می کند. جالب این که چنین جنبشی حتی برای ادامه بقایش قائم به منابع مالی نیست چرا که ثروت آن منابع انسانی اش است.
برخورد با چنین جنبشی دشوار است. برای حمله به آن باید آن را از تداوم انداخت اما چگونه؟ ایجاد وحشت و ارعاب، اتهام براندازی نرم و سخت،وابستگی به بیگانه، دریافت کمک مالی و... به فعالان آن می تواند ریزش های کوتاه مدتی را سبب شود اما آن را از تداوم نمی اندازد. از این رو با اتخاذ چنین روش هایی است که می توان الگوهای پیشین تاریخی جنبش ها و حکومت ها را از جهش و سرکوب مداوم به سمت مقاومت و تغییر مداوم سوق داد. کمپین یک میلیون امضا نقطه کانونی چنین روشی است.
*
اکنون آن سه زن در قاب تصویر از کادر بیرون زده اند، انبوه اند و در تلاش که نگذارند تاریخ به عقب بازگردد. دراین بازی مار و پله پیروز میدان کیست؟
Dienstag, 11. November 2008
دو هزار دانشجوى دانشگاه سیستان و بلوچستان، علیه سیاستهاى سركوبگرانه رژیم، تجمع اعتراضى برگزار كردند
گزارش کانون مدافعان حقوق بشر از وضعیت حقوق بشر در ایران در تابستان
مقدمه :حمایت بین المللی از حقوق بشر فصل نوظهوری در تاریخ بشریت است . خلاف قرن های متمادی پیشین ، حقوق بشر اکنون بمثابه موضوعی در صلاحیت داخلی دولت ها دانسته نمی شود و باور به صلاحیت انحصاری و مطلق دولتها بر اتباعشان بدون توجه به کارکرد اساسی آنها در حفظ و دفاع از کرامت انسانی اعضای جامعه به سختی به چالش کشیده شده است.تحقق آرزوی خلق جهانی فارغ از ترس و نیاز برای انسانها در هر نقطه زمین ، مستلزم این است که انسانها در هر جای جهان از حیات توأم با کرامت انسانی برخوردار باشند و از این رو است که سرنوشت فرد انسانی به دغدغه ای بین المللی تبدیل شده است.کانون مدافعان حقوق بشر بر اساس چنین نگرشی به انتشارگزارش وضعیت رعایت حقوق بشر در ایران در تابستان ۱۳۸۷ می پردازد
استقرار گشت های ويژه سركوب در تهران
بنا به گزارشها در هر چهارراه 10 مامور نيروی انتظامي مستقر شده و موتور سواران را مورد بازجويي قرار مي دهند.
همچنین خودروهاي موسوم به ارشاد متعلق به گشت هاي ويژه با چراغ گردانهاي روشن در مناطق تجريش، پارک وي، ونک و ميدان هفت تير مشغول گشت زني و كنترل مردم هستند.
گزارشهای رسیده حاکیست که در مانور بزرگ نیروی انتظامی در تهران بیش از 30 هزار تن از نيروهاي نظامي و انتظامي در میادین پایتخت مستقر می شوند تا به گفته سرکردگان نظامی رژیم، مقابله با بحرانهاي اجتماعي را تمرين كنند.
سرکرده سپاه پاسداران طی اظهاراتی كه ناشي از ترس و وحشت وی از روبرو شدن با تهديدهاي داخلي و خارجي است، گفت امروز دفاع از انقلاب اسلامي دشوارتر از گذشته است.
پاسدار محمد علي جعفري که در همدان سخنرانی می کرد، افزود بايد نسبت به دسيسه هاي گوناگون دشمنان هوشيارتر باشيم. پاسداران و بسيجيان بايد براي مقابله با دشمن همواره آماده باشند.
همزمان استاندار رژیم در تهران از تشکیل یک ارگان سرکوب دیگر با نام "شورای تامین امنیت" خبر داد.
وی گفت این شورا از سیزده شورای تامین امنیت شهر و استان تهران با هماهنگی و انسجام نهادها شکل گرفته تا مشکلات امنیتی را حل کند.
Mittwoch, 5. November 2008
باراک اوباما، چهل و چهارمین رییس جمهوری آمریکا شد
رادیو فردا
پانزدهم آبان 1387,
باراک اوباما، رییس جمهوری منتخب آمریکا، در مراسم جشن پیروزی خود در «گراند پارک» شیکاگو، تاکید کرد که زمان تغییر برای آمریکا فرا رسیده است.
هزاران نفر از هواداران سناتور اوباما عصر سه شنبه در «گراند پارک» شیکاگو، جایی که او قرار بود پس از پیروزی سخنرانی کند، تجمع کرده بودند.
آقای اوباما، ۴۷ ساله، با پیروزی در انتخابات چهارم نوامبر نام خود را به عنوان نخستين رييس جمهوری آفریقایی تبار در تاريخ آمريکا به ثبت رساند.
با اعلام نتیجه انتخابات بسیاری از مردم با حضور در خیابانهای نیویورک و واشینگتن، پیروزی باراک اوباما را جشن گرفتند.
باراک اوباما روز بيستم ژانويه سال ۲۰۰۹ ميلادی، سی ام دی ماه، به عنوان چهل و چهارمین رييس جمهوری ايالات متحده آمريکا ادای سوگند خواهد کرد.
سناتور جان مک کین، نامزد حزب جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری، در مراسمی که به صورت زنده از شبکههای تلویزیونی پخش شد، پیروزی باراک اوباما را در به وی تبریک گفت.
آقای مک کین که در فونیکس آریزونا صحبت میکرد، از شخصیت باراک اوباما تقدیر و از مرگ مادر بزرگ رییس جمهوری آینده آمریکا ابراز تأسف کرد.
نتایج اولیه؛ پیروزی با اختلاف چشمگیر
از نخستین ساعات شمارش آرا، خبرگزاری آسوشتیدپرس و شبکههای تلويزيونی «سی ان. ان»، «ام ان اس بی سی» و«ان. بی سی» بر اساس نتایج اعلام شده پيشبينی کردند که باراک اوباما، کانديدای حزب دمکرات، با اختلافی چشمگير به پيروزی خواهد رسيد.
شمارش آرا حکی از آن است که باراک اوباما در ۲۸ ایالت آمریکا به پیروزی رسیده و سناتور مک کین نیز نتیجه انتخابات در ۲۰ ایالت را به خود اختصاص داده است.
به جز چهار ایالت میسوری، مونتانا، ایندیانا و کارولینای شمالی که هنوز نتایج قطعی شمارش آرا در آنها اعلام نشده، سناتور اوباما در مجموع تا کنون ۳۳۸ رأی الکترال را از آن خود کرده است. چیزی بیشتر از دو برابر آرای آقای مککین که تا این مرحله تنها ۱۵۹ رأی الکترال را جذب کرده است.
آقای اوباما از جمله در ايالتهای کليدی ویرجینیا، پنسيلوانيا و اوهايو به پيروزی رسيده است. پیروزی در ایالت اوهایو از آن رو حایز اهمیت است که تا کنون هيچ از کانديداهای حزب جمهوری خواه قادر نبودهاند بدون پيروزی در انتخابات این ایالت مهم و تعیین کننده به کاخ سفيد راه يابند. باراک اوباما، رئیسجمهور منتخب آمریکا در حال ثبت رأی خود.
در ایالتهایی مانند نیو مکزیکو، پنسیلوانیا، نیو همشایر، ورمونت، نیوجرسی، مریلند، ماساچوست، منطقه واشینگتن «دی سی» و الینویز نیز کاندیدای حزب دمکرات به پیروزی رسیده است.
در مقابل در ایالتهای جورجیا، اوکلاهاما، میسوری، تنسی، ویرجینیای غربی، کنتاکی و کارولینای جنوبی جان مک کین از رقیب دمکرات خود پیشی گرفته است. رسانه های آمریکایی گمانه زنی می کنند که آقای مک کین در این ایالت ها به پیروزی برسد.
در ایالت کلیدی فلوریدا نیز، باراک اوباما با پیشی گرفتن از سناتور مک کین آرای الکترال را از آن خود کرد. ایالت فلوریدا ۲۷ کالج انتخاباتی دارد.
روند برگزاری انتخابات
چهل و چهارمين انتخابات رياست جمهوری در نخستين ساعات بامداد روز سه شنبه چهارم نوامبر در شرق آمريکا آغاز شد و تا ساعات اولیه بامداد روز چهارشنبه به وقت شرق آمریکا، در ايالتهای غربی ادامه داشت.
بر اساس زمان بندی انتخابات، ایالت آلاسکا آخرین ایالتی بود که که در ساعت ۱ بامداد چهارشنبه به وقت شرق آمریکا، رأیگیری در آن پایان یافت.
شعبههای رای گیری در حالی روز سه شنبه کار خود را آغاز کردند، که صف های طولانی از مردم در مقابل شعب اخذ رای شکل گرفته بود و رأی دهندگان آمریکایی، در روز سه شنبه، انتخابی تاريخی را رقم زدند.
ستاد انتخاباتی باراک اوباما با سازماندهی گروههايی از زنان و جوانان، شهروندان آمريکايی را به رفتن به پای صندوقهای رأی ترغيب میکرد و برآوردها حاکی از آن است که انتخابات چهارم نوامبر رکوردی تاريخی از حضور مردم ایالات متحده در انتخابات بر جای گذاشته باشد.
باراک اوباما به همراه خانواده خود سحرگاه روز سه شنبه با حضور در یک شعبه رای گيری در مدرسهای در شيکاگو، رای خود را به صندوق ريخت.
تا پيش از روز انتخابات رياست جمهوری در چهارم نوامبر بيش از ۲۹ ميليون نفر در ۳۰ ايالت آمريکا، رای خود را به صندوق ها ريخته بودند.
Dienstag, 4. November 2008
هفتمین نوجوان در سال جاری در ایران به دار آویخته شد
سایت فارسی سازمان دیده بان حقوق بشر: 14 آبان ماه 1387- کمپین بین المللی حقوق بشر درایران و دیده بان حقوق بشر امروز مشترکا اعلام کردند که در تاریخ 9 آبان ماه 1387، هفتمین نوجوان در سال جاری میلادی در ایران در شرایطی به دار آویخته شد که دقیقا دو روز قبل از آن مقامات ایرانی "با قاطعیت هر گونه اعدام نوجوانان در ایران را تکذیب کرده بودند." این دو سازمان حقوق بشری مشترکا از مقامات ایرانی خواستار پایان دادن فوری به اعدام نوجوانان شدند.
ایران تنها کشوری است که در سال جاری میلادی جوانان بزهکار را اعدام کرده است. همچنین ایران در اعدام نوجوانان در جهان از همه کشورها پیشی گرفته است و در سه سال و نیم گذشته، بیش از 80 درصد اعدام های نوجوانان (27 نفر از 33 نوجوان اعدام شده در سطج حهان) توسط ایران انجام شده است. در حال حاضردر ایران، حداقل 130 نوجوان بزهکار در صف انتظار اعدام هستند. کلاریسا بنکوما؛ مسدول تحقیق در حقوق کودک در خاورمیانه سازمان دیده بان حقوق بشر در این مورد گفت: "بسیار غم انگیز است که ایران به کشتار نوجوانان بزهکار ادامه می دهد. ایران باید سریعا به وضعیت انزوای خود از جامعه جهانی پایان داده و این اعدامها را متوقف کند." در تاریخ 9 آبان ماه 1387، دادگستری کل استان اصفهان اعلام کرد که حکم اعدام غلامرضا ح. نوجوان افغانی که مرتکب قتل شده بود، در صبح آن روز اجرا شده است. بر اساس اطلاعات مندرج در وب سایت دادگستری اصفهان، غلامرضا در هنگام اعدام 19 سال داشت و بخاطر قتلی که در تاریخ 29 آبان ماه 1385 مرتکب شده بود، یعنی در زمانی که 17 سال داشت، به اعدام محکوم شده بود. مقامات ایرانی به کرات اعدام نوجوانان بزهکار را تکذیب کرده اند و اخیرا هم در تاریخ 7 آبان ماه 1387، در زمان بررسی گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد در باره اعدام نوجوانان و نقض حقوق بشر در ایران، مقامات ایرانی در بیانیه ای مجددا آن را تکذیب کردند. در اوایل ماه اکتبر سال جاری میلادی نیز، زمانی که مباحثات سالیانه سازمان ملل متحد در باره حقوق کودک در جریان بود، یک مقام ارشد قضایی ایران اعلام کرد که طی بخشنامه ای احکام اعدام همه نوجوانان بزهکار تخفیف می یابند. سه روز بعد از اعلام این خبر، همان مقام قضایی به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که این بخشنامه فقط شامل حال کسانی می شود که پرونده آنها به مواد مخدر مربوط می شود و تاثیری بر احکام اعدام نوجوانان بزهکاری که در حال حاضر در صف اعدام هستند، نخواهد داشت. هادی قائمی؛ همآهنگ کننده کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: " چنین بنظر می رسد که صدور این بیانیه در زمانی که وضعیت حقوق بشر ایران در سازمان ملل متحد در جریان بود، بیشتر نمایش یک صفحه مه آلود بوده است." کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران و دیده بان حقوق بشر با هر گونه مجازات اعدام به هر دلیلی بخاطر نقض حق حیات و با توجه به این که ماهیتی غیر بشری و خشن دارد، مخالفند. ایران، الزامات روشن و معین حقوق بشر را بخصوص با صدور احکام اعدام برای کسانی که در سن قبل از 18 سالگی جرمی مرتکب شده اند، زیر پا می گذارد. در دو پیمان اصلی حقوق بشر؛ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پیمان حقوق کودک، که ایران آن ها را تصویب کرده است، اعدام نوجوانان منع شده است. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران و دیده بان حقوق بشر از ایران خواستند که اجرای احکام اعدام نوجوانان را که در زمان ارتکاب جرم کمتر از 18 سال داشتند، متوقف کرده، صدور احکام اعدام را قانونا برای نوجوانان در همه موارد منع و الزامات بین المللی حقوق بشر را رعایت کند
Sonntag, 2. November 2008
جمع آوری امضاء در آلمان
جمع آوری امضاء در آلمان علیه برنامه اتمی ایران به نقل از روزنامه چپگرای یونگه ولت چاپ آلمان
در تدارک بخشی از برنامه آمادگی روانی برای حمله نظامی با ایران، روز سه شنبه گذشته 28 اکتبر حرکتی به شکل جمع آوری امضا به نام "بمب را متوقف کنید" در شهر برلین پایتخت آلمان آغاز شد. شمار امضا کنندگان، تا کنون شامل 120 تن از شخصیت های معروف و گمنام آلمانی شده است. از همه احزاب حاضر در پارلمان این کشور نام 2 تا 3 نماینده دراین لیست دیده می شود که البته هیچکدام از صاحب نظران شناخته شده حزب خود در رابطه با مسائل ایران نیستند. از طرف حزب چپ آلمان نام یکی از نمایندگان زن پارلمان بنام "پترا پاوو" وجود دارد، گروه کاری "شالوم" از بخش جوانان این حزب و گروه کاری انجمن "روزا لوگزامبورگ" نیز این سند را امضاء کرده اند. امضای و شرکت آنها در این اقدام با سیاست حزب چپ آلمان مغایرت دارد و به همین دلیل مورد توجه ویژه رسانه های گروهی آلمان قرار گرفته اند. در بین امضا کنندگان دیگر این سند نام دبیرکل شورای مرکزی یهودیان آلمان "اشتفان کرامر"، معاون این شورا "دیتر گراومن" و رئیس انجمن یهودیان برلین "لالا زوسکیند" نیز دیده می شود. همچنین نام یک نویسنده، یک خبرنگار و تاریخدان اسرائیلی "بنی موریس" که طرفدار بکار گیری سلاح اتمی علیه ایران است نیز به چشم می خورد.
امضا کنندگان خواستار همراهی کامل دولت آلمان با استرتژی ایالات متحده مبنی بر انزوای سیاسی ایران می باشند و خواهان منع شرکت های آلمانی در ارسال قطعات یدکی به ایران را هستند. آنها ادعا دارند که محمدالبرادعی رئیس سازمان بین المللی انرژی اتمی گفته است که ایران می تواند تا ایام کریسمس صاحب بمب اتمی شود.
Samstag, 1. November 2008
بیانیه مطبوعاتی كانون مدافعان حقوق بشر در خصوص نقض حقوق بشر: طنین زنگهای نقض حقوق بشر
بیانیه مطبوعاتی كانون مدافعان حقوق بشر در خصوص نقض حقوق بشر: طنین زنگهای نقض حقوق بشر
کانون مدافعان حقوق بشر :گامهای ناقضان حقوق بشر پرشتاب شده است . به گونه ای که فرصت دفاع حذف می شود و فرصت گفتگو لغو .اقدام دولت جمهوری اسلامی جهت جلوگیری از سخنرانی سرکار خانم شیرین عبادی در اجلاس مورخ 13 و 14 آبان ماه 1387 در کشور مالزی بی توجهی به حقوق بنیادین بشری است. معیار شایسته جهت تشخیص صحت و سقم این اقدامات میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است که دولت ایران و مالزی آنرا امضا نموده اند و وفق ماده 27 کــنوانسیون وین مصوب 29 می 1969 امکان تخــطی از آن در نگرش حقوق بین الملل امکان پذیر نیست .11 سال زندان برای صادق کبودوند که صرفاً پای در تشکیل یک نهاد حقوق بشری نهاده است ، باعث تعجب و تحیر است . محاکمه وی در یک دادگاه اختصاصی به دوراز ضوابط ناظر بر محاکم عمومی مغایر معیارهای دادرسی عادلانه است و نشانگربی توجهی به حقوق انسانی است . محدودیت های اعمال شده درباره آداب و رسوم و عبادات اهل تسنن و جلوگیری از ساختن مسجد و تخریب ابنیه عبادی آنان مخالف حقوق مسلم آدمی است و با هیچیک از معیارهای پذیرفته شده درقانون اساسی و قواعد بین الملل عمومی همسو نیست . تصمیم برعبورمترو از خیابان چهارباغ اصفهان یک آسیب جدی بر میراث ملی ارزیابی می شود که سرزنش جهانی را به همراه خواهد داشت . سوگوارانه آنکه دادگستری اصفهان پس از مشورت با اداره حقوقی قوه قضاییه کشور تصمیم به تعطیل و توقف این عبور زیان بار گرفت و رأی مزبور به متهمان ابلاغ گردید ولی با وجود این مدیران شهری ، بی توجه به تصمیم دادگستری در مخالفت با اقدامات مغایر تصمیمات شورای عالی ترافیک و مصوبات سازمان میراث فرهنگی و مخالف مصالح میراث فرهنگی که عامل تزلزل و بی اعتبار ساختن میراث گرانقدر فرهنگی است ، به کار خود ادامه دادند .اکنون تکلیف دادستان کل کشور است ، که مستنداً به صراحت ماده 42 قانون .الف . د . ک از دادستان استان تعقیب قانون گریزان و بانیان تخریب آثار فرهنگی را خواستار شود .رعایت حقوق اقلیت ها که عامل ایجاد امنیت و تقویت هویت اقوام ایرانی است در صدر تکالیف مدیران و مسئولان در سراسر کشور است . توجه و دقت به این موارد بویژه در مرزها و خطه کردستان و بلوچستان برای حفظ همبستگی ملی و تقویت آن عنایت بیشتری را می طلبد .محکومیت خانم شهناز غلامی در دادگاه انقلاب تبریز و محاکمه دانشجویان در دادگاههای میبد ، اهواز و تهران ، صدور کیفرخواست برای خبرنگاری که به تکالیف شغلی خود پرداخته در دادسرای اصفهان بر طنین زنگهای خطر نقض حقوق بشر افزوده است .
گزارش دریافتی فرودگاه دوبی
گزارش دریافتی
فرودگاه دوبی
تفتیش بدنی شرم آور
از 152 مسافر ایرانی
یکی از 3 دختری که هنگام بازرسی بدنی از ناحیه... مجروح شده بود
برای اثبات موضوع به پزشکی قانونی اعزام شد
ماموران فرودگاه دبی به دلیل آنچه دریافت گزارشی مبنی بر احتمال حمل مواد مخدر توسط یکی از مسافران ایرانی پرواز تهران – دبی در پنجشنبه 14 شهریور رفتار با ما مسافران داشتند که آن را می نویسم تا منعکس کنید.
پلیس عرب و داشداشه به تن فرودگاه ضمن رفتاری بسیار خشن 152 زن و مرد مسافر ایرانی این پرواز را لخت کرده و تفتیش بدنی کرد.
این تفتیش و کنترل 4 ساعت در فرودگاه دبی طول کشید. ما را پس از کنترل گذرنامه ها به سالن شماره 2 برای بازرسی ویژه بردند و به همه ما اعم از زن و مرد و کودک دستوردادند همه لباس هایمان را در آوریم. اکثر مسافران خانواده های ایرانی بودند و برای کنترل زنان چنان وقاحتی از خود نشان دادند که حتی از نوشتن آن خجالت می کشم.
حتی در فرو بردن دست در آلت تناسلی بانوان و دختران هم کوتاهی نکردند. فریاد و گریه زنان و دختران تمام فضای سالن شماره 2 فرودگاه دبی را پر کرده بود. زنان و دختران را پس از بازسی وحشیانه از سالن بازرسی به سوی سالن خروجی فرودگاه دبی هدایت میکردند در حالی که به آنها حتی فرصت نداده بودند لباس های خود را بپوشند، بطوری که زن ها ودخترها گریه کنان و درحالیکه لباس های خود را در دست داشتند وارد سالن شماره 2 می شدند!
یکی از مسافران زن این پرواز گفت که بر اثر برخورد وحشیانه و خشن پلیس دبی در حال بازرسی بدنی از مسافران دختر، چنان بی شرمانه بود که با فریادها و گریه های این دختران و زنان توام شد و بدنبال اعتراض شوهران و پدران و دیگر ایرانیان حاضر در سالن بازرسی پلیس فرودگاه با باتوم به معترضان حمله ور شد.
در نهایت، بعد از 3 ساعت از بازرسی ویژه بدنی تک تک مسافران ایرانی مشخص شد که هیچ یک از آنها، هیچ مورد خلافی به همراه نداشته اند و ماموران فرودگاه دبی عمدا و فقط به خاطر ارعاب و تحقیر ایرانیان عازم دبی این حرکت زشت و بدور از انسانیت را انجام داده اند.
سفارت و کنسولگری
پس از مراجعه حضوری چندی از این مسافران به سرکنسولگری جمهوری اسلامی در دبی، آنها ابتدا از ورود این افراد به ساختمان کنسولگری جلوگیری کردند و پس از ورود چند نفر و باز گو کرد واقعه، مسئولان کنسولگری قول دادند مسئله را پیگیری کنند. حتی یکی از 3 دختری که هنگام بازرسی بدنی از ناحیه... مجروح شده بود برای اثبات موضوع به پزشکی قانونی اعزام شد تا حقیقت ادعا اثبات شود. چند خبرنگار محلی از معاون سرکنسولگری جمهوری اسلامی در دبی خواهان وقت مصاحبه دراین باره شدند اما وی نپذیرفت و در نهایت تعجب و در برابر مسافرانی که شرح ماجرا را داده بودند ماجرای اتفاق افتاده را تکذیب کرد و گفت موضوع مهمی اتفاق نیفتاده و ماجرای گفته شده فقط شایعه است !
البته یک روز بعد از این تکذیب کنسولگری ایران در دبی - سفارت جمهوری اسلامی در ابوظبی با تائید ضمنی خبر برخورد وحشیانه ماموران فرودگاه دبی با مسافران ایرانی و پاره شدن بکارت یکی از دختران 15 ساله در حین تفتیش بدنی آن را اقدام عادی در فرودگاه دبی قلمداد کرده و گفت که در این زمینه با فرمانده پلیس فرودگاه دبی صحبت و موضوع پیش آمده پیگیری می شود.