شهرهای قتل آگین و سرزمین خون زده
منصوره شجاعی-10 تیر 1388
مدرسه فمينيستي: مادرم، یاس و نومیدی پس از کودتای ننگین 28 مرداد رابه شادمانی و امید دوران انقلاب 57 تاخت زد.
مادرم و من، یاس و نومیدی دوران جنگ و سرکوب دهه شصت را هرچند که هرگزفراموش نکردیم اما به "نشاط" حضور مردمی وبه امید وعده های خرداد 76 کمابیش بخشودیم .
مادرم ومن و بیش وبسیاری ازمردمان شهر و دیارم، دلسردی هشت ساله دولت اصلاحات را به قهرو انزوای خرداد 84 سپردیم .
مادرم و من و بیش و بسیاری از زنان شهر ودیارم، با گذ ران 4 سال پردلهره ، تحمل مدنی خویش را با آگاهی و عمل اجتماعی تحت فشارومحدوديتي شدید افزون كرديم و سفر درراهی صعب و سخت را با حضوری شورمند ، محقانه و مطالبه محور تا رسیدن به خرداد 88 ادامه دادیم.
مادران و پدران بسیاری از این شهر و دیار، در کنار من و دختران شجاع و پسران جسورم در کوچه های گمشده شادمانی و امنیت پیش از انتخابات ، پاي كوبان و رقصان ؛ و در خیابان های خون زده سرکوب و کشتارپس از آن ، بهت زده و ترسان ؛ خشونت پیشه گی آمران و عاملان خرداد 88 را ديديم و همچنان در خيابان ها مانديم ، اما اين روزهاي تلخ را با هیچ بشارتی در تاریخ فراموش نخواهیم کرد حتي اگر که ببخشاییم !
آری فراموش نخواهیم کرد و نیز نمی بخشاییم ، که "ندای " جریانی را که رو به زندگی می رفت به مرگ پاسخ دادند . و سرشت حرکتی را که بر حق و قانون استوار بود، به ناحق به قانون گریزی متهم کردند. و حضور شاد و جوان دختران و پسران شهر و دیارمان را با حضورعبوس و سبعانه مردان از پا تا به سر زره پوش و مسلح به خاک و خون کشیدند.
آری فراموش نخواهیم کردو نمي بخشاییم ، آنگاه که سرشت حرکت رو به زندگی و مدنی زن و مرد و پیرو جوان شهر و دیارمان را عامدا به سرنوشت جریان های انتحاری و رو به مرگ دچار می کنند.
آری فراموش نخواهیم کرد ، رفنار كساني را که جز با سرکوب جریان هاي مردمی –اعتراضی، حیات اشان پایدار نمی ماند ، خواه این حرکت رو به زندگی باشد و خواه رو به مرگ !
باري، آنها خشونت, خود پیشه کرده اند و ما که جز ادامه راه مدنی و هویت مند و مستقل خویش راهی دیگر نمی شناسیم... این بارنيز درکنارهم و بي ترديد در صفوف مستقل خويش به حرکت حقوقي و مدني خويش ادامه خواهيم داد. این بار سنگ هایمان را واکنده ایم و حرف هايمان را گفته ايم.... اين بار ديگرهيچ زني در ميان انبوه مردم معترض گم نخواهد شد ، پيدا و مرئي در كنار ديگرهمرهان درپي رسيدن به مطالباتي كه طي سالها وبه ويزه طي چهارسال گذشته با شكل ها ي مختلف فرياد كرده، حضورمستقل خويش را در قالب گروه هاي مردمي ،فعالان جنبش هاي مدني ، مادران ، همسران ، خواهران وگروه هاي ميليوني مردم كوچه و خيابان به ثبت مي رساند.
مردماني كه در پی دستيابي به مطالبات خویش به پای صندوق هاي راي رفتند وهريك از ظن خويش راي برصندوق هايي ريختند كه امانت ناداري اشان موجب جاري شدن سيلي از رودهاي خروشان اعتراض مستقل زنان ، مردان ، دانشجویان ، کارگران ، كارمندان و اصناف مختلف شد.
اين بار ديگر نه دوران 28 مرداد 32 است كه تنها نام محدود يك يا چند زن را در خاطره هاي مبارزاتي آن نسل به جاي بگذارد و نه دوران بهمن 57 كه زنان را درصفي جداگانه و گاه درپشت صفوف مردان با شمايل و هيبتي گاه نادلخواه ونيز باحضوري مستحيل در جرياني كه چندان توجهي به حقوق فردي و مدني آنان نداشت به خيابان بكشاند و جايزه اشان براي همپايي و ايثار در تمام آن سال ها ، ناديده گرفته شدن حقوق فردي ومدني آنان تا اين سال ها باشد.
اين بار حضور زنان و دختران جوان در جمعيتي كثير و ميليوني دوشادوش مردان و با هيبت و شمايل مستقل خويش ديده مي شود . زناني مرئي و با ظاهري حدودا دلخواه، فرياد اعتراض خويش را نسبت به وضعيت موجود و راي از دست رفته اشان، كه با اميد كاهش تبعيض به صندوق ها ريخته بودند سرداده اند.
اين بار نماد اين اعتراض عمومي و قانوني زني جوان است كه " ندا" ي دادخواهي سرداد تا سرانجام روزي پاسخي در خور را به گوش هاي كر شده صلا دهد....
" روزي كه چيزي براي نوشتن و جود نخواهد داشت ، يا براي خواندن ، مگر چيزهايي ترجمه ناپذير درباره حبات اين مرده بس جوان ،جوان آماده نعره زدن "(1)
1.دوراس،
مدرسه فمينيستي: مادرم، یاس و نومیدی پس از کودتای ننگین 28 مرداد رابه شادمانی و امید دوران انقلاب 57 تاخت زد.
مادرم و من، یاس و نومیدی دوران جنگ و سرکوب دهه شصت را هرچند که هرگزفراموش نکردیم اما به "نشاط" حضور مردمی وبه امید وعده های خرداد 76 کمابیش بخشودیم .
مادرم ومن و بیش وبسیاری ازمردمان شهر و دیارم، دلسردی هشت ساله دولت اصلاحات را به قهرو انزوای خرداد 84 سپردیم .
مادرم و من و بیش و بسیاری از زنان شهر ودیارم، با گذ ران 4 سال پردلهره ، تحمل مدنی خویش را با آگاهی و عمل اجتماعی تحت فشارومحدوديتي شدید افزون كرديم و سفر درراهی صعب و سخت را با حضوری شورمند ، محقانه و مطالبه محور تا رسیدن به خرداد 88 ادامه دادیم.
مادران و پدران بسیاری از این شهر و دیار، در کنار من و دختران شجاع و پسران جسورم در کوچه های گمشده شادمانی و امنیت پیش از انتخابات ، پاي كوبان و رقصان ؛ و در خیابان های خون زده سرکوب و کشتارپس از آن ، بهت زده و ترسان ؛ خشونت پیشه گی آمران و عاملان خرداد 88 را ديديم و همچنان در خيابان ها مانديم ، اما اين روزهاي تلخ را با هیچ بشارتی در تاریخ فراموش نخواهیم کرد حتي اگر که ببخشاییم !
آری فراموش نخواهیم کرد و نیز نمی بخشاییم ، که "ندای " جریانی را که رو به زندگی می رفت به مرگ پاسخ دادند . و سرشت حرکتی را که بر حق و قانون استوار بود، به ناحق به قانون گریزی متهم کردند. و حضور شاد و جوان دختران و پسران شهر و دیارمان را با حضورعبوس و سبعانه مردان از پا تا به سر زره پوش و مسلح به خاک و خون کشیدند.
آری فراموش نخواهیم کردو نمي بخشاییم ، آنگاه که سرشت حرکت رو به زندگی و مدنی زن و مرد و پیرو جوان شهر و دیارمان را عامدا به سرنوشت جریان های انتحاری و رو به مرگ دچار می کنند.
آری فراموش نخواهیم کرد ، رفنار كساني را که جز با سرکوب جریان هاي مردمی –اعتراضی، حیات اشان پایدار نمی ماند ، خواه این حرکت رو به زندگی باشد و خواه رو به مرگ !
باري، آنها خشونت, خود پیشه کرده اند و ما که جز ادامه راه مدنی و هویت مند و مستقل خویش راهی دیگر نمی شناسیم... این بارنيز درکنارهم و بي ترديد در صفوف مستقل خويش به حرکت حقوقي و مدني خويش ادامه خواهيم داد. این بار سنگ هایمان را واکنده ایم و حرف هايمان را گفته ايم.... اين بار ديگرهيچ زني در ميان انبوه مردم معترض گم نخواهد شد ، پيدا و مرئي در كنار ديگرهمرهان درپي رسيدن به مطالباتي كه طي سالها وبه ويزه طي چهارسال گذشته با شكل ها ي مختلف فرياد كرده، حضورمستقل خويش را در قالب گروه هاي مردمي ،فعالان جنبش هاي مدني ، مادران ، همسران ، خواهران وگروه هاي ميليوني مردم كوچه و خيابان به ثبت مي رساند.
مردماني كه در پی دستيابي به مطالبات خویش به پای صندوق هاي راي رفتند وهريك از ظن خويش راي برصندوق هايي ريختند كه امانت ناداري اشان موجب جاري شدن سيلي از رودهاي خروشان اعتراض مستقل زنان ، مردان ، دانشجویان ، کارگران ، كارمندان و اصناف مختلف شد.
اين بار ديگر نه دوران 28 مرداد 32 است كه تنها نام محدود يك يا چند زن را در خاطره هاي مبارزاتي آن نسل به جاي بگذارد و نه دوران بهمن 57 كه زنان را درصفي جداگانه و گاه درپشت صفوف مردان با شمايل و هيبتي گاه نادلخواه ونيز باحضوري مستحيل در جرياني كه چندان توجهي به حقوق فردي و مدني آنان نداشت به خيابان بكشاند و جايزه اشان براي همپايي و ايثار در تمام آن سال ها ، ناديده گرفته شدن حقوق فردي ومدني آنان تا اين سال ها باشد.
اين بار حضور زنان و دختران جوان در جمعيتي كثير و ميليوني دوشادوش مردان و با هيبت و شمايل مستقل خويش ديده مي شود . زناني مرئي و با ظاهري حدودا دلخواه، فرياد اعتراض خويش را نسبت به وضعيت موجود و راي از دست رفته اشان، كه با اميد كاهش تبعيض به صندوق ها ريخته بودند سرداده اند.
اين بار نماد اين اعتراض عمومي و قانوني زني جوان است كه " ندا" ي دادخواهي سرداد تا سرانجام روزي پاسخي در خور را به گوش هاي كر شده صلا دهد....
" روزي كه چيزي براي نوشتن و جود نخواهد داشت ، يا براي خواندن ، مگر چيزهايي ترجمه ناپذير درباره حبات اين مرده بس جوان ،جوان آماده نعره زدن "(1)
1.دوراس،
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen