چرا کسی فکری برای ما نمیکند؟کلمه
: جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که نامهایی ناشناخته و یا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته اند و در آن پرسیدهاند: «چرا قاچاقچیان، کلاهبرداران، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند، اما کسی فکری برای ما نمیکند؟» این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشتهاند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد. حق داشتند. چه کسی ما را می شناسد؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم.
متن کامل این نامه را که در اختیار کلمه قرار گرفته است، میخوانید:
اینجا در اوین صدای پای بهار برای ما قربانیان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کردیم سال نو در کنار خانواده هایمان خواهیم بود، دیگر به گوش نمی رسد. وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثیقه هایی سنگین چند صد میلیون تومانی و میلیارد ی محقق شد.
اما برای ما قربانیان بی نام و نشان داستان به گونه ای دیگر است. در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند. گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم. حرفمان شده پول اصحاب کهف. یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند.
هر روز یکی از ما به خاطر این جرم های سنگینی که برای ما تراشیده شد، حکمی می گرفت که تا به حال حکومت به مخالفان و معاندان سرسختش نداده است. به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات به محاربه و توهین به مقامات، تبلیغ علیه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و …، در دادگاه هایی بدون حضور وکیل مدافع و گاه در نبود نماینده دادستان به احکامی بیش از ۵ سال و شش سال محکوم شدیم.
ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم ورسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد. حق داشتند. چه کسی ما را می شناسد؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان که خود را کارشناس می خوانند «حالا کف روی آب هستیم و شدهایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن حکومت را نشانه رفتهاند.» سنگرهایی بودیم که به قول بازجوها یکی یکی دارند فتحمان می کنند.
ما نمی دانیم چرا قاچاقچیان، کلاهبرداران، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟
همچنان و تا ابد امیدمان به خداست. صدای پای بهار می آید و می خواهیم صبور باشیم و امیدوار به روزی که بی گناهیمان ثابت شود.
خدایا نامیدمان نکن.
: جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که نامهایی ناشناخته و یا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته اند و در آن پرسیدهاند: «چرا قاچاقچیان، کلاهبرداران، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند، اما کسی فکری برای ما نمیکند؟» این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشتهاند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد. حق داشتند. چه کسی ما را می شناسد؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم.
متن کامل این نامه را که در اختیار کلمه قرار گرفته است، میخوانید:
اینجا در اوین صدای پای بهار برای ما قربانیان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کردیم سال نو در کنار خانواده هایمان خواهیم بود، دیگر به گوش نمی رسد. وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثیقه هایی سنگین چند صد میلیون تومانی و میلیارد ی محقق شد.
اما برای ما قربانیان بی نام و نشان داستان به گونه ای دیگر است. در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند. گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم. حرفمان شده پول اصحاب کهف. یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند.
هر روز یکی از ما به خاطر این جرم های سنگینی که برای ما تراشیده شد، حکمی می گرفت که تا به حال حکومت به مخالفان و معاندان سرسختش نداده است. به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات به محاربه و توهین به مقامات، تبلیغ علیه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و …، در دادگاه هایی بدون حضور وکیل مدافع و گاه در نبود نماینده دادستان به احکامی بیش از ۵ سال و شش سال محکوم شدیم.
ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم ورسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد. حق داشتند. چه کسی ما را می شناسد؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان که خود را کارشناس می خوانند «حالا کف روی آب هستیم و شدهایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن حکومت را نشانه رفتهاند.» سنگرهایی بودیم که به قول بازجوها یکی یکی دارند فتحمان می کنند.
ما نمی دانیم چرا قاچاقچیان، کلاهبرداران، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟
همچنان و تا ابد امیدمان به خداست. صدای پای بهار می آید و می خواهیم صبور باشیم و امیدوار به روزی که بی گناهیمان ثابت شود.
خدایا نامیدمان نکن.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen