Montag, 30. April 2007

چماقداران، امروز دانشگاه را به خون کشیدند

دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که در چند روز گذشته به علت فشارهای زیادی که از طرف مدیریت دانشگاه، بسیج ، کمیته انضباطی و اطلاعات به آنها وارد شده بود دست به تجمع زده و خواستار آزادی دانشگاه از چنگال نیروهای امنیتی بودند امروز دوشنبه با توطئه جدیدی روبرو شدند.
حوالی ساعت 12 ظهر دوشنبه 10 اردیبهشت بسیجیان و نیروهای اطلاعات با لوگوی نشریات وابسته به اعضای انجمن اسلامی دانشجویان نشریاتی به چاپ رساندند که در آن کاریکاتور رهبر جمهوری اسلامی چاپ شده و انتقادهای تندی به وی وارد شده است. بعد از پخش این نشریات در داخل دانشگاه توسط عوامل اطلاعات و بسیج ، با برنامه ای از پیش طراحی شده همه نیروهای هوادار بسیج به دفتر ریاست دانشگاه ریخته اند و خواستار اخراج کلیه اعضای انجمن از دانشگاه شده و در بیانیه ای خواستار بازداشت همه اعضای انجمن شدند. اعضای انجمن که تازه از موضوع اطلاع یافتند برای جلوگیری از توطئه بسیج به دفتر رییس دانشگاه رفتند، نیروهای بسیج با سلاح سرد( چوب و چماق و میله ) به آنها حمله کردند و بسیاری از اعضای انجمن مجروح شدند و از سر و صورت آنها خون می ریزد. شدت ضرب و شتم دانشجویان به گونه ای بوده است که برخی دانشجویان بیهوش شده اند.
مدیریت فرهنگی دانشگاه هم در اقدامی هماهنگ با بسیج پس از نیم ساعت از شروع پروژه بسیج و اطلاعات در بیانیه ای کلیه نشریات دانشگاه را توقیف کرد و خبر از برخورد با مسوولان این نشریات را داد.
شایان ذکر است در شرایطی این پروژه از طرف نیروهای امنیتی و بسیج کلید خورده است که حتی نشریات مجوز دار در سطح دانشگاه از سوی انتظامات اجازه چینش پیدا نمی کند و کلیه اطلاعیه ها و نشریات دانشگاه در کنترل کامل نیروهای حراست دانشگاه و انتظامات است. بنابراین نیروهای امنیتی که از بیرون این پروژه را طراحی کرده اند و بسیج مجری آن است فکر آن را نکرده اند که چه پاسخی برای این سوال دارند در شرایطی که نشریات مجوز دار برای انتشار و پخش با ممانعت انتظامات و حراست روبرو می شوند چطور این نشریات و آن هم به سرعت و در تیراژ وسیع در دانشگاه پخش شده است؟
با نزدیک شدن به انتخابات انجمن اسلامی دانشجویان امیرکبیر این پروژه از طرف نیروهای امنیتی و بسیج طراحی شده است تا انجمن دانشجویان را به کلی از صحنه فعالیت های دانشجویی محو کنند حال آنکه سال گذشته با تخریب ساختمان انجمن با بلدوزر و بازداشت و اخراج دانشجویان از دانشگاه نتوانستند این کار را بکنند. اما این بار خیال آن را دارند که با بازداشت و اخراج کلیه اعضای انجمن، نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان.
گزارشهای تکمیلی از انتشار شایعه قریب الوقوع بازداشت اعضای انجمن پلی تکنیک در ادامه این نمایشنامه کثیف امنیتی خبر می دهد
.

در اول ماه مه اتحاد اتحاد


Sonntag, 29. April 2007

رفتار وحشیانه مزدوران رژیم با زنان

طرح سرکوب مبارزه با "بدحجابی" رژیم اسلامی
جنگی علنی برای منکوب کردن جنبش زنان، کارگران، معلمان و دانشجویان و جوانان
!
چرا مردم را دست کم می گيريد، واقعا الان مشکل کشور ما اين است که مثلا فلان دختر ما فلان لباس را پوشيد؛ الان مشکل کشور ما اين است؟ مشکل مردم ما اين است؟
از سخنان محمود احمدی نژاد در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری



از جان مردم چه می‌خواهید؟ مردم را آسوده بگذارید

از جان مردم چه می‌خواهید؟ مردم را آسوده بگذارید



بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران
درباره‌ی سرکوب‌ها و تنگناهای‌ اخیر

کانون نویسندگان ایران با صدای رسا می‌گوید:
از جان مردم چه می‌خواهید؟ این همه گرفت و گیر، احضار، حبس و شکنجه و آزار برای چیست؟ این همه سانسور و آزادی‌کشی چرا؟ مردم را آسوده بگذارید!
نویسندگان مستقل را که جز برای زندگی و عشق و امید و آزادی نمی‌نویسند خفه می‌کنید؛ زنان مبارز این مرز و بوم را که چیزی جز حقوق راستین خود نمی‌خواهند به بند می‌کشید؛ کارگرانی را که جز احقاق حقوق پایمال شده‌ی خود چشم داشتی ندارند سرکوب می‌کنید؛ روزنامه‌نگاران آزاده را به زندان می‌افکنید؛ معلمانی را که در پی دستیابی به حقوق واقعی و انسانی خویش‌اند تهدید و بازداشت می‌کنید. آزادی انتخاب پوشش را که ابتدایی‌ترین حق هر انسان‌ است، از زنان گرفته‌اید. دانشجویان را از فعالیت آزادانه‌ی اجتماعی مانع می‌شوید و ...
در ادامه‌ی این همه سرکوب، برای ناشران مستقل به هر بهانه خط و نشان می‌کشید؛ به گور جان‌باختگان راه آزادی هم رحم نمی‌کنید و حتی از ویران کردن آثار تاریخی و میراث فرهنگی مردم ایران و جهان، از جمله مجموعه‌ی تاریخی پاسارگاد نیز نمی‌هراسید.
چرا؟ این همه سرکوب و بی‌خردی برای چیست؟

به پاس حرمت فرارسیدن اول ماه می، روز جهانی کارگر، کانون نویسندگان ایران تبریك خود را به همه‌ی کارگران ایران و جهان تقدیم می‌دارد و خواهان آزادی فوری محمود صالحی، از دستگیر شدگان سقز در اول ماه می (اردیبهشت) سال ١٣٨٣ و دیگر کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان، فعالان اقوام مختلف و روزنامه‌نگاران زندانی است، هم‌چنین خواستار پایان گرفتن احضارها و سرکوب‌هاست.
کانون نویسندگان ایران آرزومند جهانی به دور از جنگ، جهل و گرسنگی و خواستار آزادی، رفاه و برابری انسان‌هاست.

کانون نویسندگان ایران

Freitag, 27. April 2007

فیلم سینمائی و مستند سنگسار




کاترین دختر آمریکائی تبار که با یک دنیا عشق و محبت با حمید ازدواج کرده و به ایران می رود او از احکام قرون وسطائی جمهوری اسلامی (زندان،شلاق و سنگسار) بی بهره نماند

روی عکس کلیک کنید

Montag, 23. April 2007

مقابله خشونت آمیز با حقوق انسانی

نمونه ای از برخورد خشونت آمیز مأموران جمهوری اسلامی بر علیه پوشش در تهران
مسئلۀ مبارزه با بد حجابی رژیم جمهوری اسلامی، نقشه ای است برای ایجاد رعب و وحشت و جلوگیری از احقاق حقوق انسانی ملّت ایران











Samstag, 21. April 2007

مردم عقب نمی نشینند!


مردم عقب نمی نشینند
یورش حجاب، تاکتیک نخ نما


رو در رویی مردم و رژیم اسلامی هر روز گسترش می یابد. مبارزات معلمین، کارگران، دانشجویی و زنان به واقعیت هر روزه زندگی بدل شده است. علیرغم سرکوب، دستگیری و شکنجه و آزار، مردم سر کوتاه آمدن ندارند. معلمین محکم بر خواست های خود پای می فشارند و از یک اعتراض به یک تحصن و از یک تحصن به یک اعتصاب دیگر میروند. عزم جزم کرده اند که به خواست های خود دست یابند و دستگیری های متعدد در شهرهای مختلف تاکنون تاثیری بر این عزم و اراده نگذاشته است.
مبارزات دانشجویی نیز همچنان ادامه دارد. مبارزه علیه تحمیل حجاب و آپارتاید جنسی یک جبهه مهم این مبارزه است. رژیم اسلامی با دستگیری و ربودن فعالین دانشجویی، میکوشد این مبارزات را سرکوب کند، اما هر اعتراض و دستگیری یک اعتراض وسیع تر را پدید می آورد. لذا رژیم مجبور میشود که ربوده شدگان را پس ار چند روز رها کند.
دستگیری رهبران و فعالین کارگری ترفند دیگر است. نزدیک شدن اول ماه مه رژیم اسلامی سرمایه را به تحرک وحشت انداخته است. میخواهد به قولی "گربه را دم حجله بکشد!" همان کلک و ترفندی که پیش از 8 مارس بکار بست، با دستگیری فعالین حقوق زن کوشید تا 8 مارس را ملغی کند. اما دستگیری فعالین کارگری، بویژه محمود صالحی، عملا تکاپوی خاصی را در آستانه اول ماه مه در میان مردم و جنبش اعتراضی بوجود آورده است، همان گونه که دستگیری فعالین حقوق زن کمپین های گسترده ای را موجب شد. کمپین برای آزادی محمود صالحی گسترش می یابد. اول ماه مه امسال گسترده تر و با شکوه تر برگزار خواهد شد.
و بالاخره تاکتیک نخ نمای حمله به "بدحجابان" این اسم رمز ایجاد رعب و وحشت در جامعه است. این سلاح همیشگی جمهوری اسلامی است. حمله به زنان، برافراشتن بیرق حجاب! مردم این تاکتیک را می شناسند. سال های اخیر پیش از 18 تیر حمله حجاب شروع میشد، امسال "اوضاع چنان پس است" که پیش از اول ماه مه حملات حجاب آغاز شده است. ماشین ها را توقیف میکنند، زنان را مورد اذیت و آزار قرار میدهند، جریمه های کلان میگیرند. این رژیم دله دزدان و آخوند های "مرده خور" است. با دزدی و کلاشی و بچاپ بچاپ 28 سال شیره مردم را مکیده اند. فعالین حقوق زن را پیش از 8 مارس دستگیر کردند و بالاخره چند روز پیش دو نفر آخر را نیز از زندان آزاد کردند. اما به بهانه حجاب تعداد دیگری را در زندان میاندازند.
این واقعیت جنبش وسیع مقاومت مردم ایران در مقابل رژیم سیاه سرکوب اسلامی سرمایه است. جنبش مقاومت هر روز وسیع تر و عمیق تر میشود. این واقعیت را هیچکس حتی رژیم اسلامی نمیتواند منکر شود. مردم این رژیم را نمیخواهند. از آن متنفرند. در تکاپوی یافتن راهی برای خلاصی اند. همه میدانند که حتی برای یک ذره سعادت و خوشبختی و رفاه باید از شر این رژیم خلاص شد. ایجاد وحدت و همبستگی میان مردم، مبارزه سازمان یافته علیه رژیم متضمن دستیابی به این هدف است.
سازمان آزادی زن ضمن محکوم کردن این سرکوب ها و دفاع و حمایت کامل از مبارزات بحق مردم، برای آزادی و برابری با قاطعیت مبارزه میکند و از تمام فعالین حقوق زن دعوت میکند تا به سازمان آزادی زن بپیوندند. با هم و در کنار هم مبارزه برای آزادی و برابری، رفاه و سعادت و برای آزادی بی قید و شرط زنان و برابری کامل زن و مرد را به پیش بریم.
زنده باد آزادی و برابری!
ستم بر زن موقوف!
نه به حجاب اسلامی!
نه به آپارتاید جنسی!
سازمان آزادی زن
20 آوریل 2007- 31 فروردین 1386

Donnerstag, 19. April 2007

اسکندر آتش زد اين ها به آب می بندند

سد سيوند آبگيری شد: اسکندر آتش زد، اينها به آب می بندند

خرين فرياد تنگ بلاغي،دشت پاسارگاد، و آرامگاه کوروش را بشنويد!


مصاحبه جمشيد چالنگي (تلويزيون صداي امريكا) با كورش زعيم
درباره آسيب هاي آبگيري سد سيوند

22 فروردين 1386
چالنگي: درود مي گوييم به كورش زعيم، پژوهشگر و تحليلگر سياسي در تهران.
زعيم: درود بر شما اقاي چالنگي.
چالنگي: آقاي زعيم، خبرها متناقض است. آبگيري شده؟ آبگيري نشده؟ آبگيري خواهيم كرد؟ آبگيري نخواهيم كرد سد سيوند را؟ آخرين خبر چيست؟
زعيم: ما هم اينجا در ايران خبرها را بطور شايعه و دهان به دهان مي شنويم و خبر موثق يا اطلاع رساني استانداردي وجود ندارد. ولي آنچه ما از چند روز گذشته مي دانيم اينست كه چند روز پيش مقداري آب جمع شده بوده از سيلابهاي فصلي. در پشت سد، يك سد انحرافي است كه آب را از طريق يك كانال به تونل انحرافي و جلو سد هدايت مي كند تا بتوانند سد را بسازند در يك محوطه خشك. آب احتمالا از كانال تجاوز كرده بوده و دوستان تصور كردند كه آبگيري آغاز شده. ما تصور نمي كنيم كه آبگيري آغاز شده باشد.
ولي من الان به ميهمانان عاليقدر كه گوش مي دادم شنيدم كه بيشتر اهميت روي آرامگاه كورش گذاشته شده، ولي من مي خواهم تاكيد كنم كه اهميت آن منطقه تنگ چشمه (من آنجا را تنگ چشمه مي خوانم، چون پس از حمله مغولان آنجا از چشمه به بلاغ كه معناي چشمه را در تركي شرقي مي دهد ترجمه شد). اين تنگ چشمه محوطه اي باستاني است كه فرهنگ ايراني يا فرهنگي را كه در ايران بوجود آمده از 250 هزار سال پيش تا كنون شامل مي شود. ما پارسال، سال 84، كه اعتراض كرديم و سخنراني كرديم و اين موضوع با همت دوستان در داخل و خارج كشور گسترش يافت، باستان شناساني كه وارد كشور شدند، همانطور كه يكي از ميهمانان ذكر كرد، 129 محوطه باستاني را فقط در 1384 كشف كردند.
در اينجا، براي اينكه اهميتش را ببينيد، پيش از اينكه وارد مسئله آرامگاه كورش شويم، يك روستاي هخامنشي كشف شده كه يك ديوار دفاعي داشته به طول هفت كيلومتر، لوله هاي سفالي فاضل آب، سيستم آبرساني و غيره كشف شده و نشان مي دهد تكنولوژي كه در آن زمان داشتيم شگفت آور است. اينجا نمايشگاهي از عظمت ايران، از دانش ايران و تكنولوژي ايراني در آن زمان است. منطقه اي براي ساخت ابزار كشاورزي پيدا شده كه احتمالا از دوران ساساني است، كوره هاي سفال سازي مربوط به شش هزار تا هفت هزار و پانصد سال پيش متعلق به فرهنگ باكون، يكي از فرهنگ هاي مهم فارس كه در آنجا مي زيسته اند. آثاري كه از آنها مانده واقعا شگفت آور است. پيش از آن، از دوران غارنشيني 8 تا 12 هزار سال پيش آثاري مانده مانند غار حاجي بهرامي كه در اين مسير است. مواد بافتني از هفت هزار سال پيش بجاي مانده. گورستاني مربوط به شش هزار سال پيش و اسكلت هايي كه با ابزار و زيورآلات دفن شده اند. در آنجا آثار دوران ايلامي كشف شده. اسكلت هايي كه با زيورهاي حكاكي شده يافت شده اند كه گوياي تاريخ و تمدن آنهاست كه بايد مطالعه شود. يك كوزه سفالي به وزن 123 كيلوگرم و 123 سانتيمتر قطر پيدا شده كه نشانگر وجود كارگاههاي توليد و ذخيره آذوقه است. و همانطور ما نگاه مي كنيم كه آثار ايراني، يا بشري، از 250 هزار سال پيش تا كنون در آنجا كشف شده كه مي بينيم. اينجا دانشگاه تاريخ و فرهنگ بشر است و فقط به هخامنشيان محدود نمي شود.
در همين تنگ چشمه ارابه رويي بوده از دوران هخامنشي كه از آثارش مي توان آن را كشف كرد. برخي پژوهشگران آن را راه داريوش كه پاسارگاد و تخت جمشيد را به سارد پايتخت ليدي وصل كرده بود ميشناسند. كوشك داريوش اول در آنجا كشف شده با يك راه ارابه رو كه آنجا را به پاسارگاد و تخت جمشيد وصل مي كرده است.
بنابراين، اين فقط آرامگاه كورش نيست. آرامگاه كورش هم تنها يك ميراث فرهنگي ايراني نيست، يك ميراث فرهنگي جهاني است. يعني تمام جهان از روزي كه كورش امپراتوري هخامنشي را پايه گذاري كرد بر زندگي بشر تاثير گذار بود تا امروز. يعني تنها امپراتوري عظيم در تاريخ بشر كه بر پايه خرد، مديريت، جهان بيني، آينده نگري و مردم گرايي برقرار شده بود. بسياري از پديده هاي تمدني كه ما امروز داريم، پايه گذاريش در آن زمان شده. بنابراين، اينجا يك دانشگاه است. اينكه اين سد چه آثار تخريبي دارد، اگر وقت دارم مي گويم كه داستانش چيست.
چالنگي: از آقاي زعيم بپرسيم، كوتاه اگر ممكنه، اگر آبگيري انجام بشه، چه بخشهايي ويران خواهد شد؟
زعيم: البته اگر آبگيري انجام بشود، و بشود آنجا را آبگيري كرد كه روي آن بحث داريم، اتفاقي كه خواهد افتاد يكي افزايش رطوبت است كه ميمانان ديگر گفتند كه اثرش روي سنگهاي آهكي آثاري بيرون از زمين در آنجاست. اكنون هم سفره آب در آنجا بالاست و ارتفاع كمي از سطح زمين دارد. اين باعث مي شود سطح آب بالاتر بيايد و باعث افزايش پوشش گياهي شود. پوشش گياهي رطوبت را بيشتر افزايش مي دهد و روي سنگهاي آهگي اثر مي گذارد. عكسي هست كه (يك گردشگر آلماني) در سال 1930 از آرامگاه گرفته شده كه اگر آن را با عكس مشابه امروز مقايسه كنيد، مي بينيد كه سنگها چند ميليمتر سايش يافته اند. همين افزايش رطوبت باعث رويش گياهان آسيب زا مانند گل سنگ مي شود كه هم اكنون در آنجا پيدا شده است.
ولي، مهم اينست كه وقتي موضوع سد سيوند پيش آمد، ما كارشناسي مهندسي كرديم و تفاوت فاحشي ميان اعدادي كه ما از ارتفاعات سد و اينكه چه محوطه اي را مي پوشاند با ادعاي سازندگان سد داريم. آنها ادعا مي كنند كه بلنداي تاج سد 1830 متر از سطح درياست و بنابراين، چهل متر زير ارتفاع آرامگاه كورش است، ما محاسبه كرده ايم كه اينها احتمالا در برداشت اشتباه كرده اند يا اينكه نقشه هاي اشتباهي بكار برده اند. ما با استفاده از نقشه هاي يك 25 هزارم سازمان نقشه برداري كشور، ارتفاع كف رودخانه را 1797 و تاج سد را 1854 درآورده ايم. بنابراين، اگر سد آبگيري شود، ارتفاع آب بسيار بسيار بيشتر خواهد بود. سطح درياچه اي را كه مجري محاسبه كرده يازده كيلومتر مربع را مي پوشاند، ما شصت كيلومتر مربع برآورد كرده ايم. بنابراين، آب خيلي نزديك مي شود به دشت پاسارگاد و از آنجا به علت تفاوت بلنداي دشت كه جاهايي كوتاهتر است، به دشت ريزش خواهد كرد كه يك فاجعه بزرگ خواهد بود.
از سوي ديگر، ما تصور نمي كنيم كه به علت نشت آب از ديواره هاي درياچه، سد بتواند بالاتر از 15 متر آب را نگه دارد. ولي اگر آبگيري كنند و محاسبات ما غلط باشد كه فكر نمي كنم غلط باشد، چون خودشان هم در رد صحبتي كه من كرده بودم، در يكي از روزنامه هاي پر تيراژ مقاله اي دادند كه نه نويسنده نام خود را گذاشته بود و نه اينكه در رد مطالب ما استدلالي يا مدركي ارائه داده بود، اصلا آبي وجود ندارد كه سد را بتوان بيش از چهل متر آبگيري كرد . در هر حال، ما پيشنهاد كرده ايم كه يك كميته كارشناسي مستقل از دولت با عضويت يك مهندس سدسازي، يك مهندس زمين شناسي، يك كارشناس ميراث فرهنگي و يك حسابرس تشكيل شود و همه جنبه هاي اين سد را بررسي و نتيجه را به ملت گزارش دهد
. -0-

Mittwoch, 18. April 2007

مشکل ما حل نشه مدرسه تعطیل می شه



گزارش کامل اعتصاب سراسری معلمان
در روز یک شنبه ۲۶ فروردین


گزارش اختصاصی وبلاگ کارگر:

بنا به اعلام قبلی شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان که در بیانیه ۱۰ فرودین خود اعلام اعتصاب دو روزه در تاریخ ۲۶ و ۲۷ فروردین ماه سال ۱۳۸۶ کرده بود. روز یک شنبه ۲۶ فروردین دراولین روز این اعتصاب معلمان سرتاسر کشور در اقدامی هماهنگ به این اعتصاب پیوستند. گزارش های رسیده از مدارس کل کشور حاکی از این امر است که معلمان با حضور در دفاتر مدارس از رفتن به سر کلاس ها خودداری کردند. در اکثر شهر های کشور فشار هایی از طرف نهاد های امنیتی از جمله حراست وزارت آموزش و پروش فرمانداری ها و اداره اطلاعات شهر برای مرعوب کرد ن معلمان صورت گرفته است. از جمله در تهران ۶ تن از فعالین صنفی معلمان در زندان اوین در بازداشت به سر می برند. در خمینی شهر یکی از فعالین صنفی بازداشت شده است. در همدان ۴ تن از فعالین صنفی همچنان در بازداشت هستند . در کرمان نیز چندین تن از فعالین صنفی بازداشت شده اند. با این وجود بنا به اخبار رسیده می توان اعتصاب معلمان را در روز اول موفقیت آمیز ارزیابی کرد وامید داشت که اعتصاب روز دوم در روز دوشنبه ۲۷ فروردین ماه پورشور تر از گذشته برگزار شود.

در ذیل اخبار اعتصاب سراسری معلمان را که از منابع مستقل و سایت ها و وبلاگ های مستقل خود معلمان و اخبار مستقیم معلمان تهیه و تنظیم شده است را می خوانیم.
استان تهران
در پایتخت نیز هم چون دیگر شهر های کشور علارغم آن که سرکوب و بازداشت معلمان وسیع تر از جا های دیگر بوده و هم اکنون جمع کثیری از سازماندهان اصلی اعتراضات صنفی معلمان از جمله آقايان:منتجبي؛ فلاحي؛ باقري؛ پور وثوق؛ عليرضا اكبري و محمد رضا رضايي در زندان اوين به سر می برند. اعتصاب به نحو مطلوبی صورت گرفته است. امروز اغلب مدارس منطقه 9 تهران در حالت اعتصاب بسر بردند و معلمان اعتصابی هيچ زنگي در كلاس درس حضور نيافتند. معلمان منطقه 5 تهران نیز در حمايت از همكاران و معلمان بازداشت شده امروز را اعتصاب نمودند و بر سر كلاس هاي درس حاضر نشدند . و از دیگر مناطق تهران نیز خبر ها حاکی از اعتصاب گسترده ی معلمان بوده است در مناطق ۱ و ۳و۷ تهران اکثر مدارس به حالت تعطیل در آمده بود.
اما از شهرستان اسلامشهر از توابع استان تهران اخبار جالبی و البته تاسف انگیزی به دست می رسد. رئيس آموزش و پرورش اسلامشهر خلاقيت فوق العاده اي به خرج داده و براي فريب معلمان احكام تقلبي درست كرده و آن ها را در سراسر تهران پخش نموده، مبني بر اين كه احكام معلمان از مبلغ هفتاد هزار تومان تا يك صد و پنجاه هزار تومان افزايش پيدا كرده. اين شايعه مثل بمب در تهران تركيده كه ديگر اعتصاب نكنيد حقوق ها افزايش يافت، اما رياست محترم منطقه اسلامشهر هوش و فراست معلمان را در ابتكار خويش ناديده گرفته، چون معلمان تا اسم اسلامشهر را شنيدند گفتند فريب و نيرنگ است و لحظه اي هم در اعتصاب نمودن تعلل نكردند. همچنين ايشان به مديران دستور داده تا اعضاي انجمن اولياء و مربيان را به مدرسه دعوت كنند تا اگر معلمي اعتصاب كرد و به كلاس نرفت معلم مربوطه را از مدرسه اخراج نمايند. همچنين ايشان به تك تك مدارس زنگ زده و گفته اند هر معلمي اعتصاب كند از آموزش و پرورش اخراج مي شود! این پایان ماجرا نبود بلکه در اقدامی سوال بر انگیز تصميات زير از طرف رئيس اداره آموزش و پرورش اسلامشهر جهت برخورد قاطع با متحصنين از طرف مديران به دبيران ابلاغ گرديد:1 - همكاران متحصن بايد هر چه زودتر از مدرسه خارج شوند و حق حضور در آموزشگاه را ندارند. و از فردا سرايدار مدرسه از حضور انها را به آموزشگاه ممانعت به عمل آورد . 2 - معلمين متحصن از فردا هيچگونه سمتي در مدرسه ندارند و ابلاغ آن ها لغو خواهد شد . 3 - رئيس انجمن اولياء مدارس هر چه سريع تر به مدرسه دعوت شده و با تنظيم شكايت عليه معلمان متحصن ، به عنوان مدعي العموم عليه معلمان به علت عدم حضور در كلاس شكايت كرده و شكايت خود را جهت رسيدگي تحويل مراجع قضايي نمايند . 4 - نيروهاي گشت نامحسوس حراست اداره بر تمام مدارس شهرستان اشراف كامل خواهند داشت تا مستقيماٌ با معلمان برخورد نمايند و اسامي معلمين متخلف را به نيروهاي امنيتي گزارش كنند. البته با وجود تمام این تلاش های مذبوحانه اعتصاب در مدارس اسلام شهر به خوبی برگزار شده است.

از کرج نیز خبر می رسد که در پی تقاضای کانون صنفی معلمان مدارس کرج در اعتراض به بازداشت ها و دستگیری غیر قانونی معلمان؛ امروز ۲۶/۱/۸۶ در کلاس درس در کرج حاضر نشدند. علی رغم فشار بسیار زیاد از سوی اداره، معلمان با تحصن در دفتر مدارس در اعتراض به بازداشت همکاران فرهنگی به کلاس نرفتند. نواحی مختلف شهرستان کرج خصوصا ناحیه ۱ و ناحیه ۳ و ناحیه ۴ شاهد این تجمعات بودند. در ناحیه ۱ معلمان دبیرستان های سهروردی و قریشی ها واقع در منطقه ی عظیمیه اعتصاب شان چشم گیر تر بود.
استان همدان
یکی از معلمان از شهر همدان که در هفته ی گذشته شاهد اعتراضات گسترده و تحصن وسیع معلمان و به طبع آن بازداشت ده ها تن از معلمان معترض بوده است خبر می دهد که : "طبق تماس هايي كه گرفتيم و ارتباطات اعتصاب به صورت فراگيري در شهر همدان شروع شد. به جز چند مدرسه باقي مدارس معلمان در دفتر بودند و بچه ها در كلاس با رعايت سكوت. از طرف اداره هم براي سر كشي آمدند اما با جواب دندان شكني روبه رو شدند. در ضمن براي آزادي 4 نفر از عزيزان هم چنان در بندمان اگر تا دوشنبه آزاد نشوند سه شنبه همین هفته ۲۸ فروردین با جمعيت بسيار زياد در اداره خواهيم بود."استان اصفهان
از اصفهان نیز خبر می رسد که اعتصاب گسترده بوده است و قریب 90 درصد مدارس در اعتصاب بودند.یک نکته جالب از اعتصاب امروز شهر اصفهان این است که: "در دبیرستان دخترانه مکتبی خ جابر اصفهان مدیر آموزشگاه جهت مقابله با فرهنگیان متحصن از دادن چای در زنگ تفریح به همکاران خودداری می کند!" هم چنین امروز تمامی مدارس ناحیه 5 اصفهان و ناحیه ی 2 اصفهان در اعتصاب کامل بودند و به همین دلیل رییس اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 اصفهان با سرکشی به مدارس از آنها خواسته است در ایام تعطیلات مثل جمعه اعتراض خود را با تجمع اعلام کنند!
دبیرستان های شهید رجائی ناحیه 2 جنب اداره آموزش وپرورش ناحیه 2 و دبیرستان شهید مفتح و دبیرستان فرهنگ و دبیرستان ادب روبروی سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان از جمله مدارس اعتصابی بودند.از دیگر شهر های استان اصفهان نیز خبر می رسد که تمامی مدارس زرین شهر شهر و فولادشهر باغبهادران- فلاورجان- فولادشهر- کرچگان- پیربکران هم گام با تمام مدارس ایران در اعتصاب به سر بردند.معلمان ضمن حضور در دفتر مدرسه از حضور در کلاس ها خوداری کردند.امروز دبیران دبیرستانهای امام حسین-پیش دانشگاهی شهدا-دبیرستان خوارزمی از باغبهادران-دبیرستان امام زمان کرچگان و .... تمام وقت در دفتر مدرسه حضور داشتند با وجود این که از اداره باغبهادران طی تماس های مکرر و در تلاشی مذبوحانه سعی در ایجاد تفرقه بین دبیران و بین مدارس مختلف داشتند. امروز اکثر مدارس شهرستان فلاورجان و بخش پیربکران در اعتصاب کامل بسر بردند.
در این میان از خمینی شهر خبر می رسد که متاسفانه دو نفر از فعالان کانون صنفی (آقایان ابطحی و مجیری) در ساعات گذشته احضار شدند و آقای ابطحی دستگیر شد. برای همین معلمان قصد دارند که روز دوشنبه به حمایت از آقای سید مجتبی ابطحی فعال صنفی که امروز بازداشت شد در مقابل اداره آموزش وپرورش تجمع کنند.
استان مرکزی
بر اساس اخبار واصله از شهرستان های استان مرکزی اغلب دبیرستان های شهرهای شازند- خمین - اراک - تفرش - فراهان - دلیجان و... در اعتصاب به سر می برند. البته استقبال مدارس دخترانه و مقاطع ابتدایی و راهنمایی چندان چشمگیر نبود.
از شهرستان خمین خبر می رسد که امروز 26 فروردین اکثر قریب به اتفاق هم کاران شهرستان خمین بنا به درخواست انجمن صنفی معلمان کشور از حضور در سر کلاس ها خودداری کرده و خواستار رهایی معلمان و همکاران عدالت خواه خود شده و فردا را نیز از حضور در کلاس ها خودداری خواهند کرد. ضمناً تعدادی از اعضای انجمن شهرستان توسط اطلاعات احضار شدند که این امر باعث یکپارچگی بیشتر همکاران شده است.

استان خراسان
در شهرستان مشهد در ناحیه های3- 5- 6 اعتصاب بسیار گسترده بوده است و معلمان در مدارس این نوایح از حضر در سر کاس امتناع کردند.
امروز در مشهد ناحیه ی 3 دبیرستان های پسرانه و در نواحی دیگر به خصوص ناحیه ی 6 معلمان در مدارس حضور یافتند اما به کلاس های در س نرفتند.

امروز در مشهد نواحي 5 و 6 دبیرستان ها و هنرستان های پسرانه و مدارس راهنمايي و متوسطه ناحيه تبادكان در ساير نواحی دیگر معلمان در مدارس حضور یافتند اما به کلاس های در س نرفتند.
امروز در شهر سبزوار اکثر دبیرستان های پسرانه و تعدادی هم از مدارس راهنمایی و ابتدایی در تحصن به سر بردند . در منطقه ی خوشاب سبزوار هم تحصن در مدرسه با شدت بیشتری از سبزوار برگزار شده است
معلمان بروجن نیز همسو با سایر معلمان عدالتخواه امروز یکشنبه 26/1/86 در دفتر مدارس تحصن کردند.
از بجنورد نیز خبر می رسد که معلمان امروز در دفتر نشستند و سر کلاس حاضر نشدند. اکثر دبیرستان های شهر بجنورد چنین اعتصاب با شکوهی را تا امروز تجربه نکرده بودند. هر چند دیروز مدیر کل آموزش و پرورش خراسان شمالی با فرا خواندن مدیران سعی در جلو گیری از اعتصاب داشتند، ولی موفق نبودند.

از منطقه تحت جلگه ی نیشابور خبر می رسد که امروز معلمان پس از حاضر نشدن در کلاس ها و پیوستن به اعتصاب سراسری مورد تهدید وارعاب قرار گرفته و رییس منطقه همکاران را جهت معرفی به مراجع امنیتی مورد تهدید قرار داد

همچنین منابع مستقل فرهنگی از شهرستان قوچان خبر از شناسایی معلمان گزارشگر در قوچان توسطِ مأموران اطلاعات می دهند.
این منابع گزارش دادند که: " همکاران نویسنده ی وبلاگ جمعی از فرهنگیان قوچان از طرف نیروهای اطلاعات شناسایی شده اند و تا مساعد شدن اوضاع و رفع تهدید وبلاگ شان به روز نخواهد شد و احتمالا وبلاگ این عزیزان به دستور مقامات مربوطه حذف خواهد شد." در همان زمان آدرس ِ وبلاگِ دیگری را جهتِ اطلاع رسانی از قوچان اعلام داشتند.

استان های آذربایجان

از شهر های مختلف آذربایجان خبر می رسد که معلمان آن جا هم گام با همکاران و هم صنفی های خویش در اعتصاب با شکوه روز یک شنبه ۲۶ فروردین شرکت داشتند ازتبریز خبر می رسد که امروز برخلاف اسفند ماه جنب وجوش خاصی در بین همکاران بود. قریب به اتفاق دبیرستان های پسرانه ی ناحیه ی 2 تبریز و تعدادی از مدارس ناحیه 4 تبریز در حمایت از حقوق صنفی معلمان از حضور در کلاس های در خودداری کردند.
از ارومیه نیز خبر می رسد که امروز اکثر معلمان ناحیه ی 1و ناحیه ی2 و در تمام هنرستان ها همکاران با حضور در دفتر مدارس از رفتن به کلاس ها خوداری کردند. البته مسوولین ناحیه برای جلوگیری از شکل گیری اعتصاب طرح بردن همکاران به اردو را به مدیران پیشنهاد کرده بودند که با مقاومت قاطع معلمان اعتصابی مواجه شدند.
از شهرستان ملکان واقع در آذربایجان شرقی نیز خبر می رسد که دبیران این شهرستان پیرو حمایت از سایر همکاران خویش در دفاتر مدارس تحصن نموده و به کلاس درس نرفتند و با امضای صورت جلسه ای خواهان رسیدگی به درخواست های معلمان شدند.
از اردبیل نیز خبر می رسد که امروز در شهر اردبیل تمامی مدارس بدون استثنا اعم از نمونه دولتی و تیز هوشان و غیر انتفاعی و... به طور یک پارچه در تحصن کامل بودند مخصوصاً اخبار دریافتی در مورد بازداشت نایب رئیس کانون صنفی تهران جناب آقای حمید پور وثوق که در اصل اردبیلی هستند و دستگیر ی و بازداشت همکاران ما در استان کرمان و یار همیشگی تشکل های صنفی جناب آقای ابطحی در خمینی شهر معلمان اردبیل را به شدت ناراحت نموده و آنان را در پی گیری انجام تصمیمات شورای هماهنگی تشکل ها مصمم نموده است. بنا به همین گزارشات مدارس شهرستان اردبیل امروز یک پارچه در اعتصاب بودند و چهره شهر کاملا تحت تاثیر این اعتصاب بود. در این شهر یکی از باشکوه ترین اعتصابات معلمان برگزار شد که این امر با حمایت کامل دیگر اقشار مردم شهر اردبیل صورت گرفت.
همچنین در شهر پارس آباد نیز اعتصاب بسیار گسترده صورت گرفت.
بنا به گزارش رسیده از یکی از معلمان اعتصابی شهرستان مشکین شهر از توابع استان اردبیل متاسفانه به دلیل وجود نیروهای سرکوب گر در اداره ی آموزش و پرورش جو رعب و وحشت فراوانی حاکم است البته همین امروز در دبیرستان های مطهری و بهشتی و هنرستان های شهید کلانتری تحصن در دفتر مدرسه صورت گرفته که در دبیرستان مطهری، مدیر مدرسه به حراست اداره متوسل شده و حراست اداره با حضور در دبیرستان فوق الاشاره ضمن تهدید معلمان از کلمات نامناسبی مثل ضد انقلاب و... استفاده نموده است.
در ضمن روز یک شنبه ۲۶ فروردین مدارس متوسطه شهر شیرگاه در اعتصاب سرتاسری معلمان سراسر کشور شرکت کرده و با حضور در دفتر مدرسه، سر کلاس های درس حاضر نشدند.

استان زنجان
از شهرستان های استان زنجان نیز خبر می رسد که امروز 26 فروردين اكثر مدارس استان زنجان علارغم تلاش نيروهاي امنيتي ورئيس سازمان در تحصن کامل بودند كه بنا به قرار قبلی فردا 27 نيز ادامه خواهد داشت.

استان قزوین
از استان قزوین نیز خبر می رسد که معلمان شهر قزوین خصوصا معلمان منطقه خیابان خیام در اعتصاب گسترده به سر برده اند همچنین از تاکستان نیز خبر هایی مبنی بر حضور مطلوب معلمان در اعتصاب به دست رسیده است.

استان کردستان
از شهرستان های استان کردستان نیز خبر می رسد که معلمان هم راه با دیگر همکاران و هم صنفی های خویش در سراسر کشور دست به اعتصاب گسترده زدند. معلمان سنندجی هم چون هفته های گذشته که در هماهی هم صنفی های خویش همواره پیشگام بودند امروز نیز همگام با سایر همکاران خود در اعتراض به تبعیض و در جهت اعتراض به بازداشت همکاران خود در تهران - همدان - کرمان - خمینی شهر و ... در کلاس های درس حاضر نشدند.

استان کرمان
امروز در کرمان و شهرستان های این استان خصوصا رفسنجان معلمان هم گام با یگر همکاران خویش در شهر های دیگر اعتصاب خود را با شکوه برگزار کردند که طی آن رئیس آموزش و پرورش، معلمان را به توطئه چینی علیه نظام محکوم کرد و تعدادی از مهلمان توسط اداره اطلاعات شهرستان کمان نیز بازداشت شدند و به زندان انتقال يافته است.

در دیگر شهرها کشور نیز معلمان در اعتصاب سراسری وز یک شنبه ۲۶ فرورین شرکت داشتند که اخبار تکمیلی آن متعاقبا اعلام می شود. نکته ی قابل توجه در این میان عدم اطلاع رسانی رسانه های مختلف اعم از دولتی و غیردولتی در مورد اعتصاب گسترده ی امروز معلمان بود که این امر نشان دهنده ی آن است که معلمان می بایستی تنها به قدرت اتحاد صنفی خود و همراهی دیگر اقشار و طبقات هم منافع خود تکیه و امید داشته باشند. با آرزوی موفقیت معلمان برای احقاق حقوق صنفی و طبقاتی خویش

آدم ربائی در روز روشن

به گزارش سایت سلام دموکرات :
بیژن صباغ از دانشجویان چپ دانشگاه مازندران صبح امروز بازداشت شد. وی در حالی که قصد ورود به دانشگاه را داشت از مقابل درب دانشگاه توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت گردید. گفتنی است که دانشجویان دانشگاه مازندران قصد داشتند در اعتراض به احکام کمیته انضباطی برای تعدادی از فعالین این دانشگاه اعتصاب غذا کنند. بیژن صباغ نیز پیشتر پس از مراسم ۱۶ آذر در این دنشگاه توسط کمیته انضباطی از تحصیل محروم شده بود.





آدم ربائی در روز روشن

Dienstag, 17. April 2007

ملت ايران توهين توطئه آميز سازندگان فيلم 300 نسبت به تاريخ و فرهنگ خويش را نخواهد بخشيد

ملت ايران توهين توطئه آميز سازندگان فيلم 300 نسبت به تاريخ و فرهنگ خويش را نخواهد بخشيد

در پي به نمايش گذارده شدن فيلم بي ارزش و توهين آميز 300، از سوي شمار زيادي از سازمانهاي ملي و دانشجويان، در درون و برون كشور، تماس هاي فراواني براي ابراز واكنش با برخي شخصيت هاي كشور و مسئولان جبهه ملي ايران گرفته شد. مجموعه اين تماس ها ما را بر آن داشت كه آن را، بويژه براي جوانان و جواناني كه در خارج كشور زندگي مي كنند و وسيله اي را كه بايد براي آگاهي از تاريخ كهن خويش داشته باشند نادرند ، صادر كنيم.
پخش فيلم 300 بوسيله برادران وارنر درباره لشگرکشي خشايارشاه در سالهاي 480-481 پ. م. به منظور تنبيه يونانيان بسبب تحريک و حمايت شورشيان سارديس، ضمن تحريف فاحش اين رويداد تاريخي، بر آن است كه طرف يوناني را متّصف به سجاياي نظامي و انساني بس والا توام با انضباط و نظم خاص بعنوان نمودار فرهنگ و تمدن پيشرفته يونان معرفي نمايد. در مقابل، سپاهيان ايراني بعنوان انبوه گسترده از مجموع اقوام بدوي وحشي و درنده خو، فاقد آرايش و انضباط نظامي به تصوير کشيده شده اند که در مواجهه با 300 اسپارتي مدافع به رهبري لئونيداس در تنگه ترموپيل نه تنها دچار تلفات سنگين مي گردند، بلکه راه پيشرفت بجلو را مسدود شده مي بينند، که در نهايت با راهنمايي يک يوناني موفق مي شوند مدافعان را که تا آخرين نفر ايستادگي مي نمايند، از پيش رو بردارند.
از ديرباز غربيها که خود را وارث فرهنگ و تمدن يونان و روم مي دانند، همواره بر آن بوده اند تا در ارزيابي رويدادهاي تاريخي، يونانيها و روميها را در جايگاه و مرتبت رفيع از لحاظ اخلاقي، شجاعت و غيره قرار داده و طرفهاي مقابل را به عاري بودن از ارزشهاي والا چه از جهت نظامي و چه از لحاظ اخلاقي و فرهنگي معرفي نمايند. در اين فيلم نيز همين برداشت افراطي و غلوآميز به نمايش گذاشته شده است. شگفتا که در اين نمايش سپاهيان ايراني بصورت انبوهي درهم از اقوام بدوي نيمه برهنه خون آشام برکنار از هر نظم و انضباط نظامي ظاهر مي شوند، حال آنکه يکي از علل پيروزيهاي پي در پي ايرانيان از 615 پ.م. به بعد، يعني از گسترش امپراتوري ماد بوسيله سياگزار يا هوخشتر، به سبب نوآوري در استراتژي نظامي مبتني بر تقسيم سپاهيان براساس نوع اسلحه آنها، يعني تيراندازان، نيزه داران، سواران سنگين اسلحه و سبک اسلحه ها، ارابه رانان و غيره بود و بهمين سبب سياگزار موفق گرديد بر امپراتوري مقتدر و ميليتاريستي آشور در سال 612 پيش از ميلاد پيروز گرديده و نينوا را تصرف نمايد. کورش بزرگ نوآوري استراتژيک سياگزار را توسعه بيشتر داده, موفق مي شود به آساني بر امپراتوريهاي بابل و ليدي پيروزي يابد و در تعاملات نظامي، کورش گذشته از ابتکار نظامي اصل و آيين انساني نويني را در رابطه با ملل مغلوب جاري و حاکم مي سازد. بدين معني که فرمان صادر مي شود، سپاهيان پيروز ايراني نبايستي بهيچوجه دست تطاول، غارت، تجاوز و صدمه به سکنه شهرها در مناطق گشوده شده دراز کنند و مي بايست مذاهب، آيين ها و مناسک مذهبي و اجتماعي آنها را محترم شمرند. براساس اين رفتار و منش است که دنيا منشور کورش را به عنوان نخستين منشور حقوق بشر مي شناسد. همين رويه از سوي کمبوجيه در فتح مصر و فراتر ازهمه از سوي داريوش اول بعنوان مدير ومدّبر بزرگ در برقراري نظم و آرامش امپراتوري و برخورد با شورشيان رعايت گرديد. در تقسيم امپراتوري به ساتراپي ها نيز ساتراپ ها مي بايست آزادي مذهب، عقايد و آيين سکنه را بطور کامل محترم شمارند. بعلاوه، برقراري اولين سيستم پستي سازمان يافته، ايجاد، گسترش و تسهيل راههاي تجاري و نظامي چه زميني و دريايي احداث کانالهاي جديد از جمله مرتبط ساختن رود نيل به درياي سرخ يا ايجاد شاهراه شوش – سارديس همه حکايت از تمدن شکوفاي ايران و نوآوري در زمينه هاي مختلف بوده است. مهمتر از همه، ايجاد سپاه ده هزار نفري جاويدان و برقراري آرايش جديد در کل سيستم نظامي است. سپاه جاويدان، الگويي مي شود براي ايجاد فلانژهاي فيليپ و اسکندر مقدوني و لژيونهاي رومي. بي شک اين آرايش و نظم و انضباط در سپاهيان خشايارشاه نيز وجود داشته و بهمين جهت خشايارشاه در 481 پ. ت. موفق مي گردد پس از تصرف شمال يونان و از پيش برداشتن مدافعان تنگه ترموپيل در سال480، آتن را به تصرف در آورد . گو اينکه ناوگان دريايي ايران درخليج سالاميس در اثر توفان با ناکامي و نافرجامي روبرو شد، ولي تنبيه مورد نظر انجام گرفت. به گفته ناپلئون، فراتر از تصرف آتن و تنبيه محرکين شورش هاي ايونيه از لحاظ نظامي چه هدف ديگري مورد نظر بوده که انجام نگرفته است. نکته ديگر در اين فيلم به نمايش گذاردن حضور بيش از يک ميليون سپاهيان ايراني در مقابل کم شمار نيروهاي مدافع اسپارتي و آتن است. امروزه بسياري از محقيقين و مورخين بر اين باورند با توجه به ميزان جمعيت آن روز جهان حرکت بيش از يک ميليون سپاهي از مبدا بسوي مقصد بياني بشدت بدور از واقعيت است، زيرا تنها تامين غذا و تغذيه آنها موجب قحطي در تمامي جوامع سر راه و در نتيجه آشوب را فراهم مي ساخت. بعلاوه، چنين سپاه عظيمي عاري از قدرت مانور و حضور فعال در نبرد مي بود. چگونه است که براي رويارويي با امپراتوريهاي مقتدري چون آشور، بابل، ليدي و مصر به گفته خود مورخين يوناني ميزان سپاهيان ايران در حد متعارف و در مواردي کمتر از طرفهاي مقابل بوده است، ولي براي تنبيه چند دولت شهر در حاشيه غربي امپراتوري جهاني، نياز به اعزام چنين سپاهي بوده است. بالاخره از لحاظ اتصاف به ارزشهاي انساني والا و متمدنانه چگونه بوده است که به گفته و نوشته مورخين يوناني، ايرانيان بر خلاف روش متداول وقت، يعني برخورد و رفتار غير انساني قدرتهاي غالب نسبت به مغلوبين، براي اولين بار برخورد مسالمت آميز با مغلوبين، محترم شمردن آيين ها، مذهب و عقايد و آزادي مناسک و سنن اجتماعي را در تمامي امپراتوري جاري و حاکم مي سازند ولي به يکباره در پيکار با يونانيها اين چنين متصف به خصوصيات بدوي و عاري از ارزشهاي مورد بحث مي شوند؟!
آنچه بدان اشاره رفت بدين منظور بود که نشان دهيم تهيه كنندگان فيلمنامه با وجود آگاهي بر تمامي اين نکات، در عمل کوشيده اند تا براي بهره برداري هاي خاص سياسي چنين تصوير به دور از واقعيت و سراپا دروغ و توهين آميزي را از ملت ايران و سپاهيان آن در دوران پر شکوه ترين امپراتوري جهان بروي پرده آورند. اينکه نمايش اين فيلم به قولي در3100 سينما درست در شرايطي صورت مي گيرد که ملت ايران از سوي برخي مقامهاي مسئول آمريکا که ايران را به عنوان محور شرارت معرفي کرده اند به جنگ تهديد مي شود مسئله اي نيست که بتوان آنرا ناديده گرفت. بايد پرسيد آنهايي که حساب ملت ايران را از حاکميت آن جدا مي دانند، چگونه اجازه داده اند تا پيشينه درخشان ملتي اين چنين وقيحانه به تصوير کشيده شود. از سوي ديگر جا دارد گفته شود، در کشوري که حاکمان آن از فرداي بقدرت رسيدن بعد از انقلاب بر اساس ديدگاه ايدئولوژيک خاص خود در برابر پيشينه تاريخي درخشان و کهن ملت خويش دست به موضع گيري زدند و بر آن گشتند تا بر تمامي تاريخ و آيين هاي شکوهمند پيش از اسلام اين سرزمين مهر باطل شد بزنند، چگونه مي توان از بيگانگان انتظار داشت تا به تاريخ و فرهنگ اين ملت ارج گذارند. در طول سه دهه گذشته کدام فيلم تاريخي ارزنده اي از دورانهاي عظمت اين کشور به تصوير کشيده شد. در حاليکه هزينه چند صد ميلياردي صرف تهيه فيلم هايي گرديد که در جهت تقويت ديدگاه حاکميت بود و واکنش ميليونها شهروند کشور را در پي داشت.
نگاهي به کتابهاي درسي نوباوگان، نوجوانان، و جوانان کشور، به روشني بي تفاوتي و گاه برخورد حاکميت با پيشينه درخشان تاريخي ملت ايران را بازتاب مي دهد. رسانه ملي صدا و سيما هيچگاه بر آن نبوده تا از چهره هاي نامدار اين سرزمين در طول هزاران سال از دوران اساطيري تا بعد از اسلام، در قالب فيلم و نمايشنامه تصويرهاي با ارزشي را به مردم کشور و جهانيان عرضه بدارد و عظمت اين سرزمين و باشندگان آنرا به دنيا معرفي کند.
سخن پاياني آنکه ما ضمن ابراز تنفر و انزجار خود در برابر فيلم موهن و ضد ايراني 300 از هموطنان ارجمند خويش خواستاريم تا واکنش خود را در برابر آن چون گذشته بروي سايت ها بازتاب دهند، باشد که جهانيان دريابند که ملت ايران، نسبت به هويت ملي وفرهنگ و تاريخ توانمندخويش عشق مي ورزد و بدان افتخار مي کند و تجاوزگران به حريم پر ارج آنرا نخواهد بخشيد.

جبهه ملي ايرانفروردين 1386

Über die Gefangennahme der britischen Soldaten in Arvandrud (Shat al arab)

Reza Azizi Nejad

Über die Gefangennahme der britischen Soldaten in Arvandrud (Shat al arab)


Das Regime in Teheran hält seit einigen Tagen 15 britische Matrosen und Soldaten fest. Mich haben die heftigen Reaktionen der Europäer verwundert.
Abgesehen davon ob die Briten wirklich ins Hoheitsgebiet Irans eingedrungen waren oder nicht, verurteilen alle demokratisch denkende Iraner/innen die menschenverachtende Vorführung der Gefangenen. Die Grenzen in dieser schwierigen Region sind durch den Vertrag von 1975 geklärt. Dafür musste man eine unabhängige Instanz für die Aufklärung beauftragen.

Die iranische Opposition im Exil berichtet seit Jahren darüber, dass Journalisten, Studenten und Aktivisten der Frauenbewegung systematisch drangsaliert und unter ausgedachten und abenteuerlichen Anschuldigungen ohne Recht auf Verteidigung gefangen genommen werden. Man steckt sogar die Anwälte die sich trauen die Verteidigung solcher „schwierigen“ Fälle zu übernehmen ins Gefängnis. Vielen der Andersdenkenden wird es nahe gelegt, als Gegenleistung zu baldigem Freikommen, in einem inszenierten TV-Show sich zu ihrer „Schuld“ zu bekennen und sogar um das ganze abzurunden ihre Beziehung zu ausländischen Mächte zuzugeben. Den meisten bleibt keine andere Wahl, als auf diesen Deal einzugehen. Deshalb ist uns Iranern diese Art der „TV-Beichte“ mit Regieführung des Geheimdienstes nicht fremd.
Was mich als interessierter Beobachter sehr verwundert hat, ist die heftige Reaktion der Europäischen Union diesbezüglich. Warum reagiert die europäische Union nicht unisono auf die täglichen Menschenrechtsverletzungen im Iran?
Menschenrecht ist ein Universalrecht und kein westlicher Privileg.
Wer kann uns das glaubhaft erklären? Ist das nicht die berühmte Doppelmoral?
Den britischen Gefangenen geht es verhältnismäßig blendend. Sie wurden weder gefoltert, noch beleidigt, noch gedemütigt. Man weiß dass sie irgendwann mal heil wieder raus kommen. Diese Hoffnung haben viele meine Landsleute nicht.


Ich möchte an dieser Stelle die Diskussion weiter ausbauen um klar zu stellen dass ich als ein säkularer Demokrat, der an die Werte, die das Leben in diesem Lande bestimmen glaubt und sie auch auslebt, ein Problem damit habe, wenn Iran gleich gesetzt wird mit Islamismus, mit Ahmadinezhad und mit dem Regime der Mullahs. Sogar die Bushadministration hat dies rechtzeitig begriffen und handelt auch danach. Diese Erkenntnis hat sich scheinbar noch nicht in old europe durchgesetzt. Meine Wenigkeit und viele, die wie ich denken, sind mit jeder Zelle unseres Körpers gegen dieses Regime, tolerieren aber gleichzeitig eine Verletzung der territorialen Souveränität Irans nicht, unabhängig davon wer gerade über Iran herrscht, denn eins was dieses alte Volk gelernt hat, ist die Tatsache, dass Dynastien, Despoten, Mullahs, und Regierungen kommen und gehen, der Iran aber bleibt! Diese Tatsache erlebt die iranische Seele seit mehr als 2500 Jahren.
Wenn ein Journalisten Kollege in seiner Berichterstattung „versehentlich“ statt persischer Golf den fantasierten begriff „Arabischer Golf“ verwendet und gleich mit Protest-Emails der Iraner überschüttet wird, dann aus dem Bedürfnis heraus, eine Identität zu schützen, die auf 7000 Jahren Zivilisation zurückblickt, unabhängig davon durch wen das Land momentan regiert wird.




Das Bekennen zum Iran und seiner Vergangenheit, mit all seinen Höhen und Tiefen, Verteidigung der territorialen Souveränität, das Bekämpfen der separatistischen Bewegungen werden auch unabhängig von Mullahs existieren und sind als Indiz der Sympathie mit Mullahs nicht brauchbar.
Ich sehe jedoch den geschilderten roten Faden quer durch alle Medien und bedauere es zutiefst, dass es so wenig Wissen über eine der erfolgreichsten Minderheiten dieser Gesellschaft herrscht.
Es wird wenig über den unermüdlichen täglichen Kampf der Lehrer, Arbeiter, Studenten und Frauenaktivisten berichtet. Dafür wird nach billigem Muster ein Held und ein Antiheld aufgebaut.
Genauso wenig wie man über die Leute innerhalb Irans weißt, mindestens genauso wenig weißt man über die Opposition, deren Mitglieder zum Teil seit Jahrzehnten hier leben und sich politisch engagieren.
Die deutsche Politik hat bis jetzt so gut wie gar nicht auf die iranische Opposition zugegangen. Man kennt bloß die Volksmojaheddin, die weder bei der Opposition selbst, noch beim Volk Akzeptanz genießen. Die Politik lässt das Potential der Opposition ungenutzt, womit man eventuell Einfluss auf das Geschehen im Iran nehmen könnte. Auch bei den Medien, sieht man immer wieder dieselben bekannten Gesichter, die seit Jahren Lobbyarbeit für ihre Grüppchen leisten und die Ratsuchenden noch mehr verwirren.
Dabei nähern sich die Oppositionsgruppen im Ausland einander seit Jahren, wo man an ein allumfassendes Konzept arbeitet, um die Anstrengungen zur Errichtung einer zivilen Gesellschaft und eines Rechtsstaats im Iran, wovon übrigens alle, auch Europäer profitieren werden, zu bündeln.
Was wir, die für Rechtstaatlichkeit und Menschrechte im Iran kämpfen, unseren Freunden in Europa klar zu machen versuchen, ist dass das Regime, das die rückständigste und dunkelste religiöse Kräfte repräsentiert, nicht gleich zu setzen ist mit dem iranischen Volk, dass laut Umfragen Amerikafreundlichste Volk im nahen Osten ist und den Errungenschaften des Westen am offensten gegenüber steht.
Gleichzeitig hat Iran berechtigte Ansprüche, die als Großmacht in dieser Region zu respektieren sind. Das Problem Irans ist nicht die Atombombe, sondern die tägliche Diskriminierung von Frauen, Einschränkung der individuellen Freiheiten, das nicht vorhanden sein von Pressefreiheit und eine Verfassung die erst den Weg zu all diesen Missständen ebnet. Eine vorhandene Rechtstattlichkeit und kritische presse hätten es nie dazu kommen lassen, dass bestimmte Kräfte seit Jahren an einem geheimen Projekt wie die Nuklearenergie arbeiten. Eine starke Opposition hätte es zu verhindern gewusst.
Statt Milliarden in abenteuerlichen Militäraktionen zu investieren, die das Vertrauen der Iraner und vieler anderen Völker in der Region für Jahrzehnte vernichten wird, sollte der Westen beim Aufbau einer tragende Opposition mithelfen, die Iran frei von Ideologien und Dogmen wieder in die Weltgemeinschaft zurück bringen wird.

02.04.2007
Reza Azizi Nejad

Sonntag, 15. April 2007

زندگی مردم را غنی کنید!


زندگی مردم را غنی کنید!
این عکس ها را خبرگزاری مهر که به شهردار تهران نزدیک است، از سفر احمدی نژاد به یزد و استقبال سرد و کم جمعیت مردم از دیدن او و شنیدن سخنرانی اش منتشر کرده است. دو عکس از آن استقبال را در شماره 5 شنبه منتشر کردیم و حال دو عکس هم از شعارهای روی مقتوا نوشته شده همان اندک مردمی که به مراسم استقبال و سخنرانی او آوردند اتمی کردن سپاه پاسداران برای دفاع از خویش است! تمام بحث در همین یک جمله آخر نهفته و یا آمدند را منتشر می کنیم. دهها بیانیه و اعلامیه و تفسیر و تحلیل روشنفکران و اصلاح طلبان و منتقدان و... اعتبار صریح این تابلوها را ندارد. پاسخ آنها که بمب اتم را کرده اند ارزش ملی روی همین تابلوها نوشته شده است. مردم می خواهند زندگی شان غنی شود، حاکمیت بدنبال غنی سازی اورانیوم و است

Freitag, 13. April 2007

ممانعت از انتقال يك زندانى سياسى كه دچار حمله قلبى گرديده به بيمارستان

ممانعت از انتقال يك زندانى سياسى كه دچار حمله قلبى گرديده به بيمارستان

بنابه گزارشات رسيده آقاي امير حسين حشمت ساران در اثر فشارهاي جسمي و روحي كه در طي مدت بازداشت در زندان گوهردشت (رجايي شهر) كرج بر او وارد گرديده. دچار حمله قلبي گرديد و در اغما فرو رفت.زندانيان سياسي هم بند وي متوجه شرايط وخيم وي گرديدند و به زندان بانان شرايط او را اطلاع دادند ولي مسئولين زتدان از انجام هر گونه اقدامي براي انتقال او به بهداري خوداري ميكردند.بخاطر اين بي توجهي زندانيان سياسي دست به اعتراضات گسترده اي زدند .اما با گذشت مدت زمان زيادي و شدت يافتن اعتراضات زندانيان سياسي آنها مجبور شدند كه او را به بهداري منتقل نمايند.پس از انتقال به بهداري آقاي ساران چندين ساعت در حالت اغما بسر ميبرد و ايشان خوشبختانه به هوش آمدند.ولي عليرغم شرايط بد جسمي و نياز مبرم به بستري شدن در بيمارستان او را مجددا به سلول برگرداند.خوداري كردن از انتقال به موقع به بهداري و ممانعت از بستري كردن او در بيمارستان و انتقال مجدد به بند؛ اين زندانياني سياسي كه دچار حمله قلبي گرديده بيانگر چيزي به غير از اين نمي باشد كه قصد حذف فيزيكى او را دارند.
لذا تاكيد ميگردد كه رژيم مسئول مستقيم جان آقاي ساران و تمامى زندانيان سياسى است.
ضمن ابراز نگرانى عميق خود نسبت به شرايط آقاى ساران و تمامى زندانيان سياسى ايران ؛خواهانه دخالت دبير كل سازمان ملل متحد و تمامي سازمانهاى حقوق بشري براى پايان دادن به اينگونه اعمال غير انسانى عليه زندانيان سياسى در ايران است.

21 فروردين 1386 برابر با 10 آپريل 2007



مهندس صادق نقاشكار سخنگوىبرون مرزي زندانيان سياسى در ايران

Sonntag, 8. April 2007

نشریه شماره 29 جبهه ملی ایران اسفند 1385 خورشیدی برابر با مارس 2007 میلادی

ثبات در اعتقادات، لازمه مبارزات سیاسی


کیهان لندن،آپریل 2007،نویسنده، مهندس مسعود هارون مهدوی






درد و دل با هم میهنان ایرانی




درد و دل با هم میهنان ایرانی

روز چهارشنبه ۲۱ مارس ۲۰۰۷ مصادف است با اوّل فروردین ماه ۱۳۸۶، متأسفانه سالی دیگر در خفقان و تحقیر و تنگدستی بر ملّت ایران گذشت. چند سال اوّل پس از انقلاب شوم اسلامی، تکیه کلام اکثر ایرانیان در خارج از کشور این بود که «انشاالله عید سال دیگر را دوباره در ایران جشن خواهیم گرفت».
دوام نظام جمهوری اسلامی در این ۲۸ سال گذشته در هیچ زمانی ارتباط با لیاقت و یا شایستگی این نظام نداشته. نظامی که علّت حق موجودیت خود و خواست سرنگونی دولت وقت را در سال ۱۳۵۷ نقض حق و حقوق ملّت ایران زیر سلطه نظام پادشاهی اعلام نموده بود، در ۲۸ سال گذشته عملاً تمام سعی و کوشش خود را بر آن گذاشت که نظام گذشته را روسپید کند، بدون تردید امروز، از هر نظر فاقد شایستگی برای راهنمائی و راهگشائی و آینده سازی یک ملّت و مملکت ۷۰ میلیونی میباشد.
امروز، از اینکه نظام جمهوری اسلامی به هیچ کدام از قول و قرارهایش بخصوص در مورد رفاه و آسایش ملّت ایران تحقق نبخشیده، تأئیدی میباشد بر شکست او.
حال باید قبول کنیم که متأسفانه وجود اختلاف نظرهای بنیادی و نبودن یکپارچگی مالین سیاست های خارجی نسبت به اعمال سیاست مشترکی در خاور نزدیک و میانه و رقابت اقتصادی مابین ابرقدرت های چین، روسیه، آمریکا و دولت انگلیس و اتحادیۀ اروپا در مورد تقسیم نفت به بقای این نظام کمک کرده نیز تردیدی نباید کرد.
با در نظر گرفتن نکات بالا برای تغییر اساسی در وضع موجود و تحقق به خواستها و نیازهای بنیادی ملّت ایران، تنها میبایست برای نبرد و مبارزه بر علیه استبداد به قصد بدست آوردن آزادی و مردم سالاری در ایران به مردم ایران اتکا نمود.
قضاوت در مورد نقش و دست آورد اپوزیسیون ایرانی در داخل و خارج از کشور در گذشته را میبایست به عهدۀ ملّت ایران واگذار نمود.
ولی با در نظر گرفتن تمامی امکانات مجریان جمهوری اسلامی و خشونت بیش از حّد دولت وقت در سرکوب نمودن هر نوع اظهار نارضایتی حتی در مورد کمبود مایحتاج مورد نیاز اوّلیه زندگی از سوی مردم و کمبود امکانات اپوزیسیون، نباید فراموش کرد که هزاران ایرانی در داخل و در خارج از کشور، چه «اصلاح طلب»، «جبهۀ ملّی»، «مشروطه خواه» و یا «مجاهد» با چشم پوشی و گذشت از منافع شخصی خود و خانواده هایشان، چه از نظر معنوی و مالی، شب و روز خود را در اختیار مبارزات برای دستیابی به حق و حقوق مسلم ملّت آزادمنش ایران گذاشته اند.
با علم به اینکه قیام و همبستگی مردم ایران تنها خطر جدّی برای پایان دادن به حیات نظام استبداد مذهبی می تواند باشد، مجریان دولت جمهوری اسلامی سعی و کوشش خود را تمرکز بر مقابله با یکپارچگی و هماهنگی در بین ملّت نموده اند. در داخل کشور مقابله و روبروشدن وحشیگرانه نسبت فعالیتهای ضد نظام تأثیر خود را در ۲۸ سال گذشته داشته و باعث سرشکستگی یک اکثریتی از ملّت دست تنها شده.
در خارج از کشور، دولت جمهوری اسلامی نقشۀ زیرکانۀ دیگری را ایفا نمود.
تا خاتمۀ جنگ خانمانسوز مابین ایران و عراق، اپوزیسیون با پشتیبانی اکثریتی از مردم ایران قادر به ایجاد فشار بیشتری بر دولت حاکم بر ایران و بخصوص در ارتباط با عملکرد دولت های خارجی نسبت به ایران بود. ولی متأسفانه امروز، در حالی که ملّت ایران جُز افسردگی و اعتیاد، گرانی، بی کاری، فحشا، ستمزدگی، خفقان و نقض حقوق اوّلیه انسانی در همۀ موارد اجتماعی و سیاسی روزمره چیز دیگری نسیبش نشده، ناظر بر آنیم که صد ها هزار ایرانی مقیم خارج از کشور که در کشورهای میزبان بعنوان پناهدگان سیاسی از مزایای آن استفاده می نمایند، پس از اخذ پاسپورت جدید ایرانی، برای دیدار از فامیل و دوستانشان، برای پس گرفتن مال و اموال خود، و یا برای دو هفته سفر به منظور دید و بازدید شب عید، یا تابستان برای سفر به کیش و اصفهان و شیراز و خوشگذرانی با خرج «یورو» و یا «دولار»، نه تنها اپوزیسیون بلکه ۷۰ میلیون هموطن ستمدیدۀ خود را به ارزشی ناچیز، یعنی سالی یکی دو مرتبه سفر به ایران فروخته اند. از اینکه این اشخاص به خاطر جلوگیری از اصطکاک با مأمورین جمهوری اسلامی در موقع ورود و خروج از مرزهای ایران دیگر نقشی در مبارزات ملّی ایفا نمی نمایند، شکی باقی نمی گذارد.
سؤتفاهم نشود، ایرادی بر این نیست که کسی به ایران سفر کند. ایراد بر آن است که یک ایرانی با چشمان خود ناظر بر فقر و فساد و ازهم گسیختگی و بی چاره گی مردم ایران باشد و آن را به خاطر منافع سطحی و توخالی خود نادیده بگیرد. این بی تفاوتی و بی اهمیت شناختن هم میهنان خودمان بوده که در درجۀ اوّل باعث دوام این نظام استبداد مذهبی شد.
مبارزه این نیست که مردم در تاکسی به نظام ناسزا بگویند و یا مردم در پشت درهای بستۀ خانۀ خودشان در ایران به حاکمان نظام فحش بدهند، این مبارزه نیست که پس از برگشت از ایران با دلی پُر، از وضع اسفناک ایران بگویند و بعد اضافه بکنند که «بلی جمهوری اسلامی خیلی محکم سر قدرت نشسته و حالا حالاها هم خواهند ماند».
این نه تنها کوته بینی بلکه خیانتی است بر هر نوع مبارزه ملّی و دور از خصوصیات انسانی.
فراموش نشود، مگر یک سال قبل از انقلاب، کسی فکر می کرد که شاه فقید، با وجود افسران دلیر و جانباز و ارتشی مجهز و مدرن، ایران را بدون مقاومت ترک نماید؟ مگر دنیای کمونیست هرگز فکر میکرد که سال ۱۹۸۹ اتحاد جماهیر شوروی، بنیانگذار نظام کمونیسم با قدمت بیش از ۷۰ سال، شبانه از هم بپاشد و یا ۴۵ سال پس از خاتمۀ جنگ جهانی دوّم، آلمان شرقی و غربی روزی دوباره یکپارچه شوند؟
با در نظر گرفتن خطراتی که امروز بعلت حماقت و خیانت دولت وقت به رهبری رئیس جمهور منتصب احمدی نژاد و چشم پوشی ولایت فقیه و حمایت مجلس یکطرفه شورای اسلامی و دیگر مجریان ناشایسته، وطن عزیزمان ایران را مورد تهدیدات ویرانگر قرار داده، دیگر نمی توان هیچ عذری را برای کناره جوئی از مبارزات و فعالیتهای اپوزیسیون ملّی تحمل و یا قبول کرد. اگر فردا ایرانمان از دست رفت، اگر فردا بر سر مادرمان و یا برادر و خواهرمان بمب انداختند، اگر فردا مناطق نفتخیزمان به ممالک همسایه واگذار شدند، اگر فردا زن ایرانی دیگر اجازه رفتن به مدارس و یا حتی ترک خانه را نداشت و اگر فردا بچّه های ایرانی به جای زبانهای متداول ایرانی میبایست به زبانهای اجنبی صحبت کنند، دگر آنروز به کجا می خواهیم سفر کنیم؟
بر اساس این نکات بالا، سازمان جوانان جبهه ملّی ایران (خارج از کشور) و دیگر گروهها و سازمان های همبسته که با تمام کوشش خود برای آزادی همۀ ایرانیان در داخل و خارج از مرزهای کنونی ایران و برای احداث یک حکومت مردم سالار، با توجه به جدائی مذهب از ادارۀ مملکت و احترام به همۀ عقاید و ادیان، به مبارزه بر علیه نظام مستبد مذهبی بر خواسته، شرکت در مبارزات اپوزیسیون ملّی چه در داخل و چه در خارج از کشور را دِین و وظیفۀ ملّی همۀ ایرانیان وطن پرست اعلام میدارد.
امیدواریم که دیگر در تظاهرات ناظر بر آن نباشیم که مأموران جمهوری اسلامی بتوانند یک تظاهرکننده را از میان دستۀ تظاهرکنندگان بازداشت کنند و دیگران فقط به تماشای صحنه بپردازند.

نه!!!!!!
از این به بعد بایست دست جمعی با سرکوبگران مبارزه کرد.

شخصی که لباس گروه انتظامی را به تن دارد، قاعدتاً یک ایرانی است. بنابر این بایستی موقعی که حاکمان جمهوری اسلامی دستوری می دهند که مغایر با منافع ملّت می باشد، بلافاصله به ملّت بپیوندند و از آنان حمایت بعمل آورند.

آگاه باشید!!!!
مجریان نمیتوانند ۷۰ میلیون ایرانی مبارز را به بند بکشند و یا به زندان بی اندازند، ولی ۷۰ میلیون ایرانی می توانند، دولت ناشایسته ای را که لقب «جمهوری» را بر خود گذاشته، طبق تجربیات تاریخی، در زمان تشخیص مغایرت اعمال دولت با منافع ملّی، برای به دست آوردن حق مسلم خود، نظام مستبد را به خاک بکشند.

نوروز ۱۳۸۶

ساسان هارون مهدوی
دفتر مرکزی سازمان جوانان جبهه ملّی ایران (خارج از کشور)