مصاحبه جمشيد چالنگي (تلويزيون صداي امريكا) با كورش زعيم
درباره آسيب هاي آبگيري سد سيوند
22 فروردين 1386
چالنگي: درود مي گوييم به كورش زعيم، پژوهشگر و تحليلگر سياسي در تهران.
زعيم: درود بر شما اقاي چالنگي.
چالنگي: آقاي زعيم، خبرها متناقض است. آبگيري شده؟ آبگيري نشده؟ آبگيري خواهيم كرد؟ آبگيري نخواهيم كرد سد سيوند را؟ آخرين خبر چيست؟
زعيم: ما هم اينجا در ايران خبرها را بطور شايعه و دهان به دهان مي شنويم و خبر موثق يا اطلاع رساني استانداردي وجود ندارد. ولي آنچه ما از چند روز گذشته مي دانيم اينست كه چند روز پيش مقداري آب جمع شده بوده از سيلابهاي فصلي. در پشت سد، يك سد انحرافي است كه آب را از طريق يك كانال به تونل انحرافي و جلو سد هدايت مي كند تا بتوانند سد را بسازند در يك محوطه خشك. آب احتمالا از كانال تجاوز كرده بوده و دوستان تصور كردند كه آبگيري آغاز شده. ما تصور نمي كنيم كه آبگيري آغاز شده باشد.
ولي من الان به ميهمانان عاليقدر كه گوش مي دادم شنيدم كه بيشتر اهميت روي آرامگاه كورش گذاشته شده، ولي من مي خواهم تاكيد كنم كه اهميت آن منطقه تنگ چشمه (من آنجا را تنگ چشمه مي خوانم، چون پس از حمله مغولان آنجا از چشمه به بلاغ كه معناي چشمه را در تركي شرقي مي دهد ترجمه شد). اين تنگ چشمه محوطه اي باستاني است كه فرهنگ ايراني يا فرهنگي را كه در ايران بوجود آمده از 250 هزار سال پيش تا كنون شامل مي شود. ما پارسال، سال 84، كه اعتراض كرديم و سخنراني كرديم و اين موضوع با همت دوستان در داخل و خارج كشور گسترش يافت، باستان شناساني كه وارد كشور شدند، همانطور كه يكي از ميهمانان ذكر كرد، 129 محوطه باستاني را فقط در 1384 كشف كردند.
در اينجا، براي اينكه اهميتش را ببينيد، پيش از اينكه وارد مسئله آرامگاه كورش شويم، يك روستاي هخامنشي كشف شده كه يك ديوار دفاعي داشته به طول هفت كيلومتر، لوله هاي سفالي فاضل آب، سيستم آبرساني و غيره كشف شده و نشان مي دهد تكنولوژي كه در آن زمان داشتيم شگفت آور است. اينجا نمايشگاهي از عظمت ايران، از دانش ايران و تكنولوژي ايراني در آن زمان است. منطقه اي براي ساخت ابزار كشاورزي پيدا شده كه احتمالا از دوران ساساني است، كوره هاي سفال سازي مربوط به شش هزار تا هفت هزار و پانصد سال پيش متعلق به فرهنگ باكون، يكي از فرهنگ هاي مهم فارس كه در آنجا مي زيسته اند. آثاري كه از آنها مانده واقعا شگفت آور است. پيش از آن، از دوران غارنشيني 8 تا 12 هزار سال پيش آثاري مانده مانند غار حاجي بهرامي كه در اين مسير است. مواد بافتني از هفت هزار سال پيش بجاي مانده. گورستاني مربوط به شش هزار سال پيش و اسكلت هايي كه با ابزار و زيورآلات دفن شده اند. در آنجا آثار دوران ايلامي كشف شده. اسكلت هايي كه با زيورهاي حكاكي شده يافت شده اند كه گوياي تاريخ و تمدن آنهاست كه بايد مطالعه شود. يك كوزه سفالي به وزن 123 كيلوگرم و 123 سانتيمتر قطر پيدا شده كه نشانگر وجود كارگاههاي توليد و ذخيره آذوقه است. و همانطور ما نگاه مي كنيم كه آثار ايراني، يا بشري، از 250 هزار سال پيش تا كنون در آنجا كشف شده كه مي بينيم. اينجا دانشگاه تاريخ و فرهنگ بشر است و فقط به هخامنشيان محدود نمي شود.
در همين تنگ چشمه ارابه رويي بوده از دوران هخامنشي كه از آثارش مي توان آن را كشف كرد. برخي پژوهشگران آن را راه داريوش كه پاسارگاد و تخت جمشيد را به سارد پايتخت ليدي وصل كرده بود ميشناسند. كوشك داريوش اول در آنجا كشف شده با يك راه ارابه رو كه آنجا را به پاسارگاد و تخت جمشيد وصل مي كرده است.
بنابراين، اين فقط آرامگاه كورش نيست. آرامگاه كورش هم تنها يك ميراث فرهنگي ايراني نيست، يك ميراث فرهنگي جهاني است. يعني تمام جهان از روزي كه كورش امپراتوري هخامنشي را پايه گذاري كرد بر زندگي بشر تاثير گذار بود تا امروز. يعني تنها امپراتوري عظيم در تاريخ بشر كه بر پايه خرد، مديريت، جهان بيني، آينده نگري و مردم گرايي برقرار شده بود. بسياري از پديده هاي تمدني كه ما امروز داريم، پايه گذاريش در آن زمان شده. بنابراين، اينجا يك دانشگاه است. اينكه اين سد چه آثار تخريبي دارد، اگر وقت دارم مي گويم كه داستانش چيست.
چالنگي: از آقاي زعيم بپرسيم، كوتاه اگر ممكنه، اگر آبگيري انجام بشه، چه بخشهايي ويران خواهد شد؟
زعيم: البته اگر آبگيري انجام بشود، و بشود آنجا را آبگيري كرد كه روي آن بحث داريم، اتفاقي كه خواهد افتاد يكي افزايش رطوبت است كه ميمانان ديگر گفتند كه اثرش روي سنگهاي آهكي آثاري بيرون از زمين در آنجاست. اكنون هم سفره آب در آنجا بالاست و ارتفاع كمي از سطح زمين دارد. اين باعث مي شود سطح آب بالاتر بيايد و باعث افزايش پوشش گياهي شود. پوشش گياهي رطوبت را بيشتر افزايش مي دهد و روي سنگهاي آهگي اثر مي گذارد. عكسي هست كه (يك گردشگر آلماني) در سال 1930 از آرامگاه گرفته شده كه اگر آن را با عكس مشابه امروز مقايسه كنيد، مي بينيد كه سنگها چند ميليمتر سايش يافته اند. همين افزايش رطوبت باعث رويش گياهان آسيب زا مانند گل سنگ مي شود كه هم اكنون در آنجا پيدا شده است.
ولي، مهم اينست كه وقتي موضوع سد سيوند پيش آمد، ما كارشناسي مهندسي كرديم و تفاوت فاحشي ميان اعدادي كه ما از ارتفاعات سد و اينكه چه محوطه اي را مي پوشاند با ادعاي سازندگان سد داريم. آنها ادعا مي كنند كه بلنداي تاج سد 1830 متر از سطح درياست و بنابراين، چهل متر زير ارتفاع آرامگاه كورش است، ما محاسبه كرده ايم كه اينها احتمالا در برداشت اشتباه كرده اند يا اينكه نقشه هاي اشتباهي بكار برده اند. ما با استفاده از نقشه هاي يك 25 هزارم سازمان نقشه برداري كشور، ارتفاع كف رودخانه را 1797 و تاج سد را 1854 درآورده ايم. بنابراين، اگر سد آبگيري شود، ارتفاع آب بسيار بسيار بيشتر خواهد بود. سطح درياچه اي را كه مجري محاسبه كرده يازده كيلومتر مربع را مي پوشاند، ما شصت كيلومتر مربع برآورد كرده ايم. بنابراين، آب خيلي نزديك مي شود به دشت پاسارگاد و از آنجا به علت تفاوت بلنداي دشت كه جاهايي كوتاهتر است، به دشت ريزش خواهد كرد كه يك فاجعه بزرگ خواهد بود.
از سوي ديگر، ما تصور نمي كنيم كه به علت نشت آب از ديواره هاي درياچه، سد بتواند بالاتر از 15 متر آب را نگه دارد. ولي اگر آبگيري كنند و محاسبات ما غلط باشد كه فكر نمي كنم غلط باشد، چون خودشان هم در رد صحبتي كه من كرده بودم، در يكي از روزنامه هاي پر تيراژ مقاله اي دادند كه نه نويسنده نام خود را گذاشته بود و نه اينكه در رد مطالب ما استدلالي يا مدركي ارائه داده بود، اصلا آبي وجود ندارد كه سد را بتوان بيش از چهل متر آبگيري كرد . در هر حال، ما پيشنهاد كرده ايم كه يك كميته كارشناسي مستقل از دولت با عضويت يك مهندس سدسازي، يك مهندس زمين شناسي، يك كارشناس ميراث فرهنگي و يك حسابرس تشكيل شود و همه جنبه هاي اين سد را بررسي و نتيجه را به ملت گزارش دهد. -0-
درباره آسيب هاي آبگيري سد سيوند
22 فروردين 1386
چالنگي: درود مي گوييم به كورش زعيم، پژوهشگر و تحليلگر سياسي در تهران.
زعيم: درود بر شما اقاي چالنگي.
چالنگي: آقاي زعيم، خبرها متناقض است. آبگيري شده؟ آبگيري نشده؟ آبگيري خواهيم كرد؟ آبگيري نخواهيم كرد سد سيوند را؟ آخرين خبر چيست؟
زعيم: ما هم اينجا در ايران خبرها را بطور شايعه و دهان به دهان مي شنويم و خبر موثق يا اطلاع رساني استانداردي وجود ندارد. ولي آنچه ما از چند روز گذشته مي دانيم اينست كه چند روز پيش مقداري آب جمع شده بوده از سيلابهاي فصلي. در پشت سد، يك سد انحرافي است كه آب را از طريق يك كانال به تونل انحرافي و جلو سد هدايت مي كند تا بتوانند سد را بسازند در يك محوطه خشك. آب احتمالا از كانال تجاوز كرده بوده و دوستان تصور كردند كه آبگيري آغاز شده. ما تصور نمي كنيم كه آبگيري آغاز شده باشد.
ولي من الان به ميهمانان عاليقدر كه گوش مي دادم شنيدم كه بيشتر اهميت روي آرامگاه كورش گذاشته شده، ولي من مي خواهم تاكيد كنم كه اهميت آن منطقه تنگ چشمه (من آنجا را تنگ چشمه مي خوانم، چون پس از حمله مغولان آنجا از چشمه به بلاغ كه معناي چشمه را در تركي شرقي مي دهد ترجمه شد). اين تنگ چشمه محوطه اي باستاني است كه فرهنگ ايراني يا فرهنگي را كه در ايران بوجود آمده از 250 هزار سال پيش تا كنون شامل مي شود. ما پارسال، سال 84، كه اعتراض كرديم و سخنراني كرديم و اين موضوع با همت دوستان در داخل و خارج كشور گسترش يافت، باستان شناساني كه وارد كشور شدند، همانطور كه يكي از ميهمانان ذكر كرد، 129 محوطه باستاني را فقط در 1384 كشف كردند.
در اينجا، براي اينكه اهميتش را ببينيد، پيش از اينكه وارد مسئله آرامگاه كورش شويم، يك روستاي هخامنشي كشف شده كه يك ديوار دفاعي داشته به طول هفت كيلومتر، لوله هاي سفالي فاضل آب، سيستم آبرساني و غيره كشف شده و نشان مي دهد تكنولوژي كه در آن زمان داشتيم شگفت آور است. اينجا نمايشگاهي از عظمت ايران، از دانش ايران و تكنولوژي ايراني در آن زمان است. منطقه اي براي ساخت ابزار كشاورزي پيدا شده كه احتمالا از دوران ساساني است، كوره هاي سفال سازي مربوط به شش هزار تا هفت هزار و پانصد سال پيش متعلق به فرهنگ باكون، يكي از فرهنگ هاي مهم فارس كه در آنجا مي زيسته اند. آثاري كه از آنها مانده واقعا شگفت آور است. پيش از آن، از دوران غارنشيني 8 تا 12 هزار سال پيش آثاري مانده مانند غار حاجي بهرامي كه در اين مسير است. مواد بافتني از هفت هزار سال پيش بجاي مانده. گورستاني مربوط به شش هزار سال پيش و اسكلت هايي كه با ابزار و زيورآلات دفن شده اند. در آنجا آثار دوران ايلامي كشف شده. اسكلت هايي كه با زيورهاي حكاكي شده يافت شده اند كه گوياي تاريخ و تمدن آنهاست كه بايد مطالعه شود. يك كوزه سفالي به وزن 123 كيلوگرم و 123 سانتيمتر قطر پيدا شده كه نشانگر وجود كارگاههاي توليد و ذخيره آذوقه است. و همانطور ما نگاه مي كنيم كه آثار ايراني، يا بشري، از 250 هزار سال پيش تا كنون در آنجا كشف شده كه مي بينيم. اينجا دانشگاه تاريخ و فرهنگ بشر است و فقط به هخامنشيان محدود نمي شود.
در همين تنگ چشمه ارابه رويي بوده از دوران هخامنشي كه از آثارش مي توان آن را كشف كرد. برخي پژوهشگران آن را راه داريوش كه پاسارگاد و تخت جمشيد را به سارد پايتخت ليدي وصل كرده بود ميشناسند. كوشك داريوش اول در آنجا كشف شده با يك راه ارابه رو كه آنجا را به پاسارگاد و تخت جمشيد وصل مي كرده است.
بنابراين، اين فقط آرامگاه كورش نيست. آرامگاه كورش هم تنها يك ميراث فرهنگي ايراني نيست، يك ميراث فرهنگي جهاني است. يعني تمام جهان از روزي كه كورش امپراتوري هخامنشي را پايه گذاري كرد بر زندگي بشر تاثير گذار بود تا امروز. يعني تنها امپراتوري عظيم در تاريخ بشر كه بر پايه خرد، مديريت، جهان بيني، آينده نگري و مردم گرايي برقرار شده بود. بسياري از پديده هاي تمدني كه ما امروز داريم، پايه گذاريش در آن زمان شده. بنابراين، اينجا يك دانشگاه است. اينكه اين سد چه آثار تخريبي دارد، اگر وقت دارم مي گويم كه داستانش چيست.
چالنگي: از آقاي زعيم بپرسيم، كوتاه اگر ممكنه، اگر آبگيري انجام بشه، چه بخشهايي ويران خواهد شد؟
زعيم: البته اگر آبگيري انجام بشود، و بشود آنجا را آبگيري كرد كه روي آن بحث داريم، اتفاقي كه خواهد افتاد يكي افزايش رطوبت است كه ميمانان ديگر گفتند كه اثرش روي سنگهاي آهكي آثاري بيرون از زمين در آنجاست. اكنون هم سفره آب در آنجا بالاست و ارتفاع كمي از سطح زمين دارد. اين باعث مي شود سطح آب بالاتر بيايد و باعث افزايش پوشش گياهي شود. پوشش گياهي رطوبت را بيشتر افزايش مي دهد و روي سنگهاي آهگي اثر مي گذارد. عكسي هست كه (يك گردشگر آلماني) در سال 1930 از آرامگاه گرفته شده كه اگر آن را با عكس مشابه امروز مقايسه كنيد، مي بينيد كه سنگها چند ميليمتر سايش يافته اند. همين افزايش رطوبت باعث رويش گياهان آسيب زا مانند گل سنگ مي شود كه هم اكنون در آنجا پيدا شده است.
ولي، مهم اينست كه وقتي موضوع سد سيوند پيش آمد، ما كارشناسي مهندسي كرديم و تفاوت فاحشي ميان اعدادي كه ما از ارتفاعات سد و اينكه چه محوطه اي را مي پوشاند با ادعاي سازندگان سد داريم. آنها ادعا مي كنند كه بلنداي تاج سد 1830 متر از سطح درياست و بنابراين، چهل متر زير ارتفاع آرامگاه كورش است، ما محاسبه كرده ايم كه اينها احتمالا در برداشت اشتباه كرده اند يا اينكه نقشه هاي اشتباهي بكار برده اند. ما با استفاده از نقشه هاي يك 25 هزارم سازمان نقشه برداري كشور، ارتفاع كف رودخانه را 1797 و تاج سد را 1854 درآورده ايم. بنابراين، اگر سد آبگيري شود، ارتفاع آب بسيار بسيار بيشتر خواهد بود. سطح درياچه اي را كه مجري محاسبه كرده يازده كيلومتر مربع را مي پوشاند، ما شصت كيلومتر مربع برآورد كرده ايم. بنابراين، آب خيلي نزديك مي شود به دشت پاسارگاد و از آنجا به علت تفاوت بلنداي دشت كه جاهايي كوتاهتر است، به دشت ريزش خواهد كرد كه يك فاجعه بزرگ خواهد بود.
از سوي ديگر، ما تصور نمي كنيم كه به علت نشت آب از ديواره هاي درياچه، سد بتواند بالاتر از 15 متر آب را نگه دارد. ولي اگر آبگيري كنند و محاسبات ما غلط باشد كه فكر نمي كنم غلط باشد، چون خودشان هم در رد صحبتي كه من كرده بودم، در يكي از روزنامه هاي پر تيراژ مقاله اي دادند كه نه نويسنده نام خود را گذاشته بود و نه اينكه در رد مطالب ما استدلالي يا مدركي ارائه داده بود، اصلا آبي وجود ندارد كه سد را بتوان بيش از چهل متر آبگيري كرد . در هر حال، ما پيشنهاد كرده ايم كه يك كميته كارشناسي مستقل از دولت با عضويت يك مهندس سدسازي، يك مهندس زمين شناسي، يك كارشناس ميراث فرهنگي و يك حسابرس تشكيل شود و همه جنبه هاي اين سد را بررسي و نتيجه را به ملت گزارش دهد. -0-
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen