Sonntag, 8. April 2007

درد و دل با هم میهنان ایرانی




درد و دل با هم میهنان ایرانی

روز چهارشنبه ۲۱ مارس ۲۰۰۷ مصادف است با اوّل فروردین ماه ۱۳۸۶، متأسفانه سالی دیگر در خفقان و تحقیر و تنگدستی بر ملّت ایران گذشت. چند سال اوّل پس از انقلاب شوم اسلامی، تکیه کلام اکثر ایرانیان در خارج از کشور این بود که «انشاالله عید سال دیگر را دوباره در ایران جشن خواهیم گرفت».
دوام نظام جمهوری اسلامی در این ۲۸ سال گذشته در هیچ زمانی ارتباط با لیاقت و یا شایستگی این نظام نداشته. نظامی که علّت حق موجودیت خود و خواست سرنگونی دولت وقت را در سال ۱۳۵۷ نقض حق و حقوق ملّت ایران زیر سلطه نظام پادشاهی اعلام نموده بود، در ۲۸ سال گذشته عملاً تمام سعی و کوشش خود را بر آن گذاشت که نظام گذشته را روسپید کند، بدون تردید امروز، از هر نظر فاقد شایستگی برای راهنمائی و راهگشائی و آینده سازی یک ملّت و مملکت ۷۰ میلیونی میباشد.
امروز، از اینکه نظام جمهوری اسلامی به هیچ کدام از قول و قرارهایش بخصوص در مورد رفاه و آسایش ملّت ایران تحقق نبخشیده، تأئیدی میباشد بر شکست او.
حال باید قبول کنیم که متأسفانه وجود اختلاف نظرهای بنیادی و نبودن یکپارچگی مالین سیاست های خارجی نسبت به اعمال سیاست مشترکی در خاور نزدیک و میانه و رقابت اقتصادی مابین ابرقدرت های چین، روسیه، آمریکا و دولت انگلیس و اتحادیۀ اروپا در مورد تقسیم نفت به بقای این نظام کمک کرده نیز تردیدی نباید کرد.
با در نظر گرفتن نکات بالا برای تغییر اساسی در وضع موجود و تحقق به خواستها و نیازهای بنیادی ملّت ایران، تنها میبایست برای نبرد و مبارزه بر علیه استبداد به قصد بدست آوردن آزادی و مردم سالاری در ایران به مردم ایران اتکا نمود.
قضاوت در مورد نقش و دست آورد اپوزیسیون ایرانی در داخل و خارج از کشور در گذشته را میبایست به عهدۀ ملّت ایران واگذار نمود.
ولی با در نظر گرفتن تمامی امکانات مجریان جمهوری اسلامی و خشونت بیش از حّد دولت وقت در سرکوب نمودن هر نوع اظهار نارضایتی حتی در مورد کمبود مایحتاج مورد نیاز اوّلیه زندگی از سوی مردم و کمبود امکانات اپوزیسیون، نباید فراموش کرد که هزاران ایرانی در داخل و در خارج از کشور، چه «اصلاح طلب»، «جبهۀ ملّی»، «مشروطه خواه» و یا «مجاهد» با چشم پوشی و گذشت از منافع شخصی خود و خانواده هایشان، چه از نظر معنوی و مالی، شب و روز خود را در اختیار مبارزات برای دستیابی به حق و حقوق مسلم ملّت آزادمنش ایران گذاشته اند.
با علم به اینکه قیام و همبستگی مردم ایران تنها خطر جدّی برای پایان دادن به حیات نظام استبداد مذهبی می تواند باشد، مجریان دولت جمهوری اسلامی سعی و کوشش خود را تمرکز بر مقابله با یکپارچگی و هماهنگی در بین ملّت نموده اند. در داخل کشور مقابله و روبروشدن وحشیگرانه نسبت فعالیتهای ضد نظام تأثیر خود را در ۲۸ سال گذشته داشته و باعث سرشکستگی یک اکثریتی از ملّت دست تنها شده.
در خارج از کشور، دولت جمهوری اسلامی نقشۀ زیرکانۀ دیگری را ایفا نمود.
تا خاتمۀ جنگ خانمانسوز مابین ایران و عراق، اپوزیسیون با پشتیبانی اکثریتی از مردم ایران قادر به ایجاد فشار بیشتری بر دولت حاکم بر ایران و بخصوص در ارتباط با عملکرد دولت های خارجی نسبت به ایران بود. ولی متأسفانه امروز، در حالی که ملّت ایران جُز افسردگی و اعتیاد، گرانی، بی کاری، فحشا، ستمزدگی، خفقان و نقض حقوق اوّلیه انسانی در همۀ موارد اجتماعی و سیاسی روزمره چیز دیگری نسیبش نشده، ناظر بر آنیم که صد ها هزار ایرانی مقیم خارج از کشور که در کشورهای میزبان بعنوان پناهدگان سیاسی از مزایای آن استفاده می نمایند، پس از اخذ پاسپورت جدید ایرانی، برای دیدار از فامیل و دوستانشان، برای پس گرفتن مال و اموال خود، و یا برای دو هفته سفر به منظور دید و بازدید شب عید، یا تابستان برای سفر به کیش و اصفهان و شیراز و خوشگذرانی با خرج «یورو» و یا «دولار»، نه تنها اپوزیسیون بلکه ۷۰ میلیون هموطن ستمدیدۀ خود را به ارزشی ناچیز، یعنی سالی یکی دو مرتبه سفر به ایران فروخته اند. از اینکه این اشخاص به خاطر جلوگیری از اصطکاک با مأمورین جمهوری اسلامی در موقع ورود و خروج از مرزهای ایران دیگر نقشی در مبارزات ملّی ایفا نمی نمایند، شکی باقی نمی گذارد.
سؤتفاهم نشود، ایرادی بر این نیست که کسی به ایران سفر کند. ایراد بر آن است که یک ایرانی با چشمان خود ناظر بر فقر و فساد و ازهم گسیختگی و بی چاره گی مردم ایران باشد و آن را به خاطر منافع سطحی و توخالی خود نادیده بگیرد. این بی تفاوتی و بی اهمیت شناختن هم میهنان خودمان بوده که در درجۀ اوّل باعث دوام این نظام استبداد مذهبی شد.
مبارزه این نیست که مردم در تاکسی به نظام ناسزا بگویند و یا مردم در پشت درهای بستۀ خانۀ خودشان در ایران به حاکمان نظام فحش بدهند، این مبارزه نیست که پس از برگشت از ایران با دلی پُر، از وضع اسفناک ایران بگویند و بعد اضافه بکنند که «بلی جمهوری اسلامی خیلی محکم سر قدرت نشسته و حالا حالاها هم خواهند ماند».
این نه تنها کوته بینی بلکه خیانتی است بر هر نوع مبارزه ملّی و دور از خصوصیات انسانی.
فراموش نشود، مگر یک سال قبل از انقلاب، کسی فکر می کرد که شاه فقید، با وجود افسران دلیر و جانباز و ارتشی مجهز و مدرن، ایران را بدون مقاومت ترک نماید؟ مگر دنیای کمونیست هرگز فکر میکرد که سال ۱۹۸۹ اتحاد جماهیر شوروی، بنیانگذار نظام کمونیسم با قدمت بیش از ۷۰ سال، شبانه از هم بپاشد و یا ۴۵ سال پس از خاتمۀ جنگ جهانی دوّم، آلمان شرقی و غربی روزی دوباره یکپارچه شوند؟
با در نظر گرفتن خطراتی که امروز بعلت حماقت و خیانت دولت وقت به رهبری رئیس جمهور منتصب احمدی نژاد و چشم پوشی ولایت فقیه و حمایت مجلس یکطرفه شورای اسلامی و دیگر مجریان ناشایسته، وطن عزیزمان ایران را مورد تهدیدات ویرانگر قرار داده، دیگر نمی توان هیچ عذری را برای کناره جوئی از مبارزات و فعالیتهای اپوزیسیون ملّی تحمل و یا قبول کرد. اگر فردا ایرانمان از دست رفت، اگر فردا بر سر مادرمان و یا برادر و خواهرمان بمب انداختند، اگر فردا مناطق نفتخیزمان به ممالک همسایه واگذار شدند، اگر فردا زن ایرانی دیگر اجازه رفتن به مدارس و یا حتی ترک خانه را نداشت و اگر فردا بچّه های ایرانی به جای زبانهای متداول ایرانی میبایست به زبانهای اجنبی صحبت کنند، دگر آنروز به کجا می خواهیم سفر کنیم؟
بر اساس این نکات بالا، سازمان جوانان جبهه ملّی ایران (خارج از کشور) و دیگر گروهها و سازمان های همبسته که با تمام کوشش خود برای آزادی همۀ ایرانیان در داخل و خارج از مرزهای کنونی ایران و برای احداث یک حکومت مردم سالار، با توجه به جدائی مذهب از ادارۀ مملکت و احترام به همۀ عقاید و ادیان، به مبارزه بر علیه نظام مستبد مذهبی بر خواسته، شرکت در مبارزات اپوزیسیون ملّی چه در داخل و چه در خارج از کشور را دِین و وظیفۀ ملّی همۀ ایرانیان وطن پرست اعلام میدارد.
امیدواریم که دیگر در تظاهرات ناظر بر آن نباشیم که مأموران جمهوری اسلامی بتوانند یک تظاهرکننده را از میان دستۀ تظاهرکنندگان بازداشت کنند و دیگران فقط به تماشای صحنه بپردازند.

نه!!!!!!
از این به بعد بایست دست جمعی با سرکوبگران مبارزه کرد.

شخصی که لباس گروه انتظامی را به تن دارد، قاعدتاً یک ایرانی است. بنابر این بایستی موقعی که حاکمان جمهوری اسلامی دستوری می دهند که مغایر با منافع ملّت می باشد، بلافاصله به ملّت بپیوندند و از آنان حمایت بعمل آورند.

آگاه باشید!!!!
مجریان نمیتوانند ۷۰ میلیون ایرانی مبارز را به بند بکشند و یا به زندان بی اندازند، ولی ۷۰ میلیون ایرانی می توانند، دولت ناشایسته ای را که لقب «جمهوری» را بر خود گذاشته، طبق تجربیات تاریخی، در زمان تشخیص مغایرت اعمال دولت با منافع ملّی، برای به دست آوردن حق مسلم خود، نظام مستبد را به خاک بکشند.

نوروز ۱۳۸۶

ساسان هارون مهدوی
دفتر مرکزی سازمان جوانان جبهه ملّی ایران (خارج از کشور)

Keine Kommentare: