مبارزه کسب قدرت میان جناح های حاکمیت
و بی تفاوتی مردم
هوشنگ کردستانی
چهار سال پیش که مردم ایران از اعتماد کردن به وعده های تبلیغاتی و بازی های سیاسی جناح موسوم به دوم خرداد و نقش مخرّب آنها در سرکوب آزادی خواهان در راستای بقای نظام، آگاه شده و به این نتیجه رسیده بودند که جناح های قدرت در حاکمیت اسلامی گر چه برای رسیدن به قدرت و سوء استفاده مالی و غارت اموال عمومی با یکدیگر اختلاف داشته و دارند، ولی در یک مورد هم عقیده و هم رأی هستند، آنهم حفظ و بقای نظام است که با محو آزادی و سرکوب آزادی خواهان و ملی گرایان امکان پذیر است.
آنها می دانند که در نظام مردم سالار آینده نه تنها امکان حفظ اهرمهای قدرت و ادامه سوءاستفاده های مالی و ثروت اندوزی های افسانه ای ندارند بلکه، می بایست در برابر ملّت پاسخگوی همة جنایت های ضد بشری خود نیز باشند.
مردم در اثر تجربه به این دریافتِ درست رسیده اند که جناح های قدرت درحاکمیّت اسلامی، حضور و شرکت مردم را در انتخابات برای تأیید کردن کسانی می خواهند که صلاحیّت شان به تصویب شورای نگهبان رسیده و به اصل ولایت فقیه باور داشته باشند. و نیز برای آنکه به دنیای خارج نشان دهند که گویا در ایرانِ اسلامی، آزادی و دموکراسی وجود دارد.
در درازای 74 سال عمر نظام روسیة شوروی که مردم می بایست از میان نامزدهای تعیین شده توسط سران حزب کمونیست یک یا چند تن را به نمایندگی برگزینند، هرگز مشاهده نشد که رسانه های خبری غرب وجود آزادی انتخابات در روسیه شوروی و سایر کشورهای کمونیستی اروپای شرقی را تأیید کرده باشند. در صورتیکه در جمهوری اسلامی که انتخابات تقریباً به همان شکل صورت می پذیرد، همین رسانه ها برگزاری این نمایش را نشانه ای از وجود آزادی و دموکراسی در جمهوری اسلامی دانسته و به نوعی آنرا تأیید می کنند.
در این نوشتار از بحث کردن پیرامون این موضوع که چه فرقی میان روسیة شورویِ آن روز و جمهوری اسلامیِ امروز، از دید قدرت های بزرگ وجود دارد در می گذریم.
چهار سال پیش مردم تصمیم گرفتند با عدم شرکت در انتخابات مجلس به کلیّت نظام اسلامی پاسخ «نه» بگویند.
شخصیت های سیاسی و سازمان های آزادی خواه ملّی اَعَم از جمهوری خواه یا مشروطه خواه مانند جبهة ملی داخل و خارج کشور، حزب ملت ایران، حزب مشروطه و احزاب چپ مستقل، از تحریم انتخابات توسط مردم پشتیبانی کردند.
با استقبال گستردة مردم از تحریم انتخابات، سردمداران اسلامی که طرحی برای گمراه کردن مردم و کشاندن آن ها به پای صندوق های رأی گیری تنظیم کرده بودند دچار سردرگُمی و پذیرفتن شکست شدند.
قرار بر این بود که شورای نگهبان نخست صلاحیّت اکثریت نامزدهای جناح اصلاح طلب را رد کند و سپس به دنبال اعتراض و تحصّن نمایندگان اصلاح طلب در مجلس و دعوت از مردم به هواداری از خود، رهبر اسلامی دستور بازبینی صلاحیّت ها را صادر که در نتیجه، شورای نگهبان در بازبینی، صلاحیّت شماری از ردّ صلاحیّت شدگان را تأیید کرد تا بدین ترتیب بازار به اصلاح انتخابات گرم گردد.
این که رهبری اسلامی چندی پیش اشاره کرد که کسانی قصد داشتند در انتخابات دوره پیش اخلال کنند و موفق نشدند، آشکارا اشاره به تحریم انتخابات توسط مردم و گروه های سیاسی آزادی خواه بود.
عدم شرکت مردم در انتخابات و حضور اجباری و سازمان یافتة حقوق بگیران حزب اللهی، پاسدار، بسیجی و لباس شخصی ها به همراه خانواده هایشان باعث شد که ابتکار عمل سیاسی اصلاح طلبان با عدم موفقیت همراه شود و اکثریت کرسی های مجلس اسلامی در اختیار اصول گرایان قرار بگیرد.
تحریم انتخابات مجلس هفتم یکی از معدود مواردی بود که ابتکار عمل سیاسی با مردم و اپوزیسیون ملی و آزادی خواه بود.
اکنون مبارزة کسب قدرت میان جناح های حاکمیّت اسلامی از حد متعارف و معمولی خارج شده و هر یک برای حذف دیگری و بقای خود دست به اَعمالی می زند که بی سابقه است.
در شرایط کنونی، در برابر جناح طرفدار رهبر نظام که اهرم های قدرت اجرایی و نیز مجلس اسلامی را در اختیار دارد، ائتلافی میان سه حجّت الاسلام: علی اکبر رفسنجانی، محمد خاتمی و مهدی کروبی پدید آمده است. این جناح قصد دارد که با یک تیر چند هدف را نشانه رود.
نخست: قصد داشت که انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری اسلامی همزمان برگزار شود و طرح افزایش مدت دورة مجلس و کاهش مدت ریاست جمهوری را مطرح نمود، به این امید که مجلس و نهادهای ریاست جمهوری هر دو را در انتخابات آینده از دست رقیب خارج و از آنِ خود سازد. این طرح گر چه به تصویب مجلس رسید ولی با مخالفت شورای نگهبان روبرو شد و خنثی گردید.
دوّم آنکه می خواست در صورت به دست آوردن اکثریت کرسی های مجلس اسلامی، احمدی نژاد را همانند ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری برکنار سازد.
سوّم و مهمتر از همه آنکه برای کسب حمایت رهبر نظام و جلوگیری از مخالفت احتمالی او، بکوشد تا مردم را با این ترفند که با شرکت در انتخابات و با رأی دادن به نامزدهای جناح آن ها، از دست احمدی نژاد و گروه او رهایی خواهند یافت، مردم را به پای صندوق های رأی گیری بکشاند و ضمن کسب پیروزی، وانمود کند که نظام اسلامی مورد تأیید مردم ایران می باشد و بدین ترتیب برای نظام، کسب مشروعیّت حقانیّت نماید، چیزی که رهبر نظام در شرایط کنونی سخت نیازمند آن است.
برای پیروزی این طرح، بازی چهار سال پیش یکبار دیگر باید تکرار شود. نخست از اکثر نامزدهای اصلاح طلب حتّی نوه های خمینی ردّ صلاحیت شود، سپس با آغاز انتقادها و تأیید مجدّد برخی از ردّ صلاحیّت شدگان بازار انتخابات گرم گردد. جناح های اصلاح طلب در داخل کشور و سازمان های وابسته به آن ها در خارج، از مردم بخواهند برای تمرین دموکراسی در انتخابات شرکت کنند و برای جلوگیری از انتخاب تندروها به نامزدهای اصلاح طلب رأی دهند. بدین ترتیب با شرکت مردم در انتخابات، هم رهبر خشنود شود و هم اکثریت کرسی های مجلس به ائتلاف سه حجّت الاسلام تعلق گیرد و هم قدرتهای غربی دچار این توهم شوند که گویا در ایرانِ اسلامی تحوّلی مثبت در حالِ رخدادن است، غافل از اینکه مردم می دانند دو تن از این سه حجّت الاسلام هر یک، هشت سال متوالی رئیس جمهور و دیگری هشت سال در دو نوبت غیر متوالی رئیس مجلس اسلامی بوده و از دیدِ مردم، اینها شریک جُرم همة بدبختی ها و جنایت هایی هستند که در طول 29 سال گذشته بر سر مردم شریف و آزادی خواه ایران آمده است.
رهبر اسلامی آنقدر آب از سرش گذشته که با این ظاهرسازی ها امید نجاتی برایش نیست. او ضمن نگرانی از عدم حضور مردم در رأی گیری، اساساً نگران یک قیام و خیزش مردمی بر علیه خود و نظام اسلامی است.
جناح احمدی نژاد هم که دست رقیبان را خوانده است، می کوشد از هر راهی که شده امکان ندهد بیشترین کرسی های مجلس اسلامی در اختیار آنان قرار گیرد.
مردم امّا، به این خیمه شب بازی ها و مبارزه کسب قدرت جناح های درونِ حاکمیّت اسلامی می خندند و تصمیم گرفته اند این بار نیز با ماندن در خانه ها و عدم شرکت در انتخابات فرمایشی یک بار دیگر به کلیّت نظام استبداد مذهبی پاسخ «نـه» دهند و ...
هوشنگ کردستانی
و بی تفاوتی مردم
هوشنگ کردستانی
چهار سال پیش که مردم ایران از اعتماد کردن به وعده های تبلیغاتی و بازی های سیاسی جناح موسوم به دوم خرداد و نقش مخرّب آنها در سرکوب آزادی خواهان در راستای بقای نظام، آگاه شده و به این نتیجه رسیده بودند که جناح های قدرت در حاکمیت اسلامی گر چه برای رسیدن به قدرت و سوء استفاده مالی و غارت اموال عمومی با یکدیگر اختلاف داشته و دارند، ولی در یک مورد هم عقیده و هم رأی هستند، آنهم حفظ و بقای نظام است که با محو آزادی و سرکوب آزادی خواهان و ملی گرایان امکان پذیر است.
آنها می دانند که در نظام مردم سالار آینده نه تنها امکان حفظ اهرمهای قدرت و ادامه سوءاستفاده های مالی و ثروت اندوزی های افسانه ای ندارند بلکه، می بایست در برابر ملّت پاسخگوی همة جنایت های ضد بشری خود نیز باشند.
مردم در اثر تجربه به این دریافتِ درست رسیده اند که جناح های قدرت درحاکمیّت اسلامی، حضور و شرکت مردم را در انتخابات برای تأیید کردن کسانی می خواهند که صلاحیّت شان به تصویب شورای نگهبان رسیده و به اصل ولایت فقیه باور داشته باشند. و نیز برای آنکه به دنیای خارج نشان دهند که گویا در ایرانِ اسلامی، آزادی و دموکراسی وجود دارد.
در درازای 74 سال عمر نظام روسیة شوروی که مردم می بایست از میان نامزدهای تعیین شده توسط سران حزب کمونیست یک یا چند تن را به نمایندگی برگزینند، هرگز مشاهده نشد که رسانه های خبری غرب وجود آزادی انتخابات در روسیه شوروی و سایر کشورهای کمونیستی اروپای شرقی را تأیید کرده باشند. در صورتیکه در جمهوری اسلامی که انتخابات تقریباً به همان شکل صورت می پذیرد، همین رسانه ها برگزاری این نمایش را نشانه ای از وجود آزادی و دموکراسی در جمهوری اسلامی دانسته و به نوعی آنرا تأیید می کنند.
در این نوشتار از بحث کردن پیرامون این موضوع که چه فرقی میان روسیة شورویِ آن روز و جمهوری اسلامیِ امروز، از دید قدرت های بزرگ وجود دارد در می گذریم.
چهار سال پیش مردم تصمیم گرفتند با عدم شرکت در انتخابات مجلس به کلیّت نظام اسلامی پاسخ «نه» بگویند.
شخصیت های سیاسی و سازمان های آزادی خواه ملّی اَعَم از جمهوری خواه یا مشروطه خواه مانند جبهة ملی داخل و خارج کشور، حزب ملت ایران، حزب مشروطه و احزاب چپ مستقل، از تحریم انتخابات توسط مردم پشتیبانی کردند.
با استقبال گستردة مردم از تحریم انتخابات، سردمداران اسلامی که طرحی برای گمراه کردن مردم و کشاندن آن ها به پای صندوق های رأی گیری تنظیم کرده بودند دچار سردرگُمی و پذیرفتن شکست شدند.
قرار بر این بود که شورای نگهبان نخست صلاحیّت اکثریت نامزدهای جناح اصلاح طلب را رد کند و سپس به دنبال اعتراض و تحصّن نمایندگان اصلاح طلب در مجلس و دعوت از مردم به هواداری از خود، رهبر اسلامی دستور بازبینی صلاحیّت ها را صادر که در نتیجه، شورای نگهبان در بازبینی، صلاحیّت شماری از ردّ صلاحیّت شدگان را تأیید کرد تا بدین ترتیب بازار به اصلاح انتخابات گرم گردد.
این که رهبری اسلامی چندی پیش اشاره کرد که کسانی قصد داشتند در انتخابات دوره پیش اخلال کنند و موفق نشدند، آشکارا اشاره به تحریم انتخابات توسط مردم و گروه های سیاسی آزادی خواه بود.
عدم شرکت مردم در انتخابات و حضور اجباری و سازمان یافتة حقوق بگیران حزب اللهی، پاسدار، بسیجی و لباس شخصی ها به همراه خانواده هایشان باعث شد که ابتکار عمل سیاسی اصلاح طلبان با عدم موفقیت همراه شود و اکثریت کرسی های مجلس اسلامی در اختیار اصول گرایان قرار بگیرد.
تحریم انتخابات مجلس هفتم یکی از معدود مواردی بود که ابتکار عمل سیاسی با مردم و اپوزیسیون ملی و آزادی خواه بود.
اکنون مبارزة کسب قدرت میان جناح های حاکمیّت اسلامی از حد متعارف و معمولی خارج شده و هر یک برای حذف دیگری و بقای خود دست به اَعمالی می زند که بی سابقه است.
در شرایط کنونی، در برابر جناح طرفدار رهبر نظام که اهرم های قدرت اجرایی و نیز مجلس اسلامی را در اختیار دارد، ائتلافی میان سه حجّت الاسلام: علی اکبر رفسنجانی، محمد خاتمی و مهدی کروبی پدید آمده است. این جناح قصد دارد که با یک تیر چند هدف را نشانه رود.
نخست: قصد داشت که انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری اسلامی همزمان برگزار شود و طرح افزایش مدت دورة مجلس و کاهش مدت ریاست جمهوری را مطرح نمود، به این امید که مجلس و نهادهای ریاست جمهوری هر دو را در انتخابات آینده از دست رقیب خارج و از آنِ خود سازد. این طرح گر چه به تصویب مجلس رسید ولی با مخالفت شورای نگهبان روبرو شد و خنثی گردید.
دوّم آنکه می خواست در صورت به دست آوردن اکثریت کرسی های مجلس اسلامی، احمدی نژاد را همانند ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری برکنار سازد.
سوّم و مهمتر از همه آنکه برای کسب حمایت رهبر نظام و جلوگیری از مخالفت احتمالی او، بکوشد تا مردم را با این ترفند که با شرکت در انتخابات و با رأی دادن به نامزدهای جناح آن ها، از دست احمدی نژاد و گروه او رهایی خواهند یافت، مردم را به پای صندوق های رأی گیری بکشاند و ضمن کسب پیروزی، وانمود کند که نظام اسلامی مورد تأیید مردم ایران می باشد و بدین ترتیب برای نظام، کسب مشروعیّت حقانیّت نماید، چیزی که رهبر نظام در شرایط کنونی سخت نیازمند آن است.
برای پیروزی این طرح، بازی چهار سال پیش یکبار دیگر باید تکرار شود. نخست از اکثر نامزدهای اصلاح طلب حتّی نوه های خمینی ردّ صلاحیت شود، سپس با آغاز انتقادها و تأیید مجدّد برخی از ردّ صلاحیّت شدگان بازار انتخابات گرم گردد. جناح های اصلاح طلب در داخل کشور و سازمان های وابسته به آن ها در خارج، از مردم بخواهند برای تمرین دموکراسی در انتخابات شرکت کنند و برای جلوگیری از انتخاب تندروها به نامزدهای اصلاح طلب رأی دهند. بدین ترتیب با شرکت مردم در انتخابات، هم رهبر خشنود شود و هم اکثریت کرسی های مجلس به ائتلاف سه حجّت الاسلام تعلق گیرد و هم قدرتهای غربی دچار این توهم شوند که گویا در ایرانِ اسلامی تحوّلی مثبت در حالِ رخدادن است، غافل از اینکه مردم می دانند دو تن از این سه حجّت الاسلام هر یک، هشت سال متوالی رئیس جمهور و دیگری هشت سال در دو نوبت غیر متوالی رئیس مجلس اسلامی بوده و از دیدِ مردم، اینها شریک جُرم همة بدبختی ها و جنایت هایی هستند که در طول 29 سال گذشته بر سر مردم شریف و آزادی خواه ایران آمده است.
رهبر اسلامی آنقدر آب از سرش گذشته که با این ظاهرسازی ها امید نجاتی برایش نیست. او ضمن نگرانی از عدم حضور مردم در رأی گیری، اساساً نگران یک قیام و خیزش مردمی بر علیه خود و نظام اسلامی است.
جناح احمدی نژاد هم که دست رقیبان را خوانده است، می کوشد از هر راهی که شده امکان ندهد بیشترین کرسی های مجلس اسلامی در اختیار آنان قرار گیرد.
مردم امّا، به این خیمه شب بازی ها و مبارزه کسب قدرت جناح های درونِ حاکمیّت اسلامی می خندند و تصمیم گرفته اند این بار نیز با ماندن در خانه ها و عدم شرکت در انتخابات فرمایشی یک بار دیگر به کلیّت نظام استبداد مذهبی پاسخ «نـه» دهند و ...
هوشنگ کردستانی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen