جبهه ملي ايران جنبش زنان ايران را براي دريافت جايزه حقوق بشر سال ۲۰۰۸ سازمان ملل متحد نامزد کرد
در پي تصميم مصوب نشست ۲۲ تير ۱۳۸۷، شوراي رهبري جبهه ملي ايران، به پيشنهاد کورش زعيم، مقرر شد جبهه ملي ايران جنبش زنان ايران را براي دريافت جايزه حقوق بشر سال ۲۰۰۸ سازمان ملل متحد نامزد نمايد. ايشان خود مامور شد که از سوي شوراي رهبري جبهه ملي ايران فرم هاي مربوطه را پرکرده و متن مصوب زير را در پيوست براي کميسيونر عالي حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو ارسال کند.
دفتر مردمداري (روابط عمومي) جبهه ملي ايران
تهران – ۲۷ تير ۱۳۸۷
دفتر مردمداري (روابط عمومي) جبهه ملي ايران
تهران – ۲۷ تير ۱۳۸۷
سازمان ملل متحد
کميسيونر عالي حقوق بشر
ژنو، سوييس
موضوع: نامزد کردن جنبش زنان ايران براي جايزه حقوق بشر ۲۰۰۸ سازمان ملل عاليجناب،
از زماني که جمهوري اسلامي حدود سه دهه پيش در ايران به قدرت رسيد، با زنان ايران مانند شهروندان درجه دو رفتار کرده و قانونهايي نيز براي محروم ساختن زنان از ابتدايي ترين حقوق مدني و بشري تصويب و به اجرا گذاشته است. قانونهاي جديد نه تنها زنان ايراني را از برابري سنتي و تاريخي آنان با مردان بازداشته، بلکه ضد انساني ترين مجازات ها را براي عدم رعايت اين محدوديت هاي جديد تجويز کرده است. در دادگاهها و اختلافات مدني و ارزش گذاري هاي مادي، زن نيمي از مرد بشمار مي رود، هر چند که در هنگام مجازات، زنان بايد حتا سهمي از مجازات مردان را تحمل کنند. زنان ايران مجبور هستند جامه و رفتار خود را با محدوديت هاي رسمي تطبيق بدهند و بطور مستمر در خيابان، در گردهمايي ها و در محل کار مورد توهين، خشونت و بازداشت قرار مي گيرند. در طي سه سال گذشته، فشار روي زنان ايراني به شدت و تا سطح خشونت باري بالا رفته است. روزي نيست که شماري از اعتراض کنندگان و فعالان جنبش آزادي زنان مضروب نشوند، بازداشت نشوند، به زندان نيافتند، مورد آزار جنسي قرار نگيرند يا بطور مرموزي کشته نشوند، بدون اينکه کسي پاسخگو باشد. زن به عنوان تامين کننده نياز مرد تلقي مي شود نه يک شخصيت مستقل با حقوق مستقل. زنان ايران، از مادران سالخورده تا دختران دانشگاهي، در اعتراض به رفتار غيرانساني رژيم شرکت دارند. در طي سه سال گذشته، جنبش اعتراضات و تظاهرات آزاديخواهي زنان کم کم به سراسر کشور سرايت کرده و ابعاد بين المللي به خود گرفته است. هر چه اين جنبش گسترده تر و رسانا تر شده، و صداي خود را به دورترين زواياي افکار و وجدان عمومي جهاني رسانده، جمهوري اسلامي به خشونت خود عليه فعالان و رهبران آن افزوده است. ولي، اين فعالان دلاورانه ايستادگي کرده اند و تحت بدترين شرايط آزاردهي، تهديد، خشونت و زندان ذره اي پس ننشسته اند.
جنبش آزادي زنان ايران، همانند جنبش دهه ۱۹۶۰ حقوق بشري سياهپوستان در امريکا، براي رهايي از بردگي نوين است. ولي آنچه جنبش آزادي زنان ايران را از جنبش هاي مشابه در طول تاريخ ملت هاي ديگر متفاوت مي کند اينست که پيشينه تاريخي و فرهنگي زنان ايران برابري با مردان بوده و اينکه آنان هميشه از فزصت برابر براي رشد و پيشرفت در همه زمينه هاي اجتماعي، حرفه اي و سياسي برخوردار بوده اند.
در حاليکه جنبش هاي ديگر زنان در سراسر جهان براي بدست آوردن حقوق مدني و بشري که سزاوار آن بوده ولي هيچگاه نداشته اند بوده است، جنبش آزادي زنان ايران براي بازپس گرفتن حقوقي است که هميشه داشته اند و توسط جمهوري اسلامي، بوسيله محدوديت ها و خشونت گرايي، از آنان سلب شده است. در حاليکه حقوق برابر آرزوي همه مردم است، بايد درک کرد که درد و رنج زنان ايراني بسيار بيشتر بوده و از دست دادن حقوق بشريشان بسيار مصيبت بار تر از آناني است که هرگز برابري را در طول زندگي خود تجربه نکرده بوده اند. ما بايد سنگيني و پيامدهاي چنين پس رفت چشمگير را در زندگي زن ايراني، آن هم در جهاني که با سرعت به سوي پيشرفت و تحقق حقوق بشر جهاني مي رود، بشناسيم.
بنابراين، از آنجا که ما جنبش آزادي زنان ايران را در ايران و سراسر جهان نمادي از اراده استوار، پايداري در برابر خشونت و بيرحمي رسمي، و در عين حال حفظ و ادامه جنبش بصورت مسالمت آميز، تلقي مي کنيم، آن را شايسته دريافت جايزه حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۸، مي دانيم. بگذاريد ميراث اين زنان دلاور و بردبار در تاريخ جنبش هاي حقوق بشري سراسر جهان جاودانه شود.
با گراميداشت،
کورش زعيم ، از سوي شوراي رهبري
جبهه ملي ايران
تهران – ۲۷ تير ۱۳۸۷
کميسيونر عالي حقوق بشر
ژنو، سوييس
موضوع: نامزد کردن جنبش زنان ايران براي جايزه حقوق بشر ۲۰۰۸ سازمان ملل عاليجناب،
از زماني که جمهوري اسلامي حدود سه دهه پيش در ايران به قدرت رسيد، با زنان ايران مانند شهروندان درجه دو رفتار کرده و قانونهايي نيز براي محروم ساختن زنان از ابتدايي ترين حقوق مدني و بشري تصويب و به اجرا گذاشته است. قانونهاي جديد نه تنها زنان ايراني را از برابري سنتي و تاريخي آنان با مردان بازداشته، بلکه ضد انساني ترين مجازات ها را براي عدم رعايت اين محدوديت هاي جديد تجويز کرده است. در دادگاهها و اختلافات مدني و ارزش گذاري هاي مادي، زن نيمي از مرد بشمار مي رود، هر چند که در هنگام مجازات، زنان بايد حتا سهمي از مجازات مردان را تحمل کنند. زنان ايران مجبور هستند جامه و رفتار خود را با محدوديت هاي رسمي تطبيق بدهند و بطور مستمر در خيابان، در گردهمايي ها و در محل کار مورد توهين، خشونت و بازداشت قرار مي گيرند. در طي سه سال گذشته، فشار روي زنان ايراني به شدت و تا سطح خشونت باري بالا رفته است. روزي نيست که شماري از اعتراض کنندگان و فعالان جنبش آزادي زنان مضروب نشوند، بازداشت نشوند، به زندان نيافتند، مورد آزار جنسي قرار نگيرند يا بطور مرموزي کشته نشوند، بدون اينکه کسي پاسخگو باشد. زن به عنوان تامين کننده نياز مرد تلقي مي شود نه يک شخصيت مستقل با حقوق مستقل. زنان ايران، از مادران سالخورده تا دختران دانشگاهي، در اعتراض به رفتار غيرانساني رژيم شرکت دارند. در طي سه سال گذشته، جنبش اعتراضات و تظاهرات آزاديخواهي زنان کم کم به سراسر کشور سرايت کرده و ابعاد بين المللي به خود گرفته است. هر چه اين جنبش گسترده تر و رسانا تر شده، و صداي خود را به دورترين زواياي افکار و وجدان عمومي جهاني رسانده، جمهوري اسلامي به خشونت خود عليه فعالان و رهبران آن افزوده است. ولي، اين فعالان دلاورانه ايستادگي کرده اند و تحت بدترين شرايط آزاردهي، تهديد، خشونت و زندان ذره اي پس ننشسته اند.
جنبش آزادي زنان ايران، همانند جنبش دهه ۱۹۶۰ حقوق بشري سياهپوستان در امريکا، براي رهايي از بردگي نوين است. ولي آنچه جنبش آزادي زنان ايران را از جنبش هاي مشابه در طول تاريخ ملت هاي ديگر متفاوت مي کند اينست که پيشينه تاريخي و فرهنگي زنان ايران برابري با مردان بوده و اينکه آنان هميشه از فزصت برابر براي رشد و پيشرفت در همه زمينه هاي اجتماعي، حرفه اي و سياسي برخوردار بوده اند.
در حاليکه جنبش هاي ديگر زنان در سراسر جهان براي بدست آوردن حقوق مدني و بشري که سزاوار آن بوده ولي هيچگاه نداشته اند بوده است، جنبش آزادي زنان ايران براي بازپس گرفتن حقوقي است که هميشه داشته اند و توسط جمهوري اسلامي، بوسيله محدوديت ها و خشونت گرايي، از آنان سلب شده است. در حاليکه حقوق برابر آرزوي همه مردم است، بايد درک کرد که درد و رنج زنان ايراني بسيار بيشتر بوده و از دست دادن حقوق بشريشان بسيار مصيبت بار تر از آناني است که هرگز برابري را در طول زندگي خود تجربه نکرده بوده اند. ما بايد سنگيني و پيامدهاي چنين پس رفت چشمگير را در زندگي زن ايراني، آن هم در جهاني که با سرعت به سوي پيشرفت و تحقق حقوق بشر جهاني مي رود، بشناسيم.
بنابراين، از آنجا که ما جنبش آزادي زنان ايران را در ايران و سراسر جهان نمادي از اراده استوار، پايداري در برابر خشونت و بيرحمي رسمي، و در عين حال حفظ و ادامه جنبش بصورت مسالمت آميز، تلقي مي کنيم، آن را شايسته دريافت جايزه حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۸، مي دانيم. بگذاريد ميراث اين زنان دلاور و بردبار در تاريخ جنبش هاي حقوق بشري سراسر جهان جاودانه شود.
با گراميداشت،
کورش زعيم ، از سوي شوراي رهبري
جبهه ملي ايران
تهران – ۲۷ تير ۱۳۸۷