Sonntag, 3. Februar 2008

هوشنگ کردستانی - دوگانگی سیاست خاورمیانه ای آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی ایران

هوشنگ کردستانی
دوگانگی سیاست خاورمیانه ای آمریکا
- در رابطه با جمهوری اسلامی ایران -

آمریکا سیاست دوگانه ای را در خاورمیانه در رابطه با جمهوری اسلامی در پیش گرفته است. از سویی تهدید می کند که چنانچه جمهوری اسلامی به جنگ افزار هسته دست یابد و دارای بمب اتم شود، جنگ سوم جهانی اجتناب ناپذیر خواهد بود و برای جلوگیری از غنی سازی اورانیوم توسط سردمداران جمهوری اسلامی، می کوشد تا دامنة تحریم ها را گسترش دهد. از سوی دیگر، دستگاههای اطلاعاتیِ آن گزارش می دهند که جمهوری اسلامی از سال 2003 تلاش برای دست یافتن به جنگ افزارهای هسته ای را متوقف کرده و در صورت از سرگیری آنها تا سال های طولانی قادر به ساختن آن نخواهد بود و نیز وزیر خارجه آمریکا می گوید که آمریکا دشمن ابدی ندارد و او آمادگی دارد تا در صورت لزوم برای گفت و گو با همتای اسلامی خود به تهران هم سفر نماید.
این دوگانگی سیاست آمریکا را در رابطه با جمهوری اسلامی چگونه باید توجیه کرد؟
ظاهراً دولتمردان آمریکا از اینکه جمهوری اسلامی از این پس در پی دستیابی به جنگ افزارهای اتمی نیست، و می دانند که شعارهای این سردمداران (مانند مخالفت با موجودیت اسرائیل و حذف آن از صفحه جغرافیای جهان) شعارهای بی محتوا و عاری از حقیقت بوده و بیشتر برای کسب هوادارانی در جهان اسلامی است که از سیاست سرکوب فلسطینی ها و جلوگیری از تشکیل دولت فلسطینی توسط اسرائیل ناخرسندند.
به احتمال زیاد در گفت و گوهایی که میان نمایندگان آمریکا و جمهوری اسلامی در جریان است، دو طرف به توافق هایی دست یافته اند از جمله آنکه جمهوری اسلامی از پی گیری فعالیت های هسته ای دست بکشد و نظامیان شیعه عراقی زیر نفوذ خود را وا دارد که بخشی از قدرت را به سُنّی ها واگذارد و متقابلاً آمریکا پذیرفته است در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی اقدامی نکرده و پیرامون عدم اجراء مفاد منشور حقوق بشر در ایران- همچون چین- پافشاری ننماید.
تحویل اورانیوم غنی شده توسط روسیه برای نیروگاه بوشهر (که تاکنون مرحله پنجم آن انجام پذیرفته) و اشارة مقام های روسیه به اینکه با ارسال اورانیوم غنی شده به ایران جمهوری اسلامی دیگر نیازی به تولید اورانیوم غنی شده ندارد، مصاحبه وزیر خارجه انگلیس با یک روزنامه لبنانی که می گوید مسئله سرنگونی جمهوری اسلامی مطرح نیست، تصمیم آمریکا به تغییر قانون اساسی و سهیم کردن سُنّی ها در اداره عراق، تقسیم بندی جدید استانهای این کشور و تقسیم درآمد نفت و گاز عراق به تناسب میان آنها و اشاره رهبر اسلامی – که هواداران برقراری رابطه سیاسی با آمریکا را خائن و حرامزاده خوانده بود – به اینکه هر زمان ایجاد رابطه با آمریکا لازم باشد من خود پیشقدم می شوم، همه نشانه هایی حاکی از این توافق احتمالی می باشد.
اما اینکه چرا دولتمردان آمریکا با وجود این توافق های احتمالی، باز هم از خطرناک بودن ایران اتمی سخن می گویند و درصدد به تصویب رساندن مرحلة سوم تحریم های شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی هستند و نیز تهدید می کنند چنانچه جمهوری اسلامی به بمب اتم مسلح شود جنگ سوم جهانی اجتناب ناپذیر خواهد بود، همه را باید در دوگانگی سیاست آمریکا در خاورمیانه عربی و در رابطه با جمهوری اسلامی ارزیابی کرد.
آمریکا می داند به دلیل اختلاف دیدگاهها میان سران 5 کشور + 1 حصول توافق برای ادامه تحریم ها اگر امکان ناپذیر نباشد بسیار مشکل است ولی با اتخاذ این سیاست می خواهد ضمن به توافق رسیدن با جمهوری اسلامی پیرامون مسایل عراق که برایش حیاتی است، دولتمردان اسرائیل را نیز از خود راضی نگاه داشته و از ترس و وحشتی که سران کشورهای عربی از قدرت یابی جمهوری اسلامی دارند، استفاده کرده با آنها قراردادهای سودآور فروش جنگ افزار منعقد سازد. می دانیم سران اسرائیل از عراق قدرتمند دوران صدام حسین بشدت نگران بودند. با سقوط صدام و متلاشی شدن ارتش بعثی نگرانی آنها در مورد عراق پایان یافت ولی شعارهای بی محتوا و تهدیدهای به دور از خِرَد و عُرف سیاسی رئیس جمهور تازه بدوران رسیده اسلامی باعث شد که اسرائیل از قدرت یابی جمهوری اسلامی بشدّت نگران شود. آنها بارها نگرانی های خود را از دست یابی جمهوری اسلامی به جنگ افزار هسته ای بیان داشته و جسته و گریخته یادآور شده اند، چنانچه امکان دست یابی جمهوری اسلامی به بمب اتم وجود داشته باشد، اسرائیل برای دفاع از موجودیت خود مراکز هسته ای جمهوری اسلامی را (همانند مراکز هسته ای عراق در سال 1981) بمباران و نابود خواهد ساخت.
سران اسرئیل از توافق احتمالی میان آمریکا و جمهوری اسلامی که شرط عدم سرنگونی جمهوری اسلامی جزیی از اصول آن باشد راضی نیستند، از این رو آمریکا لازم می داند ضمن تهدید کردن جمهوری اسلامی حتّی اشاره به احتمال گزینه نظامی به اسرائیلی ها اطمینان بدهد که در برابر هرگونه تهدیدی از جانب جمهوری اسلامی ساکت ننشسته و همچون گذشته در کنار آنها خواهد بود.
از این رو، آمریکا لازم می داند برای اطمینان خاطر دادن بیشتر به سران اسرائیل جهت رفع نگرانی های آنها و جلوگیری از احتمال یک حمله هوایی غافل گیرانه آن به ایران که ممکن است همة محاسبات را بهم ریخته و پی آمدهای غیرقابل پیش بینی برای منطقه و دنیا داشته باشد، جمهوری اسلامی را وادار کند که غنی سازی اورانیوم را (که با تحویل اورانیوم غنی شده توسط روسیه دیگر نیازی به تهیه آن در ایران نیست) و جلوگیری از تکرار پنهان کاری های گذشته اختیارات آژانس بین المللی اتمی را برای نظارت بر فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی بیشتر نماید که نه تنها مغایر با توافق های احتمالی نیست بلکه تأکید مجدّدیست بر گزارش دستگاههای اطلاعاتی آمریکا.
چنانچه هدف آمریکا از به توافق رسیدن کشورهای 1+5 دادن اختیارات بیشتر به آژانس بین المللی اتمی جهت نظارت بیشتر بر فعالیت های غنی سازی اورانیوم جمهوری اسلامی باشد، شک نیست که چین و روسیه نیز با آن موافق بوده و تصویب آن در شورای امنیت سازمان ملل قطعی خواهد بود.
از آنجا که اسرائیل اساساً از قدرت یابی هر کشور منطقه - ولو دوست - برای آینده خود احساس عدم امنیت می کند و نمی تواند نارضایتی خود را از عقد قرارداد آمریکا و عربستان پنهان سازد، آمریکا ناگزیر از آن شد تا متقابلاً به اسرائیل نیز وعدة تحویل جنگ افزارهای پیشرفته نظامی بدهد.
مشاهده می شود که امریکا با پی گیری این سیاست دوگانه می کوشد هم درگفتگو با جمهوری اسلامی در مورد ایجاد آرامش در عراق که لازمه آن سهیم کردن سُنّی ها در قدرت و ایجاد رضایت آنها و حامیان عربی آنهاست به توافق برسد و هم آنکه اسرائیل را از حمایت نظامی خود مطمئن سازد. و هم قراردادهای سودآور با کشورهای عربی خلیج فارس امضاء نموده تا برخی از دلارهای نفتی آنها را مجدداً به کشور خود برگرداند.
در این میان رئیس جمهور فرانسه نیز بیکار ننشسته با آگاهی از عدم علاقمندی سران کشورهای نفت خیز عربی به وابستگی کامل به جنگ افزارهای آمریکا، به این کشورها سفر کرده و با آنها قراردادهای کلان اقتصادی و فروش جنگ افزار و ایجاد نیروگاه های اتمی منعقد نموده است و مهم تر آنکه تصمیم دارد تا چند سال آینده در جنوب خلیج فارس پایگاه دریایی ایجاد نماید، امری که در پنجاه سال گذشته سابقه نداشته است.
به این ترتیب دنیای پیشرفته به ویژه آمریکا و فرانسه باید سپاسگزار سردمداران جمهوری اسلامی باشند که با دادن شعارهای توخالی و تهدیدهای غیرعملی، سران سرزمین های همجوار ما را (که در درازای تاریخ، تیول پادشاهان و دست نشانده دولت های ایران بوده اند) به راحتی به دامان آنها انداخته اند.
آیا هیچ دولتی در دنیا غیر از دشمنی مانند جمهوری اسلامی می توانست برای رهایی از بحرانهای مالی و اقتصادی که قدرتهای بزرگ دچار آن هستند، به آنها یاری رساند؟ Ï

Keine Kommentare: