نقش رسانه ها در تحقق آرمان های ملت ایران
آنچه را که دیگران نمی توانند و یا نمی خواهند بگویند، وظیفه ما است که بگوئیم و از آنان بخواهیم
مدتی پیش در حین مطالعه سرمقالۀ شماره ۱۱٦۴ نشریۀ کیهان (چاپ لندن) با این عبارت «آنچه را که دیگران نمی توانند بگویند، وظیفة ما روزنامه نگاران است که بگوئیم» مواجه شدم. این نکته به حدی مرا تحت تأثیر قرار داد که امروز با استناد به آن اقدام به نگارش این مقاله نموده ام. در واقع، این عبارت مشوقِ نگارنده به این کار شد.
باید اشاره کنم که این یادآوری - که از مقاله جناب آقای احرار، سردبیر نشریة یاد شده گرفته شده- ضمن تأیید فرمایشات ایشان، معتقدم که این امر نباید تنها شامل و منحصر به صنف روزنامه نگاران باشد بلکه، سایرین هم از این امر مستثنی نبوده و باید چنین احساسی را هم داشته باشند. چنانچه با توسل به اصولی که منافع مردم ایران در آن نهفته است و معتقدیم که با عنوان کردن آن در ارتباط با رفع مشگلات مردم می تواند راه گشا و کمک ساز باشد، نباید از اقدام به بازگو کردن و اشاره به آن خودداری نمائیم بلکه باید با قاطعیت مردم را در جریان واقعیت ها قرار داد.
مبنای فلسفۀ زندگی نگارنده بر همین منوال بوده که البته صدماتی هم بدنبال خود داشته. با همۀ این احوال، ترجیح می دهم که این راه را همچنان ادامه دهم بخصوص، در شرایط موجود که بسیار حساس و سرنوشت ساز می باشد چرا که دیگر فرصتی باقی نمانده.
به باور من، این وظیفۀ هر فرد ایرانی - بخصوص- شخصیت های مورد نظر می باشد که پرده از حقایق برداشته و واقعیت را با مردم در میان بگذارند تا با کمک و حمایت توده مردم راهکاری برای رسیدن به خواست های آنان که سرلوحه آن آزادی و حقوق از دست رفته شان می باشد پیدا کنند و به مرحله اجرا در آورند.
متأسفانه اکثر به اصطلح نامداران اپوزیسیون بخاطر وابستگی های گوناگون، محضورات سیاسی و همچنین منافع شخصی از چنین حسی برخوردار نبوده و نیستند. به همین جهت هم هست که هنوز با گذشت نزدیک به ۳۰ سال آزگار از این تغییر و تحولات که در جامعة ایرانی رُخ داده، همچنان از ابراز حقایق خودداری کرده و نمی آیند صادقانه واقعیت را با مردم در میان بگذارند.
با وجودیکه بزرگان تاریخ ما از ٢۵۰۰ سال پیش زیان های دروغ گفتن را تا حد نابودی یک ملت و مملکت اعلام داشته اند، شوربختانه هنوز به آتش آن می سوزیم.
نقش رسانه های جمعی در چگونگی گردش یک جامعة سالم و سرنوشت ملت ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. سالیان درازی است که اکثریت مردم ایران از بخت بد و سرنوشتی که برایشان رقم زده شده می نالند و ظاهراً هر چقدر هم در رفع این معضلات تلاش می کنند، دستشان به جائی نمی رسد. باید گفت که متأسفانه هیچ آثاری هم از احتمال دادن به اینکه به این زودیها به خواست هایشان توجه بشود و برسند، نه احساس می شود و نه بچشم می خورد. هر چند این موضوع تلخ است امّا واقعیتی است که باید با شما در میان می گذاشتم تا شاید با پی بُردن به آن بتوانیم با کمک یکدیگر به راه کاری عملی، که دور از فانتزی و خواب و خیال باشد، دست یابیم تا ما را به سرمنزل مقصود برساند.
البته باید بپذیریم که اکثریتی از ما - بخصوص- طبقة روشنفکر و متمکن به نحوی در دچار شدن به این مخمصه بی تقصیر نبوده و باید نسبت به جبران سهل انگاری و اشتباهاتی که انجام شده، در حد امکاناتی که داریم بکوشیم.
از طریق اینترنت و رسانه ها و ماهواره های خبری که مهمترین شاه کلید در زمینه ایجاد ارتباط مابین مردم بوده می توانستیم به نحو احسن واقعیت ها را با مردم در میان گذاشته و اطلاعات درست را در اختیار آنان قرار دهیم که متأسفانه این کار را نکردیم و یا اگر هم کرده ایم به صورت منفی صورت گرفته و با منافع توده مردم مغایرت داشته.
اگر غیر از این بود، یقیناً تاکنون به عمر حکومت جمهوری اسلامی خاتمه داده شده بود و یا حداقل موقعیت امروز اپوزیسیون بهتر از این می شد.
متأسفانه به جز تعداد معدودی از رسانه های جمعی خارج از کشور که تا حدودی به رساندن صدای حقانیت مردم و مطرح کردن خواست های آنان پرداخته اند، بقیه نه تنها در یاری دادن به مبارزات مردم ایران و ایجاد همبستگی مابین اپوزیسیون قدمی پیش نگذاشته اند، بلکه بیشتر باعث تفرقه مابین آنان شده و دانسته و یا ندانسته آب به آسیاب دشمنان آرمان های ملت ایران ریخته اند که نتیجه آن تداوم حکومت جمهوری اسلامی بوده است.
اگر در گذشته آنچنان تجربه ای نداشته ایم، ولی در جریان تعویض رژیم و بعد از آنکه ۳۰ سال از آن گذشته، شاهدِ بر آن که بوده ایم. خبررسانی های خارجی به چیزی که فکر نمی کنند منافع غیرخودی ها می باشد. هر کشور خارجی هدفش از سرمایه گذاری و ایجاد یک فرستنده صداپراکنی به زبان فارسی در ارتباط با ایران تنها کسب درآمد مالی و معنوی در زمینه و جهت منافع ملی جامعة خود می باشد.
هر وقت هم به نحوۀ کارشان انتقادی می شود و به آنان گفته می شود: برنامه های شما با منافع ملت ایران مغایرت دارد، بلافاصله متوسل به همین جمله که «ما باید منافع کشور خودمان را در نظر بگیریم» می شوند که واقعیت هم همین است. هر چند گویندة این جمله پوست و گوشت و خونش ایرانی است، برای اینکه در مقابل هموطنانش خجالت نکشد و سرپوشی روی کارهایش بگذارد، با ابراز اینکه «ما یک فرستنده خارجی و تابع وزارت خارجه هستیم» مطلب را درز می گیرد و به خیال خودش جواب قانع کننده ای داده است.
با توجه به نکاتی که به آن اشاره شد، به صلاح ما مردم ایران است که گولِ این خوش آمدگویی ها را نخوریم و تحت تأثیر وعده های توخالی و حرف های آنچنانی که آب از دهان هر انسان تشنة آزادی و دمکراسی راه می اندازد، قرار نگیریم.
این سیر و سیاحت چند دهه گذشته که متأسفانه به قیمت بسیار گران برای ملت ایران تمام شده، تنها یک حُسن داشته و آنهم کسب تجربه می باشد که باید حداکثر استفاده را از این تجربۀ بدست آمده کرد. یکی از آنها این است که نباید آنقدر خوش باور و نحیف عمل کنیم.
سالها فرستنده بی بی سی ما را سرِ کار گذاشته بود که با کمال وقاحت و تأسف هنوز هم ادامه دارد. فرستنده های کشورهای دیگر هم غیر از آن عمل نکرده اند و هنوز که هنوز است از همان راه و روش پیروی می کنند.
یکی از ایراداتی که از طرف ما مردم ایران به این دستگاه های خبرپخش کنی خارجی گرفته می شود این است که از مدتی پیش بصورتی ناپخته شخصیت های کاذبی را به نام شاخص های اپوزیسیون به مردم ایران معرفی می کنند که از هیچ موقعیت و شهرت خوبی در میان آنان برخوردار نبوده و از این طریق مردم را نسبت به اپوزیسیون بدبین و سرخورده کرده اند و مانع از این شده اند که مابین مردم و اپوزیسیون واقعی رابطه ای برقرار شود. البته این شامل آن تعداد معدودی از مهمانان این برنامه ها که مورد احترام همگان قرار دارند، نمی شود.
در میان طبقات جامعه ایران همیشه دو قشر بوده اند که نسبت به قشرهای دیگر از اسلحۀ بُرنده تر و نافذتری برخوردار بوده اند. به همین دلیل، بهتر می توانند صدایشان را به مردم برسانند و آنان را تحت تأثیر خود قرار دهند که این شامل گردانندگان رسانه ها و روحانیون می شود.
تاریخ هم نشان داده است که این دو قشر چه نقش پُراهمیتی در تحولات جوامع بشری داشته اند که متأسفانه باید گفت، جنبه منفی آن بیش از مثبت آن بوده. به همین خاطر هم هست که در این مقاله به نقش یکی از این دو قشر که رسانه های جمعی می باشد در زمینة تحقق پیدا کردن آرمانهای ملتایران اشاره شده. بنابراین، با توجه به اهمیت داشتن نحوۀ کارِ رسانه ها در ساختار یک جامعه، باید به کسانی که بنحوی در رسانه های جمعی شاغل و مسئولیتی را عهده دار هستند هشدار داد و به آنان گفت، هر قدمی را که بر می دارند می توانند در سرنوشت هموطنانشان مؤثر واقع شوند. بنابراین، باید بیش از دیگران احساس مسئولیت کرده و اجازه ندهند که دستگاه های تبلیغاتی متعلق به بیگانگان از وجودشان علیه منافع و آرمان های ملت ایران سوء استفاده نمایند.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen